منو

یکشنبه, 02 دی 1403 - Sun 12 22 2024

A+ A A-

دلنوشته شماره بیست و هفت

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: دلنوشته
  • بازدید: 1683

  بسم الله الرحمن الرحیم

از آن زمان که سقف آسمان را از انسانها گرفتند هر بلایی که می خواستند بر سرش آوردند در کنار دریا و آب آرام آن در ساحل دراز کشیده بودم و به آسمان که تنها سقف بالای سرم بود می نگریستم چقدر به من نزدیک بود بدون آنکه مرا خفه کند با شکوه و پر صلابت و در نهایت امنیت و آرامش که همه آرامش و امنیت خود را به من القا می نمود همه اش مال من بود در عین اینکه مال آن دیگری هم بود و چیزی از سهم من کاسته نمی شد . بخود گفتم چه خوب بود که همیشه در زیر سقف آسمان دراز می کشیدم و همچون وسیله برقی که به برق وصل می شود تا شارژ شود منهم شارژ شوم . آسمان مظهر قدرت و برکت و شکوه و بزرگی و زیبایی و مهربانی پدرانه می باشد و وقتی به آن می نگری همه را از آن دریافت می نمایی با خود اندیشیدم در قران پروردگار بارها تاکید فرموده که از آسمان باران رحمت و حیات دوباره بر زمین باراندیم و از آن بعنوان بشارت حیات مجدد برای انسان یاد می نماید و این بی دلیل نیست زیرا نگاه به آسمان و رها شدن در زیر این پهنه آسمان سبب می شود که تو از جنس آسمان گردی و همه آن شکوه و بزرگی را دریافت نمایی ووقتی به قدر کافی بزرگ شدی زندگی جدیدی را آغاز می نمایی و این همان حیات مجدد است.

به بهشت می اندیشم که چگونه باشد .خداوند عالم توصیفی که از بهشت در قران فرموده است به زیباییهای دنیا شبیه است . از نهر آب روان و درختان سرسبز و میوه های خوب و رسیده در دسترس و نوشابه هایی که مستی آورد و درد ، سر بهمراه نداشته باشد ،خداوند سخنی از سر اغراق و یا بیهوده نفرماید پس باید چنین باشد پس فرقش با این دنیا در چیست ؟ با خود فکر می کردم اگر شرابی مست کننده بنوشم بدون انکه عاملی در درونم مرا از حالت زیبا و نیکویم خارج نماید چه گواراست ، میوه هایی که برایش سختی نکشیده ام و در دسترسم می باشد و می چینم بدون نگرانی از صاحبش یا توبیخش و یا حس گناهش که مال دزدی می باشد چه کیفی در بر خواهد داشت و اگر در آنجا همه سلام است و درود ، تحیت است و سخنان نیکو یعنی هیچکس در اندیشه تاریک و ناگوار بسر نمی برد که تو راهم با خودش به ان عالم سیاهی ببرد ، عجب عالمی است همه می خندند و از یکدیگر راضی هستند ،گلایه ای در بین نیست . احدی ارامش دایمی ات را بر هم نمی زند . نمیدانم شاید بهشت بر روی همین زمین است با این تفاوت که در ان زمین همه مخلوقات پروردگار به وظایف خود اشنا و متعهد هستند و هیچکدام تخطی نمی کنند . درخت ، بوته های سبز ، آبهای جاری که اگر الوده نشوند سرمست کننده می باشند . آدمهایی که همه آنها آدم هستند . و بر حسب سرشت اولیه متعهدی که آفریده شده اندعمل می نمایند . سنگ و کوه و خاک نیز به طبیعت خداگو نه خویش عمل می نمایند . چقدر زیباست .آیا نمی شود امروز بر روی همین کره خاکی این را بفهمیم و بهشت خویش را از همینجا آغاز نماییم آیا واقعا نمی شود؟

 

 

 

نوشتن دیدگاه