دلنوشته شماره چهل و پنجم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: دلنوشته
- بازدید: 2490
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحله اول کشتی متعلق به مردمان فقیری بودکه پادشاه آن سرزمین برای جنگ همه کشتی های سالم را ضبط می کرد واگر این کشتی سالم می ماند آنرا هم می گرفت و اینها برای امرار معاش دیگر راهی نداشتند و هلاک می شدند در مرحله دوم بچه اگر بزرگ می شد کفر می ورزید و طغیان می کرد وپدر و مادر مومن خود را و اهالی آن دیار که مطیع آنها بودند را از صراط مستقیم خارج می کرد ،او را کشت و خداوند در عوض آن ،فرزندی نیکوکار و مومن به آنها عطا فرمود .در مرحله سوم دیوار بر روی گنجی پنهان که متعلق به بچه های یتیمی بود بنا شده بود پدر این یتیمان فردی مومن و نیکوکار بوده وفرزندان اوخردسال هستند پس بایدگنج تا بزرگسالی آنها پنهان می ماند تا آنها بهره ببرند
نکات بسیار زیبا بود اما نتیجه : آیافکر نمی کنید که شرایط هر کدام ما با پروردگاردر امور روزمره در طول زندگیمان چنین است ؟ همه ما مدعی تابعیت از حضرت حق و راضی بودن به آنچه که او مقدر کرده است هستیم .چون او را صاحب دانایی کامل می دانیم اما درعمل چنین نیست بلکه با بروز هر سختی و خلاف میلی و یا محرومیتی معترض می شویم و پروردگار را به زیر چتر سوالات تلخ و چراهایی از سر نادانی می بریم ؟ تازه پس از اینکه آرامتر می شویم و یا شاید به علت بروز حوادث پی می بریم و یا در پایان مسایل خیر و برکت فراوانش را می بینیم دوباره خواستار برگشت و ادامه مسیر در جوار حضرتش می شویم و این قصه ای تکراری است از آغاز تا انجام هر کدام ما. آیا وقتش نرسیده با شنیدن این قصه یکبار برای همیشه به خودمان بیاییم و دیگر به پشت سرمان نگاه نکنیم ؟ مگر نه آنکه وقتی کسی به سرزمین مقدس یعنی دیار آگاهی و معرفت می خواهد وارد شود مثل موسی می بایستی دوره عملی شرع و اخلاق در دنیا را گذرانده باشد و در سایه شرع ،عقل را ادب نموده و مسیر مستقیم را جسته باشد و وقتی به آستانه سرزمین مقدس می رسد نعلین خویش یعنی همانا عقل دنیاگر را از خود جدا سازد و پس از واردشدن به دیار معرفت فقط پشت سر انسان کامل که تجلی حضرت حق در روی زمین است حرکت نماید در خاموشی و تسلیم کامل..که در غیر اینصورت باید برگردد و نعلین بپوشد و در دنیا قدم بزند .آیا نپذیرفتیم که خداوند قادر مطلق است ،به گذشته و حال و آینده آگاهی کامل دارد ؟ بهترین انتخاب کننده است ،با گردن گذاشتن و اجرا کردن تک تک احکامش پله پله به این معرفت رسیدیم .آیا مفهومش آنست که پس خداوند خوبتر ین ها ،چربترین ها شیرین ترین هارا بدون هر گونه زحمت و سختی برای ما رقم بزند ؟ نه هرگز . بلکه یاد گرفتیم که فرموده : ( ان مع العسر یسری ) که همانا پس از هر سختی آسانی است یعنی بدون درک و تحمل سختی ،آسانی مفهومی ندارد و تازه آسانی به معنای از بین رفتن همه سختی ها و ناملایمات نیست بلکه وقتی آگاهی به درجه ای رسید که سختی ها را درک کرد آنوقت قبولش آسان خواهد بود
در طول عمر زمینی مان هر کدام ما به دفعات به خضر خویش بر خورده ایم و قدمهایی با اوزده ایم و درکش نکرده ایم ،جدا شدیم و به عسرت و گرفتاری دچار گشتیم و باز هم به یک افق پر از چراهای بی جواب برخورد کردیم و به دنبالش شکست و ناامیدی .این دور تسلسل هر دم در حال تکراراست تا به روزی برسیم که خضرمان را با آگاهی کامل بیابیم و بدون چون و چرا او را تبعیت نماییم انشاالله
پایان