منو

چهارشنبه, 12 ارديبهشت 1403 - Wed 05 01 2024

A+ A A-

چرا انسانی که برگزیده خداوند بود چهل سال در میان این مردم تقدیر شده بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و هزاران سلام به چنین روزی که در تاریخ جهان هستی دریچه ای پرنور و پرشکوه به روی بشریت باز شد . در 27 رجب انسانی بزرگ در دنیا پس از گذراندن چهل سال زندگی در میان مردم عادی عربستان ، شهرنشین و بادیه نشین که در جاهلیتی بسیار عظیم بسر می بردند ، یکباره صاحب وحی از جانب پروردگار شد . این منتی بزرگ بر سر همه ی آدمیان این کره ی خاکی بود. آیا هرگز با خود اندیشیده اید چطور حضرت عیسی که پیامبری قبل از پیامبر ختمی مرتبت بود در آغوش مادر زبان گشود و رسالتش را اعلام کرد در حالیکه حضرت عیسی (ع) در سنین بالاتر بر امتش گواهی داد که بعد از من پیامبری خواهد آمد که بشریت چشم انتظارش است . این پیامبر چنین است ، چنان است و.... . آیا نمی شد که پیامبر اکرم برای اینکه بشریت از وجود مبارکشان زمان بیشتری برای بهره بردن داشته باشند در بدو تولد لب به سخن بگشایند ؟ درحالیکه پیامبر در خاندانی متولد شدند که بالاترین مقام را در میان عرب داشتند یعنی پرده داری کعبه به عهده ی آنها بود . پدر و مادرشان صاحب خاندانی بزرگ بودند . پس چی شد ؟ چرا اراده ی الهی بر این بود که ایشان چهل سال در میان مردمانی که جهلشان عظیم بود ، بر گرد خانه ی خدا طواف می کردند ، ولی تبدیل کرده بودند به بتخانه ای پر از بت های تراشیده شده توسط مردمان جاهل . نکته ی خیلی مهمی است . خیلی سریع دوران پذیرش دین فقط از ترس جهنم یا طمع بهشت و یا فقط از روی عادت و درپیش گرفتن روش پیشینیان در حال به پایان رسیدن است . باید حرکت کرد . باید تفکر کرد . باید تفحص بسیار انجام داد تا به فهمی که باید ، آدمی برسد . به آن فهمی که برای انسان مقرر شده است برسد . و پذیرش کند . انسانی که برگزیده ی خداوند بود تقبل کرده بود تا به میان انسان ها بیاید تا امر پروردگارش را ابلاغ نماید ، چهل سال در میان این مردم همچون آدم های دیگر تقدیر شده بود . چرا ؟ واقعاً چرا ؟ مگر پیامبر ختمی مرتبت نبود ؟ من به قدر فهم خودم می گویم . شما بروید و پله های بعدی شناخت را طی کنید . زندگی پیامبر از بدو تولد همراهی تمامی ماجراهای سخت زندگی آدم های مختلف را با خودش یک نفره داشت . چشم به دنیا گشود در حالیکه چشمان پر مهر پدری را مقابل خود ندید . از گرمی دستان بزرگ و پهن پدری لذت نچشید . هیچ دایه ای او را نپذیرفت چون پدر نداشت . و در آخر به دایه ای سپرده شد که آن دایه جز او انتخابی نداشت . خیلی زود ، خیلی زود آغوش پرمهر و بوسه های پر از عشق مادر را هم از دست داد . از مادر جدا شد . به پدربزرگ پیوند خورد . اما روزگار که گلچین گل های زیبای باغ های زندگی است ، او را یکی یکی از آنهایی که می توانست به آنها تکیه کند و کودکی و نوجوانی اش را به خوشی بقیه ی نوجوان ها بگذراند ، جدا کرد . همه ی این اتفاقات برای یک نفر به ندرت پیش می آید . اما پیغمبر همه ی آنها را داشت . می گوید خوب بقیه ی هم با او بودند ، درست است به ندرت است ولی آدم هایی بودند که داشتند . اما آن آدم ها این را نداشتند . چی را ؟ در تمامی مراحل کسی یافت نشد که تعریف کند و بگوید حتی لحظه ای پیامبر خدا را که هیچ کس ، حتی خودش هم نمی دانست که در آینده چه کسی خواهد بود ، در غم و اندوه ، یاس و ناامیدی ، کوچک بودن و حقیر بودن دیده باشند . بله ، خیلی ها هستند که هزاران بلا سرشان می آید ولی نمی توانند در این جایگاه بایستند . مضاف بر اینکه ، در تمامی شرایطی که گذراند حتی لحظه ای از صداقت و درستی و امانت داری جدا نشد . الگویی بود برای کسانی که می خواستند درست زندگی کنند . اما ایام روزگار با آنها ساز نبود . به این مردم نشان می داد که در هر حالتی و در هر سختی می بایستی صادق و امین زندگی کرد . و پهنه ی خروشان حوادث دنیا را درنوردید و پیش رفت . کسب لقب امین او را به عرصه های عجیبی کشاند . من به یکی از آنها اشاره می کنم . خانمی که سال های زیادی با ایشان تفاوت سنی داشت صاحب مال فراوان ، موقعیت اجتماعی بزرگی در اقوام عرب بود ، برخلاف رسوم عرب ایشان را تقاضای همسری نمودند .