با فروع دین بگونه ای متفاوت آشنا شویم بخش سوم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: شناخت ادب در تمامی زمینه های زندگی
- بازدید: 217
بسم الله الرحمن الرحیم
تا دو شب گذشته اصول دین را صحبت کردیم و به یکشکلی تقریباً جمع کردیم،کامل نشد ولی حیف است که چنین چیزهایی در یک یا دو جلسه تمام بشود. اینها مباحثی است که هرچند وقت یکبار دوباره باید مرور شود و دربارهاش صحبت شود.چون به همان اندازه که انسانها عمر میکنند بعضیها بر فهمشان افزوده هم می شودکه اگر افزوده بشود محتوای بهتر و بالاتری از مطالب برمیدارند.از دو شب پیش به فروع دین پرداختیم نماز و روزه را تقریباً گذرا کردیم و رد شدیم امشب به حج پرداختهام.
حج از مباحث فروع دین است.پیامبر خدا در آخرین حج خود از همه قبائل و سران کشورهای مسلمان دعوت فرمودندکه در این حج شرکت کنند،آداب کامل حج تمتع را بیاموزند و به میان مردمانشان ببرند. در سایت مقاله حجهالوداع است که در طی چند جلسه مطرح شد با پیامبر از مدینه حرکت کردیم رفتیم مکه اعمال حج انجام دادیم و بعد برگشتیم غدیر خم و بعدازآن برگشتیم به مدینه تا زمان رحلت پیغمبر.سفر حج به کسانی که مستطیع هستند واجب است.یعنی کسانی که ازلحاظ مالی در شرایطی قرار دارند که خانوادهشان در مضیقهی زندگی قرار نگیرند.اسباب آسایش و رفاه آنها فراهم باشد،به اینها واجب است که حتماً به حج تمتع مشرف بشوند.آلان در ذهنش میگرداند مستطیع بودن اندازهاش چقدر است؟من خیلی بچه بودم شاید ده سالم بود، همسایهای در جوار خانه ما بود که خانه اشان اندازه خانه ما بود.کوچک بود.بزرگ نبود.52 متر بود.چقدر افتخارآمیز است که آدم با پول حلال در فضای حلال حتی کوچک زندگی کند من که افتخار میکنم شمارا نمیدانم.آن خانه هم مثل ما بود،یک دیوار بین ما فاصله بود.مرد آن خانواده یک مغازه کوچک جگرکی در خیابان گرگان داشت.با همسر و فرزندانش در آن خانه زندگی میکردند. ازآنچه که یک زندگی نیاز است که داشته باشی و در آرامش زندگی کنی اینها داشتند.فرش،یخچال،و رختخواب.آنچه که در آن دوره و آن زمان لازم بود.این آقا عزم سفر حج تمتع کرد،همه خندیدند خانه به این کوچکی ، مغازه جگرکی به این کوچکی.حالا بابا به فکر همسر و فرزندانت باش خانهات راکمی بزرگتر کن،شغل خود راکمی توسعه بده.هرچه به او گفتند،گفت نه میروم و چقدر کار خوبی کرد رفت چون همسر و فرزندانش گرسنه،لخت و بیسرپناه و بدون مال نبودند از همهچیز حداقلی آن را داشتند اگر به حداکثری میرسیدند خدا میداند سر از کجا درمیآوردند. اما رفت و انجام داد و سرافراز برگشت. ممکن است الان هم زنده نباشد. من نمیدانم.فوت کرده. آیا اگر نمیرفت آن خانواده بهجای او میرفتند؟سفر او را انجام میدادند؟ من آقایی را سراغ دارم که به ایشان توصیه کردیم که آقا تو الان مستطیع هستی حج بر تو واجب است. ازنظر وضع مالی خیلی خوب بود.گفت الان نمیتوانم بروم ،گفتیم چرا نمیتوانی بروی ،گفت 60سال را که رد کردم ایران میآیم ازاینجا آنوقت سفر حج میروم.زهی خیال باطل.نمیدانم در 42یا43سالگی به ناگاه از دنیا رفت.آیا کسی بهجای او حج تمتع را باآنهمه ثروت انجام داد؟نه.مستطیع بودن منظور این نیست که اینقدر صبر کنی برای هر بچهات یکخانه تهیه کنی،حساب سپرده بانکی فلان مبلغ پول داشته باشد،زندگی و خانهات چندین طبقه باشد همه چی در هر طبقه کامل باشد.نه این نیست.الغرض.شما در هر شرایطی خواستید به حج بروید.به من ارتباطی ندارد. من نظر شخصی خود را می گویم و میروم. اصلاً در هیچ رسالهای هم نوشتهنشده است.بارساله اش هم کاری ندارم.دوست داشتید گوش کنید و عمل کنید.دوست نداشتید عمل نکنید.سرتان سلامت. اینهمه گفتم عمل نکردید چی شد؟کسی که میخواهد به این سفر برود سفرش قبل از اقدام به سفر.ما می گوئیم کی میری مکه؟میگوید جمعه صبح پرواز دارم. اما فیالواقع این سفر جمعه آغاز نمیشود خیلی قبلتر آغاز میشود.چگونه؟اگر قرضی دارد باید پرداخت بشود. میگوید من قسطبندی کردهام پرداخت میکنم.تو حج میروی. قسطبندی یعنی چه؟اول مال مردم را پرداخت کن.اگر خمس مال مانده باید محاسبه و پرداخت گردد.مال باید تطهیر شده باشد یعنی حلال و حرامش از هم جداشده باشد.بعضیها مالشان مخلوط است خودشان هم نمیدانند چقدر؟حالا این هم راه داردولی من که آیتالله و مرجع تقلید نیستم.بروید از مرجع تقلید بپرسید.این بخش مال است. قلبش باید با بخشیدن دیگران،گذشت کردن از گناهان دیگران،مهربان شدن با همه قلبش را تطهیر کند. از کسانی که به او ظلم و رنجشی وارد کردند از کسانی که این به آنها یک ظلمی وارد کرده یک رنجشی در قلب آنها به وجود آورده باید دلجویی کند. حلالیت بطلبد.نکردی بروبرگرد و با یک دریا خرج و آخرش هیچی.ذهن خود را از هرگونه تیرگی نسبت به دیگران پاک کند.الان با خودتان میگویید خب با این وضع بگو اصلاً نرود.خب نرود.اگر اینگونه آدمها حج نروند باور کنید آنجا خلوتتر هم میشود بقیه که میروند در امان میمانند. خیلی سخت است. من هم قبول دارم.
میروند و میآیند با این شرایطی که طی نکرده باشند وقتی برمیگردند یک عدهای البته همه نه، از قبلشان هم بدتر میشوند این عده میشوند یک آینه برای بهانهجوییها، بهانهجوها میدانید چه میگویند ؟ میگویند هرکسی حج میرود همین جور است میرود بدتر میشود برمیگردد، اصلاً میرود اجازه میگیرد برای مال مردم خوری برای ظلم و زور کردن، حالا دو بلا سرش میآید یکی اینکه مسبب قضاوتهای ناعادلانه میشود میگوید خوب آنها اشتباه کردند قضاوت کردند، آنها جرمشان را میبرند، ما کاری با آنها نداریم آنها سهم مجازاتشان را میبرند اما او هم سهم مجازاتش را میبرد، چرا شدید یک آینه تیره و بد برای بقیه مسلمانها؟ برمیگردد، بارش سنگینتر از قبل میشود، من باز با اینها هم کاری ندارم گفتنی بود درد و دل کردم گفتم رفتم، در دنیا مردم در برابر حکم خدا سه دستهاند، یک دسته معمولیاند یک مقدار راجع به آنها صحبت کردم، بعضیها خاص هستند اما بعضیها خاص الخاصند، خاص دوبله، اگر شما خاص الخاصید با من بیایید، چون حرفهایی که میزنیم برای خاص الخاص هاست اگر نیستید با موبایلتان بازی کنید و به حرفهای من گوش نکن مال را باید پاککنیم، ذهن و قلب را باید پاککنیم، تازه این کارها را که کردیم میرویم دنبال لباسهای ساده و پاک، من میرفتم حج تمتع به من میگفتند هرچه لباس کهنه دارید با خودت ببر آنجا بپوش وقتی میخواهی برگردی بینداز سطل آشغال گفتم چه بشود؟ گفت عوضش جاخالی دارید میتوانید زیاد خرید کنید با خودتان بیاورید شما به دیدار عزیزتان بالباس کهنه و مندرس میروید من هرچه بردم نو بردم حتی جوراب، ولی خدا میداند اینطور میگفتند، میگفتند تجربه ثابت کرده، چی را ثابت کرده ؟ لباسهای ساده و پاک، لباس احرام را باید مطابق دستور تهیه کرد بار سفر هرچه میتوانید سادهتر، من نمیبخشم صاحب کاروانمان را، هرچه توانست به ما بار کرد، پتو بیاورید سه تا سه تا، ملحفه بیاورید من هم جان نداشتم، کمردرد داشتم این ساکها را باید میکشیدم میبردم هرچه بار سفرتان سادهتر باشد رنجش برایتان کمتر است و قبل از سفر آخرین توصیه موقعی که میخواهید جدا بشوید از خانواده و دوستانتان همهشان را دیدهبوسی کنید آنهایی که میتوانید با همه خداحافظی کنید حلالیت بطلبید اولاً تا پای پله هواپیما نگویید خداحافظ خیلی سریع خداحافظی کنید جدا شوید وقتی رویتان را برگرداندید بروید دیگر پشت سرتان برنگردید حتی برنگردید بچهتان را ببینید. اصلاً و ابدا هرچه پشت سرتان است از یادتان ببرید، چون علقه ها مثل یک حلقه میشود و با زنجیر به پایتان بسته میشود. من وقتی با خانواده و دوستانم خداحافظی کردم رفتم همه را فراموش کردم یک موبایل داشتم اصلاً ایران تلفن نمیکردم، گاهی هم بچههایم زنگ میزدند غر میزدم میگفتم من کار وزندگی دارم اینجا هم مرا ول نمیکنید میگفتند مامان میخواهیم حالتان را بپرسیم میگفتم حالم خوب است هر وقت حالم بد بود به شما خبر میدهم. از لحظهای که در هواپیما نشستم من بودم و تسبیحم و ذکرهایی که از قلبم میچرخید ذکرهایتان را هم بلند نگویید که مردم بگویند چقدر زاهد و عابد و ذاکر است، اگر مدینه اول باشید که اول میروید خدمت پیغمبر، ورود به مسجدالنبی برای من یک حال عجیبی داشت اگر خواستید کامل این مطالب را لحظهبهلحظه بدانید بروید سفرنامه حج تمتع من را بخوانید در سایت هست ریزبهریز نوشتم برای من حال عجیبی داشت ورود به مسجدالنبی وقتی وارد شدم به محوطه حرم، انگار رفتم در یک حریر مهربانی، خیلی نازک و لطیف ولی سرشار از مهربانی، درعینحال آنجا باابهت و جذبه پدرانهای هم روبرو شدم، که نمیتوانستم سرم را بلند کنم، روبرویم را نگاه کنم آخر ما اینجوری بزرگشده بودیم پدر برایمان یک قدرت خیلی بزرگ بود، مادر همینجور جلویشان پایمان را دراز نمیکردیم، حرفاضافه نمیزدیم هر وقت کاری را میخواستند دستوری میدادند از ما جز چشم نمی شنیدند وقتی وارد آنجا شدیم یک ابهت پدرانهای بود که رویم نمیشد سرم را بلند کنم فقط درنهایت تواضع و کوچکی حرکت میکردم چند روزی در مسجدالنبی هستید اگر مدینه اول باشید بعدازآن یک روزی اعلام میکنند میخواهیم برویم مسجد شجره، چه غوغایی ست آنجا!!! همه میدوند آینهها را کاغذ میزنند که در آینه خودمان را نگاه نکنیم اینجور میشود خیلی گفتگوها زیاد است میرویم مسجد شجره در حمام که میرویم و غسل میکنیم شستشویش خیلی عجیب است باید اینها را حس کنید منتها از قبل باید تدارکش را چیده باشید از قبل باید خودتان را آماده کرده باشید اگر نکرده باشید نمیدانید یعنی چه ؟ یک شستشوی عجیبی ست انگار باید زیرپوستتان را بلند کنید آن زیر را هم بشویید بعدازآن عازم مسجد شجره میشوید، مسجد شجره آداب خاص خودش را دارد انجام میدهید و بالباسهای احرامی که تنتان است محرم میشوید و آماده میشوید بهسوی مکه حرکت کنید، خواهش میکنم اتوبوسش چرا این مدلی ست؟ صندلیهایش چرا آن مدلی ست؟ راننده چرا این شکلی ست چرا او عقب نشسته آن دیگری جلو نشسته در همان اتوبوسی که سوار بودم به سمت مکه شنیدم میگفت چقدر اشتباه کردم میگفتم بابا هیس ساکت حرف نزنید ایراد نگیرید اشتباه کردم به من چه بگذار ایراد بگیرد توکار خودت را بکن من توصیه میکنم به دیگران هم کار نداشته باشید نمیخواهد نصیحتکنید دائم خودت را نصیحتکن ساکت باش آرام باش عیب را ببینید ما خودمان را کور نمیکنیم آن رئیس کاروانی که با ما گفتگو کرده این عیوب کارش است یادداشت کنید در برگشت بدهید خدمتش لازم شد شکایت هم بکنید هیچ اشکالی ندارد ولی آنجا را خراب نکنید اگر کردید همهاش میشود حلقه زنجیر میافتد به پایتان وقتی به خانه رسیدید.
وقتی به خانه رسیدید ، کدام خانه ؟ کجا ؟ خانهی خدا . وقتی به خانهی خدا رسیدید ، چشمتان که به خانهی خدا افتاد بلافاصله سجده کنید . در سجده باخدا گفتگو کنید . حالا میپرسید چرا بلافاصله سجده کنیم ؟ آن موقع هم به ما همین را گفتند و هیچکسی پاسخگو نبود که آخر باید بلافاصله سجده کنیم ؟ اول نباید خانهی خدا را قشنگ ببینم و بعد بروم سجده ؟ گفت نه . اول برو سجده . وقتی شما وارد آنجا میشوید اگر بلافاصله سجده کنید دیگر محو آن خانه ، بزرگ بودنش ، کوچک بودنش ، چرا پردهاش سیاه است ؟ چرا اینطرفش اینطوری است ؟ چرا دورتادورش شرطه قرار دارد ؟ شرطه یعنی پلیسهای آنجا . دیگر محو اینها نمیشوی . درمیابی که آن خانه نمادی است برای اینکه همه با توجه به یک نقطه مشغول باشند . حال عجیبی است . آنجا ابلیس غوغا بر پا میکند . خیلی باید مراقب آن باشید . میآید شروع میکند به عیبجویی . مجبور بودند از این در شماها را داخل بیاورند که اینقدر شلوغ است ؟ جا نداری که دولا شوی و یکدانه سجده کنی . شروع میکند به بد نگاه کردن . شروع میکند به قضاوت کردن . شروع میکند به مقایسه کردن . چرا من ایرانی با 2500 سال پیشینه و اعتبار و فرهنگ الان مطیع یکمشت عرب موش خور باشم . اینها همه جملاتی است که من آنجا شنیدهام . گوشهایتان را ببندید . مواظب ابلیس باشید شمارا با خودش نبرد . اگر ببرد دیگر برگشت شما سخت است . 2 بار حج داریم . یکی حج عمره مفرده از حج تمتع است . که مرحلهی اول را انجام میدهیم و بعدازآن میرویم برای حج تمتع . حج عمره شامل طواف است . نماز پشت مقام ابراهیم است . سعی میان صفا و مروه است . در هرکدام از این اعمال احوالات خاصی دست میدهد . فقط خاص الخاص ها آن را درک میکنند . بقیه فقط چرخ میخورند . بعد هم که میآید میگوید ، خدا ذلیل کند این آفریقاییهای گنده را با پاهایشان آنقدر زدند که پاهایم له شد . جدی میگویم که اینها را میگویند . ماهی میگفتیم بابا نگوئید. میگویند و میروند . فقط خاص الخاص ها درک میکنند که دارد چه اتفاقی میافتد . در طواف تسبیحات اربعه را بگوئید . آنقدر ذکرها را گفته بودند ، مردم کاغذها را اینطوری میگرفتند . بعد حالا باید آنجا حجرالأسود را نگاه میکرد و دور میزد . کاغذش را اینطوری یکوری میگرفت چون نباید شان بچرخد . که حتماً همان ذکرها را بکند . تو کجا آمدی ؟ اینجا کجا است ؟ خانه ی خدا است . خدا صاحب 4 تحلیل است . همان طور که خانه ی کعبه 4 تا گوشه دارد . همان طور که بیت المعمور آن بالا 4 تا گوشه دارد . تسبیحات اربعه را از دست ندهید . هرچی درخواست داری موقع طواف بگو . اما من می گویم که فقط 4 تحلیل را بگو . اگر 4 تحلیل در طواف در جانت نشست دیگر بعد از حج لحظه ای از حضرت دوست غافل نمی شوی . و اگر چنین شود دیگر غمی در دنیا نیست . شما رستگاری در دو عالم را به چنگ آورده ای . وقت سعی بین صفا و مروه به خاطر داشته باشید که این تلاشی است بین دنیا و آخرت . اگر بدانی ، از صفا حرکت می کنی قدم قدم ، یک دفعه می بینی که همه می دوند . کجا می دوید ؟ کجا فرار می کنید ؟ باید بدوند. در دنیا هم همین هستیم . اوایلش نمی فهمیم . بچه هستیم . نوجوان هستیم . وقتی بزرگتر شدیم تازه می فهمیم که آخ آخ آخ . عجب این دنیا غدار است . باید بدویم . خودمان را نجات دهیم . سعی بین صفا و مروه تلاشی است بین دنیا و آخرت . از هیچ کدام نمی توانید در امان باشید . مگر آنکه به قاعده ای که خدا دستور داده است در دنیا زندگی کرده باشی . آنجوری که او گفته است . آن وقت اگر در دنیا در هر شرایطی باشی در امان هستی . وقتی این دنیارا هم ترک می کنی به دیدار پروردگارت نائل می شوی . در سعی بین صفا و مروه بسیار در احوالات من کی هستم ؟ من از کجا آمده ام ؟ حالا قرار است کجا بروم ؟ به این ها خیلی فکر کنید . جواب آن را آنجا خیلی راحت پیدا می کنید . تنها باشید . خودتان و خدای درونتان با هم باشید . همه ی سال های عمرمان را با دیگران گذراندیم . همش با همه حرف زدیم . یادمان رفت با خودمان حرف بزنیم . می گوید مگر من دیوانه هستم ؟ بله . اگر با نفست حرف بزنی دیوانه هستی . اما تو خدایی در دورن داری . نفخه ی الهی در درون داری . با آن صحبت کن . این زمان کوتاه را شما باشید و خدای شما . تا درک کنید چی می گوئید و چه چیز را خدا صلاح شما می داند . وقت نماز پشت مقام ابراهیم به خاطر داشته باشید که در دنیا به خدای بزرگ و اقتدارش و مهربانی اش همانند ابراهیم خلیل ا... باید اعتقاد داشته باشید . آتش بر او اثر نکرد . هجمه های دنیا الان زیاد است ؟ من قول می دهم سال بعد این موقع هوار ما بیشتر به آسمان است . چون بازهم زیاد می شود . ولی هجمه های دنیا نباید به میزان باور و یقین ما به آنچه خداوند فرموده است تاثیر بگذارد . اگر تاثیر بگذارد که باختیم .
عشاق وفاپیشه اگر محرم مائید از خود به درآئی در این بزم درآئید
( در بزم احد غیر یکی را ندارد ،تو اگر دوتا سه تا می خواهی بروی راهت نمی دهند ).
در بزم احد غیر یکی راه ندارد با کثرت موهوم در این بزم نیائید
تا نقش رخ دوست در آئینه ببینید زنگار خود از آئینه ی دل بزدائید
چون صاف شد آینه ز اغیار بدانید که آینه هم ناظر و منظور شمائید
مستور شدند در صدف آن گوهر کمیاب گوهر بنمائید چو صدف را بگشائید
این شب ها احوالات خیلی خوبی است . و چقدر جالب است که هر شبی نسبت به شب قبلش باز بهتر است . ربطی به این ندارد که امشب تعداد بیشتری از دوستانمان هستند یا فردا شب تعداد کمتری . اصلاً ربطی ندارد . من نمی دانم شما متوجه این مسئله شده اید یا نه . احوالات خوبی است . به طور حتم مورد توجه مولای متقیان امیرمومنان و اولاد ایشان قرار گرفته ایم . دیشب خدمت شما عرض کردم. شما خوب سینه زدید خیلی خوب چون نمی دیدید اگر می دیدید بیهوش می شدید دیدید وقتی که یک جایی دومل چرکی می زند گنده می شود اگر به ناگاه نفهمید دست بکوبید روی آن یا چیزی بهش بخورد چه اتفاقی می افتد ؟می ترکد بیرون می پرد. خیلی ها از سینه هایشان این طوری بیرون می آمد .به من از یک جهت خیلی سخت گذشت چون در بعضی ها این دومل های چرکی که در سینه هایشان می ترکید وبیرون می آمد قابل قبول نبود خیلی اذیتم کرد چون فکرشو نمی کردم ولی باز الهی شکر. سینه ها از سیاهی ها و زنگار ها خالی کنید برای خدا دوباره آن را پر نکنید. بگذارید روز عاشورا بتوانیم ما هم سر بدهیم، ما روز عاشورا می خواهیم سر بدهیم. می گوید مگر میدان جنگ است؟دیگر شمشیر هم نیست بزنند کله ی ما را ببرند با توپ و تفنگ می زنند روی زمین پخش می شویم. امام حی ما ناظر است امام زنده ی ما ناظر است ببیند سر علایق دنیایی مان ،زرق و برق دنیایی مان رو را بریدیم یا نبریدیم؟آنها را قربانی کردیم یا نکردیم ؟آماده هستیم تا در سپاهش با شرک و کفر و پلیدی بجنگیم ما آمده ایم یا نه ؟
صبح به صبح که از خانه های خود بیرون می روید از در که می خواهید بیرون بروید علی الخصوص ناس و فلق اگر توانستید چهار قل اگر توانستید آیات الکرسی دیدید وقت ندارید خواب مانده اید و می خواهید بدوید حداقل ناس و فلق بخوانید و از خدا کمک بخواهید که شر شیاطین انس و جن، بلای های زمینی و آسمانی، شرک ،کفر ،الحاد،زشتی، پلیدی، بنده نبودن را از شما دور کند خیلی سخت است این کار؟خانم ها وقتی غذا می پزید وقتی چایی دم می کنید وقتی کیکی برای بچه های خود می پزید دسر درست می کنید البته اگر حال آن را داشتید این روزها هیچ کدام حالشان را ندارید می دانم ولی هر کاری برای بچه های خود می کنید ناس و فلق را حتماً بخوانید به آنچه که به خوراک خانواده می دهید فوت کنید بدمید بگذارید بخورند حمد هم بخوانید حمد را بخوانید به امام رضا (ع) تقدیم کنید از او بخواهید به خوراک شما حمد بخواند تا جسم و روح شما از پلیدی ها پاک شود و این را بدهید به خانواده ی خود بخورند یا علی.
سوال :لطفا سعی صفا و مروه را بیشتر توضیح دهید.
استاد :گفتم که یادتان باشد هنگام سعی بین صفا و مروه به خاطر داشته باشید تلاشی است بین دنیا و آخرت حج عمره را که رفتید حالا تمتع را اعمال آن را ندیدید اگر حج عمره را که رفته باشید سعی صفا و مروه هم همین طوری است انقدر تاکید می کنند از اینجا تا اینجا بدوید لازم به تاکید نیست خودت حس می کنید اول دارید آرام می روید بعد یکهو انگار شما را آتیش می زنند شروع می کنید دویدن از دست کی فرار می کنید از دست خودت !!هیچ کس دنبال ما نیست ما از خودمان در می رویم چرا از دست خودمان در می رویم چون خودمان را در دنیا سپرده بودیم دست ابلیس او هرچه می گوید ما همین کار را می کنیم در پوششمان در خوراک مان در نحوه گفت و گویمان در نحوه برخوردمان با دیگران بنده بودنمان. برادرم در شمال است هر وقت که خیلی کم می آورد به من مرتب زنگ می زند و گفت و گو می کنیم هر بار به او می گویم یادت نره چرا به من می گویی ؟وضو را بگیر برو سر سجاده ی خود بنشین نمازت را که خواندی بگو خدایا من این مشکلات برام بوجود آمده فلانی باعث آزارم شده این طوری کرده خدایا خودت حلش کن تو دستور بده راه درست را من اطاعت کنم پیش بروم به همان خدا وقتی این کار را می کند بلافاصله مسیر ش باز می شود می گویم من چند دفعه ی دیگر باید این را بگویم به خودش بگو حالا تا می آید حرفی بزند می گویم آقا به خودش بگو آقا به من کاری نداشته باش .
سوال: برای همین حج که فرمودید لباسی که می پوشند کتابچه ای که به ما داده بودند یک چنین چیزی در ذهن من هست که گفته بود زیارت می روید بهترین لباس های خود را بپوشید و در حج برعکس است لباس فاخر یا نو نپوشید حتی خانم ها اگر می توانند موهای خود را رنگ نگذارند در صورتی ما مثلاً زیارت می رویم آراسته برویم نوشته بود که برخلاف سایر زیارت ها که سفارش شده آراسته برویم حج و خانه ی خدا تمیز بروید ولی آراسته نروید
استاد: لباس احرام یک لباس کاملاً مشخص است آقایان که الحمدلله دوتا حوله است .حق ندارند غیر از ان بپوشند .خانم ها لباس دوخته می پوشند و از چی از چلوار یعنی پایین ترین سطح پارچه است. حتی پارچه های خیلی بهتر بعضی وقت ها پارچه هایی هست که داخل آن رگه های زری دارد حق ندارید بپوشید ما کم ترین پارچه و ساده ترین پارچه را می پوشیم درست شد در زیارت هایمان هم می رویم در بقیه ی ایام آن بهترین لباس خود را بپوشید این بهترین مفهومش مدل دار و گران و الوان و این حرفها نیست منظور این است بلوز ساده نو زیر چادرت بپوش لباسی که در زیر می پوشید نو باشد ساده باشد .آنها می گفتند لباس پاره که می خواهید بیندازید دور بیارید آنجا بپوشید در وقت احرام که نمی توانستند این را بگویند غیر وقت احرام این طوری بگرد چون اینها را میخواهیم بیندازیم دور ساک مان خالی باشد همچین چیزی نیست هرجا زیارت تشریف می برید حتی خانه ی خدا لباس خود را نو انتخاب کنید ولی نویی که الوان نباشد گران نباشد فخر نیاورد ما در خانه ی خدا فخر فروشی نمی کینم ولی تمیز و خوب و برازنده می پوشیم. .