دلنوشته شماره شصت و نهم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: دلنوشته
- بازدید: 3849
بسم الله الرحمن الرحیم
روز گذشته در اتاق بیمارستانی چشم براه بیمارم که به اتاق عمل برده بودند،نشسته بودم.در افکار مختلفی چرخ می خوردم وهر از گاهی به آدمهایی که می آمدند ومی رفتند نگاهی می انداختم.در این اتاق 4 مرد دیگر بستری بودند.سه تای آنها از شهر های مختلف ایران بودند و بطور مدام هم صحبت می کردند.در خلال صحبت هایشان یکی از آنها رو به من کرد و گفت که نه اخلاق،نه نظم و ترتیب و نه دین هیچکدام بلکه فقط انسانیت و بس، همین باید باشد تا همه چیز درست باشد.به او نگاه کردم بسیار آدم مثبت و خوب و پر انرژی بود.بسیار تعجب کردم که چطور درک نمی کند این انسانیتی که او از آن دم می زند ریشه در کجا دارد؟و اصلا از کجا آمده که چنین قانونمند است و می تواند زیر بنای یک جامعه باشد و بگویند فقط انسانیت و بس؟آیا همین انسان را کی آفریده؟بگو خدا.کلام قرآن نیز چنین است.
مادر که خالق بچه نیست،بلکه فقط 9ماه او را در بدنش حفظ می کند و حتی در رشد و سازمان بندی کودک هیچ نقش فعالی ندارد بلکه با قانون بی عیب و نقص خداوند تکمیل می شود و وقتی گریه و
بی تابی می کند می گویند به مادرش بدهید.او زبان بچه اش را بهتر می فهمد،بدون کلام می فهمد که کودکش چه مشکلی دارد و مشکل او را حل کند.شما چه فکری می کنید؟خداوندی که خالق بشر است یعنی به تک تک سلولهای بدنش و همه زوایای نفس و روحش آگاهی کامل دارد . بهتر نمی داند که این انسان به چه چیزهایی نیازمند است ؟ قطعا چنین است و همین خالق برای حل مسایل مختلف انسانها در وادی زمین انسانهایی را با کتابی پر از دستورات مطمین و کامل فرستاده تا همین انسانیتی که از آن نام می برند و بطور فطری در وجود هر انسانی است ،را شکوفا و هدایت نمایند تا جامعه بشری از همین انسانیت تکامل یافته بهره برده و بسوی تعالی برود .حال چطور قشر وسیعی از مردم به اصل دروس شناخت و هدایت انسانیت در جامعه پشت می کنند و آنرا نفی می نمایند ؟ نمیدانم . چقدر خوب است که قدر حروف و سپس کلمات و پس از آن جملاتی که با آنها ساخته می شود و تحویل دیگران می گردد را بدانیم و دانسته تر و آگاهتر از جملات استفاده نماییم و اجازه استفاده نامشروع از کلام را ندهیم که در روز محشر در مقابل آنها نیز باید حساب و کتاب پس دهیم .