نزول و صعود در آیه زیبای بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مطالب گوناگون
- بازدید: 57
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت مظلومانه دخت آخرین پیامبر عرصه گیتی محمد مصطفی (ص) را به همه مؤمنین جهان علی الخصوص شیعان تسلیت عرض می کنم تقاضا می نمایم منتقم خون مادر هستی و فرزندانشان را هر چه زودتر به مرحله ظهور و قیام نایل بفرمایند، آمین یا رب العالمین
امشب می خواهم با شما گفتگویی کنم در باب بسم ا… الرحمن الرحیم، من کلید بسم ا... را مدت زیادی است خدمت شما عرض کردم حالا بعضی ها گوش کردند بردند بعضی ها هم نه خیلی توجه نکردند ولی دائم می گویند من چرا این جا گرفتار می شوم آن جا گرفتار می شوم، به من چه؟ من که کلید دادم در را باز کنی می خواستی باز کنی نکردی؟ خب حالا پشت در بمان، کار دیگری نمی توانم بکنم.
چند جلسه پیش در مورد جهان اقرار گفتگو کردیم، گفتیم پروردگار عالم در جهانی قبل از زمین در یک عالمی فرمود که (کُن فَیَکون) همه به صورت ذراتی ریز در همان عالم همگی موجود شدیم، بعد پروردگار عالم از همه آن ذرات ریز برای پذیرش یکتایی اش، دور بودن از شریک گرفتن برای خدا و اطاعت از پروردگار، اقرار گرفت، همه گفتیم (قَالُوا بَلَی)، سریعترین و بلندترین اقرار از آن پیامبر اعظم بود و سپس اهل بیتش و بعد از آن پیامبران و بزرگان حق بود.
اولین آیه قرآن چیست؟ بسم ا... الرحمن الرحیم یعنی سر تیتر قرآن بسم ا... الرحمن الرحیم است، این آیه از 2 بخش تشکیل شده است: در این آیه یک نزول داریم، یعنی پایین آمدن، یک صعود یعنی بالا رفتن، یک پهنه ایی هم بین این که می آید و این که می خواهد برود بالا، این وسط وجود دارد، درست محل اتصال این نزول و صعود، پروردگار عالم بعد از این که به صورت دسته جمعی از همه مخلوقاتشان اقرار گرفتند، از آن جهان اقرار، مرحله به مرحله مخلوقاتشان را متکامل فرمودند که می خواهند بیایند پایین، بر سینه همه این مخلوقات کلامشان و دستوراتشان را هم دمیدند و سپس در آخرین مرحله به عالم ملک یا زمین فرستادند.
درعالم ملک جمله بسم ا... الرحمن الرحیم شامل 2 بخش رحمانیت و رحیمیت خداوند است که در آن نزول برکات بخشندگی و بزرگی شان را بر همه بندگانشان نازل فرمودند، برکاتی که همه یکسان بهره می بردند مثل تابش نور خورشید و گرمای خورشید، مثل استفاده از ماه و گردش آن، ستارگان و بهره مندی از آن ها، وجود فصول مختلف، هیچ وقت فصل بهار مال 4 تا آدم نیست مال همه آدم هاست، فصل زمستان مال همه آدم هاست، گیاهان، مزارع مختلف و همه این ها از جمله بخشندگی های خداوند است که مال همه است، از این ها بالاتر وجود پیغمبرهاست و وجود اولیایی که برای هدایت انسان ها با کتاب هایی که حاوی دستورات خداوند بوده فرستادند تا هدایتی بشود برای عموم انسان ها.
پیغمبر ما فقط مال قریش بود؟ نه، فقط مال ایران بود؟ نه، پیغمبر ما مال همه عالم بود، همه آن هایی که بخواهند از او بهره مند شوند. همراه این ها ملائک مراقبت کننده و کاتب را فرستادند تا انسان بداند که تنها نیست و مراقب حرکات و رفتارهایش باشد، انسان را به عالم ملک یعنی همین کره خاکی فرستادند در این مقیمش کردند، الان ببینید هر کدام ما سال هایی است که تو این کره خاکی در این سرزمین و روی این خاک زندگی می کنیم،
عالم ملک یعنی عالم طبیعت، عالم محسوسات، عالم دنیا، چیزهای که قابل حس کردن است در عالم دنیا، دهخدا می گوید: عالم ملک یعنی عالم اجسام و شهادت (آفرین بر دهخدا) می گوید جسم را می بینی بعد شهادت می دهی که این هست.
عالم ملک همین جایی است که من و شما در حال زندگی کردن هستیم، پس تا این جا هر آن چه که از بخش رحمانیت یا بخشندگی همگانی خداوند است به ما رسیده یکی بگوید به من نرسیده، به همه ما رسیده اگر رفتیم تو اتاق خودمان را زندانی کردیم اگر پرده های کلفت را کشیدیم و نور خورشید را ندیدیم تقصیر خودمان است ولی نور خورشید به پنجره ما تابیده است. حالا آیا این بخش را واقعا دیدیم و درک کردیم؟ اگر دیدیم و درک کردیم برایش شکر گزار هم بودیم؟ صبح بلند می شود دیر از خواب بلند شده صورت نشسته لباس می پوشد تو خیابان می دود هیچ چیز را نمی بیند. یک وجه دیگر هم هست، گاهی اوقات فکر می کنیم خورشید به همه می تابد، دیگر چه لزومی دارد که من شکرگزاریش را کنم، مال همه هست چون شامل همه می شود پس یک غنیمت است و دیگر تشکر و قدردانی نیاز نیست. من هر روز به گلدان های داخل خانه ام نگاه می کنم، برگ های جدید از آن اول که کوچک و نازک هستند و از بغل شاخه ها بیرون می آیند نگاه شان می کنند تا وقتی که کاملاً برگ باز می شود و پهن می شود، این ها را که نگاه می کنم به من تذکر می دهند که این مال تو است در صورتی که همین گل ها در همه ی خانه ها هم هست پس برای خودت و همه ی آدم هایی که مثل تو از این زنده بودن و زندگی کردن لذت می برند از خدا تشکر کن. من می کنم، شما را نمی دانم، من وقتی در خیابان راه می روم، بچه های کوچولو را که کنار مادرهایشان می بینم از این که این مادر بچه دارد خدا را شکر می کنم، مگر مال من است؟ نه، اما فی الواقع مال من است چون نشان می دهد آن خدایی که رحمانیت دارد، ببین همان طور که به من لطف کرده به همه لطف می کند، اگر به این نقطه رسیدی بگو خدایا تشکر می کنم و می فهمم که تو خدای رحمان هستی. اما در زمین موظف هستیم همان طور که عرض کردم یکی یکی بخشندگی های خدا را در همه ی ابعاد ببینیم و کتابی را که مثل قرآن حاوی هدایت و دستورات خداست، پروردگار عین قرآن را در سینه مان حک کرده است ولی مثل قرآن های خانه مان، در طبقه بالای کتابخانه مان خاک می خورد و کسی به آن دست نمی زند چون دیگر همه این را دارند، حالا خیلی هم قرآن خوان باشند با همین موبایل می خوانند. قرآن هایتان را در بیاورید و بخوانید، نمی دانید کتاب در دست آدم چه لذتی و چه کیفی دارد وقتی می خوانید. بخوانید و یکی یکی دستوراتی را که از این سینه بلند می شود اگر بتوانید در بیاورید، با کتاب حاضر قرآن که بر پیامبر وحی شده است تطابق بدهید، وقتی دیدید هر دوی آن ها یکی است آن وقت شروع کن به آن عمل کردن، بعد بر همه ی این ها شاکر خدا باش، که اگر بتوانیم به این نقطه برسیم آن وقت است که سیر نزولی و عالم ملک را کامل آمدیم و حالا می خواهیم سیر صعودی را بالا برویم چون هر دوتای آن ها برای ما هست دیگر، سیر صعودی بسم ا... الرحمن الرحیم یعنی رحیمیت خداوند بر ما جاری می شود اما این جا دیگر خیلی متأسف هستم، این بخش خاص است، مخصوص خاصان عالم است نه مال همه، خب خاصان عالم چه کسانی هستند؟ من دلم می خواهد جزء خاصان باشم که رحیمیت هم به من برسد؛ کسانی که در بخش رحمانیت توانستند بخشندگی خدا را ببینند، قرآن سینه شان را با قرآن پیغمبرشان تطبیق دادند و به آن عمل کردند، حالا وقت رسیدن به مرحله ی باور قوی و یک یقین کامل است، وقتی به این مرحله قدم گذاشتی آن وقت است که در دنیای سخت توامان بازی ها و پلیدی ها و هم جواری با ابلیس و ایادی ابلیس، می توانی به وادی امن الهی ات قدم بگذاری، وادی امن الهی کجاست؟ همان وادی است که خداوند موسی(ع) را به آن دعوت کرد، در کنار همه ی شقاوت ها و پلیدی ها و بد و بد و... ، در کمال امنیت و آرامش و صلح با خودت و صلح با دیگران مابقی عمرت را سپری کنی. حالا خوب است که عرض کنم که بودن ما در دینی که پیامبرش آخرین پیامبر در عالم ملک است و بعد از او 12 امام معصوم که در طول قرون گذشته برای اصلاح و هدایت امت این پیامبر و مردمانی که به ما می پیوندند، آمدند و سختی های بسیار را متحمل شدند که قصه انقلاب عاشورا و امام شهدا و یارانش قصه ای بس طولانی است و هرگز خاموش نمی شود. می دانید چرا خاموش نمی شود؟ چون مادر امام شهدا(ع) و مابقی ائمه اطهار خانمی است به نام فاطمه الزهرا(س)، صدیقه الشهیده که درود بی پایان حضرت حق و ملائک درگاهشان بر ایشان باد. اگر در سیر رحمانیت بسم ا... الرحمن الرحیم کسانی که این خانم که مادر جهان هستی است را در مقامشان نشناسند هرگز از بخش رحیمیت بسم ا... الرحمن الرحیم بهره ای نمی برند حتی اگر بالاترین کارها را انجام دهند.
مادر بودن قصه ی دیگری است، شاید هم به همین دلیل گفتند بهشت زیر پای مادران است، مادر همه ی هستی را بشناسید، او را دوست بدارید و به خاطر این که در لیست امت این مادر هستی قرار دارید شاکر پروردگارتان باشید.
سوره الرحمن با چی شروع می شود؟ با الرَّحْمَنُ، بعد چه می گوییم؟ عَلَّمَ الْقُرْآنَ، دقیقا نزول و بعد صعود، حالا این دفعه بروید و الرحمن را بخوانید و به آن توجه کنید. الرَّحْمَنُ، خدایی با آن بخشندگی چه می دهد؟ عَلَّمَ الْقُرْآنَ، قرآن را تعلیم می دهد. تو چه قدر از قرآن تعلیم گرفته ای؟ چه قدر از احکامش را بلدی؟ این ها را از ما می پرسند، از همه ی آن هایی که در خاک می خوابند این ها را می پرسند، این قدر دنبال این نباش آن چه کار کرد و این چه کار کرد، به من و شما چه. به من و شما این مربوط است: من چه کار می کنم؟ همین.
از تو می پرسم ای اهورا (خداوند)
چیست سرمایه ی رستگاری
می رسد پاسخ از آسمان ها
دِین خود را به مادر ادا کن (هر جوری که از شما بر می آید)
ای گرانمایه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سر و زر چه گویم
هستی من فدای شما باد
با شما صحبت از من خطا رفت
(هی گفتم چه گویم چه کنم، این جا من معنی ندارد)
من که باشم، بقای شما باد.
پروین اعتصامی. خداوند این شاعر بزرگ را رحمت کند.
به زودی روز مادر می رسد می خواهید چه کنید؟ می خواهید تند تند بروید خرید؟ بازارها را خالی کنید پول های جیبتان را هم خالی کنید بعد معلوم نیست که چه خریدید به درد می خورد یا نه؟
یک رفتارتان را نسبت به مادرتان اصلاح کنید، اگر هم نیستند اشکال ندارد سر خاکشان بروید به او بگویید من فهمیدم این بد بوده از این به بعد به یاد تو و برای شادی روح تو جبران می کنم. بیایید تغییر رویه دهیم ما مسلمان هستیم ما تابع پیامبرمان هستیم دنبال خرج های بزرگ نرویم ولی در عوض اصلاح کننده باشیم چه برای آنان که از دنیا رفتند و چه برای آنها که در این دنیا هنوز زنده هستند این از من برمی آمد که برایتان بگویم. قرآنی که تو بخوانی و عمل کننده آن نباشی به درد نمی خورد اگر قرآنی را خواندی، پنج تا آیه به نام مادرت خواندی و به آن پنج تا پای بند شدی و عمل کردی همان به او می رسد کافی است .
