منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره انسان بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

در آیات ابتدایی سوره انسان از آیه 6 به بعد خداوند مشخصات کسانی که نیکان هستند را معرفی می کند.
در آیه 10 فرموده: این نیکان می گویند ما از پروردگار خود از روزی که سخت و غم بار است هراسانیم برمی گردد به همان خوف که در موردش گفتگو خواهیم کرد پس کسانی که از پروردگارشان برای آن روز سخت و غم بار هراسانند این جا خداوند شرایطی را که بعد از آن برایشان افتاق می افتد تعریف می کند.
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُورًا ﴿۱۱﴾
پس خدا آن ها را از شر آن روز نگاه دارد.
پس خوف و نگرانی آن روز را از آن ها بر می دارد؛ بهجت، سرور، خوشحالی، مسرت به آن ها ارزانی دارد.
وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا ﴿۱۲﴾
و به پاس آن که صبر کردند بهشت و حریر پاداششان دهد.
صبر در دنیا صبری است بسیار عجیب که متأسفانه آدمی بس ناصبور است؛ تا وقتی همه چیز مرتب است آرام است به محض این که یک کاری ناجور می شود صبر از دست می دهد و رفتار و حرکاتی ناموزون می کند. ولی خداوند می گوید به پاس آن که نیکان صبر کردند بهشت و حریر پاداششان دهد. بهشت برای من قابل درک است ولی به حریر همیشه فکر کردم، حریر چه چیزی است که خداوند این همه در قرآن در کنار بهشت در موردش گفتگو می کند. هنوز به دنبال آن می گردم تا بتوانم حسش کنم حتماً یک چیز بزرگ و عظیمی است که خداوند می گوید بهشت و حریر پاداششان دهد.
مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَ لَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾
که در آن جا بر تخت هاتکیه زنند،در آن جا نه گرمای آفتاب بینند و نه سرما.
ظل آفتاب که وسط تابستان بدن را می سوزاند آن گرما را نمی بینند؛ آن سرمایی که استخوان را می سوزاند آن را هم نمی بینند یک هوای متعادل و بسیار مسرت بخش.
وَ دَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا ﴿۱۴﴾
سایه های درختان بر آن ها نزدیک است روی آن ها سایه می اندازد از آن ها دور نیست و چیدن میوه ها یش بسیار آسان.
هر چیزی را که بخواهند به سادگی در دسترسشان است نیاز نیست که تلاشی مضاعف بکنند.
وَ يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا ﴿۱۵﴾
ظروف سیمین، جام های بلورین بر آن ها بگردانند.
در ظروف سیمین و جام هایی از بلور،آن چه که می خواهند برایشان می گردانند.
قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا ﴿۱۶﴾
جام هایی بلورین از نقره که درست وبه اندازه پر شده باشد.
نه آن قدر لبریز است که بریزد و نه این قدر کم که خیلی آن ها را سیر نکند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ﴿۱۷﴾
در آن جا از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان می نوشانند.
زنجبیل گیاه بسیار بسیار پُر ارزشی است که حتی در قرآن از آن نام برده شده، یکی از امتیازاتی است که در بهشت خداوند نصیب انسان های نیک می کند. یک نوشیدنی هایی که از زنجبیل در آن وجود داشته باشد در آن جا از جامی که آمیزه ای زنجبیل دارد به آنان می نوشانند.
عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا ﴿۱۸﴾
از چشمه ای که در آن سلسبیل نامیده می شود.
این نوشیدنی یک چشمه دارد، چشمه سلسبیل؛ چشمه سلسبیل را یک بار فقط توانستم خیلی خیلی کوتاه تر از یک ثانیه ببینم خیلی زیباست، به شدّت معطر، به شدّت زیبا. در دنیا طلا و نقره برایم جایگاهی ندارد که به آن تشبیه کنم ولی کسی که طلا دوست دارد تشبیه به طلا کند ولی من در دنیا تشبیهی برای آن نمی توانم قائل بشوم.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹﴾
بر گِرد آن ها پسرانی همیشه جوان بگردند که چون آن ها را ببینی پنداری شان که مرواریدهایی پراکنده هستند.
چرا می گوید پسران جوان، چرا دختران جوان نمی گوید؟ باز این از آن نکته هایی است که خیلی به آن فکر کردم شما اگر دقت کنید در دنیا هم خداوند مردان را بر گِرد زنان می چرخاند یا به عبارت دیگر خادم زنان هستند؛ حالا چرا زن ها این قدر دنبال تساوی می گردند من نمی دانم؟ چه کسی در سر آن ها کرده که با مردها مساوی باشند. خداوند در دنیا مردها را گذاشته که خدمتگذار زن ها باشند چون زن ها وظیفه بسیار بزرگی در دنیا بر عهده شان است. می دانید که نفس کل حضرت زهرا(س) را نامیدند و عقل کل امیر المؤمنین را نامیدند. ما زن ها در دنیا وظیفه بسیار سنگینی بر عهده مان است به همین دلیل برای ما خادم گذاشتند. چرا ما با آقایان برابر بشویم نمی دانم. حتی در بهشت خداوند کسانی را می خواهد به عنوان نیکان پاداش بدهد پسرانی جوان بر گِرد آن ها می گردند. در بحث ارث و میراث هم به همین صورت است می گویند چرا مردها دو سهم می برند و زن ها یک سهم. چون مردها باید خرج زن ها بکنند، زن ها می برند خرج خودشان می کنند تازه از سهم الارث مردهایشان هم استفاده می کنند. خوب است که یک کمی عینک های جدا کننده و بدبینی و شک را برداریم با واقعیت مسائل را نگاه کنیم، با نمونه های منفور جامعه مقایسه نکنیم. اشکال ما این است می بینی فلانی چه کارها انجام داد؟ این فلانی مِلاک نیست ما یک فلانی بزرگ تری داریم که آن مِلاک است. ما مِلاک هایمان را گم کردیم روی زمین دنبال مِلاک هایی که از هر جهت دو سه تا سوراخ دارند و سیاهی از آن بیرون می زند به آن ها استناد می کنیم.
وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا ﴿۲۰﴾
و چون آن جا را ببینی ناز و نعمت فراوان و ملکی بی کران بینی.
در دنیا چه چیزی می خواهیم؟ ناز و نعمت داشته باشیم، می خواهیم که سرزمینمان یا بحث مالکیت ما بیکران باشد. یکی از خصلت های آدمیزاد زمین خواری است؛ می خواهد زمین داشته باشد، می خواهد بخرد، حالا خریدی که چه بشود؟ آخرش کجا می بری، حتی در آن زمین هم تو را خاک نمی کنند، در زمین های بایر خارج از شهر تنهایی، برای چه این قدر حرص می زنی؟ چون به آن نقطه برسند و آن جا را ببینند ناز و نعمت برایشان فراوان است. مِلکی که زیر پایشان است بیکران و بی انتهاست.

نوشتن دیدگاه