قبول همچین مسئولیتی ساده نیست می دانید ؟شما مردها وقتی که می خواهید ازدواج کنید توصیه ی پدر و مادر این است که حداقل ده سال از شما کوچکتر باشد چرا؟برای اینکه تو بتوانی سوار شوی پذیرش چنین شرایطی ساده نیست زندگی کردن در کنار چنین خانمی راحت نیست . با خلق و خو و روش زندگی پیغمبرتان آشنا شوید تا روز محشر خجل و شرمنده نشوید بگویید نمی دانستیم پیغمبرمان چه خلق و خویی داشت . خلق و خویش جز معجزاتش بود چرا معجزه ؟چه کسی می تواند بگوید خلق و خو می تواند معجزه باشد؟از قرآن استخراج کن چرا خلق و خوی پیغمبر جز معجزاتش است ؟باید بدانیم اگر ندایم به درد نمی خورد.ما پیغمبر شناس نیستیم . پیامبر خدا بعد از گذراندن چهل سال عمر با صداقت و درستی پیام وحی را دریافت نمود. چرا که قبل از مقام رسالت می بایستی نمایانگر یک انسان صدیق درست کردار باشد. تا به مردم بگوید اگر می خواهید به مقامی چون مقام رسالت پیامبری خدا که خدا همه چیز را به او اموخته برسید می بایستی چهل سال بندگی خالص و بی پیرایه داشته باشی تا لایق آن شوی که ملک وحی آن نور عظیم الهی را به دریچه ی قلبت بتاباند قفل آن را بگشاید تا بتوانی بر ان لوح عظیم الهی و آنچه در لوح است دست پیدا کند. بسیاری می گویند که ره صد ساله را یک شبه طی نمود من هم قبول دارم اما از خاطر نمی برم که ره به اصطلاح صد ساله را برای همه مقرر شده که بپیماید تا آن شب موعود فرا برسد. منتها چطوری ؟بچه مسلمان نباید بدانید چطوری ؟ پیامبر خدا با نوع حرکتش ،زندگی کردنش ، به امت خود آموزش داد که قبل از نبی بودن بنده بودن مهم است شما که به فلانی که یک مقدار ذلیل است می گویی بنده ی خدا ، این نیست بنده بودن . مهم است اگر بنده نباشی و نشوی هرگز نبی نخواهی شو اگر بنده نشوی بی توقع و چشم داشت و با اعتقاد بر اینکه بندگی و بنده خدا شدن جز مراحل تکامل وجود است هرگز درکی از مقام نبوت نخواهی یافت و این یعنی خسران همان آیه سوره ی والعصر ان الانسان لفی خسر و آن وقت می پرسند تو که همه ی عمر خود روزی 5 بار اذان واقامه گفتی در محضر پروردگار خود اقرار به نبوت پیامبر خود نمودی چطوری این کار را کردی ؟درحالی که به درک این مقام نرسیده بودی چرا شهادت دروغ دادی . حالا برو در یک دادگاهی شهادت دروغ بده ببین چطور شما را زندانی می کنند چقدر جرم برای شما می نویسند روزی 5 بار اول هر نمازی در اذان و اقامه داریم شهادت دادن به پیامبری پیامبر خدا درحالی که درکی از این مقام نداریم.هیچ وقت هم نخواستیم تلاشی برای فهمیدن آن انجام دهیم واقعاً پاسخی برای این سوال وجود دارد؟جز اینکه سر را به پایین بیندازیم عرق شرمساری از سر وروی ما جاری شود حتی وقتی که حسب وظیفه حالا نه از سر عشق حتی از سر وظیفه هم سر جانماز می رویم خیلی جالب است اذان و اقامه را طوری می گوییم که انگار جز قابل توجه ای از نماز نیست یا در متن نماز و اقامه گفتار قابل اهمیتی وجود ندارد آیا واقعاً این طور است ؟آیا اقرار به نبوت پیامبر انقدر کم اهمیت است ؟. یا چون به دفعات تکرار می شود از اعتبار ساقط شده است ؟به این پرسش ها باید فکر کرد چون روزی می آید و از ما می پرسند و ما مجبوریم پاسخ دهیم امروز خوب است که به آن اندیشه کنیم امروز خوب است که به آن توجه کنیم که پاسخی داشته باشیم حالا پرسش بزرگ تر الان چند سالتان است ؟ما یک مرزی داریم یا این طرفی هستیم یا آن طرف تا مرز چهل ساله شدن فرصتی مانده ؟ آن کسی که برایش فرصتی باقی مانده خوش به حالش چون بازهم وقت باقی است فرصت خوبی است برای رسیدن به مقام بندگی پس بدو و عجله کن .از مرز چهل سال گذر کردی پس عملا فرصت اصلی تمام .پس چه کار کنم ؟یک شتاب مضاعف می خواهد چون برای پیامبر خدا در چهل سالگی مقرر فرمود آن هم آخرین پیامبر که این مفهومش این است که پیامبر تا قبل از مقام رسالت چهل سال را درجه به درجه زندگی دنیوی فرمود در سنین مختلف نمایشگر نقطه ی اوج بندگی پروردگار برای آدم ها شد چون مقام رسالت وقتی به میان آمد یک باره پله های عظیمی فاصله گذاشت بین پیغمبر خدا و مابقیه آدم ها بدون این مقام مثل بقیه انسان ها می بایستی بنده بودن را عیان می فرمود.ما چقدر بنده هستیم ؟این گل ها از ما بنده تر هستند ببین چقدر خوشگل هستند کامل وظیفه خود را انجام دادند از شاخه آنها را بریدند آوردنشان شادابی خود را حفظ کردند اینها جای خود را حفظ کردند ما به اندازه ی اینها هم توانستیم؟پس در آخرین نبی و لحظه به لحظه زندگی دنیایی خود درس زندگی و تکامل وجود دارد که نگاه عمیق به این لحظات در این روزگاری که تاریکی سایه به انبار حقیقت انداخته مثمر ثمر است .
در روزگاری قرار داریم که انسانها در دو حالت زندگی می کنند یا پیش روی خودشان نمونه ای کامل از یک انسان کامل دارند فقط به آن نگاه می کنند و از آن می آموزند و عمل می کنند خوش به حال آن ها .یا پیش روی آنها خالیست می گردد یکی را پیدا کند که ببیند آن چه کار می کند این هم همان کار را بکند.
ابلیس که اول بارپای آدم را ازباغ الهی به این جهان خاکی کشاند الگویی از همان جنس پیش چشم انسان جلوه آرایی میکند و به نمایش میگذارد . ببینید چه کسی را میخواهید انتخاب کنید ؟ خوشتان می آید از ابلیس ؟ ابلیس خوشگل است ، میدانید ؟ وقتی میخواهد که بفریبد خوشگل است . پیش آدمهای مومن بسیار زشت است ولی پیش آدمهای غیر مومن زیباست . ادا اطوارش هم خوشگل است . جوانها از ادا اطوارها پرهیز کنید .
صد البته تیتروار شخصیتی مثل پیامبر را شناختن کارساز نیست . پیامبر آخر شما ، پیامبر دین شما کیست ؟ نامش این است . نام پدرش این است . نام همسرش این است . پدربزرگش این است .در این سال به دنیا آمد . فلان جا زندگی کرد . این سن پدر مرد . این سن مادر مرد . این سن پدر بزرگ مرد اوووه . اینها به چه درد میخورد ؟ پیامبر کیست ؟ قدری از این فضاهای مجازی دور بشوید . دنیا برای شما فضایی را تهیه دیده که دائما توی آن شنا کنید . هیچوقت ازشما نمیگیرد . هیچکس نمیتواند بگیرد . چون این فضای امتحان است . آدمها باید در آن امتحان پس بدهند . تیتروار شخصیتی چون پیغمبر را نمیشود شناخت . باید از فضای مجازی دور شوید و به آنچه که از عملکرد ایشان در کتب معتبر آمده پناه ببرید و مدد بگیرید . من پیشنهاد دارم . اولین قدم ، اولین حرکت چه کار کنم ؟ نهج الفصاحه تهیه کنید . یا نسخه های نرم افزاری آن را بگیرید لااقل در موبایلهایتان سراغ آن بروید یا کتابش را بگیرید . یک نهج الفصاحه تهیه کنید . کل این کتاب هر دو خط کوچکش یک کلام آقا رسول الله است . خیلی هم کار نمی برد . مثل خطبه های آقا امیر المومنین هم بزرگ نیست . کوتاه کوتاه است . هر کلام آن بیانگر نوع صحیحی از تفکر و زندگی در دنیاست . اگر پیغمبر ، پیغمبر آخر الزمان است کلام 1400 سال پیش او امروز باید صدق کند . باید امروز صدق کند . باید من در زندگیم جایش را پیدا کنم و از آن بهره ببرم . شوخی که نیست . مگر نگفتند دین را تحقیق کنید و بپذیرید ؟ کتاب نهج الفصاحه را کنار جانمازتان بگذارید بعد از هر نمازفقط یک دانه پند ، یک دانه کلام را بخوانید و تعمق کنید . محل اجرای آن کلام را در زندگیتان پیدا کنید .
