جلسه هجدهم ره توشه آگاهی 1
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: ره توشه آگاهی 1
- بازدید: 3837
بسم الله الرحمن الرحيم
شب گذشته صحبت هایمان بر این اساس بود، شروع کردیم معرفی کردن این که در ارتباط با این که دنیا و عالم خلقت بر چهار عنصر پایه گذاری شده که عناصر تشکیل دهنده طبیعت یا جهان زمین را معرفی کردیم بعد رسیدیم به این که جمادات را معرفی کردیم و بعد تاکید فراوان داشتیم بر این که خود شناسی اساس خدا شناسی است و مبنای همه صحبت هایم یا آیات قرآن بود یا سخن ائمه هدی . شب گذشته در مورد چهار ملک مقرب صحبت کردم به بخش نباتات و گیاهان رسیدم :
نباتات و گیاهان ، ویژگی منحصر بفردشان حرکت و رشد ونمو ظاهری آنهاست . نوع حرکت و رشد و نمو گیاهان هم منحصر بفرد است در جایگاه خودش . دانه ای ریز را در دل خروارها خاک پنهان می کنیم به سرعت و با قدرت تمام سر از خاک بیرون می آورد در حالی که ظاهری ضعیف دارد اما همین ظاهر ضعیف گاها سنگ ها را می شکافد از دل سنگ سرش را می آورد بیرون . چرا این کار را می کند برای این که می خواهد به رشد خودش ادامه بدهد و این واقعا در خور توجه و تعمق است اگر دانه ای به آن ریزی می آید و با جدیت تمام سنگی به آن سختی را می ترکاند و از دل سنگ خارج می شود می آید بیرون برای این که به نور برسد برای این که رشد بکند و به آخرین نقطه تکاملش برسد پس من و شما چکاره ایم ، داریم چکار می کنیم . دانه گیاه برای رسیدن به نور سنگ را می ترکاند شما چی را می ترکانید . شما چی را می شکافی و از داخلش می آیی بیرون ، آیا به دنبال نور نیستید ، نور نمی خواهید، آیا فقط وجود این الکتریسیته ها و الکترون های ناچیز درون سیم ها که برای شما روشنایی بیاورد صرفا نور شما خواهد بود اگر خاموش شود که دیگه تاریک است اگر خورشید نباشد که همه جا تاریکه، به آن فکر بکنید.
دسته سوم حیوانات : حیوانات ویژگی خاصشان حیوانی بودن آن ها از لحاظ خوردن ، خوابیدن ، شهوت رانی ، وحشی گری است که بروز می کند وما می بینیم از این حیث از بقیه موجودات زمین هم قوی ترند . مثلا می بینیم که یک دسته از حیوانات ابتدای پاییز که می شود آرام آرام می روند به خواب و شش ماه خوابند هیچ انسانی 6 ماه نمی تواند یک جا بخوابد مگر این که در کما باشد که آن هم عواقب خودش را دارد . ولی او می خوابد و پس از 6 ماه سرحال تر، سر زنده تر و کامل تر سر از خواب بلند می کند . در مورد خوردن بعضی هایشان حیرت انگیزند ، در جا حیوانی به چه بزرگی را شکار می کنند و یک جا می خورند درسته که بعضی از آدم ها از این حیث یک ذره نزدیکند به این دسته حیوانات ولی باز هم به پایشان نمی رسند .
دسته آخر انسان است، انسان معجونی است از تمام آن چیزهایی که تا حالا گفتیم در مورد جماد و نبات و حیوان هر چه گفتیم معجونی از همه این هاست . یعنی هم از ملائک ،هم از نباتات، هم جمادات ،هم از حیوانات و هم از عناصر اربعه ی آب و باد و خاک وآتش که تشکیل دهنده مادیات هستند به وجود آمده است . ویژگی منحصربفرد انسان قدرت و قوه عاقله و جامعیت او می باشد . در جهانی که انسان در آن سیر می کند بین عالم ماده و عالم ماوراءطبیعت حرکت می کند یعنی بخشی از وجود انسان از جهان طبیعت و بخش دیگر از عالم بالا و ملکوت و بلکه جبروت می باشد . کدام ما از جبروت خبر داریم ، کدام از ملکوت خبر داریم ما که قرار بود خبر داشته باشیم پس چی شد؟ انسان اگر در عالم مادیات و دنیا وارد شود از همه مخلوقات این جهان قوی تر است و اگر در عالم ملائک هم راه پیدا کند می تواند از آن موجودات مجرد و بلکه از تمام ملائک چهارگانه هم بگذرد به مقامی فوق تصور نائل شود . مگر پیامبر اکرم (ص) نرفت تا جایی که دیگه جبرائیل نتوانست او را همراهی کند و او بالاتر از آن رفت مگر انسان نبود پیامبر. این موجود به ظاهر کوچک (من وشما ) دارای عوالمی بسیار و بلکه بی نهایت است و بقول حکماء جرمی صغیر و عالمی کبیر دارد من وشما را می گوید . عوالم خیلی زیباست یک تکانی به خودتان بدهید می توانید در آن حرکت کنید . شما هیچ وقت هزارلای گوسفند را دیدید حتما دیدید اگر پاک نکردید حتما خوردید هزار لای گوسفند خیلی جالبه من بچه که بودم خیلی دلم می خواست ببینم جدی جدی هزار تا لایه است ولی این قدر ظریفه این لایه را که بلند می کنی یکی دیگه زیرش است . عوالم برای سیر انسان ها به همان ظریفی و لایه به لایه روی هم خوابیده عرضه می خواهد لایه به لایه بلند کند از آن رد شود، ما گفتیم .
بخش بعدی استعدادهای اصلی انسان است :
استعدادهای انسان از چهار خصوصیت او سرچشمه می گیرد : شهوت – غضب – وهم – عقل . به هرکدام می خواهیم جداگانه بپردازیم . اولین قدم درمعرفت نفس شناخت کامل از همین چهار ویژگی است . هرکس می خواهد خودش را بشناسد باید این چهار ویژگی را در خودش دنبال کند قشنگ بتکاند که جایی مبهم باقی نماند اگر بماند باز در وادی سیروسلوک گم می شود غول های آدمخوار می خورندش . می گوید واقعا غول هست ؟ نه بابا غول نیست غوله خودمانیم .خود ما خودمان را می خوریم خبر نداریم .
قوه شهویه : قوه شهویه در انسان بخاطر حفظ جسم اوست متاسفانه در اذهان عمومی قوه شهویه را فقط به نیازهای جنسی اطلاق می کنند اما این طور نیست بلکه شامل خوردن ، خوابیدن ، اشتها داشتن ، خسته شدن ، درد کشیدن و.....خلاصه همه این حالات که از این خصوصیت منشا می گیرند است . ولی با توجه به این که اصلی ترین بخش حفظ جسم انسان زاد وولد و تولید مثل است معمولا به عنوان نیاز جنسی مطرح می شود . ولی می شود شهوت خوردن ، شهوت خوابیدن و....
مادر جان بلند شو دیر شد، خب. بیدار شو، خب. بلند می شود یک تکانی می خورد یک خورده هم متکا می گیرد بغلش یک خورده هم روی متکا چرت می زند این هم شهوت است شهوت خوابیدن .
قوه غضبیه : قوه غضبیه که همه با آن آشنا هستند . یعنی همان خشم و تندی کردن انسان که به خاطر دفع مضرات ، آزارها ، سختی ها در انسان گذاشته شده سرمنشا بسیاری از اخلاقیات آدم ازهمین قوه غضبیه است که بعدا راجع به آن بحث می کنیم .
قوه واهمه : وهم و خیال انسان . وظیفه این قوه این است که وسیله شود برای رسیدن به حق که عالم مثال هم به آن می گویند . بخواهیم شفاف تر بگوییم مگر نه این که وقتی می خواهیم مسئله ای را توضیح بدهیم مثال می زنیم ، مثل تعریف می کنیم ، همه مثال های ما از این قوه سرچشمه می گیرد قوه تخیل دیگران را حرکت می دهیم با مثال هایمان تا به موضوع برسند .
