منو

پنج شنبه, 29 شهریور 1403 - Thu 09 19 2024

A+ A A-

تعمقی به سوره حدید بخش پنجم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: مطالب گوناگون
  • بازدید: 19

بسم الله الرحمن الرحیم

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۲۵﴾
همانا پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم با آن ها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدل برخیزند و آهن را پدید آوردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است و تا خدا معلوم دارد چه کسی در نهان خدا و پیامبرانش را یاری می کند، همانا خدا توانای عزیز است.
خداوند در طول تاریخی که در دست ماست بسیاری از هدایا، نعمات را به بشر عطا فرموده است از جمله پیامبرانش، پیامبرانی که معصوم بودند و دلایل روشن آوردند، یعنی دلایل یا احکامی با خودشان آوردند که همه چیز واضح و کامل بود، پیامبران کتاب همراه داشتند در کتابشان میزان وجود دارد. میزان یعنی شاخصی که با آن بتوانیم راستی و ناراستی را از هم تشخیص بدهیم برای چه چیزی؟ برای این که مردم به عدل برخیزند. یکی از نشانه های عدل داشتن، قضاوت هایی از روی حق است، اگر نمی توانیم تشخیص بدهیم نگوئیم. ما متأسفانه هر چیزی را از هر کجا می شنویم همان را پخش می کنیم. همه این ها را خدا فرستاد انسان را تکریم کرد، به انسان هدیه داد برای چه؟ برای این که به عدل برخیزد برای این که قدرتمند بشود آهن را به وجود آورد که در آهن نیروی شدیدی است برای مرم منافعی بسیار. لازم نیست من راجع به آهن شرح حال بدهم همه با آهن آشنا هستند، چرا این کارها را انجام داد؟ تا خدا می خواهد معلوم کند که در نهان، در درون، چه کسانی خدا و پیامبرانش را یاری می کنند. در فروع کافی آمده است: امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند: خدا جهاد را واجب کرد؛ می دانیم دیگر جهاد واجب است، آن را تعلیم نمود، جهاد را یار خود قرار داد به خدا سوگند نه دین، نه دنیا جزء با جهاد اصلاح نمی شود. ای داد بیداد ما که الان در میدان جهاد نیستیم، هستیم؟ نه تفنگ، نه شمشیر، نه خمپاره داریم ولی انسان بالواقع به طور دائم در میدان جهاد در حال قدم زدن است، چگونه؟ به نفعش است که دروغ بگوید می خورد و نمی گوید انگار که یک گلوله خمپاره داد به شکم خودش. حسد جلو می آید، می گوید خدایا من حسد نمی کنم من در راه تو جهاد می کنم حسد را از وسط بر می دارم. هزاران مورد از نفسانیّات در مقابل ما رژه می روند که امروز در میدان جهاد هستیم تا کدام از این ها را بتوانیم از خودمان دور کنیم.
همانا خدا توانای عزیز است، بزرگ، توانا؛ به هر کاری قادر است ولی دست روی دست می گذارد ما را تماشا می کند.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَ إِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۶﴾
همانا نوح و ابراهیم را فرستادیم، در فرزندان آن دو نبوت و کتاب نهادیم آن گاه برخی شان هدایت یافتند بسیارشان فاسق بودند.
یک تعدای از پیروان نوح و ابراهیم هدایت پذیرفتند اما تعداد زیادی خطا رفتند، فسق پذیرفتند، در دنیا فساد بر پا کردند. فساد این نیست که خدای ناکرده ما فکر می کنیم کسی که رابطه نامشروع دارد فاسد می شود، این یک نوع از فاسد است. فساد در عالم زمین شکل های مختلف دارد رفتارهایی که ما در دنیا انجام می دهیم در بسیاری از نقطه ها همه چیز را زیر پا گذاشته و از بین می بریم.
ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَ قَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۲۷﴾
سپس در پی آنان پیامبران خود را فرستادیم به دنبال نوح و ابراهیم و بعد از این که تعداد زیادی از همراهانشان فاسد شدند باز خداوند پیامبرانش را فرستادند، عیسی بن مریم را به دنبال آن ها، به او انجیل دادیم؛ در دل پیروانش رأفت و مهربانی نهادیم و رهبانیّتی که بدعت نهادند بر دل های قوم عیسی بن مریم خداوند مهربانی قرار داد.
