منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره حج بخش دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عَادٌ وَ ثَمُودُ ﴿٤٢﴾
و اگر تو را تکذیب می کنند البته پیش از آن، قوم نوح، عاد و ثمود هم پیامبرانشان را تکذیب کردند.
خداوند خطاب به پیامبرانش می گفتند و کلامشان هنوز برای ما همان تازگی را دارد. اگر شما را در جوامع خانوادگی، دوستا ، آشنایان و... به باد مسخره می گیرند و اعتقادتان را تکذیب می کنند خیلی عجیب نیست زیرا اقوام پیش از ما هم چنین مراحلی را گذراندند.
وَ قَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ ﴿٤٣﴾
و نیز قوم ابراهیم و قوم لوط. خداوند این دو قوم را هم نام برده است.
وَ أَصْحَابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسَی فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿٤٤﴾
و هم چنین اهل مدین و موسی نیز تکذیب شد. پس کافران را مهلت دادم سپس گریبان آن ها را گرفتم، عقوبت من چگونه بود؟
خداوند تا یک زمانی به کافرین مهلت می دهد، به آن هایی که تاخت و تاز می کنند، به آن هایی که ستم می کنند، به آن هایی که آزار می رسانند و سعی می کنند مردم را راه خدا باز دارند تا یک زمانی مهلت می دهد ولی بعد از آن گریبان آن ها را می گیرد و آن چه که لازم است در عقوبت آن ها انجام می دهد.
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ ﴿٤٥﴾
چه بسیار شهرها را که ستمکار بودند، هلاکشان کردیم.
تاریخ از این ها بسیار گزارش می دهد. قرآن که با قصص خود همه را شرح می دهد. اما اگر به کتب تاریخ یا حتی ادیان پیشین مراجعه کنیم پُر از این داستان ها و مجازات ها بوده است.
و اینک آن شهرها بر سقف هایش فرو ریخته است، نابود شده اند و هیچ کدام دیگر نیستند.
بسا چاه های آب که رها شده است و کسی دیگر از آب آن ها استفاده نمی کند و قصرهای افراشته. قصرها و کاخ هایی که هنوز پابرجا است و کسی از آن ها بهره نمی برد. آیا انسان واقعاً این ها را نمی بیند یا ما فقط به عنوان یک پیشینه گذشته به آن ها نگاه می کنیم. شما می توانید بروید و تخت جمشید را ببینید خیلی واضح و روشن است، چه کسانی در آن ها زندگی می کردند؟ کوروش کبیر، انسان های بسیار بزرگی در آن زندگی کردند اما الان هیچ کدام از آن ها نیستند . ستمکاران زیادی هم آمدند و رفتند اما الان هیچ کدام از آن ها نیستند. چگونه متوقع هستید که در خانه هایمان و مِلک هایی که زیادشان می کنیم و بابتشان حرص هم می خوریم، ما برای همیشه بمانیم، هیچ کس نمی ماند. تاریخ بخوانید، تاریخ بهترین معلم انسان است، اگر که ما اهل تاریخ باشیم. سال های زیادی کتب تاریخی خواندم از فرانسه خواندم، از انگلیس خواندم، از آمریکا خواندم، از روسیه خواندم. شاید خیلی از دست آوردهایی که مرا به این سمت و سو هدایت کرد حاصل مطالعه کتاب هایی بود که خواندم. خدا رحمت کند پدرم را، ایشان اولین کتابی را که به من دادند که بخوانم یازده جلد از پاردایان ها بود. من را از آن جا عادت داد که فقط کتاب بزرگ بخوانم هیچ موقع داستان های موش، گربه، سگ و خرگوش نخواندم.
یادتان باشد فرزندانتان را ارتقا دهید، همیشه تو داستان سگ و گربه آن را نگه ندارید، این ها فکر کنند زندگی گل و بلبل است. زندگی این گونه نیست باید کم کم در فهم و در گویش ارتقا پیدا کنند. اولین کسانی که می توانند این ارتقا را ایجاد کنند پدر و مادرها هستند. محض رضای خداوند اگر خودتان ارتقا پیدا نکرده اید بچه دار نشوید. بچه های امروزی را نمی دانم بگویم چه هستند! بگویم مظلوم هستند، آیا برای آن ها دلسوزی کنم؟ ولی می دانم که خیلی چیزها را نمی دانند، خیلی از چیزهایی که ما تجربه کردیم را آن ها امکان تجربه نداشتند و به آن ها منتقل نیز نشده است.
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿٤٦﴾
آیا در زمین گردش نکردند تا صاحب دل هایی شوند که با آن بی اندیشند یا گوش هایی که با آن بشنوند.
چقدر به شما بگویم که به طبیعت بروید، طبیعت آموزگار بی ضرر و پُر منفعت است. گلدان زاموفیلیایی در خانه مان است، من نمی توانم به گلدان های منزل رسیدگی کنم اما به آن ها نگاه می کنم و هرازگاهی که برگ جدیدی در می آید از آن ها تشکر می کنم. جدیدا متوجه شدم سر شاخه ای از آن زرد شده است. امروز کمی تکانش دادم با خودم فکر کردم شاید از ریشه جدا شده باشد اما دیدم ریشه سفت است، دلش نمی خواهد که بمیرد. خیلی از آدم ها هستند که دل هایشان کپک زده است ولی دلشان نمی خواهد بمیرند، بیایید کمکشان کنیم، با صبرمان، آرامش مان، بلکه خداوند کمک شان کند. امروز شاخه را که تکان دادم گفتم: تو را جدا نمی کنم، تو هنوز به زندگی چسبیدی برای چه تو را جدا بکنم؟ انسان ها را از آن چه که دارند به زور جدا نکنید حتی اگر ناحق دارند، حتی اگر خلاف دارند، به زور و با تهدید جدا نکنید برای آن ها فرصت ایجاد کنید.
در حقیقت چشم ها کور نمی شوند. پس چشم ها بیناست و می بیند و گوش ها نیز شنوا است و می شنود و لیکن دل هایی که در سینه ها است کور می شود. وقتی دل کور می شود دیگر هیچ بهره ای ندارد.
خدایا! به حق این کلام الهی، دل های ما را از کوری نجات بخش.
ما را از عقده، کینه، حسادت و ادعاهای بسیار جدا بفرما.
تا در این دنیا زندگی می کنیم ما را به حال خودمان وامگذار.
دنیا، دنیای سختی است، امیدوارم که سبکتر بشود، دلم می خواهد که سبک تر بشود اما نمی توانم نوید بدهم که می شود. هنوز آزمایش های سنگینی را باید بگذرانیم. خداوند در سوره عنکبوت آیه 1 و2 فرموده: گفتید ایمان آوردیم تمام شد، تازه اول آزمایش هاست؛ امروز روزگار، روزگارِ آزمایش است مواظب باشید کلاه سرتان نرود.

 

 

نوشتن دیدگاه