قوه عاقله : این قوه مهم ترین ویژگی انسان محسوب می شود در عالم ماده تنها انسان از این قوه برخوردار است چرا که سه قوه قبلی را گیاهان و حیوانات هم دارا هستند اما این یک قوه منحصربفرد است و فقط مخصوص انسان می باشد و بواسطه همین قوه انسان به مقام خلیفه الهی دست پیدا می کند . وجه تمایز بنی آدم از سایر موجودات زمینی است حتی از ملائک هم که مجرد از ماده هستند ما بالاتر می رویم البته بعضی ازما نه آن هایی که می توانند بالاتر بروند . تمام تکالیف و عناوین الهی که این کتاب ها برایش آمده بواسطه وجود همین قوه عقل است . قوای شهوت و غضب در عالم ماده وجود دارند شکل ونماد جسمی هم دارند . یکی که عصبانی می شود نماد غضب به خوبی آشکار است . یکی که دارد ران یک مرغ را با ولع می خورد قوای شهوت را کاملا نمادین است ،دیده می شود . اما قوه واهمه فقط درعالم مثال و شکل وجود دارد اما قوه عاقله فقط در مجردات ظهور دارد از هر گونه شکل وقیافه هم خالیه . حالا اگر انسان هر کدام این ویژگی ها را در مسیر خودش بکار بگیرد تبدیل به یک اخلاق حسنه می شود . یعنی هم شهوت را، هم غضب را و هم واهمه یا وهم را و عاقله را اگر درست بکار بگیرد برای او یک اخلاق حسنه بوجود می آورد که او را از مرز حیوانیت خارج می کند و بسوی انسانیت می برد، در غیر این صورت از مرز انسانیت خارج می شود اگر از این قوا درست و به جا بهره گیری نشود. تمام اشکالات جهان زمین از همین جا ناشی می شود که آدم ها این قوا را نمی شناسند و درست از آن بهره نمی گیرند ، بد بکار می برند و آن وقت هم باعث می شوند دیگران کتک بخورند هم خودشان و تمام لذت های زیبای این دنیا که این طور در همین هوا و در همین فضا در حال موج زدن است از چنگشان می رود چرا نمی بینی چرا نگاه نمی کنی دوروبرت پر از ملائکه نمی خواهی نگاهشان کنی حظشان را ببری تقصیر خودت است من بارها گفتم اولین سال هایی که مجالسم را اداره می کردم یک خانمی بود که در هر مجلسی که می آمد هر چند نفری که می آمد به مجلس و امواتش را دعوت می کرد ارواح آن ها به همراهشان می آمد من از این پله ها سراریز می شوم ارواح اجداد را هم خبر می کنم می گویم شما هم بیایید خوان مرتضی علی (ع) است بخورید چه اشکالی دارد عزیزانتان را ببینید روی پشت من که نمی خواهند بنشینند اما من آمدم پایین با این ارواح ندارم آن ها هم حق ندارند با من کاری داشته باشند ما دعوتنامه دادیم گفتیم شما هم بیایید سر سفره مرتضی علی (ع) بخورید به من چکار دارید من چیزی ندارم که شما بخورید می خواهید حرف بزنید؟ حرف هایتان را هم نمی خواهم آن موقع که در دنیا زنده بودید علم و دانشتان چقدر بود که حالا رفتید می خواهید به من بدهید ما لازم نداریم ما از منشا علم و دانش 14 معصوم بهره می بریم ما را کفایت می کند . اما این خانم تمام مدت در مجلس ما مرده این می گفت به بچه ام بگو چرا فلان پول را این جوری کردی . مرده آن یکی می آمد سروقتش چون این آمادگی داشت دیگه آن وقت آخر مجلس که می شد می گفت من سردرد دارم می میرم من حالم بد یک فکری برای من بکن گفتم خب دریچه دعوتنامه ات را بسوی ارواح در گذشته ببند این دریچه را بسوی ملائک خدا باز کن ببین چه اتفاقی می افتد . القصه ....
شهوت اگر در حد اعتدال بکار گرفته شود به آن می گویند عفت . این قدر نرم ، ملایم و پاکیزه غذا می خورد خوردنش عفت دارد. وقتی می خوابد این قدر به خودش محیط است هیچ گونه جرکت ناشایست در خواب انجام نمی دهد خوابیدنش عفت دارد . من دوتایش را گفتم بقیه اش را خودت بگیر و برو . اما اگر همین قوه را افراط کند حرص ، بخل، اسراف ، ریا ، حسد ، بی حیایی می آورد که خیلی الان در جامعه مرسوم است اگر هم کم از آن بهره ببرد تفریط کند در این حس صفات رذیله ی خمودی و کسلی و سستی و ضعف بوجود می آید باز هم از حیث انتفاع می افتد .
یا علی مدد