منو

دوشنبه, 26 شهریور 1403 - Mon 09 16 2024

A+ A A-

تعقمی به سوره تکویر

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


به نام خداوندی که رحمان و رحیم است، این رحمان و رحیم را ما همیشه تکرار کرده و در خیلی از گفتگوهایمان می گوییم اما فی الواقع معنای واقعی آن را هنوز حس نکردیم اگر حس کرده باشیم روی پا دیگر بند نیستیم.
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾
آن گاه که خورشید در هم پیچد.
یک لحظه با خودمان فکر کنیم که ستاره ای چون خورشید با آن عظمت و نور زیاد به هم پیچیده بشود. به هم پیچیده شدن مثل پیچ، مثل رختی که شما می چلانی تا آب اضافه را در بیاوری و هر چیز دیگری که می خواهی به آن فکر کنی. فکر کن اگر خورشید آن طور به هم پیچیده بشود شما که در زمین نشستی نگاه می کنی چه حالی به تو دست می دهد؟ این ها ساده و قصّه هم نیست که بگوییم اتفاق نمی افتد افسانه است، نه، خداوند گفته حتماً اتفاق می افتد.
وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾
آن گاه که ستارگان تیره شوند.
ستاره یعنی آن کُراتی که نور دارند مثل خورشید، این ها نور دارند حالا فکر کنید به یک باره نورشان تاریک و سیاه می شود. وقتی خورشید گرفتگی می شود ببینید چه هیاهویی در دنیا اتفاق می افتد! حالا فکر کنید خورشید برای همیشه سیاه و تیره شود. ستارگانی که در آسمان هستند و راه ها را برای انسان ها در زمین رقم می زنند و از خودشان انرژی هایی ساطع می کنند که در وجود انسانی یا انرژی های انسانی دخیل هستند تماماً تیره بشود و هیچ چیزی ندهند چه می شود.
وَ إِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ ﴿۳﴾
آن گاه که کوه ها به راه افتند.
این که برای آسمان بود حالا آمده روی زمین کوه ها به راه افتند؛ وقتی سیل می آید سرازیری شن و ماسه از کوه می شود، تخته سنگی از بالا به پایین پرت می شود ببینید جاده ها چه خبر است بدوید، بگیرید، ببندید، ماشین ها و مسافران را نجات دهید. راه ها بسته می شود و مردم پشت راه می مانند...حالا فکر کنید یک کوه با آن عظمت. همه شما حتماً جاده چالوس و جاده های شمالی رفتید اکثراً کوه دارند و این ها یک باره حرکت کنند وسط جاده بیایند تو هم با سرعت می روی چه اتفاق می افتد؟
آن گاه که کوه ها به راه افتند. به یک شکل دیگر هم کوه ها به راه می افتند؛ ریز، شن، غبار و خاک می شوند اگر یک کوه در نزدیک تهران فقط تبدیل به خاک و غبار بشود ببینید این جا چه اتفاقی می افتد؟ بعضی روزها در شهر تهران راه می روی نمی توانی نفس بکشی و به تو تنگ می آید حالا تصور کن یک کوه با آن عظمت و بزرگی اش خاک و غبار بشود.
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿۴﴾
آن گاه که شتران آبستن وانهاده شوند.
این قدر آن لحظه عظیم است چون نمی دانم خبر دارید؟ شترها میزان باروریشان نسبت به چهارپایان دیگر کمتر است و زمان طولانی تر و بسیار سنگین هستند حالا فکر کنید شتر های آبستن بارهای خود را رها کنند، ببینید چه هول بزرگی است این دیگر هول آدمی نیست همه جانداران را فرا می گیرد در حالی که می دانید در سزمین عربستان و میان اعراب شترها سرمایه بزرگ آن ها هستند. خداوند به این اشاره می کند که عمق ماجرا را بفهمند.
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿۵﴾
آن گاه که درندگان گردآورده شوند.
برعکس آن، آن هایی که آماده دریدن پوست و گوشت حیوانات و انسان ها هستند دور هم جمع می شوند یک نمونه کوچک این روزها مشاهده می کنیم چگونه؟ ملتی چون ملت فلسطین را درندگان قدرتمند جهانی با هم عهد می گیرند و پیمان می بندند برای این که آن ها را پاره کنند، بدرند و بخورند، به کدام گناه؟ به چه دلیل حالا آن روز محشر درندگان حقیقی آماده و گردآورده می شوند برای این که بقیه مخلوقات را بدرند ببینید چه خبر است. اخبار فلسطین را که نگاه می کنم الان مجبور می شوم عبور کنم، ایست نکنم روی آن ها برای این که در لحظه احساس می کنم دیگر قلبم نمی زند من در کنار آن ها و با آن ها نیستم با آن ها هیچ قرابتی نداشته و هرگز فامیل نبودم، خانواده ام نبودند انسان هایی در یک سرزمین دیگر بودند حالا تصور کنید که در آن روز درندگان گردآوری می شوند برای دریدن.
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿۶﴾
آن گاه که دریاها بجوشند. خدا حفظ کند دوست عزیزی در سفر هند بود سونامی آمد می گفت هنگامی که آن جا سونامی آمد ایشان طبقه دهم کنار آن دریا بود گفت به یک باره دیدم موج جلوی پنجره من است. وقتی دریاها بجوشد، دریاها وقتی آرام هستند خیلی زیبا و خیلی لذّت بخش هستند. به همان اندازه به شما فرصت می دهند. بر بال آب سوار بشوید و سِیر کنید اما امان از وقتی که می جوشند و بالا می آیند.
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿۷﴾
آن گاه که جان ها جفت شوند.
این جانها جفت شوند را به روایتی می گویند که جسم و روح، باهم جفت بشود؛ ولی من می گویم یک چیز دیگری هم می شود جان ها جفت شود بعضی از جان ها در دنیا جفت هم هستند پدر و پسرها، پدر و دخترها، مادر و فرزندها،‌ زن و شوهرها، بعضی ها می بینید انگار عین هم هستند،‌ دو تا روح مجزاست دو تا جسم مجزاست ولی واقعاً عین هم هستند و برعکس آن هم وجود دارد، زن و شوهرهایی که قدیمی ها می گفتند دو تا تکه ناهمرنگ، به هیچ عنوان باهم هم خوانی و هم رنگی ندارند ولی آن روز جان ها جفت می شوند. جان هایی که در دنیا با هم همسو،‌ همراه، هم مرام بودند باهم جفت می شوند، خوشا به حالشان، همدیگر را دوباره پیدا می کنند و برعکس آن هم می شود،. پس مواظب انتخاب هایتان در دنیا باشید چه چیزی انتخاب می کنید؟ چه چیزی اراده می کنید؟ جوان ها کلّه بزرگی نکنید، مراقب انتخاب هایتان باشید این جا فقط با آن زندگی نمی کنید، آن طرف هم که می روید یک مسیر دیگری را با هم ادامه خواهید داد.
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾
آن گاه که از دختر زنده به گور پرسیده شود.
می دانید که در عهد جاهلیت عرب مردهای عرب کارشان این بود، زن که می خواست زایمان کند چاله ای می کندند زن را درون چاله می گذاشتند تا زایمان کند بچه که بدنیا می آمد اگر دختر بود زن را بیرون می آوردند دختر را همان جا زنده خاک می کردند، این برای زمان عرب است چکار دارد به ما؟ ما که الان آن طور نیستیم، آیات باید یک چیزی باشد که امروز من را هم بپوشاند. پدر یا مادری که دختر را به عرصه می رساند و با تعصبات نابجا، سخت گیری های نابجا، بایدها و نبایدهای نابجا، زندگی اش را می پاشاند یا بالعکس، افسرده می شود، غصه می خورد، این هیچی نگوییم ها؛ اولین بارداری را گذاشت زمین بعد آن افسردگی بعد از زایمان و باردادری دارد، این حرف ها چیست می زنید؟ دختری که خوب تربیت نشود، دختری که بر اساس موازین دین زندگی نکند و نیاموزد همان زنده به گور است،‌ زنده به گور خیلی بهتر است، شرایط خیلی بهتری دارد. پدرها مادرها مراقب رفتارهایتان در خانه هایتان باشید شما دیگر صاحب اولاد هستید، هر آنچه که شما می کنید آن ها خواهند کرد، خیلی زیباست، به عینه می بینم دخترم به دختر کوچکش یاد داده که صورتش را می چسباند به صورت او بعد می بوسد، او یاد گرفته می آید بغل من اول مرا نگاه می کند وقتی دید آشنا هستم و می شناسد همان مثل مادرش صورتش را می چسباند مرا می بوسد، چه کسی یاد داد؟ مادر، پدری که می نشیند با دختر کوچکش بازی می کند روی پای لختش را می پوشاند، می گوید: حیف است بابا پای شما دیده بشود، بچه حیا و آبرو داری را یاد می گیرد.
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿۹﴾
به کدام گناه کشته شده؟
دختری که شما تربیت غلط کردید و بعد همان گونه در جامعه گشت امروز روز مجازاتش است سؤال می کند چرا به من نیاموختید؟
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿۱۰﴾
آن گاه که نامه ها گشوده شود.
وای، نامه عمل باز می شود می گوید من همه عمرم نماز شب خواندم، همه عمرم نماز خواندم،‌ همه عمرم حجاب داشتم، همیشه سعی کردم به دیگران کمک کنم پس چرا نامه من هیچ چیز در آن نیست؟ سهم من کجاست؟ نشان او می دهند این نماز شب تو با این تلخی زبان رفت، این نماز واجب تو با این غیبت کردن تو رفت،‌ این طوری با هم می زنند. وای به آن وقتی که نامه ها گشوده می شوند.
وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ ﴿۱۱﴾
آن گاه که آسمان برکنده شود.
یعنی بعد از همه شکاف هایی که خورده، بطور کامل از جای خود کنده می شود.
وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ ﴿۱۲﴾
آن گاه که دوزخ شعله ور گردد.
بعد از همه این ها جهنّم آماده می شود،
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿۱۳﴾
و آن گاه که بهشت نزدیک آورده شود،.
همان اندازه که دوزخ را نشان می دهند چون وعده های خداوند است وعده حق است، بهشت را هم نشان می دهند.
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿۱۴﴾
آن روز هر کس بداند چه حاضر کرده.
آن روز همه می فهمند که در دنیا هر آن چه که جمع کردند آیا به دردشان خورد یا نخورد؟ آیا به کارشان می آید یا نمی آید؟ از این جلسه به بعد می پردازیم به همین ماجرا که امام حسین(ع) چرا در روز عاشورا کشته شد به خاطر این که نمی خواست یزید را تأیید کند؟ فقط همین؟ خیلی گفتگو خواهیم داشت.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید