منو

پنج شنبه, 29 شهریور 1403 - Thu 09 19 2024

A+ A A-

ماه رمضان و محرم را در طول هر سال گسترش دهیم

بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت از جمع : فرمودید درس برای همان روز است در این جا آن چیزی که فهمیدم این است درس هایی که می‌گیری همیشه باید یادت باشد یعنی هرچیزی را فراموش کنی به ضررت است .
استاد :هیچ کدام را نگفتیم فراموش کن ، گفتیم خاطرات را نگه ندار، نه درس را . خاطرات را برای چه نگه می داری ؟ اگر در خاطرات شما درسی قرار داده شده واقعا نگه دار . یک مطلب خیلی جالب به شما بگویم ، یک شب نشسته بودم در تنهایی فیلم نگاه می‌کردم ، گفتگوها را که می شنیدم گفتم خوب گوش بده برای تو می گوید ، با اینکه من اعتقادم این است بچه ها وقتی پریدند ، پریدند رفتند روی بام خانه های خودشان ، اما باز هم دلم می سوزد مادرجان مواظب این باش ، نگو برای چه می گویی ، مگر همیشه به تو گفتند ، به خودت که نگفتند ، تو چند بار با مُخ زمین خوردی ، خُب این ها هم باید بخورند ، تو چه کار داری ؟ درستان را بردارید بعد ، شماها درس خوانده و تحصیلات دانشگاهی دارید من همیشه این کار را انجام می دادم درس ها را در جملات کوتاه ومختصر و مفید خلاصه می‌کردم فصل 50 صفحه ا ی می شد یک صفحه و نیم ، بعد آن را حفظ می‌کردم یاد می‌گرفتم شما باید درس هایتان را اینطور برداشت کنید نه این که خاطره کنید قاب کنید بزنید روی دیوار ، چه لزومی دارد ؟ سوره یس به صورت قالی بافته شده هدیه شده به من ، چند سال این جاست ؟ جز یکی از دوستان کسی این یس را در این حسینیه نمی خواند ، این از قرآن هایمان غریب تر است حالا اگر ما درس های سوره یس را می‌گرفتیم حتی اگر قابش می کردیم کاربردی تر بود برای ما ، درس هایتان را بگیرید درس هر روزی برای همان روز است فرا بگیرید عمل کنید درس فرا گرفته اگر تبدیل به عمل بشود اصلا یادت نمی رود ، نهادینه می شود برای همیشه آنجا می ماند ، این درس من بوده جای تاریک ، زیرِ زمین هم نرو، در رویاهایم دعوتم می کنند نمی روم حالا چه برسد در بیداری .
صحبت از جمع : قبل از محرم کربلا بودم تمام روزهای این هفته قدم زنان با زائرهای کربلا بودم وقتی در تلویزیون تماشا می کنم انگار چیزی کم دارم با حال و هوای خودم می نشینم چندثانیه گریه و نوحه خوانی می کنم بعد که آرامش پیدا کردم سراغ کارهایم می روم . از سفر کربلا که برگشتم با آقا امام حسین (ع) و آقا ابوالفضل(ع) با آن ها زندگی و صحبت می کنم .