و آخر کلامم . ببینید امروزه همه افتادند دنبال اینکه مواد ارگانیک تهیه کنند .همه چیز را ارگانیک میخواهند . سر و دست میشکنند . تا چه بدست بیاورند ؟ قشنگی آن اینجاست . سلامت جسمی را بدست بیاورند که مدت محدودی در اختیار آنهاست . جسممان را با خودمان میبریم آن دنیا ؟ اما همین زمانی را که در دنیا دست ماست برای اینکه سلامتیش را تضمین کنیم از این شاخ به آن شاخ از این مغازه به آن مغازه . از این تولیدی به آن تولیدی میچرخیم تا مواد را ارگانیک تهیه کنیم تا سلامت از دست رفته جسممان را بدست بیاوریم . درست است ؟ شما که انقدر تلاش میکنید . خواندن هر روز بعد هر نماز یک کلام از آقا رسول الله عینا مثل همین عمل است . شما هیچگاه نمیخواهد تلاش کنید از یک جا و یک منبع بهره ببرید . تلاشی کنید برای پیدا کردن کلام ودرس ارگانیک و حقیقی . از این روانشناس به آن روانشناس از این مشاور به آن مشاور. اینهمه زن وم شوهر قدیمی داریم که در پیری هم عاشق همدیگر هستند . کدام اینها مشاور رفته بودند ؟ سلامت روان و ذهن در خطر است . سلامت نبودن اینها انسان را از یک زندگی طبیعی محروم کرده . این حرکت ، هر روز بعد از هر نماز خواندن یک کلام ، تعمق در آن ، پیدا کردن محل اجرای آن در زندگی شخصیمان تلاشیست برای پیدا کردن کلام و درس ارگانیک و حقیقی . تا سلامت از دست رفته عقل و ذهن و قلب را برگردانیم . در روز مبعث پیامبر ختمی مرتبت بیاییم یک عهدی ببندیم . عهدی ببندیم که بر علیه همه گفتگوها و کلامهایی که از سلامت کامل الهی برخوردار نیستند در نزد هر کسی هم که هستند . مقام بالا ، مقام پایین ، عزیزم ، غیر عزیزم ، در نزد هر کسی هم که هستند قد علم کنیم و جایگزین این کلامهای نا مربوط را از کلام آقا رسول الله و اهل بیتشان بجوییم . شاید همانطور که قصد کردیم برای محیط زیست و حال زمین کارهایی بکنیم ، بتوانیم برای ابعاد اصلی وجود بشریت هم حرکتی بکنیم . ابعاد اصلی وجود بشریت بیمار است ، بیمار است ، بیمار است . امروز شما نیمه سالمید چون از یک نسل قبل هستید . فردا بچه های شما حتما بیمار هستند . خوشگل تر از من و شما میپوشند . بیشتر از من و شما شکلاتهای خارجی میل میکنند . لباسهای قاچاق کشورهای آنچنانی را بر تنشان میکنند اما در نهاد همه بیمارند . سخت هم بیمارند . چرا که پدر و مادرهایشان نتوانستند سلامت را برای آنها به ارمغان ببرند . خدایا آگاهی ، تو بر همه ما ناظری . این خواست تو بود که اینجا گفته شود که اگر نبود من نبودم . عددی به حساب نمی آیم که بتوانم چیزی بگویم . اما آنچه که فرمودی گفته شد . خدایا به این آدمها توفیق بده که بتوانند مسئو لیتی را که به گوش شنیده اند تقبل کنند و به پایان ببرند . برای همه شما آرزوی توفیق میکنم .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید