منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره طه بخش هجدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه قصّه حضرت آدم را در این آیات می خوانیم .

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لَا يَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد .
شیطان چه کسی را وسوسه کرد ؟ آدم را ، چرا ؟ زیرا خداوند به آن ها توصیه فرموده بود که به آن درخت نزدیک نشوید . و این جا تو و همسرت زندگی کنید ، نه گرما زده و آفتاب زده می شوید و نه تشنگی احساس می کنید ، نه گرسنه می شوید و نه برهنه می مانید . اما شیطان که قسم خورده بود که انسان را وسوسه کند .
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت ای آدم آیا تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی زوال راه بنمایم ؟ آدم که عاشق پروردگارش بود از اشتیاق به این که جاودانه در کنار پروردگارش باشد وسوسه او را پذیرفت
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾
و آن ها از آن درخت خوردند . برهنگی آن ها برایشان نمایان شد . چسبانیدن برگ های بهشت را برای خود آغاز کردند و این گونه آدم پروردگار خود را عصیان کرد و بیراهه رفت .
خیلی آیه جالبی است . با خوردن از آن درختی که ممنوعه اعلام شده بود چیزی که بر آدم و حوا اتفاق افتاد این بود که برهنگی شان نمایان شد ، یعنی چه ؟ یعنی این که آن چه که انسان را از حقیقت وجودی اش خارج می کند و اجازه نمی دهد که او به چیزهای بالاتر بیندیشد ، برهنه بودنش است . چیزی که امروزه آدم ها در روی این کره خاکی برگزیدند که اکثریت آن طور بگردند که برهنه باشند شاید ظاهرا لباس پوشیده باشند ولی لباسی که تمام خطوط بدن را به نمایش می گذارد دقیقاً برهنگی و چند پله بالاتر از برهنگی است . و برهنگی برای کسی است که عصیان کرده در مقابل پروردگار . آدم نمی دانست که این چنین اتفاقی برایش می افتد اما آدم امروزی این را می داند که وقتی عصیان می کند عملاً دچار برهنگی و عریانی می شود و این اصلاً زیبا نیست . برهنگی آنان برایشان نمایان شد پس چه کار کردند ؟ آمدند برگ های بهشت را بر خود چسباندند تا اندام برهنه شان پوشیده شود . و این طور شد که آدم پروردگار را عصیان کرد و به سمت بی راهه رفت . حالا شما تصوّر کنید که من و شما وقتی امر پروردگار را که به سادگی برای ما فرستاده اطاعت نمی کنیم تا کجا می رویم ؟
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ هَدَى ﴿۱۲۲﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و هدایتش کرد .
آدم وقتی که از آن محضر الهی رانده شد و یا به عبارتی از چشم پروردگار افتاد بسیار اشک ریخت ، بسیار گریه کرد و از درگاه حضرت حق طلب بخشایش کرد ؛ آن قدر این کار را ادامه داد تا خداوند او را باز انتخاب کرد و برگزید ، چرا ؟ برای آن که هدایت قومی را بر عهده گیرد ، او را بخشود و هدایت کرد برای امری که او را برگزیده بود .
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى ﴿۱۲۳﴾
گفت هر دو از آنجا پایین روید که دشمن یکدیگرید پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی برسد هر کس از راهنمایی من پیروی کند نه گمراه می شود و نه تیره بخت .
بعد از این مرحله خداوند به آدم و همسرش گفت حالا پایین بروید . پایین عالمی است که از محضرِ عیان الهی دور می شوید ، دیگر در آن جایگاه قرار ندارید پایین روید . آن جا اگر از جانب من برای شما پیام هایی رسید ، راهنمایی هایی رسید هر کسی این راهنمایی ها را پیروی کند نه دیگر گمراه می شود و نه تیره بخت . و از آن به بعد از زمان حضرت آدم هر دوره ای خداوند راهنمایی به روی زمین فرستاد تا انسان ها بعداً وقت توبیخ نگویند کسی به ما نگفت ، نگویند ما نمی دانستیم ، نگویند اگر شما راهنمایی فرستاده بودید ما راه درست را انتخاب می کردیم . همان طور که امروز ما در جایگاهی قرار داریم که همه چیز را می دانیم . مطلبی را می خواندم . اگر اشتباه نکنم سیصد یا سیصد و شصت مذهب را نام می برد که در دنیا وجود دارد و این سیصد یا سیصد و شصت روش برای زندگی صحیح آغاز کردن است ، حالا کم و زیاد ، پس و پیش دارد ، بالا و پایین دارد . این نشان می دهد که انسان همیشه به جستجوی راهی است که درست و کامل زندگی کند ، دنیا را بشناسد و بهره درست از آن ببرد اگر اسیر و گرفتار نفسش نشود . انسان ها گرفتار نفسشان می شوند .
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾
هر کس از یاد من روی گرداند بی تردید زندگی سختی خواهد داشت و روز رستاخیز نابینا محشورش می گردانیم .
چند نکته این جاست . هر کس از یاد خدا روی گرداند ؛ یاد خدا تنها این نیست که گفته شود الله ، الله ، الله خدا ، خدا ، خدا یاد الله آن جا مثمر ثمر است که انسان را وادار به اطاعت کند ، انسان اطاعت می کند از دستور خدایش چون او را به یاد می آورد و می داند که او هست و روزی در مقابلش باید پاسخ گوی اعمالش باشد . خداوند می گوید : هر کس از یاد من روی گرداند بی تردید زندگی سختی خواهد داشت . یادتان می آید راجع به زندگی چه گفتم ؟ زندگی سختی خواهد داشت یعنی جریانی که به نام زندگی در حرکت است انسان می تواند در آن جریان همچون ماهی های بازیگوش و شیطان در آن جریان آب چگونه بالا و پایین می روند و لذّت می برند و به سنگ ها برخورد نمی کنند انسان می تواند در جریان زندگی این گونه حرکت کند اما آن که از یاد خدا روی گرداند از اطاعت خدا روی گرداند همه دچار سختی هست در این جریان به هر سویی که بچرخد به مانعی برخورد می کند آسیبی می بیند یا هزاران مشکل دیگر . بالاترین مشکل برای انسان ها در عصر حاضر بیهودگی است . انسان ها بیهوده هستند ، خودشان را پیدا نمی کنند ، چرا ؟ شاید دلیلش این است که نمی خواهد مسیر درست را انتخاب کند . خداوند می فرماید : روز رستاخیز وقتی که همه بر می خیزند او را نابینا محشور می کند یعنی چشمی برای دیدن ندارد . چرا این چنین اتفاقی می افتد ؟ چون در روز رستاخیز انسان ها همه با حقیقت هستی روبرو و آشنا می شوند . آن هایی که می دانستند خوشا به حالشان و آن هایی هم که نمی دانستند تازه روبرو می شوند . حتی در آن روز از دیدن حقایق هستی آن ها را محروم می کند .
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيرًا ﴿۱۲۵﴾
آن ها می گویند پروردگارا چرا من را نابینا محشور کردی ، در حالی که من در دنیا بینا بودم .
من همین جا ایست می کنم زیرا جوابش در آیات بعدی است تا به آن بیشتر فکر کنیم ، تا جلسه آینده به این گفتگویی که خداوند فرموده بیشتر فکر کنیم . ما در دنیا بیناییم و می توانیم همه چیز را ببینیم چرا باید در روز محشر نابینا محشور شویم ؟ چون در دنیا چشممان را به حقیقت هستی بستیم و راه خطا را انتخاب کردیم در آن روز که حقیقت هستی بر همگان عیان است بر ما پوشیده خواهد بود .

نوشتن دیدگاه