صحبت از جمع: مادر مبدا محبت است و اگر نباشد اصلا بقا ادامه پیدا نمی کند حتی در حیوانات هم هست. من در حوزه های مربوط به خودم خیلی منطقی عمل کنم حق آدم ها را بدهم و وقتی حقم هست آن را بگیرم، از آن طرف حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرماید نیمی از عقل محبت است. خیلی زیباست، محبت که همیشه آدم ها از روی آن رد می شدند، من همین نیت را کردم گفتم روزی یک دانه محبت اضافه تر را انجام می دهم مثلا یکی می آید و حرف زشتی را می زند من گذشت می کنم با محبت و با منطق رفتار نمی کنم .مثل همیشه ام رفتار نمی کنم یک کمی محبت را چاشنی اضافه می کنم .
استاد: دیدی آدم که غذا درست می کند اول از همه پیاز داغ است بی پیاز داغ نمی شود، عقلی که بر پایه محبت استوار نشده باشد حتما خطا می رود .
ادامه صحبت: مثل همیشه ام رفتار نمی کنم یک کمی محبت را چاشنی اضافه می کنم .
صحبت از جمع: من می خواهم اگر رفتاری را در مادرم دیدم که ناراحت شدم آن رفتار را در خودم اصلاح کنم چون در من وجود دارد که ناراحت می شوم، وقتی من اصلاح شوم دیگر ناراحت نمی شوم
صحبت از جمع: من تصمیم گرفتم که زود جواب مادرم را ندهم
استاد: آن ها که زود جواب می دهند قطعا خشمشان زودتر از کلامشان بیرون می آید. شیوه بسیار خوبی است .
صحبت از جمع: در سوره یس خداوند می فرماید ما تقدم و ما تاخر، هر کاری را که شما انجام دهید پیش پیش که می فرستید می نویسیم و ما تاخر بعد از مرگتان هم چیزهایی را که برایتان فرستاده می شود اگر ان شاءا... صالح بودید و کارهای خوب و چیزهای خیر گذاشتید دائما برایتان می آید و خدای نکرده اگر روش بدی را گذاشتید برای شما بد می آید. برای مادرهایی که از دنیا رفتند کارهای خیری که ما انجام می دهیم می تواند ثواب خیرش برای آنها هم باشد. یک کار قرآنی انجام دادم چون آیات قرآن بود و نور بود تقدیم کردم به مادر که ان شاءا... این ما تاخر برای او هم باشد
استاد: شما فرمودید ما تقدم و ما تاخر، چون من آن چه را که در جهان باقی خواهند داد را به طور دربست قبول دارم، می دانید این جا در دنیای خودمان چه طور به آن نگاه می کنم؟ مثلا من نیت می کنم برای پنج نفر پنج بلوز بخرم و بدهم، من این نیت را که می کنم خداوند می نویسد روزی را هم که می خرم و می برم و می دهم آن روز را هم می نویسد. برای همین است که شما که یکی می دهید ده ها برابر آن برای شما نوشته می شود و به شما بر می گردد. یکی از دلایل آن برای من همین است حالا دیگر زرنگ شدم زود هر چه را که می خواهم نیت می کنم و بعد می گویم گفتم. می نویسند.
ادامه صحبت: ما حدیث هم داریم. نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ اَلْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ . ما بعضی چیزها را وقتی که به زبان می گوییم و جاری می کنیم و صدایی حاصل شود و به گوش کسی برسد، این را گفتن می دانیم اما آن چه را که در ذهنمان گفتگو می کنیم گفتن نمی دانیم. در سوره یوسف وقتی حضرت یوسف(ع) برادران را می بیند که می آیند و این حرف ها را نسبت به برادرشان می گویند در ذهن خودش می گوید عجب این ها بچه های بدی هستند و خداوند در ذهنش است اما می فرماید قال یوسف، یوسف گفت که این چنین. ما چه در ذهن بیاوریم چه به زبان بیاوریم چه به عمل بیاوریم همه این ها در پیشگاه خداوند متعال همه آشکار است و همه ثواب دارد یا خدای نکرده عقاب دارد.