مرکزیت رفتارهای شما کجاست؟
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون
- بازدید: 180
بسم الله الرحمن الرحیم
امروزه در پزشکی سنتی گیاهی به یک نقطه مهم رسیده اند که صد البته در پیشینیه بزرگان ما هم این نکته بیان شده بود اما به مرور ایّام فراموش شد نقطه مهم چیست ؟ خوب دقت کنید معتقد هستند که دستگاه هاضمه تدارک بیننده همه امراض در بدن آدم است ، چرا ؟ چون توی این دستگاه چهار عمل بزرگ انجام می شود ، از دهان شروع می شود ، مسئولیت جویدن و بلعیدن عالی و مخلوط نمودن با بزاق دهان را بر عهده دارد . ماشاءلله همه توی اینها ید طولانی تجربه دارند ، می خورند ، می جوند به غیر از آنهایی که همه چیز را نجویده پایین می دهند ، با بزاق دهان مخلوط می شود و بعد می بلعند و از مری پایین می رود سپس در جهاز هاضمه سه عمل بعدی اتفاق می افتد ؛ ابتدا توی معده مواد را هضم می کند بعد بخشی را جذب می کند با گردش خون و جریانات آن ، این مواد هضم شده عازم تمامی اندام ها می شود تغذیه بشود ، رشد کند و الی آخر سپس بخشی را که غیر مفید است اصلاً شاید مضّر هم هست نمی دانم شاید اگر بماند مضّر می شود ، آن را راهی یک قسمتی می کند که مسئولیت دفع را به عهده دارد آخرین مرحله که دفع کامل آن مواد است اتفاق می افتد اگر این چهار مرحله هرکدام موقع انجام وظیفه درست عمل کنند آن وقت بقیه ارگان ها که از این منطقه تغذیه می شوند به بخش وظیفه ای شان عمل می کنند که یک خبر خیلی بد است وقتی که دفع خوب نداشته باشید ، جذب خوب هم ندارید ، هضم خوب هم ندارید آن وقت شروع به کم آوردن همه اندام ها می کند چون بالاخره باید بخورند که شما راه بروید شما خیلی کارها را بکنید آن قدر تعمق توی جهاز هاضمه جالب و مفید است که در تصور نمی گنجد . چندین سال پیش ، پیش یک دکتر متخصص داخلی بودم که این متخصص ، متخصص تغذیه هم بود آن زمان من به او گفتم آیا یبوست مزاج عامل چاقی یا اضافه وزن می تواند باشد ؟ با صراحت تمام چشم های متعجب من را نگاه کرد سه بار تکرار کرد به هیچ وجه . من توی یک بهت بسیار عظیمی باقی ماندم مگر ممکن است که تمام سیستم های داخلی بدن به این سیستم بلع و جذب و هضم و دفع وابسته باشد و خرابی این سیستم ایجاد اخلال تو بقیه ارگانها نکند ؟ مگر چنین چیزی می شود ؟ خوشبختانه الان هر بیماری را در بدن مورد توجه قرار بدهند البته در طب سنتی اولین قدم جهاز هاضمه فرد را رفت و روب می کنند ، تمیز می کنند ، تنظیم می کنند تا بر اساس یک سیستم مهم و حیاتی سالم به سالم سازی بقیه ارگانها برسند . آن که تیروئیدش بد کار می کند قطعاً جهاز هاضمه اش ایراد دارد ؛ آن که کلیه اش بد کار می کند قطعاً اینجا ایراد دارد ؛ آن که قلبش ایراد دارد ، آن که ریه اش ایراد دارد ، آن که کبدش ایراد دارد خلاصه همه و همه اول بروند سراغ سیستم جهاز هاضمه ، این را تمیزش کنند . این که کار من نیست من تا اینجا را گفتم هرچه به دردتان خورد بردارید .
همین تفکر را امروز در سیستم نفس ، خیال و عقل ، من دارا هستم به آن می اندیشم ، اگر یادتان باشد جلسات زیادی را در ادب جسم ، خیال ، نفس و عقل گفتگو کردم ولی بطور حتم کفایت نکرده است . امروز می خواهم بگویم در سیستم اخلاق ، اعتقاد ، تقوا و هر آنچه که در رفتارهای آدمی نمود می کند بایستی به دنبال یک مرکزیتی مثل جهاز هاضمه بگردیم ، در این سیستم یعنی اعتقاد ، اخلاق و هر چه که در رفتارهای انسان ها نمود پیدا می کند ما باید اول بگردیم یک مرکزیتی را پیدا کنیم که اعمال حیاتی و خاصی به آن مربوط است و اصلاح مان را از آنجا شروع کنیم . اطلاعات بیرونی مثل خوراکی که در دهان آدمی قرار می گیرد و دستگاه دهان و بلع عمل می کند از بیرون به فضای نفس و عقل آدمی ورود می کند ؛ آیا نفس ، بزاق مناسب برای نرم کردن عقل ، دندان های خوب و پاکیزه و کافی برای خُرد کردن اطلاعات در اختیار دارد یا نه ؟ آیا درون نفس فضایی برای هضم این همه اطلاعات وجود دارد ؟ حتماً وجود دارد شک نکنید مهم این است که آن فضا پاکیزه مانده ، رشد کرده یا نه ، فضا وجود دارد ولی آیا پاکیزه است ؟ رشد هم کرده است یا نکرده است ؟ اگر هضم مطالب به پایان برسد عقل آن قدر درست و پاکیزه قرار دارد که نتیجه این هضم را از هم تفکیک کند و کاملاً جداسازی کند ؟ تا بخشی را برای رشد و تعالی نفس به سطوح بالاتر بفرستد بخش مضّر را برای جداسازی هدایت کند ؟ اگر این روند این طوری پیش برود به مقصود می نشیند ، نفس آدمی مراتب رشد و تعالی را یکی یکی می پیماید ؟ وقتی تو دوست داری مهربان باشی و نیستی به نفست برگرد ببین کجا این روبندش را بالا می زنی اشکال دارد ، آن باید درست شود . نفس آدمی مراتب رشد و تعالی را یکی یکی می پیماید تا به مرزی هم پیوند با روح آدمی قرار بگیرد ، نفس از روح ، اصلاً قرار است از خود روح پیوند بخورد و از آن پس روح اداره کننده چنین نفسی خواهد شد و این عالم کبیر یا صغیر یا هر چه که می خواهی اسم آن را بگذاری را به نقطه ابدی آن یعنی همان جایی که یک روزی از آن جدا شده با سری سلامت و پیروز و شادمان برمی گرداند . بسیار اندیشه کردم که چگونه این سیر را طی کرد ؟ می شود این سِیر را طی کرد و رسید . پروردگار یکتا طی سالیان زیاد راهنمایان بسیاری با کتب متعدد تأیید کننده یکدیگر فرستاده اما بشر به دلایل واهی خودش را از آنها بی نیاز قلمداد کرده است اما این طور نیست بلکه طبیعت دنیا که جمع اضداد است و در نهایت زیبایی قرار دارد خود آیات آشکاری از آنچه که آدمی باید انجام دهد قرار داده است تنها در کتاب خدا و سیره پیامبران و اولیاء قرار ندارد در طبیعت دنیا به دنبالش بگردید هرجا نشانی از قدرت پروردگار به چشم می خورد راهکارهای بهینه زندگی کردن و تکامل یافتن هم دیده می شود تنها دیده های عبرت بین نیاز است نه ؟
مطلب دوم : برادرم یک سری زیتون آوردند خیلی هم درشت و خوش قواره بودند ولی اشکالش این بود که وقتی دهان می گذاشتی تلخ بود . خانواده هم می خوردند می گفتند وای چقدر تلخ است . دو ، سه روز پیش نشسته بودم زیتون جلوی من بود خالی می خوردم ، اصلاً یادم نیامد که این همان زیتون تلخ است چون زیتون دیگری هم داشتم خوشمزه بود ، دهانم گذاشتم گفتم ای خدایا واویلا ، زیتون ها را از دهانم خارج نکردم ؛ به حرفم خوب توجه کنید خیلی به دردتان می خورد ، زیتون های تلخ را می جویدم ، تلخی عجیبی بر جانم می ریخت لحظه ای از جویدن ایستادم بر این تلخی نگاه کردم ؛ درخانه تنها بودم یکدفعه دستهایم را بهم کوبیدم و گفتم کامم تلخ باد کامم تلخ باد ،گفتم یکی ببیند می گوید این دیوانه شده است نه دیوانه نشدم ، تلخی یکی از چهار ستون اصلی مزاج هاست باید تلخی تو مواد غذایی باشد و بخوریم تا بدن سالم بشود اما نداریم ، حتی بادام هایمان را هم جدا کردند دیگر توی آن بادام تلخ پیدا نمی شود خیلی به ندرت ، سرور و رضایتی از این اندیشه با خوردن زیتون های تلخ بر جانم نشست ، تلخی را با رضایت بسیاری بر جان خریدم ، چرا ؟ چون سلامتی را برای من به ارمغان می آورد ، همان دم اندیشیدم که تلخی ها و مشکلات زندگی نیز یکی از ارکان رشد و تکامل انسان در دنیاست که اگر این تلخی دنیا را همانند تلخی زیتون بر جان بپذیریم سر بالایی قله های رشد و تکامل را با رضایت بیشتری طی خواهیم کرد ، از تلخی ها نهراسید مال شماست با رضایت بخورید با رضایت بپذیرید و از آن بهره ببرید .