تعمقی در سوره واقعه بخش هفتم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی در سوره واقعه
- بازدید: 2137
َ بسم الله الرحمن الرحیم
در آیات قبل که در جلسات پیش تلاوت شد اشاره دارد به کسانی که مورد عذاب واقع می شوند و چه عذاب هایی به آنها وارد می شود . در آیه 45 و46 خداوند فرمودند که : همانا، آنها کسانی هستند که در دنیا خوش گذران بودند. البته یادمان باشد که خوش گذرانی کار بدی نیست ، ما در دنیا باید خوشی کنیم . اما خوش گذرانیهایی که غافل از دنیای آخرت هستند بد هستند . چرا که به طور حتم دچار خطا هم می شویم . و بر گناه بزرگ اصرار می ورزیدند . حالا این گناه بزرگ چیست ؟ وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿٤٧﴾ و می گفتند آیا وقتی مردیم و خاک و استخوان شدیم ، واقعاً بر انگیخته می شویم ؟ این جزء گناهان بزرگ است . کسی که در این مقوله دچار شک است و بحث معاد را تکذیب می کند جزو گناهان بسیار بزرگ است . أَوَآبَاؤُنَا الأوَّلُونَ ﴿٤٨﴾ و همچنین نیاکان ما . می گوید ما که هیچ ، آنهایی که قبل ما بودند و الان قرن ها است مردند آنها هم واقعاً زنده می شوند ؟ از خاک بیرون می آیند ؟ قُلْ إِنَّ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ﴿٤٩﴾ بگو بی تردید اولین و آخرین . می گوید اولین آدمی که از اول هستی در قامت انسانی که من و شما هستیم ، مُرد و خاک شد او هم از خاک بیرون می آید تا آخرین نفری که در عالم هستی می میرد و جسمش خاک می شود . بعد روزی که قیامت است همه آنها بی تردید بر انگیخته می شوند.
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿٥٠﴾ در همان مکان وعده گاه بی تردید همه گرد آوری می شوند . یکی آن سوی کره زمین بوده است و دیگری این سوی کره زمین بوده است . حالا روز قیامت در کجای این کره خاکی است ؟من نمی دانم . ولی هر کجا که باشد بدون تردید تمام این ها بر انگیخته می شوند . نه بر انگیخته می شوند که گرد هم جمع می شوند . حالا شما تصور کنید همه در یک جا جمع می شویم و در آنجا کارهای ما به نمایش گذاشته می شود و چه اتفاقی می افتد ؟ پس طبق این آیات گناه بزرگ تکذیب و شک به معاد است . معاد از اصول دین است و هر که در آن شک کند یا آن را تکذیب کند دین او و اصول اعتقادی او دچار اخلال است . چون کسانی که به معاد اعتقادی ندارند پای بندی به اصول دین در دنیا هم ندارند . ما همه این کارها را می کنیم می گوییم روزی که سر حوض کوثر که می خواهیم حاضر شویم و صاحبان حوض کوثر که هستند ما خجالت زده و تاریک و سیاه نباشیم . کسی که به این روز اعتقادی ندارد فرقی هم برایش نمی کند که دنیا چه گونه زندگی کرده است .
سوال از جمع : بعضی ها به معاد جسمانی معتقد نیستند هرچند که به معاد روحی اعتقاد دارند این هم جزء گناهان کبیره به حساب می آید ؟
استاد : خداوند فرموده است معاد هم جسمانی و هم روحانی است یعنی هر دو اتفاق می افتد . و حالا اگر شما یک بخشی از آن را تکذیب کنید به اندازه همان بخش پای شما می لنگد و قطعاً ایراد دارد .
صحبت از جمع : در این که معاد جسمانی هست شکی نیست چون قرآن می فرماید که ما قادر هستیم تا سر انگشتان شما را هم بازسازی کنیم . ولی موضوع پیچیده تر از این حرف ها است و به این سادگی نیست که بگوییم معاد جسمانی است و با همین جسم می رویم . با کدام جسم ؟ ما لایه های بدنمان در مدت های بسیار کوتاهی مرتب عوض می شود . شما هر چهار ماه به چهار ماه یک کبد نو درست می کنید . تمام سلول های آن مرده و دوباره نو می شود . بالاترین چیزی که در انسان ثابت است استخوان ها است که از همه محکم تر است . در شش ماه تک تک سلول ها از بین رفته و سلول های نو به وجود آمده است . ما فقط باید این را قبول کنیم و بگوییم خداوندی که قادر است می تواند کارش را انجام دهد به بهترین نحو .
صحبت از جمع : نکته ای که قابل تأمل است این است که بحث معاد یک بحث است و بحث بهشت و جهنم یک بحث دیگر است . در بحث معاد ، قرآن اشاره مستقیم می کند که من شما را از قبرها بر خواهم انگیخت . از لحاظ علمی می توان کاملاً ثابت کرد که دی ان ای حضرت آدم در تمامی نسل بشر وجود دارد . اگر علم پیشرفت کند شاید بتوان چندین نسل بعد بشر را مشخص نمود که چگونه اند و چه خصوصیاتی خواهند داشت . در مورد بحث معاد تأکیدی که قرآن می کند این است که من شما را از گورها بر خواهم انگیخت . حتی مثالی که برای حضرت ابراهیم(ع) در مورد پرنده ها می زند دقیقاً گویای همین مطلب است . و آنچه که بسیار مهم است دانستن این مطلب است که معاد کاملاً جسمانی است ولی زندگی بعد از معاد به چه شکل خواهد بود ؟
استاد : شما اگر یادتان باشد گفتگو با خاک داشتم . هم چنین گفتگو با باد ، با آب . اگر بطور مثال روز اول خلقت ، برای زمین مثلاً دو تُن خاک در نظر گرفته شده است هنوز هم همان دو تن است . روز معاد هم که برسد باز هم دو تن است یعنی آنچه را که خداوند خلق کرده بطور ثابت حرکت می کند . یکی از دلایلی که این حرف را می زنم این است که در ثانیه همه چیز وجود دارد و در ثانیه همه چیز نابود می شود . شاید ثانیه هم کمتر ! و بعد خیلی قشنگ تر است که همه آدم ها یک دفعه می شوند یک آدم ، بنده اینها را می توانم بفهمم و می توانم ببینم اما چه طوری ؟ نمی دانم ولی می دانم وجود دارد . یک مطلب دیگر این که انسان روز قیامت دائم می سوزد یک پوست نو می آید ، دوباره می سوزد یک پوست دیگر می آید . کسانی که بچه بودند و هم سن و سال من هستند خوب می دانند که مادرها ما را حمام بیرون می بردند و کیسه می کشیدند ، در اصل یک چیزی از ما می ریخت و جدا می شد که امروز می دانیم آنها سلول های مرده پوست است . یعنی هر بار که حمام می رفتیم و بیرون می آمدیم بطور کامل از ما جدا می شد . هربار می گفتند می خواهیم برویم حمام چهار ستون بدن مان می لرزید . یعنی آتش جهنم . اینها خیلی قشنگ است و خیلی ساده است و کاملاً قابل حس است. همه آن چرک هایی که از ما ریخت الان کجاست ؟ یعنی آن سلول هایی مرده پوست ما الان کجاست ؟ در خاک ! روزی که قرار است ساخته شویم چون خاک از بین نمی رود( شما فکر می کنید خاک را از بین می برید ولی خاک از بین نمی رود .) انباشتگی خاک در دنیا ثابت می ماند همان طور که آب ثابت می ماند . روزی که ما را می خواهند بلند کنند تک تک آن سلول های مرده که بصورت چرک ، نمادی از جهنم از تن ما ریختند پایین ، ما هم فکر کردیم رفت توی چاه فاضلاب تمام شد . جایی نرفتند همه شان سرجایشان هستند و آن روز موعود اینها تجمّع پیدا می کنند و دوباره بر می خیزند . اما آن چیزی که به این تجمّع جان می دهد و قابل حساب کتاب است به عبارتی نفس مان است . نفسی که در امتداد روح مان است . نفس از روح جدا نیست اما نفس ، روح نیست و آن چه که حساب و کتاب می شود نفس مان است . روح را اگر به عنوان آن ذره الهی قبول کرده باشیم هرگز بازخواست نمی شود چون هرگز کار بد نمی کند ، از جنس خداست . اینها آن چیزهایی است که اگر شما می خواهید دقیق بفهمید باید سرمایه گذاری کنید. به آن فکر کنید ، در کتاب ها هم دنبالش نمی شود گشت. در خاکی که در پارک و صحرا است دست بزنید شما تک تک سلول های مرده تان را می توانید حس کنید مال شماست و روز موعود جمع آوری می شود .
صحبت از جمع : به نظرم در این سوره به تقارن هر اتفاقی که برای ما در جسم می افتد و اعمالمان خیلی واضح اشاره شده است و این نکته که شما به آن اشاره کردید و گفتید هر چیزی که از ما رفت در هر صورت مال ماست ، ممکن است که الان در خاک باشد ولی دوباره می شود ما . در مغز ما هر کاری را که یاد گرفته باشیم ضبط می شود و فراموشی نداریم . ممکن است یک یادگیری جدید مانعش شود اما آن همیشه در مناطق پایین تر از مغز ما می ماند و به همین دلیل است که می گویند معتادها احتمال عود دارند چون به محض اینکه یادگیری های جدیدترکه در مناطق عالی مغز اتفاق می افتد از بین رود دوباره همان پایینی ها بالاتر می آیند . خداوند در آیه می فرماید : اگر ذره ای خیر کرده اید خواهید دید و اگر ذره ای شّر واقعاً همین شکلی است . باید خیلی مواظب باشیم که اعمال ما دقیقاً مثل همین جسم ما دانه دانه سلول هایش دوباره بر می گردد .
استاد : بله همین طور است. چرا وقتی تعطیلات عید می شود همه می روند و بر می گردند می گویند همه سیاه برگشتیم ، همه تاریک برگشتیم ؟ چون در ایام تعطیلات به خودشان می گویند وقت خوشگذرانی است .. بنده اصلاً مخالف خوشگذرانی نیستم ، اما بحث این است ؛ خوشگذرانی در چه سطحی و با چه معیاری ؟ به این نکته حتماً توجه کنید . اگر در هنگام خوشگذرانی دروس تان را فراموش کنید می شوید مثل همان معتاد . چون سطح هوشیاری و یادگیری خوب را ترک می کنید در نتیجه بلافاصله لایه های زیرین بالا می آید و برای شما جایگزین می شود پس مواظب خودتان باشید . ایام خوشگذرانی مفهومش فراموش کردن تمامی دروس نیست . ایام خوشگذرانی اگر شما نشستید و تخمه ای شکستید و گفتگو و خنده و گپی زدید مفهومش غیبت کردن ، تهمت زدن به دیگران ، طعنه زدن و نیش زبان زدن نیست . اما مزاح کنید ، مزاح های با شرف ، مزاح با حرمت انجام دهید . بگویید و بخندید چه اشکالی دارد ؟
ما وقتی بچه بودیم و ناخن می گرفتیم مادربزرگم می گفت مادر جان این را در آشغال دانی هم نیندازید . می گفتیم چیکار کنیم ؟ می گفت ببرید بیاندازید داخل توالت، چاه فاضلاب و بعد بگویید نکبت برو ، روزی بیا . ذلّت برو ، عزت بیا . بنده هنوز هم به این سن و سال رسیدم همین کار را می کنم و امروز می فهمم چرا . او خودش هم نمی دانست که چه چیز را به من یاد می دهد ولی بعد از سال ها درکش کردم چون بنده سلول های مرده و کثیف را به زمین بر می گردانم و از زمین طلب می کنم آنچه را که پاک کرده و تمیز گشته است . وگرنه ناخن مرده و کثیف را که شما کوتاه می کنید و در چاه فاضلاب می رود چطور می خواهد برای شما عزت بیاورد ؟ ولی فی الواقع به آن آگاهی هستی، به آن شعور هستی دارم اعلام می کنم بنده این ها را از خودم جدا می کنم نزد تو می فرستم که تو پاکیزه کنی چون از بین نمی رود . می گویم اینها را می فرستم که تو پاکیزه کنی و آنهایی که تو پاکیزه کردی به من بازگردانی .
صحبت از جمع : این وضو گرفتن هم شامل این جریان می شود ؟
پاسخ استاد : حتماً . ما خواه ناخواه در هنگام وضو یک اتفاقی جهت پوست مان می افتد به این معنا که پوست ما موضوع وضو گرفتن یک تغییری می کند . این هم می تواند همان را شامل شود که ما آنچه را که خوب نیست و آنچه را که در طی روز کار کرده و ممکن است خطا کرده باشد پاک می کنیم . مثلاً در طی روز ممکن است این دست خطا کرده باشد هنگام وضو گرفتن برای نماز ظهر می گویم خدایا این دست ها را به نیکی حرکت بده . یعنی اگر بنده از صبح تا حالا کاری کرده ام و نفهمیدم ، پشیمان هستم آن ها را پاک کن و جایش چیز خوب بگذار که بنده از ظهر به بعدم را کار خوب کنم ، نیکی و احسان کنم .
صحبت از جمع : در سوره بقره گفته شده معاد دوتاست ، یک معاد کلّی که همه ما هستیم ، یک معاد دفعی است برای هر کدوم از ما مخلوقات در هنگام انتقالمان از این جسم مادی این دنیا به عالم برزخ که اتفاقاً همان جا اسم برانگیخته شدن را می آورند و همانجا می گوید از قبورتان برانگیخته می شوید . بعضی از مفسرین آن گور را این بدن تفسیر می کنند که این بدن ما یک نوع گور است برای زندگی بعد از این دنیا. این بحثها را که جمع آوری می کنیم آیا واقعاً می توانیم بگوئیم سلولهای مرده مان هستند که بعداً عذاب می شوند یا به پاداش می رسند درست است ؟ این مطالب را از دروس یک بزرگی برداشت کردم این طور استدلال می کنند : می گویند که در آیات صریح قرآن این است که چشم ما بر علیه ما گواهی میدهد ، که من گناه کردم بعد به نفس می گوید تو مرا به گناه وادار کردی ، سپس استدلال می شود که شرط گواهی دادن و شهادت دادن دو مطلب است . یکی فهم است و دیگری عدل ، اگر طرف فهم نداشته باشد یعنی عاقل نباشد و عدل نداشته باشد شهادتش در هیچ محکمه ای قبول نمی شود .
استاد : بحث من بر این نیست که بخواهم مطلب شما را نقض کنم .. اما یک چیزی را خاطر نشان می کنم که جسم ما صرف خودش به هیچ عنوان نه قادر است انتخاب کند ، نه قادر است گناه کند ، نه قادر است ثواب کند . آن چیزی که باعث می شود این وضع بوجود بیاید نفس و قوه اختیار ماست ، نفس است که اداره کننده جسم است . بطور مثال کسی که از کمر فلج است پاهایش قطع نمی شود ، جریان زندگی هم از او قطع نمی شود یعنی پوست نمی میرد ، گوشت نمی گندد و از بین نمی رود ، متلاشی نمی شود ، همانطور سر جای خودشان هستند ، اما عاملی که این جسم را می توانست حرکت دهد از او سلب شده اما چرا متلاشی نمی شود ؟ چون روح ، جریان حیات در آن جاری است برای همین زنده است ، اما نفس که عامل تکان دهنده اوست ، عامل به حرکت درآوردن او است از او سلب شده است . شما می گویید هنگام انتقال ما به جهان بعد یا جهان برزخ یک معاد است . من به شما می گویم اینجا هم داریم همین جا که همه ما زنده هستیم همان معاد را داریم منتها باید به آن توجه کنیم و آن معاد را احساسش کنیم که معمولاً احساس نمی کنیم اگر گفتگو کنیم اطرافیان برایشان روشن می شود چیزهایی غیر از آن چیزی که ما داریم می بینیم وجود دارد . اما معادی که خداوند می فرمایند تکذیبش نکنید که آن موقع خیلی وضع بد است و به آن اشاره می کند ، آن معاد در روز قیامت است . چون ما وقتی که این جهان را ترک می کنیم و می رویم یک جهان را ترک کرده ایم اما وقتی روز قیامت برای بازخواست می ایستیم جهان های زیادی را ترک کرده ایم و در هر کدام از این جهانها صاحب یک سری اعمال هستیم . حالا آن کسی که می گوید چشم شهادت می دهد عملی که در اصل با چشم انجام شده مجسّم می شود آن عمل انجام شده است که می گوید من اصلاً دوست نداشتم این طور باشم این من را وادار کرد ، چه کسی؟ آن نفس . اگر جسم ما در روز قیامت برانگیخته می شود تا مجازات شود ، در عمل اگر آن نفس به آن وارد نباشد و تسلّط نداشته باشد عذابی وجود ندارد . مانند آن پای فلج ، به پای فلج شده سوزن بزنید با چاقو ببرید هیچ چیز نمی فهمد . چیزی که سبب می شود درد را احساس کند نفس است آن بخشی که چیره شده و غالب بر نفس انسانی ماست و باعث حرکت ما شده و آن ابزاری که به نام بدن به آن داده اند اختیار می کند چطور حرکت کند . روز قیامت هم وقتی پوست می سوزد این جسم نیست که زجر می کشد آن چیزی که زجر می کشد نفس است در حالی که به ظاهر برای شما پوست است که می سوزد ولی عملاً نفس است که به دفعات این سوختگی را درک می کند . بحث در مورد معاد با یک جلسه و یا دو جلسه به پایان نمی رسد. من بسیاری از کتب مرجع ام را در کتابخانه ای گذاشته ام و در دوره زمانی یک ماه تا سه ماه آن را می خوانم ، در یک مرحله ای بارها و بارها از ابتدای کتاب مطلب را می خوانم . بعد از مدتی باز برای خواندن مطلب آن کتاب اقدام می کنم یک دفعه می بینم که یک کتاب را 5 سال است در حال مطالعه هستم . مبحث معاد و نگاه به معاد و درک آن مانند خواندن آن کتاب است شما یک دوره به آن نگاه می کنید بعد خسته می شوید چون ظرفتان هنوز خوب بزرگ نشده اضافه تر در آن نمی آید مجبورید زمین بگذارید ، دوباره یک دوره دیگر آنر ا بر می دارید بعد از یک مدت ، ما به معاد باز هم نگاه خواهیم کرد .
صحبت از جمع : این مطلب را از اساتید عرض میکنم اگر هم اشتباه است شاید برداشت من اشتباه باشد . می فرمایند که در عوالم مختلف نفس برای ظهورش نیاز به بدن دارد . بدن دنیوی ما همین است که هستیم کیفیت قبلی و بعدی قابل دستیابی نیست . اما می فرمایند : بدنی که در این دنیا در اختیار ما قرار می گیرد بدن پاک و مطّهر است که بوسیله این بدن مطهر ما می توانیم طهارتش را افزایش بدهیم یا می توانیم آنرا کاهش بدهیم و به طرف ضلالت ببریم بدن اخروی خودمان را با استفاده از این بدن بسازیم . این چشمی را که من مثال زدم و شما بسیار خوب روشن فرمودید در آخرت اگر این چشم ، چشم گناهکار باشد نفس ما در این چشم گناهکار و در مجموعه بدن گناهکار متبلور می شود و همان گناه جهنم ماست .
استاد : البته فکر نکنید که این یک خوشحالی به ما می دهد ، یعنی از سوختن خبری نیست حتماً سرجایش هست . هرچه خداوند در قرآن وعده داده حتماً اتفاق می افتد . بحث حمام کردن را مطرح کردم گفتم تا به امروز لااقل در آن سالهایی که ما را شسته اند و کیسه کشیده اند چند تا پوستمان را کنده اند ؟ تا جائی که با کیسه می توانستند بِکَنند کَنده اند ، از بعد از آن چه اتفاقی افتاده است؟ پوستمان را دنیا کَنده هر روز به یک مدل به یک رنگ و به یک شکل ، منتهی یک کمی شیک تر شده است وگرنه ما این پوست را می بینیم می سوزد ، تحویل می دهیم ، می گوییم تمام شد دوباره یک پوست دیگر می گذراند برایمان . خوب نگاه کنید نمی توانیم در یک جلسه دو جلسه ، یک ماه ، شش ماه بحث معاد را ببندیم ، اصلاً بسته شدنی نیست چون هر چه بیشتر پیش می رویم یک لایه جدید باز می شود . اگر بحث معاد تمام شدنی بود خب پیامبر خدا تمام کرده بود . ما نمی توانیم آن را تمام کنیم اما می توانیم با سرعت در آن پیش برویم . نه ، می توانیم در آن وارد نشویم و غافل بمانیم و همین طور دست نخورده برویم آن دنیا . بعد آن طرف چه می شود نمی دانم ، چون آنجا دیگر جسمی نیست که با آن بتوانیم تجربه کنیم .