منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره مریم بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا ﴿١١﴾‏
‎ پس زکریّا از محراب به میان قوم خویش بیرون آمد و به آن ها اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح گویید .
شب گذشته در این آیات پیشین خواندیم که تقاضای حضرت زکرّیا را خداوند پاسخ داد و به او وعده دادن یک فرزند ، یک پسری را عنایت فرمود . علی رغم این که زکرّیا خودش پیر و سست استخوان بود و همسرش از ابتدا نازا ؛ اما خداوند پاسخ او را داد و فرمود فرمان چنین است و این بر من آسان است . از خداوند بخواهید ، چیزهای بزرگ بخواهید ، بزرگ منظورم این نیست که شما در دنیا خانه دارید یک خانه چند طبقه بزرگتر هم بخواهید این ها ارزش این که ما از خدا بزرگ بخواهیم ندارد ، اگر جا و مکان نداریم ارزش این را دارد که از خداوند بخواهیم خداوند سرپناهی به ما عنایت کند که زیر بار منّت کسی نباشیم و آبروی ما حفظ بشود اما ارزش این را ندارد که چندین برابر این را بخواهیم چون این قدر چیزهای بزرگتر در دنیا وجود دارد که ارزش خواستن دارد که این ها پیش آن ها گم است . و دیدید که در شرایط به آن بدی که علم می گوید امکان ندارد همسر نازا ، مرد پیر و فرتوت اما خداوند می گوید : این بر من آسان است ، این چیزی نیست که نشود از عهده آن بربیایم ، خود تو را هم قبلاً من آفریدم و بدنبالش زکرّیا از خداوند درخواست کرد که نشانه ای برای من قرار بده که من بفهمم درست درک کردم و درست فهمیدم ، چون در فرموده خدا که نمی شود شک کرد و خداوند فرمود : نشانه تو این است که تا سه شبانه روز با این که تندرست و سالمی ولی با مردم نمی توانی حرف بزنی . پس زكرّيا از محراب به ميان قوم خويش بيرون آمد ، در چه حالی ؟ در حالی که با آن ها قادر به تکلّم نبود تنها چیزی که از محراب آمد بیرون و برای مردم به ارمغان آورد این بود که هر صبح و هر شام شام خدا را تسبيح بگوييد ، خدا را ذکر کنید ، خدا را ستایش کنید و از خداوند هر چه که می خواهید را بخواهید . سرلوحه هر ذکری تسبیح حضرت حق است و تسبیح حضرت حق مفهومش یک چیز است : ستایش کنیم بزرگی های خداوند را و بگونه ای مطرح کنیم که بگوییم ما فهمیدیم . وقتی می گوییم الله اکبر یعنی خدا برتر است ، خدا بزرگتر است این ذکر خداوند را وصف می کند اما نه وصفی که در حد و اندازه بگنجد . زکرّیا وقتی بیرون آمد اشاره کرد که صبح و شام خدا را تسبیح بگویید .
يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا ﴿١٢﴾
بگير . ای یحیی کتاب را محکم
خداوند در آیه بعدی فرموده ما این طور به یحیی گفتیم : ای یحیی کتاب را محکم بگیر . آیا این کلام فقط مخصوص یحیی بود ؟ هرگز ! اگر قصص قرآنی امروز هنوز در قرآن مطرح می شود و هر بار می خوانیم برای ما مفهومی جدید دارد به دلیل این که برای تمام قرون و اعصار است یعنی این که امروز خداوند به من و شما و به هر کدام از ما می فرمایند که چکار می کنی ؟ ای آقا ! ای خانم ! کتاب خدا را محکم بگیر چون کتاب خدا قابل تغییر کردن نیست یعنی اصلاً تغییر نمی کند ولی انسان ها می توانند تغییر کنند . چه بسیار انسان هایی که بر آن ها مردم به اصطلاح حجّت شان بود . پشت سرشان نماز می خواندند و در یک دوره ای از عمر کاملاً از خط الهی خارج شدند اما کتاب خدا خارج نمی شود . گفتیم ای یحیی ! کتاب خدا را محکم بگیر ؛ که قوانینی در آن کتاب هست که بشر را نجات می دهد .
و او را در کودکی حکمت دادیم . خداوند به یحیی امکانی فراهم کرد که در آن چه که از حکمت در وجود انسان ها قرار داده است او در بچگی بتواند بهره ببرد و در اختیار مردم بگذارد .
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَ زَكَاةً وَ كَانَ تَقِيًّا ﴿١٣﴾
و نیز از جانب خود مهربانی و پاکی . خداوند دارد ویژگی انسان های خاص را بیان می کند در قالب این قصّه . کسی که برگزیده هست باید کتاب و احکام الهی را محکم بگیرد و بر آن ها استوار باشد ، عمل کننده باشد . از سنین پایین صاحب حکمت باشد . دست به شرارت ، رفتار های زشت به حُکم بچگی نگذارد . از همان بچگی حکمت الهی در وجود او بجوشد و عیان بشود .
صاحب مهربانی و پاکی باشد . چطور که در مورد پیغمبر خود دیدیم که از سنین کودکی همه اقوام ایشان را به امانت و به امین بودن ، قبول داشتند .
و او پرهیزگار بود . و حتماً باید صاحب تقوا باشد . انسانی که صاحب تقوا نباشد ، به طور حتم در گوشه ای خطا خواهد کرد . ما بارها راجع به تقوا صحبت کردیم . من فکر می کنم کتاب های بسیاری در مورد تقوا باید نوشت . چون تقوا در مراحل مختلف ، شکل هایش مختلف است . در اعضا ، اندام ها و جوارح انسانی تقوا یک مفهومی دارد ، در حسیّات یک مفهومی دارد . همین حسیّات ، یک پله بالاتر در مقام معنویت یک حُکمی دارد . بنابراین ، ما هر چه در مورد تقوا صحبت کنیم ، باز هم کم کردیم .
وَ بَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا ﴿١٤﴾
با پدر و مادر خود نیک رفتار بود . کسی که با پدر و مادر خودش رفتار مناسب و نیکی نداشته باشد ، قابل اطمینان نیست .
سرکش و عصیان گر نبود . از افعالی که شما را به گونه ای تحریک می کند که از نقطه تعادل خارج بشوید و رفتاری از شما سر بزند هر چقدر هم که حق با شما باشد ، پرهیز کنید که چنین رفتار هایی انسان را به سرکشی و عصیان گری وادار می کند .
وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ﴿١٥﴾
و درود بر او روزی که زاده شد .
خداوند درود می فرستد بر یحیی ، بر روزی که زاده شد ، روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود . این درود را ما هم می توانیم داشته باشیم . روزی که زاده شدیم موجودی پاک ، عاری از هرگونه به اصطلاح گناه . پس می توانستیم صاحب سلام و درود حضرت حق باشیم . روزی که می میریم ، آن روز ، آن درود را باید از قبل تهیّه و تدارکش را دیده باشیم . در پاکی و تقوا زندگی کرده باشیم تا بر ما چنین درودی از جانب حضرت حق جایز باشد . و روزی که برانگیخته می شود ، آن هم زنده . در روز قیامت همه زنده می شوند و برانگیخته می شوند . اما من یک اعتقاد کوچک این وسط دارم که ما در مرحله زنده بودن دنیایی مان ، در دنیا هم می توانیم برانگیخته شویم و هر وقت برانگیخته شویم به طور حتم درودی از جانب پروردگار بر ما عنایت خواهد شد ، به شرط این که درک کنیم و این را بفهمیم .

نوشتن دیدگاه