منو

جمعه, 30 فروردين 1404 - Fri 04 18 2025

A+ A A-

تعمقی بر سوره قصص بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره قصص از جمله سوره هایی است که در مکه نازل شد، آن هم زمانی که مسلمان های مکه به شدت تحت فشار قوم قریش بودند، از آینده اسلام نگران بودند و از آن جایی که این ها مثل بنی اسرائیل در شکنجه بودند؛ بنی اسرائیلی ها در چنگال فرعونیان بودند؛ خداوند این آیات را نازل کرد تا به مسلمان های آن زمان بگوید که قبل از شما هم چنین چیزهایی وجود داشته و انتهای آن چگونه شده و چه اتفاقاتی افتاده است. فرعون تکیه بر قدرت داشت در آب فرو رفت، قارون تکیه بر زر و سیم داشت در خاک فرو رفت. خداوند در این سوره این ها را اعلام می کند تا مردم و مسلمانان بدانند خیلی نه به زر و سیم وابسته باشند و نه به قدرت ها و از هیچ کدام این ها نترسند.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند هستی بخش مهربان
طسم ﴿۱﴾
طا سین میم، خیلی صوت قشنگی دارد، ویلن را به تنهایی گوش کردید اگر آرشه را درست روی سیم ها بکشند یک صوت بسیار عجیبی دارد که آدم احساس می کند که از کل وجودش سیمی به کائنات وصل می شود، من با این که بچه بودم و شنیدم خیلی برای من تاثیرگذار بود، هیچ وقت خودم نه یاد گرفتم و نه امکانش را داشتم که یاد بگیرم با این که دوست می داشتم، بسیار زیباست و این زیبایی از مفاهیمی بر می آید که در این سه حرف وجود دارد که امروزه ما هنوز نمی دانیم در این سه حرف (طا سین میم) چه حقایقی نهفته است که این قدر زیبا موسیقیش پخش می شود. ان شاءا... آقا امام زمان (عج) که بیاید قطعا این حقایق را هم بر ما آشکار خواهد کرد.
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾
این آیات کتاب روشنگر است.
قرآن یک منشوری برای سعادت بشر است. منشور یعنی یک چیزی که تعیین کننده و برگزار کننده حقوق در کل جامعه بشری است ولی این قرآن از همین حروف و کلماتی که ما در محاوره عادی مان استفاده می کنیم ساخته شده و زیبایی و قشنگی اش به همین است، برای همین هم خداوند می فرمایند که آیات مبین، این آیات کتاب روشنگر است، کلمه مبین از کلمات بسیار خاص است، یعنی این قدر خاص که هر چه آدم پیش می رود تا درکش کند باز می بیند عقب است. در سوره "یس" 7 "مبین" پشت هم در انتهای آیات داریم ، با یک دستور خاص اگر که کسی این سوره را تلاوت کند و با این آیات به جای خودش که می رسد آدابش را به جا بیاورد خدا می داند که چه چیزی می گیرد. من در کل این 30 سال شاید دو بار موفق شدم انجام بدهم. کلمه "مبین" خیلی خاص است، دنبال یک کلمه ای می گردم که توصیفش کنم، نمی توانم توصیفش کنم و بگویم مثل چه چیزی می ماند فقط می دانم که درونش یک چیزی وجود دارد که اگر باز شود جهان روشن می شود.
نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾
ما از خبر موسی(ع) و فرعون برای مؤمنان به درستی بر تو می خوانیم.
خداوند صراحتا می گوید از موسی و فرعون می گوییم، موسی(ع) مظهر رسالت، ایمان و درستی، فرعون مظهر قدرت، پلیدی و زشتی.
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾
فرعون در زمین سر برداشت، یعنی طغیان کرد و گفت منم. حالا کمی فکر کنیم ببینیم چند نفرمان از این فرعون ها هستیم، چه قدر در روز من می گوییم، من می دانم، من انجام می دهم، من...، خب تو که با فرعون فرقی نداری، فرعون هم همین را می گفت، فرعون این قدر خداوند را خوب می شناخت که وقتی موسی(ع) ادعای پیامبری کرد، گفت برای من برجی بسازید می خواهم به آسمان ها بروم و به خدای موسی(ع) برسم، پس می داند که خدایی وجود دارد اما چه عاملی سبب شد که اعراض کند و روی برگرداند؟ فقط منیت او. خداوند می گوید از این ها به تو خبر می دهیم بگو فرعون در زمین سربرداشت، طغیان کرد، مردمش را چند فرقه ای کرد. به وضع امروزمان خوب نگاه کنید چه قدر شبیه حال و روز ماست، فرعون سر برداشت، آنهایی که دنیا را می چرخانند، آنهایی که قتل و غارت و ستمگری می کنند همه می دانند خدایی وجود دارد مثل فرعون، این ها با فرقه فرقه کردن آدم ها بر آن ها حکومت می کنند پس مواظب باشید فرقه فرقه، تکه تکه نشوید، امروزه بسیاری از خانواده ها که البته من قبل از انقلاب هم این ماجراها را در خانواده ها مشاهده کردم خودشان با خودشان می جنگیدند، هر کدام به یک سمتی و طرفدار یکی بودند، مواظب باشید این بلا امروزه بر سر شما نیاید.
گروهی را به زبونی می کشید. فرعون یک عده ای را که خیلی سفت و محکم بودند خوار و حقیر می کرد و به زبونی می کشید که مابقی یک مقدار که سست تر هستند وقتی حقارت و سختی و بدبختی این گروه را می دیدند خود به خود، خودشان را عقب می کشیدند، می گفتند با این وضعیت که وجود دارد من نمی توانم این کار را انجام بدهم و نمی توانم طرفداری کنم، همین بلا را سر ما هم می آورند ، هوشیار باشید. گروهی را به زبونی می کشید، پسرانشان را سر می برید، زنانشان را زنده می گذاشت. امروز پسران را سر نمی برند ولی غیرتشان را از آن ها سر می برند، نسبت به خانواده تعهد و آن پیوند و آن علقه ای که باید وجود داشته باشد ندارند.
به راستی که وی از مفسدان بود. طبیعی است که کسی چنین حرکت هایی را انجام می دهد جزء فساد کننده در زمین چیز دیگری نیست .
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾
ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم. دو کلمه در این جا آمده است یکی مستضعفان و دیگری منت گذاشتن، اول ببینیم مستضعفان یعنی چه؟ این از آن کلماتی بود که اول انقلاب بنده به عنوان یک دانشجو همیشه با آن جنگ می کردم خودم هم نمی دانستم چه می گویم اما می فهمیدم که مستضعف مردم فقیر نیستند، آن چیزی که قرآن به آن اشاره می کند مردم فقیر نیستند مستضعف کسانی هستند که در یوغ اسارت به شکل های مختلف کشیده شده اند. خداوند می گوید ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت می نهیم، این منت در کلمه ی عربی با فارسی ما فرق می کند ما منت گذاشتن را بد می دانیم یک کار غلطی است، اما این منت یعنی نعمت، خداوند می گوید می خواهیم بر مستضعفان زمین این هایی که زیر یوغ افتادند، در اسارت قرار گرفتند منت بگذاریم یعنی نعمتی عطا کنیم و آن ها را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم، خب اگر این منت همان کلمه ای بود که ما داریم، دیگر نمی شد که خداوند آن ها را پیشوا و وارث زمین قرار بدهد. ما اگر بتوانیم موقعیتی که در آن هستیم را درک کنیم، در زمین شیعه ی مسلمان پیشوا برای کل زمین و وارث زمین می شود. وارث زمین مفهومش این نیست که این قطعه زمین برای من و قطعه دیگری برای تو، نه، آن چه که نعمت بر روی زمین است وقتی به همه انسان ها داده می شود آن موقع یعنی این که کل زمین برای من است چون دیگر در آن غصه ای نمی خورم.
جمعه پیش یک قربانی به ورامین برای خانواده هایی که دچار مشکل هستند فرستادم صحنه هایی را از آن جا برای من تعریف کردند و فیلم آوردند مو به تن آدم سیخ می شود که آدم ها در این شرایط واقعا می توانند دوام بیاورند، بله می توانند. در همان منطقه دو دختر جوان 18 ساله به یک کارخانه ای که کپسول آتش نشانی می سازد رفته بودند، همه کارگرهای مردی هستند که هیچ چیزی جزء زشتی و پلیدی ندارند، این دو دختر مجبور شدند از آن جا بیرون بیایند چون صاحبکار پول آن ها را هم نمی دهد و به ماه های بعد موکول می کند، دو دختر جوان هستند، دو خواهر کوچک مدرسه ای دارند و یک مادر پیر که مادر در زمین های کشاورزی اطراف کار می کند، دختر ها که سر کار می روند در را به روی خواهران کوچک قفل می کنند که آن جا بمانند، خیلی سخت است، اگر ما سیستمی در دنیا داشته باشیم که همه این انسان ها از حداقل زندگی برخوردار باشند آن وقت ما وارث زمین می شویم.

نوشتن دیدگاه