آن ها آمدند از حد تجاوز کردند مسئله رهبانیّت را در مسیحیت راه انداختند، ما بر آن ها مقرر نکردیم. خداوند بر آن ها مقرر نکرده بود گرچه هدف آن ها رضای خدا بود اما آن را چنان که باید رعایت نکردند. شخصی رفته بود در صحرا، شبانه روز نماز می خواند همسرش خدمت آقا رسول الله رسیدند که آقاجان شما فرمودید که همسر من در بیابان ها شبانه روز بگردد، نماز بخواند و نیایش خدا بکند من و فرزندانم را رها کرده است و... آقا فرستادند به دنبال ایشان گفتند چه کار می کنی؟ گفت من شبانه روز عبادت خدا می کنم، پیامبر(ص) فرمودند: چه کسی این دستور را به شما داده بود. عبادت خداوند در خدمت به خانواده، در خدمت به انسان ها، در لبخند مهربانانه شما به مردم، در احسان ها، در تمام این ها عبادت نهفته است. می خواهیم برای رضای خدا کاری انجام بدهیم ولی حواس داشته باشیم این رضای خدا را انجام دادن، از حد خداوند حق نداریم تجاوز کنیم.
پس کسانی از آن ها که ایمان آوردند اجرشان دادیم ولی بسیارشان فاسق بودند.
باز خط را کج رفتند به خاطر این که رضای خدا را جلب کنند مسیری را انحرافی رفتند خداوند می فرمایند ولی بسیارشان فاسق بودند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۸﴾
ای مؤمنان از خدا پروا دارید.
این جا سخن از ایها الناس نیست با عموم مردم کار ندارد، این جا خداوند با مؤمنان کار دارد کسانی که گفتند ایمان آوردیم و به پایش ایستاده اند.
ای مؤمنان از خدا پروا دارید. پروا داشتن از خدا یعنی چه؟ یعنی به آن چه که او دستور داده پایبند و عمل کننده باشیم، از آن چه که نهی کرده عمل کننده باشیم دوری کنیم، این پروا داشتن است، منظور از پروا داشتن ترسیدن نیست، از خوف خدا شبانه روز خوابمان نبرد، نعوذبالله مگر خداوند هولناک است؟ پروا داشتن از خدا یعنی احترام کلامش را بر دوش کشیدن از آن چه که حرام فرموده دوری کنیم، به آن چه که امر فرموده انجام بدهیم.
از خدا پروا دارید به رسولش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش به شما بدهد . دو سهم از رحمتش، برایتان نوری نهد که بدان راه روید، نور، نور خورشید به تنهایی نیست، نور، نور هدایت و نور قلب است. قلبی که هدایت پذیرفته از هر خورشیدی تابان تر است. نوری نهد که بدان راه روی و شما را بیامرزد یعنی از آن چه که تا به امروز انجام دادید، نمی دانستید و خطا بود می گذرد و بعد از این نگاه می کند خدا آمرزنده مهربان است.
لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾
تا اهل کتاب این طور نداند که مؤمنین راهی به فضل خدا ندارند، دارند.
اهل کتاب قبل از اسلام می گفتند که همه چیز ما علی الخصوص یهودی ها. راهی به فضل خدا ندارند که بی تردید فضل، بخشندگی دادن ها به دست خداوند است آن را به هر که خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است، تمام، به همین سادگی. خدا به هر که بخواهد می دهد حالا می پرسد یعنی آن کسی که الان خانه به چه وسعتی و چند طبقه و چند ماشین و...یعنی خدا او را بیشتر دوست می داشته که این همه ثروت به او داده است؟ این ها فضل خدا نیست، فضل خدا آن وسعت مِلک وجود است. آن وسعتی که در بسیاری از انسان ها وجود ندارد با همه داشتن ها، باز می خواهد. فضل خدا به آن کارخانه داری است که برای کارش به سفر می رود و برای کارگرانش سوغات می آورد، مگر چقدر درآمد داشتی که این مقدار از آن را خرج کردی؟ می گوید جمع کنم برای چه؟ الان آن قدری دارم که زندگی کنم، پس چرا این قدر در رفت و آمد هستی؟ می گوید کار می کنم برای مردم، خیرم به مردم می رسد، راست می گوید و خیلی چیزهای دیگر. خداوند صاحب فضل بزرگ است، از فضل و کرم خداوند درخواست کنید.
صحبت از جمع: در ایه 25 سوره حدید خداوند می فرمایند انزلنا الحدید یعنی این که حدید را نازل کردیم، ستاره شناس ها به این نتیجه رسیدند که داخل ستاره های بزرگ که دمای آن ها به چندین میلیون درجه می رسد فلز های سنگین مثل آهن تولید می کنند ستاره ها دیگر تحمل این سنگینی را ندارند منفجر می شوند و این شهاب سنگ ها به سیاره ها یا ستاره های دیگر نازل می شوند و این که خداوند می فرماید نازل کردیم یعنی در روی زمین به وجود نیامده است نازل شده است.
استاد: در زیر خاک نبوده است در واقع اولین بار برای انسان فرستاده شده است حتماً همین طور است همان گونه که از زمین به جاهای دیگر می رود.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید