منو

سه شنبه, 13 آذر 1403 - Tue 12 03 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره انسان بخش اول

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوندی که رحمتش بی حد و حصر است، مهربانی اش دائمی است و همیشه شامل حال بندگانش خواهد بود. به نام خدا.وندی که رحمان است و رحیم است.

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا ﴿۱﴾
آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشت که چیزی در خور ذکر نبود؟
انسان زمانی که نطفه اش در شکم مادر بسته می شود چیزی محسوب نمی شود و امروز در نهایت برازندگی در آینه می نگرد و خود را تحسین می کند، اما روزگاری که چیزی در خور ذکر، یعنی در خور این که او را انسان بنامند نبود و به خاطر نمی آورد و به همین دلیل هم به خودش غره می شود.
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۲﴾
ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم، او را از حالتی به حالتی و از شکلی به شکل از نطفه به علقعه و از علقه به مضغه و از مضغه به استخوان تا طفلی کامل در آوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم.
نطفه آمیخته از دو عنصر دو واحد و مجموعه ای از مواد تشکیل دهنده است. خداوندی که نطفه ای را در درون شکم مادر مرحله به مرحله می چرخاند و او را تبدیل به یک جنین کوچک در درون شکم مادر می کند و او را در شکم می چرخاند، جا به جا می کند تا زمانی که به دنیا می آید بی هدف این کار انجام نشده است. خداوند این کار را انجام می دهد تا موجودی که به دنیا می آید او را شنوا و بینا کند. شنوا به آن چه که خداوند عالم به او دستور می دهد و بینا به آن چه که آن را حقایق عالم هستی می نامند. گرچه که انسان شنوایی و بینایی خود را بواسطه گناهانش می بندد اما فی الواقع موجودی که به عنوان یک انسان به دنیا می آید بعد از این که او را به موجودی کامل تبدیل می کند هدف دوم این است که خداوند او را شنوا و بینا کند یعنی موجودی که آن چه که درست است و آن چه را که نادرست است می شنود. و بینا کند، بینا به این بصیرتی که درست را از نادرست تشخیص دهد و به جا و درست انتخاب کند.
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴿۳﴾
ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس.
خداوند عالم انسان را بعد از آفرینش در دنیا به حال خودش رها نکرده است بعد از این که او را شنوا و بینا فرموده در مسیرش برای انسان راهنمایانی قرار داده است که راه را به او نشان بدهند. حال یا این انسان سپاس گزار و قدردان خواهد بود یا ناسپاس از دو حال خارج نیست. انسان در میانه ناسپاس و سپاس نمی تواند بایستد، مفهوم ندارد یا سپاس گزار، شاکر و قدردان است یا ناسپاس است.
إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَ أَغْلَالًا وَ سَعِيرًا ﴿۴﴾
ما برای کافران زنجیرها، بندها، آتش فروزان آماده کرده ایم.
زنجیر اولین چیزی است که به انسان می پیچد.
می دانید زنجیر قطور است و حلقه های بزرگ دارد بند را از میان این زنجیر عبور می دهند تا محکم تر بشود، سپس این ها را با آتش فروزان تنبیه قرار می دهد. شاید بگوییم زنجیر فقط برای جهنّم است، قطعاً برای جهنّم است، اما در دنیا چه خبر است؟ زنجیر در دنیا همانا هوس ها، علائق دنیوی است که به انسان پیچیده می شود یا به عبارتی انسان به دنبال آن می رود. زنجیرها رابطه هایی است که با این رابطه ها علائق، وابستگی ها و هوس های دنیایی را به دست می آورند و آتش محصولی است که از این زنجیرها و این بندهای دنیایی نصیب انسان خواهد شد. شخصی از دنیا رفته بود و در دنیا بیشترین کار و گناهی که انجام داد زنا بود. بیشترین حدی که از دنیا بهره برد هوس های جنسی بود بعد از دنیا رفت حالا در دنیا بیماری هایی که دچار شد بماند، ولی از دنیا که رفت فردی که مدیوم بود با روح این موجود تماس گرفته بود که در طبقات پائین زندگی می کرد و اتصال به این ارواح طبقات پائین خیلی ساده خواهد بود و به او گفته بود چه خبر؟ او در جواب گفت بالاترین عذابی که در جهان برزخ تحمل می کنم این است که میل جنسی در من ده ها یا صدها برابر شده اما در این جهان وسائلی که در دنیا فراهم بود جسمی که با آن می توانستم بهره مندی از مسائل جنسی را داشته باشم ندارم. تصور کنید چه زجری را تحمل می کند.
إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿۵﴾
همانا نیکان همواره از جامی می نوشند که نوشیدنیش آمیخته به کافور است.
کافور در آن دنیا ماده ای است خنک، سفید و بسیار معطر، نیکان همواره از جامی می نوشند که نوشیدنیش آمیخته به کافور است.
اعَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾
آن جام از چشمه ای است که همواره بندگان خدا از آن می نوشند.
یعنی تنها این جام نیست، یک چشمه ای است که این مایع یا نوشیدنی بسیار معطّر از آن جا سرازیر است و آن را به دلخواهشان هر گونه که بخواهند جاری می نمایند در جام یا کاسه می ریزند یا در درون دست می گیرند ولی به طور دائم می توانند از این چشمه بنوشند.
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا ﴿۷﴾
همانان که همواره نذرشان را وفا می کنند.
نذر می کند انجام می دهد، نذر یک گونه عهد و پیمان است. در دنیا کسانی که عهد هایشان را وفادار هستند، پیمان هایشان را عملی می کنند و از روزی که آسیب و گزندش گسترده است می ترسند.
مطمئن هستند روزی خواهد آمد که چنان چه خداوند دستور داده زندگی نکرده باشند در آن روز آسیب و آزار بسیار گسترده است. نیکان از چنین روزی می ترسند. یادتان است در پرسشی پرسیدم بزرگترین نعمت دنیا چیست؟ بعد از گفتگوهایی که از شما شنیدم پاسخی که دادم این بود بزرگ ترین نعمت خداوند یا نعمت دنیاییش خوف از خودش است. آن هایی که این خوف را در وجودشان دارند از زشتی ها پرهیز می کنند، از بدی ها دوری می کنند؛ از خدا به عنوان یک موجود هولناک نمی ترسند. خوف می کنند از این همه مِهر، بخشندگی، زیبایی و مهربانی خداوند به بیرون پرتاب بشوند، بهره ای نتوانند داشته باشند. این جا خداوند می گوید: نیکان کسانی هستند که همواره نذرشان را وفا می کنند و از روزی که آسیب و گزندش گسترده است می ترسند. اگر بنده ای در دنیا در قلبش خوف از خداوند نباشد در لحظه و هر آن می لغزد، پس بالاترین نعمت خداوند خوفی است که از خودش در قلب انسان قرار می دهد.
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا ﴿۸﴾
غذا را در عین دوست داشتن به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می کند.
هر چیزی که دارند، آن چیزی را که خودشان دوست می دارند به کسی که نیازمند و کسی که در اسارت سختی های دنیاست و در دنیا یتیم و بی سرپرست است انفاق می کند. این ها مشخصات نیکان است.
إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا ﴿۹﴾
و می گویند ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام می کنیم.
منّت بر سرشان نمی گذارند، می گویند: خدایا ما به خاطر تو بنده ات را رسیدگی می کنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم. انفاقی که به دنبال آن منّت باشد، پرسش باشد دیگر انفاق نیست. بخشیده است بعد می پرسد راستی آن لباسی که دادم عروسی پوشیدی؟ همه تعریف کردند. آن چیزی که به شما کمک کردم خوشمزه بود به تنتان چسبید؟ نه نمی شود. نیکان می گویند ما دیگران را اطعام می کنیم برای این که خدا از ما خشنود باشد در قبال این کار هیچ پاداش و سپاسی از بندگان خدا درخواست نمی کنند.
إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا ﴿۱۰﴾
ما از پروردگارمان در روزی که روز بسیار عبوس، بسیار هولناک است می ترسیم. عبوس یعنی چه؟ شما به چهره یک آدم عبوس توجه کردید، آدم عبوس چه شکلی است؟ هیچ چیزی نمی گوید، دعوا نمی کندولی چنان تلخی در چهره یک آدم عبوس است که انسان جرأت نمی کند حتی یک کمی لبخند بزند، یک کمی به او نزدیک بشود. روز عبوس، روزی است که خداوند به انسان ها با تلخی نگاه می کند. این تلخی بسیارهولناک است، خدایی که شما در دنیا مشاهده می کنید و از بودنش لذّت می برید، وجود خداوند را در فرزندان، بچه های کوچک، در انواع مخلوقات خدا در روی زمین حس می کنید و از آن لذت می برید در آن روز دیگر این حس را برای شما وارد نمی کند. بسیار روز سخت و تلخی است، بسیار روز هولناکی است.

نوشتن دیدگاه