استاد : جاری کردن محرم در زندگی روزمره یعنی همین ، با آن ها زندگی کنید . واقعا چرا ما آن قدر دورهستیم ؟ یک عزیزی سال ها قبل بسیار در مسائل مذهبی پیشرو بود ... من می خواستم کربلا بروم یک کلیپ همراه متنی برای من فرستاد: آهای زائر کربلا ، می دانی که مرزهای بین ایران و عراق کاسه های سر جوانان شهید این مملکت است و شما قدم می‌ گذارید روی آن و به آن مملکت می روید ؟ اصلا آن جوان شهید شد برای این که این مرز بازبشود ، بی انصاف ، چرا نمی فهمی ، آن جوان شهید شد ، مرد ، به شکل‌های مختلف که این مرز امروز باز بشود برای همه جوان هایی که آن سمت می روند همان طور که علی اکبر امام حسین(ع) ، قمر بنی هاشم ، حضرت قاسم و... پیرمردهایشان ، درآن صحرا همه شهید شدند چرا ؟ یک صلح امام حسین (ع)حتی صلح ظاهری ، ساختگی از همه این مرگ ها جلوگیری می کرد، برای این که چهره ی واقعی دین و آزادگی را امروز جوان های دنیا بفهمند و امروز از کل ممالک دنیا آن جا آدم و زائر بود . خداوند ان‌شاءالله اهلتان کند هر دمی در کنار باد ایستادن و با حزب باد حرکت کردن درست نیست . فلانی خیلی مومن بود الان منکر همه چیز است ، دروغ می گفت ، امروز راست می گوید چون خودش را نشان می دهد اما آن موقع که ظاهر مومن نشان می داد دروغ بود ، باور نکنید . چرا ؟ چون آن دروغ‌ آن روز باعث این نشود که شما فکر کنید کلام امروزش صحت دارد . کلام امروز برای خودش صحت دارد ولی مومنی آن روز، مومن نبود ، از اول نبود . زن و شوهر عاشق هم بودند . می مردند برای هم ، خُب الحمد الله. ولی از هم جدا شدند چرا ؟ زن این طور گفت ، مرد آن طور گفت ، عشق آن روزشان دروغ بود ، عشق اما و اگرندارد ، نمی شناسد . یا عاشق هستی یا نیستی.خوب نیستی ،بگو اشتباه کرده بودم من اصلا از اولش عاشق نبودم آن موقع اشتباه می کردم چرا مردم را به اشتباه می اندازید؟
صحبت از جمع : سال ها همسرم تمایل داشتند که سفر اربعین بروند در این چند سال که بحث رفتن پیش می آمد من به خاطر شرایط جسمی و هم اعتقاد داشتم که سفر اربعین جای خانم ها نیست ، علی رغم این که خیلی مشتاق بودم هیچ حرکتی انجام نمی دادم . امسال با توکل به خداوند راهی این سفر شدیم ، نگران راه پیمایی بودم در توان خودم نمی دیدم که 10 کیلومتر پیاده راه بروم . این سفر انجام شد و هر دقیقه و روزی که از سفر می گذشت متوجه شدم که چقدر اشتباه فکر می کردم . مثل این که نظری بر کاروان و سفر است و آدم هایی را دیدم که وضع من بهتر از آن ها بود.سفر اربعین به عینه می شود دید که معجزه است.
استاد:واقعا معجزه است.
صحبت از جمع: من از دو سال پیش نتوانستم سفر اربعین بروم و هر سال که به عمرم اضافه می شود خواهش می کنم یک سال دیگر به من عمر بدهند شاید بتوانم سال بعد بروم امسال که نتوانستم بروم با خودم گفتم یک کاری انجام دادم که من را نبردند ، باید در خودم پیدا کنم.
استاد: بله شما حتما بگردید و پیدا کنید ولی یادتان باشد گاهی اوقات لازم است یک عرصه ای را طی کنی تا در آن عرصه به یک پختگی برسی که وقتی می روی درست بهره ببری.
ادامه صحبت از جمع: بالاخره یک کاهلی داشته ام که امکانش به وجود نیامد حاضر بودم پای پیاده تا مرز و تا کربلا بروم . هر روز می نویسم در خودم جستجو می کنم خرابی ها را بیرون می کشم نگاه می کنم و سعی می کنم تصحیح کنم .
صحبت از جمع : درخصوص حضرت سیدالشهدا(ع) وامامان دیگر و امام حسن مجتبی(ع) که نزدیک به شهادتشان هستیم اگر امام حسین(ع) شهید نمی شد یعنی آن جایی که می گفت اجازه بدهید من به سرحدات یا به یمن بروم آیا برای ما امام حسین(ع) الان بود؟ یا امام حسین(ع) دیگری بود؟ ما این را درخصوص امام حسن(ع) انجام می دهیم یعنی امام حسن (ع)امام حسینی ست که به این شکل شهید نشد، ما در یک مواقعی مثل عید غدیر از 4 یا 5 روز مانده به محرم به واسطه مراسمی که داریم ، خودمان را آماده می کنیم برای اینکه وارد عزاداری حضرت حسین(ع) بشویم حتی بعضی هایمان کتاب هایی را درخصوص عاشورا ، واقعه ای که در کربلا اتفاق افتاد مطالعه می کنیم اما درخصوص امام حسن(ع) شاید یک مقداری جفا می کنیم چون که پیغمبر(ص) فرمودند: الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ إِمَامَانِ قَاما او قَعَدا، یعنی حسن(ع) و حسین(ع) امام هستند چه بنشینند چه قیام کنند. این تذکر را برای خودم لازم دانستم که حتی امام حسن(ع) امام ، امام حسین(ع) بوده که این جفا را در خودم نسبت به مقام حضرت امام حسن(ع) کمتر بکنم چون بعضی وقت ها فجایع به عینه است برای امام حسین(ع) به این صورت بود ، برای امام حسن(ع) فجایع مخفی بود . متاسفانه امام حسن(ع) جایی که به او زهر دادند کانون آن همسرش بود و ظلمی که به حضرت شد مخفی است حضرت صلاح دانست که به هر حال صلح بکند ، شیعیانی که در رکاب امیرالمومنین(ع) می جنگیدند این را تذکر می دهم برای خودم برای اینکه الان ما خیلی منتظریم که حضرت صاحب (عج)ظهور بکند و شمشیر را بکشد حضرت صاحب(عج) در بعضی از روایات هست که در ابتدا صلح می کند چون به واسطه این که حضرت عیسی(ع) می آید جمعی از مسیحیان می آیند و صلح می شود در آنجا خیلی ازما می خواهیم بگوییم یا لثارات الحسین، نه، این ها یک نکاتی دارد که ما باید به امام حسن(ع) نگاه کنیم آنهایی که خیلی داغ بودند به حضرت امام حسن(ع) می گفتند السلام علیک یا مذل المومنین، یعنی ای کسی که مومنین را ذلیل کردی، به امام، چند روز فرصت داریم تا شهادت امام حسن مجتبی (ع) دل ها همه بالاخره شور کافی را گرفته سفرها را رفته ، به آن سفر کرب و بلا و سینه زنی ها ... بالاخره یک صیقلی دادند همینطوری نیست با اول محرم کم هم باشد یک فرقی دارد از امام حسن مجتبی(ع) می خواهم با آن کرامتی که از خودش دارد کسی از شام آمد و به امام حسن(ع) و پدرش امیرالمومنین(ع) توهین کرد امام حسن (ع)فرمودند تو خسته ای بیا تا من از تو پذیرایی بکنم از او پذیرایی کرد و مبلغی هم به ایشان مرحمت فرمود و او رفت در حالی که طرفدار امام حسن(ع) شده بود . حالا ما می گوییم یا امام حسن مجتبی(ع) ما طرفدار شماییم به ما هم کرامتی کن این دل ها در آن مسیر و جایی که باید قرار بگیرد ما نه جلو باشیم و نه عقب باشیم آن چیزی که باید فکر کنیم و آن چیزی که مورد رضایت شما هست را بپذیریم . اما در خصوص اربعین حیف است از جناب جابر بن عبدالله انصاری صحبت نکنیم چون خاندان اهل بیت(ع) در مسیر برگشت و عزادار بودند و خفقان شدیدی بود ، آقای جابر بن عبداالله انصاری به ما یاد داد که من خودم نابینا هستم نمی توانم به کربلا بروم می روم از یک کس جوان تری به نام توعه خواهش می کنم که من را ببر به کربلا . الان هر کسی را می بینی که نمی تواند راه برود یا با عصاست یا لنگ می زند یا روی ویلچر است اگر آقای جابربن عبدالله انصاری در آن روز این کار را نکرده بود مردم این را یاد نمی گرفتند مردم از ایشان یاد گرفتند اولین نفری که نابینا بود با کمک در سن 75 سالگی رفت. این جناب جابربن عبدالله انصاری را ما خیلی چیزها از ایشان داریم مخصوصا در مذهب تشیع . حدیث کسا را چه کسی نقل کرده است ؟ جابر بن عبدالله انصاری، یعنی مقام ایشان طوری بود که در محضر حضرت زهرا(س) نشستند حضرت این را توضیح دادند و جابربن عبدالله انصاری آن را نقل کردند . حدیث ثقلین را اهل سنت می گفتند انی تارکم فیکم ثقلین کتاب الله و سنتی آن موقع می کشتند آقای جابربن عبدالله انصاری گفت نه ، «إنّي تارِكٌ فِيكُمُ الثقلَيْن كتابَ اللّه وَ عِتْرَتي أَهلَ بَيتي ، این ماند و شیعه و سنی این را نقل کردند . جناب جابربن عبدالله انصاری حدیث منزلت از ایشان نقل شده است که می گوید پیامبر(ص) به امیر المومنین (ع) فرمودند منزلت تو نزد من مانند منزلت هارون است به موسی(ع) . اینها را الان ما راحت می گوییم زمانی درب خانه امیرالمومنین (ع)را آتش زدند به گردن و دست ایشان طنابی بستند و آن جریانات برای همسرشان اتفاق افتاد در آن زمان خیلی جرات می خواهد تا کسی بتواند اینها را نقل کند . یا حدیث غدیر را یکی از کسانی که نقل کرده ایشان بود که البته افراد دیگری هم هستند . به غیر از اهل بیت ما به یک سری افرادی بدهکاریم ، به ما یاد دادند ، سختی کشیدند این مسیر را باز کردند می دانید حضرت حسین(ع) چه کار می کند ؟ چگونه در زمان پیامبر(ص) قبیله اوس و خزرج با هم جنگ داشتند اینها آمدند زیر سایه رسول الله(ص) و شدند انصار رسول الله(ص) . الان که شبکه های اجتماعی را که نگاه می کنیم پر از صحبت هایی است مثل این که ما این قدر شهید دادیم آنها را ببینید چه کردند ولی حضرت حسین(ع) کاری می کند که ما با کسانی که در این جا به ما می گویند اینها دشمنان شما هستند وقتی شما آنجا می روید آن قدر به شما محبت می کنند بنده آن سالی که به کربلا رفتم نزد شخصی که ما را در منزلشان جای دادند با خودم گفتم اگر برای عراق مشکلی پیش آید انگار برای خانواده خودم پیش آمده چون آن قدر مهربانانه رفتار کردند حضرت حسین(ع) این گونه قلوب را جمع می کند . حالا امام زمان (عج)چه کار می کند ؟ این که چندین مرز شکسته می شود به واسطه اربعین من فکر می کنم اگر خداوند به ایشان فرصت ظهور بدهند یعنی فرصت نجات به ما دهند که ایشان ظهور نمایند این قلوب خیلی به هم نزدیک و آماده می شود این که می فرمایند شما در زمان حکومت حضرت کسی را نمی بینی که پول نیاز داشته باشد و هر کسی هر چه نیاز داشته باشد به او می دهند الان شاید قسمت کوچکی از آن را در اربعین دیده باشید اگر نمی خواستید جایی را اجاره کنید در مناطق دورتر هم می توانستید در خانه ای مستقر و پذیرایی شوید و کسی زمین نمی ماند در آنجا اگر کسی بخواهد جایی را پیدا کند می تواند . می گویند هر جایی را که می روی زیارت کنی عارف بالحق یعنی با شناخت از حقش ما باید به این درجه برسیم چون از ما خواستند . اگر ما نمی توانستیم عارف بالحق باشیم که نمی گفتند زیارت کنید . این سفر را شما در این روزها انجام دادید ولی طوری نبوده که برای ما برکت نداشته باشد زیرا که شما اگر نمی رفتید خیلی چشم ها و دل ها دنبال اربعین نبود.
استاد :ان شاءالله. ما می خواهیم سالمان را محرمی کنیم یعنی فرهنگ محرم و اربعین را در کل سال جاری کنیم که یادمان نرود . من در محرم و قبلا هم عرض کرده بودم که اگر امامتان را نشناسید به چه درد می خورد . تو او را صدا کن ولی نمی دانی که چه کسی را صدا می کنی وقتی که نمی دانی چه کسی را صدا می کنی با او غریبه ای، بروید و واقعا امام را از کلامش و عملکردش بشناسید . خوب واقعا دوستان به دلیل این که کارشان زیاد است نسبت به خودشان کم لطفی می کنند به من ربطی ندارد من آنچه که وظیفه داشتم را انجام دادم و می روم . اما در محرم گفتم که بیایید و ببنید اینهایی که در صحرای کربلا شهید شدند و شما می روید آن جا یا از راه دور زیارتشان می کنید اینها چه کسانی بودند بیایید شروع کنیم حالا از امام حسین(ع) شروع می کنیم یکی یکی اینهایی که با او همراه بودند آنهایی که او را یاری دادند حتی کسانی که می توانستند با او باشند و یک کم سستی کردند همه را یکی یکی بشناسیم روزهای عمرمان را هر چند روز یک بار مقدار کمی بخوانیم شما 100ها برابر آن را در فضای مجازی هستید بیایید بیرون یا لااقل از این مطالب را در فضای مجازی بخوانید اگر این کاررا بکنید کل سال تان را با فضای اربعین و کربلا می گذرانید . این یک روش است چون وقتی می خوانید تشنه این می شوید که مثلا به فلانی می رسید برای ایشان هم تعریف کنید برای آن یکی هم تعریف کنید عملا آن چه را که دریافت کردید در زندگی دیگران هم به نوعی جاری می کنید این کار را انجام بدهید کل سالتان را پر می کند حالا شما زود زود می خوانید زود زود دریافت می کنید و برای خودتان نت برمی دارید بعد از آن به امامان دیگر برسید . من این بار در حرم امیرالمومنین(ع) گفتم آقا جان خیلی شرمنده ات هستم من الان می فهمم چرا سر در چاه کردی و حرف زدی و گلایه کردی چون حقت را نشناختند چون امتت ندانستند که تو چه کسی هستی من الان او را درک می کنم و می فهمم ، می دانید چرا او را می فهمم ؟ شما بیایید و این کار را انجام بدهید به خدا قسم ، خون تک تک بچه هایی که در این مرز و بوم ریخته شد ، فکر می کردند مسلمان هستند ، فکر می کردند در راه دین می روند ، فکر می کردند می خواهند آزادی برای ما بیاورند، فکرهاشون خوب و درست بوده است ندانستند چه کارکنند به من چه ولی خون آن ها گردن من است . اگر من قدم خطا بر می دارم باید جواب خون آن ها را هم بدهم بچه های این دوره نمی دانند من دوره شاه زندگی کردم کودکی و نوجوانی و جوانیم را آن جا زندگی کردم . جلسه پیش گفتم بانک هلند و ایران استخدام می کرد مدارک من با نمرات بالا فقط چون لباسم را دیدند گفتند پرسشنامه نداریم .من فهمیدم 20 تا میز بود به هر 20 تا سرزدم .من را اینطوری که نگاه کردند گفتند نداریم ولی آن خانمی که آن چنان بود برگه ها دستشان می چرخیدند. من نمی گویم ، امروز ضعف هایی وجود دارد که اصلا شکی در آن نیست آن ها هم دلیل دارند برای این که آدم ها همه چیز را اداره می کنند تو اداره میکنی... من اداره می کنم. خانه ها یتان را نگاه کنید ببینید چه وضعی است. یک اختلاف را داخل خانواده نمی توانید جمع کنید. ولی دلیل نمی شود از خون یک مشت جوان سوء استفاده کنید و مردم را از دیار کربلا ببرید. اینها مردند که پای ما به دیار کربلا برسد . چرا این کارها را می کنید؟ همان خانواده که پارسال آن جا بودیم که امسال منزل دامادشان مهمان شدیم فهمیدیم که آن خانواده خانم مسنی که نابینا هم بود چشمانشان درست نمی دید مادرخانم این آقا بود این خانم در دوره صدام به واسطه شیعه بودن به زندان افتاده بود و در اثر شکنجه ها چشمانش معیوب شد ولی ما رفتیم هم این خانه هم آن خانه در نهایت محبت همه ی آنها می گویند آن خانم هم به طوردائم می گفت "حب علی یجمعنا" حب علی همه را دور هم جمع می کند سر سفره می نشست می گفت . "حب الحسین یجمعنا" چه چیزی شما را امروز اینجا جمع کرده است. من چه چیزی به شما می توانم بدهم من هیچ چیز نمی توانم بدهم من می توانم شما را مداوا کنم نه نمی توانم اگر آن بالای سری نخواهد نمی توانم برایتان کاری کنم ولی وقتی او می خواهد یک حمد برایتان بخوانم تمام است. شما هم می توانید همین کار را انجام بدهید به شرط این که باور من را داشته باشید اگر باور من را نداشته باشید نمی توانید به این باور برسید کاری ندارد ، روزهای پیش رو روزهای بزرگ و سنگینی است.
صحبت از جمع: یکی از دغدغه هایی که دارم این است جاهایی می خواهیم درس هایی را بگیریم ، برای من این بوده یک قسمت از تاریخ را می بینیم در مورد استراتژی گرفتن و درس برداشت کردن فقط رفتار امام حسین(ع) در آن مقطع از تاریخ را نباید دید بلکه ما 14 معصوم ، امام حسن(ع) را که صلح کردند امام حسین(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) و بقیه ائمه را داریم..امام صادق(ع) در یک روایتی می گفتند همیشه زمان و مکان را باید دید و آن عملکرد را در زمان و مکان برداشت کرد.
استاد: درسی که امروز می گیریم برای امروز است فردا که می آید امروز می شود دیروز دیگر در زندگی جریان ندارد.
ادامه صحبت از جمع: این کلام در عین سادگی موضوع ساده ای هم نیست در مسائل اجتماعی بین خیلی ها اختلاف است ، ما در تاریخ داریم شخص امام حسن(ع) را رو به جمعیت می کنند و درمورد صلح کردن یا نکردن از جمعیت سوال می کنند می خواهید بروید به جنگ یا صلح کنیم حالا امام حسین(ع) به آن صورت شروع می کنند در عکس العملی که نسبت به رفتاری که یزید دارد . خود ائمه دیگریا امام رضا (ع)را که با مامون به آن صورت برخورد می کنند داستان ساده نیست بنا بر روایت امام صادق(ع) که فرمودند: هر زمان و مکان را بسنجید و براساس آن رفتار کنید نیاز به یک بینش و مطالعه دارد.
صحبت استاد: کاملا درست می گویید هر کسی در حد توانش ، مثلا می گویم دوستمان یک کاری را مطالعه می کند می آورد و مطرح می کند ما ازایشان می پرسیم این یعنی چه ؟این چرا؟ آن چرا؟ این باعث می شود ایشان جستجوی جدیدتری را آغاز کند یا هرکدام از دوستان دیگرمان هیچ کس نباید فکر کند یک تحقیق کردم تمام شد ، مسئولیت من به پایان رسید. اصلا هیچ چیز به پایان نمی رسد این مسئولیت کماکان همان طور ادامه خواهد داشت. به طور حتم از پایین ترین طبقات تحقیقاتی خواهیم داشت تا بالاترین و بالاتر ها که بهتر درک کردند موظفند ، تکلیف است که پایین تری ها را کمک کنند. یعنی یک حیطه بازتری در اختیارشان بگذارند حتی کمکشان کنند منابع در اختیارشان بگذارند تا بقیه بتوانند مراجعه و استفاده کنند. به هر حال چاره ای نداریم یا می خواهیم که امام زمانمان ظهور کند و ما خادم ایشان باشیم یا می خواهیم همین طوری طی کنیم تا روزی که بمیریم . می گویم من مواردی داشتم که آمدند بعد از چند سال خداحافظی کردند رفتند می گویم چرا می روید؟ می گوید تا اینجا بس است. برای اینکه ادامه زندگی بدهم یاد گرفتم بس است این همین قدر می خواهد به زور که نمی توانیم بیاوریم آدم ها باید خودشان انتخاب کنند که آیا پله بعدی را هم می خواهند یا خیر؟
من را می بینید که چطوربه سختی راه می روم پسر دیگرم گفتند این بار من شما را به کربلا می برم ، من که می روم،شما هم با من می آیید؟اولین قدمش سختی راه است به خصوص آن هایی که از لحاظ جسمی مشکل دارند بعد من هنوز آن چیزهایی که نمونه اش را عرض کردم پارسال دیده بودم هنوز بروز نیاورده بودم امسال مجدد نشانم دادند که یادم نرود باز هم در کربلا برای اینکه اگر به یادم می ماند تا خود تهران گریه می کردم حالا ببینید چه به سر کسانی که همراه من بودند می آمد دوباره یادم رفت انگار که از جلوی چشمم محو شد. .
صحبت از جمع: در خصوص عزاداری برای حضرت حسین(ع) ما اصلا یک چیزهایی در زیارت عاشورا هست که به عقل آدم جور در نمی آید که می گوید ملائک زمین و آسمان گریه می کنند این ها اصلا مجردند در مجرد گریه می کند چه معنی پیدا می کند. یک دسته ای است به نام دسته طویریج در 10 کیلومتری کربلا اینها حرکت می کنند روز عاشورا خاکی و پا برهنه می دوند به سوی حرم حضرت حسین(ع) اگر کسی آن وقایع را ببیند یا از روی مطالعاتی که دارد بتواند یک تصور نزدیک به واقعه یی از آن داشته باشد فقط همانطور عزاداری می کند علامه بحرالعلوم یک علامه بزرگی که دارای شان هست می بینند که دنبال اینها پابرهنه می دود بعد به او می گویند شما چرا ؟در شان شما نبود، گفت وقتی دیدم امام زمان(عج) در بین این ها می دود من دیگر چه کسی هستم ؟ چه شانی دارم ؟ یعنی نزدیک شدن به حضرت حسین(ع) در ملکوت هم غم دارد وقتی می گوید این ملائک بر تو گریه کردند.، اصلا اگردر ملکوت غم نداشته باشد به اینجا منتقل نمی شود.
استاد:کاملا درست است.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید