جلسه پانزدهم مبانی معرفت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مبانی معرفت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف
- بازدید: 4582
بسم الله الرحمن الرحیم
شب گذشته در انتهاي صحبت هايمان سؤالي مطرح شد ، در پي حديث قدسي كه برايتان خواندم كه خداوند فرمود به پيامبر (ص):" لولاك لما خلقت الافلاك " . يعني اي پيامبر اگر تو نبودي افلاك را خلق نمي كردم ؛ اين را شب گذشته عرض كردم . به دنبالش گفتيم سؤالي مطرح مي شود ، كلام پروردگار چه معني را در بر دارد ؟ منظور اگر تو نبودي خلقت عالم نبود ، يعني عالم را براي تو خلق كرديم يا عالم را از تو خلق كرديم ؟ يا عالم را از تو خلق كرديم ؟ ما اين سؤال را ديشب مطرح كرديم ، كه فرجه اي باشد يك بيست و چهار ساعت بهش فكر بكنيد . تو شب هاي متوالي بارها عرض كردم كه مقام واسطه فيض بودن براي حضرت مطرح است يعني تا مقام حضرت نباشد بقيه هم نيستند . واسطه فيض يعني اين ، يعني تا مقام ايشان نباشد بقيه هم نيستند . بقيه موجوات عالم از ايشان ريزش مي كنند . اي واي خاك بر سر من كه من از ايشان ريزش كرده ام با اين همه جرم و گنه ، با اين همه فعل بدم ؛ البته دقت بفرماييد از مقام حضرت نه از شخص ايشان. چون مقام امام بالاتر از اين صحبتهاست كه بخواهيم ايشان را محدود كنيم به مكان ، زمان ، عالم مادي یا حتي عالم ملائكه . خيلي بالاتر از اين صحبتهاست مقام حضرت اما متأسفانه انسان در شناخت حضرتش اسير ذهنياتش است مثل مورچه اي كه گمان مي كند كه خداوند دو تا شاخك دارد ، چون خودش دو تا شاخك دارد فكر مي كند كه خدا هم دو تا شاخك دارد . بشر محدود به مكان ، زمان و خيالات خودش مقام امام را محدود مي كند به مكان و زمان و اينجوری قلمداد مي كند .
امام صادق (ع) فرمودند : حديث ما ، فهم مقام و كلام ما غير قابل فهم و تأمل است مگر براي ملك مقرب ، پيامبر مرسل يا مؤمني را كه خداوند قلبش را با ايمان امتحان كرده است . نه كلام ، آخه خيلي ها مؤمن هستند ولي در كلام . سند حرفم كتاب بصائرالدرجات صفحه چهل و دو . حامل ولایت مطلقه حق خليفه اعظم حضرت حق است . دو نوع خليفه داريم : يكي خليفه حقيقي است و يكي خليفه اعتباري . حالا ببينيم يعني چي ؟ وقتي به يك كسي مي گويند تو در فلان شهر يا فلان ايالت فرمانروايي كن اين شخص خليفه اعتباري است . فردا اعتبارش ساقط شود چي مي شود ؟ مي اندازندش پايين و يكي ديگه مي گذارند به جايش ؛ اما خلافت حقيقي يعني حقيقتاً وجودش واسطه اي بین حق و خلق است بين خدا و مخلوقات است يعني تمام كارهاي خداوند توسط انسان كامل انجام مي گيرد . از اينور پروردگار تدبير جهان را با اسماء حسني خودش انجام مي دهد. ديديم در قرآن مقامي كه جامع تمام اسماءحسني پروردگار است مقام انسان كامل يا امام زمان (عج)است . حالا اگر متوجه اين مقام بشويم كه مقام حقيقي امام زمان (عج)است آرام آرام با اين مقام مرتبط مي شويم . گفتيم پروردگار تدبير جهان را با اسماءحسني خودش مي كند ، تو قرآن مقامي كه جامع اسماءحسني پروردگار است مقام انسان كامل است يا امام زمان (عج)است . اگر متوجه اين مقام بشويم كه مقام حقيقي امام زمان (عج)است آرام آرام با اين مقام مرتبط مي شويم از آن هدايت مي پذيريم يعني توانستيم در واقع امام زمان (عج)را مرشد و مراد خودمان بگيريم . مي خواهيم مقام خليفه اعظم حق را شرح بدهيم . خوب دقت كنيد . مقام پيامبر اكرم (ص) مقام ولايت مطلقه است. پيامبر داراي سه مقام بود ، حواسها با من باشد ، داراي سه مقام بود : ولايت ، نبوت و امامت . خوب توجه مي كنيد ؟ ولايت ، نبوت ، امامت . هر سه مقام جهت اعمال ولايت خداوند بر مؤمنين است . حالا مثال مي زنم ؛ مي دانيد كه حضرت ابراهيم (ع) در ابتدا با پاك كردن جنبه هاي نفساني با حق يگانه شد . وقتي با حق يگانه شد به مقام ولايت يا قرب حق رسيد . پس حضرت ابراهيم با پاك نمودن جنبه هاي نفساني با حق يگانه شد . وقتي با حق يگانه شد به مقام ولايت يا قرب و نزديكي به حق رسيد . بعد از آن در مقام قرب حق كه بود به پيامبري مبعوث شد بعد در مسير پيامبري امتحانات سختي را داد و موفق هم بيرون آمد به مقام امامت يا ولي اللهي رسيد . بحث ما روي اين قسمت سومي است . امير الؤمنين (ع) و بقيه ائمه ما داراي مقام امامت هستند . اين ولايت يا امامت بين پيغمبر و ائمه معصومين مشترك است . حامل ولايت مطلقه حق خليفه اعظم حق است . قطب اعلي است . هر چه فيض است از آن سرازير مي شود . عالم كبير است ، عالم هستي در مقابلش عالم صغير است . بحث امامت و ولايت يك بحث صراطي است . صراط چي بود گفتيم قبلاً؟ بسيار باريك ؛ از مو باريكتر ، از شمشير تيز تر . عده اي نفهميدند اين را منكر شدند واي به حالشان ، عده اي هم آمدند ادعاي فهم كردند و چون ادعا بود و واقعاً نفهميده بودند به كجروي و انحراف و گاهاً غلو كردن پرداختند . يك عده اي آمدند و گفتند علي (ع) خداست ؛ چون مقام امامت را فهم نكرده بودند ، درك نكرده بودند . يك نكته را خوب توجه كنيد ، بعضي ها تصور مي كنند انسانيت هر انساني بري از غضب و شهوت است . انساني كه انسانيتش را از عين الانسان كسب كرده باشد هم صاحب غضب است و هم صاحب شهوت است ولي غضب و شهوت انساني نه غضب و شهوت حيواني .
آنچه که مضر است و انسان را در دسترس ابلیس و مورد تهاجمات شیطان قرار می دهد بخش حیوانی اش است . بخش انسانی که کمال را از انسان کامل دریافت کرده است ، غضبش و شهوتش سبب بقای اون در جهان ماده و پیشرفت اون خواهد بود . پس هر قدر از کمالات حقیقی که مربوط به حقیقت ما یعنی بعد انسانی ماست و در ما جاریست از طرق امام زمان(عج) بر جان ما جاری می شود . مجرای دیگری ندارد به شرطی که طلب ما طلب انسانی باشد ، با توجه به انسان کامل باشد . اگر جامعه بخواهد به روش انسانی آباد شود راهش همین است و بنده های خدا به واقع احیاء شوند (که امروز خیلی ها مرده اند باید این مرده ها را دوباره احیا کرد ) باید انسان کامل ظهور کند. سالهاست که دعای عهد را خواندم . خیلی من خواندم .چله برداشتم ، گه گدار خواندم ، قم می رفتم کوه خضر نبی را بالا می رفتم تو راه می خواندم ، خیلی خواندم ولی امسال به یمن ماه محرم و تعلیمات این ماه آن را یکجور دیگه می فهمم . وقتی می خوانیم "واعمر اللهم به بلادک و احی به عبادک "
خدایا شهرهایت را با نور وجود امام زمان (عج) آباد بگردان ، بنده هات را با نور وجود حضرت زنده بدار؛ فکر می کردم که خب ! بنده ها که زنده اند .این چه زنده بودن مجددی است ولی امسال یکجور دیگه می فهمم . انسان وقتی می نشیند ، حساب کتاب می کند می بیند هیچی به دردش نمی خورد ، نه مال ، نه رفاه ، نه مدرک ، نه هیچکدام از امکاناتی که از دنیا در اختیار دارد ، می بیند هیچکدام از اینها به دردش نمی خورد . چیزی که به دردش می خورد فقط انسانیتش است . این را کی می فهمد که هیچکدام از اینها به دردش نمی خورد؟ اون را وقتی میفهمدکه امام زمان (عج) به قلبش نظر می کندکه این درد را پیدا می کند . اون موقع است که از عمق جانش فریاد می زند : "این سبب المتصل بین الارض و السماء" یعنی کو اون واسطه بین آسمان و زمین" این باب الله الذی منه یوتی "کجاست اون دریچه الهی که از آن می شود بسوی خدا رفت ، کو اون دریچه ارتباط با حق؟ وقتیکه امام زمان (عج)به این قلب نظر می کند ، این را که می خوانی یکجور دیگه می خوانی ، یکجور دیگه می فهمی .یکجور دیگه می خواهیش. الان همه مردم ، همه شیعه امام زمانشان را می خواهند . اهل سنت هم دنبال اون آدم موعودی هستند که بعدا باید زاییده بشود که بیاید و دنیا را آباد کند . همه منتظرند ، مسیحی ها هم منتظرند(اهل کتاب) ، همه می خواهند . اما چی فکر می کنند ؟ خیلی ها فکر می کنند که اون بیاید دیگر حاکم ظالم نداریم ، هیچکس رشوه نمی گیرد ، پول زیاد به ما می رسد . پول نفت هم میارند دم خونمون میدند . از این خوابهای خوش خیالی نبینید . ما امام زمان (عج)را دنبالش نمی گردیم برای این که بیاید فقط مادیات ما را درست کند . این فلانی من را در اداره اذیت می کند بزند پدرش را در بیاورد ، کمرش را بشکند و. از این صحبت ها نیست . اینقدر اونجوری خواستیم هنوز ظاهر نشده است . از امروز به بعد باید یکجور دیگه بخواهیم . رب انسان الله است . دیدید پسرم وقتی می گوید یا رب یا رب چی می گوید ، همیشه هم معنی می کند ، چون بهش گفتم اینها را که می گویی به دفعات معنی کن . رب یعنی پرورش دهنده ، تربیت کننده ، رب انسان الله است . انسان کامل مظهر الله است . الله جامع جمیع اسما الهی است . کسی با اینها مشکل دارد بگوید من اشتباه می گویم ؟ حالا اگر شما از مظهر الله در مقام انسانی غافل بشوید بخواهید از طریق اسم و مظهر دیگری به رب العالمین (خدای پرورش دهنده عالم ) توجه کنید به اون هدایت حقیقی که قرب بسوی الله است نمی رسید . مثلا رب گوسفند و رب گرگ که جنبه گوسفندی و جنبه گرگی آنها را تدبیر می کند رب ما نیست . اگر به رب آنها متصل شوید به مسیر هدایت انسانی نمی رسید ، گمراه می شوید . الله که جامع جمیع اسماء الهی است رب انسان است . در ضمن رب العالمین هم است . یعنی در طبقات پائین تر از ما موجودات را درعالم، آن هارا هم تربیت می کند ولی برای هر موجودی از موجودات اسمی از اسماء الهی تدبیر امر اون موجود می کند. آنهایی که وقتی قرآن می خواندند هی می گفتند این اسماء الهی چی هست ؟ می شود توضیح بدهید؟ می گفتم نه نمی شود . چی بگم ؟ ببینید دارم توضیح می دهم اینها را . دیگه بعدا جواب نمی دهم در کلاس . انسان کامل که مظهر جامع جمیع اسماء الهی است ، ربوبیت سایر موجودات را هم با اسم خاص مربوط به اون موجود بر عهده دارد . انسان کامل مظهر جامع جمیع اسماء الهی است ، این انسان کامل ربوبیت سایر موجودات را هم با اسم خاص خودشان یا با اسم خاص خودش بر عهده دارد پس کل موجودات عالم زیر نظر حامل اسماء کل، یعنی امام عصر (عج ) قرار دارد . امام عصر (عج) واسطه فیض است . بگذارید به یک مسئله ای اشاره کنم که همیشه دغدغه ذهنم بود. همیشه فکر می کردم روز عاشورا آن سپاه عظیمی که مقابل امام قرار داشت ، از صبح عاشورا تا ظهر عاشورا بارها و بارها امام در حضور این سپاه عظیم کفر اسمش و کنیه و نصبش را معرفی کرد ، مقامش را به اینها یادآوری کرد ، مگه اینها نشنیدند ؟ خدا لعنت کند حرمله ، خدا لعنت کند شمر ، خدا لعنت کند یزید را ؛ تو کدامشان هستی؟ بهش فکر کردی . حالا خب گوش کن . می خواهم از امشب لااقل تا فردا ظهر را فکر کنی دیگر . اینها همشون ، حرمله ، شمر ، و ابن سعد و همه آنهایی که آنجا بودند کلام امام را شنیدند ،همشون دانستند که این مقام امامت است ، مگر نمازشان نماز امام را ظهر عاشورا به چشمهایشان ندیدند؟ مهمتر امامشان را با این دوتا چشم دنیایی که توی کله اشان خدا گذاشته ، مگر نمی دیدند؟ پس چی شد؟ پس چی شد که به امامشان و خاندان این امام تهاجم کردند. توهین روا داشتند و آنچه را که کلام از گفتنش شرم دارد آنها روا داشتند بر اینها ؟ آنها که امام را می دیدند . آنها که امام را می شناختند . انها که اسلام آورده بودند . با اذان اذان گو به نماز می ایستادند . پس چرا چنین شد؟ ما هم همه این کارها را می کنیم . اذان که می گویند من را دولا و سه لا می پیچونند اذان شد اذان شد که بدود نماز . ما هم کلام خدا را می خوانیم ، ما هم علی الظاهر امام را می شناسیم ، خب آنها هم می شناختند . اونها هم همینجوری بودند . پس چه اتفاقی افتاد ؟ آیا ابلیس کمک کرد ؟ نفسشان را بر ایشان آراست و جلوه داد که حق با اونهاست؟ آیا فکر کردند به هرحال امام هم آدم است مثل بقیه ،ووقتی می شود جسمش را ذلیل و خوار کرد دیگر برهانی نیست . آدم دیگر می میرد ؟! آیا فکر کردند که امتحان کنیم ببینیم امامت را با کشتن امام وقت می شود تمام کرد ؟ هزاران آیا ی دیگر هم می شود گفت . نمی دانم . نمی دانم اونها چی فکر می کردند اما من از بچگی ام تو ماه محرم و ایام عزاداری روضه هایی که این آقایان سر منبر می خواندند و همیشه برای من ناقص بود چون هیچوقت توضیح نمی شنیدیم که چرا چنین شد
آنچه که مضر است و انسان را در دسترس ابلیس و مورد تهاجمات شیطان قرار می دهد بخش حیوانی اش است . بخش انسانی که کمال را از انسان کامل دریافت کرده است ، غضبش و شهوتش سبب بقای اون در جهان ماده و پیشرفت اون خواهد بود . پس هر قدر از کمالات حقیقی که مربوط به حقیقت ما یعنی بعد انسانی ماست و در ما جاریست از طرق امام زمان(عج) بر جان ما جاری می شود . مجرای دیگری ندارد به شرطی که طلب ما طلب انسانی باشد ، با توجه به انسان کامل باشد . اگر جامعه بخواهد به روش انسانی آباد شود راهش همین است و بنده های خدا به واقع احیاء شوند (که امروز خیلی ها مرده اند باید این مرده ها را دوباره احیا کرد ) باید انسان کامل ظهور کند. سالهاست که دعای عهد را خواندم . خیلی من خواندم .چله برداشتم ، گه گدار خواندم ، قم می رفتم کوه خضر نبی را بالا می رفتم تو راه می خواندم ، خیلی خواندم ولی امسال به یمن ماه محرم و تعلیمات این ماه آن را یکجور دیگه می فهمم . وقتی می خوانیم "واعمر اللهم به بلادک و احی به عبادک "
خدایا شهرهایت را با نور وجود امام زمان (عج) آباد بگردان ، بنده هات را با نور وجود حضرت زنده بدار؛ فکر می کردم که خب ! بنده ها که زنده اند .این چه زنده بودن مجددی است ولی امسال یکجور دیگه می فهمم . انسان وقتی می نشیند ، حساب کتاب می کند می بیند هیچی به دردش نمی خورد ، نه مال ، نه رفاه ، نه مدرک ، نه هیچکدام از امکاناتی که از دنیا در اختیار دارد ، می بیند هیچکدام از اینها به دردش نمی خورد . چیزی که به دردش می خورد فقط انسانیتش است . این را کی می فهمد که هیچکدام از اینها به دردش نمی خورد؟ اون را وقتی میفهمدکه امام زمان (عج) به قلبش نظر می کندکه این درد را پیدا می کند . اون موقع است که از عمق جانش فریاد می زند : "این سبب المتصل بین الارض و السماء" یعنی کو اون واسطه بین آسمان و زمین" این باب الله الذی منه یوتی "کجاست اون دریچه الهی که از آن می شود بسوی خدا رفت ، کو اون دریچه ارتباط با حق؟ وقتیکه امام زمان (عج)به این قلب نظر می کند ، این را که می خوانی یکجور دیگه می خوانی ، یکجور دیگه می فهمی .یکجور دیگه می خواهیش. الان همه مردم ، همه شیعه امام زمانشان را می خواهند . اهل سنت هم دنبال اون آدم موعودی هستند که بعدا باید زاییده بشود که بیاید و دنیا را آباد کند . همه منتظرند ، مسیحی ها هم منتظرند(اهل کتاب) ، همه می خواهند . اما چی فکر می کنند ؟ خیلی ها فکر می کنند که اون بیاید دیگر حاکم ظالم نداریم ، هیچکس رشوه نمی گیرد ، پول زیاد به ما می رسد . پول نفت هم میارند دم خونمون میدند . از این خوابهای خوش خیالی نبینید . ما امام زمان (عج)را دنبالش نمی گردیم برای این که بیاید فقط مادیات ما را درست کند . این فلانی من را در اداره اذیت می کند بزند پدرش را در بیاورد ، کمرش را بشکند و. از این صحبت ها نیست . اینقدر اونجوری خواستیم هنوز ظاهر نشده است . از امروز به بعد باید یکجور دیگه بخواهیم . رب انسان الله است . دیدید پسرم وقتی می گوید یا رب یا رب چی می گوید ، همیشه هم معنی می کند ، چون بهش گفتم اینها را که می گویی به دفعات معنی کن . رب یعنی پرورش دهنده ، تربیت کننده ، رب انسان الله است . انسان کامل مظهر الله است . الله جامع جمیع اسما الهی است . کسی با اینها مشکل دارد بگوید من اشتباه می گویم ؟ حالا اگر شما از مظهر الله در مقام انسانی غافل بشوید بخواهید از طریق اسم و مظهر دیگری به رب العالمین (خدای پرورش دهنده عالم ) توجه کنید به اون هدایت حقیقی که قرب بسوی الله است نمی رسید . مثلا رب گوسفند و رب گرگ که جنبه گوسفندی و جنبه گرگی آنها را تدبیر می کند رب ما نیست . اگر به رب آنها متصل شوید به مسیر هدایت انسانی نمی رسید ، گمراه می شوید . الله که جامع جمیع اسماء الهی است رب انسان است . در ضمن رب العالمین هم است . یعنی در طبقات پائین تر از ما موجودات را درعالم، آن هارا هم تربیت می کند ولی برای هر موجودی از موجودات اسمی از اسماء الهی تدبیر امر اون موجود می کند. آنهایی که وقتی قرآن می خواندند هی می گفتند این اسماء الهی چی هست ؟ می شود توضیح بدهید؟ می گفتم نه نمی شود . چی بگم ؟ ببینید دارم توضیح می دهم اینها را . دیگه بعدا جواب نمی دهم در کلاس . انسان کامل که مظهر جامع جمیع اسماء الهی است ، ربوبیت سایر موجودات را هم با اسم خاص مربوط به اون موجود بر عهده دارد . انسان کامل مظهر جامع جمیع اسماء الهی است ، این انسان کامل ربوبیت سایر موجودات را هم با اسم خاص خودشان یا با اسم خاص خودش بر عهده دارد پس کل موجودات عالم زیر نظر حامل اسماء کل، یعنی امام عصر (عج ) قرار دارد . امام عصر (عج) واسطه فیض است . بگذارید به یک مسئله ای اشاره کنم که همیشه دغدغه ذهنم بود. همیشه فکر می کردم روز عاشورا آن سپاه عظیمی که مقابل امام قرار داشت ، از صبح عاشورا تا ظهر عاشورا بارها و بارها امام در حضور این سپاه عظیم کفر اسمش و کنیه و نصبش را معرفی کرد ، مقامش را به اینها یادآوری کرد ، مگه اینها نشنیدند ؟ خدا لعنت کند حرمله ، خدا لعنت کند شمر ، خدا لعنت کند یزید را ؛ تو کدامشان هستی؟ بهش فکر کردی . حالا خب گوش کن . می خواهم از امشب لااقل تا فردا ظهر را فکر کنی دیگر . اینها همشون ، حرمله ، شمر ، و ابن سعد و همه آنهایی که آنجا بودند کلام امام را شنیدند ،همشون دانستند که این مقام امامت است ، مگر نمازشان نماز امام را ظهر عاشورا به چشمهایشان ندیدند؟ مهمتر امامشان را با این دوتا چشم دنیایی که توی کله اشان خدا گذاشته ، مگر نمی دیدند؟ پس چی شد؟ پس چی شد که به امامشان و خاندان این امام تهاجم کردند. توهین روا داشتند و آنچه را که کلام از گفتنش شرم دارد آنها روا داشتند بر اینها ؟ آنها که امام را می دیدند . آنها که امام را می شناختند . انها که اسلام آورده بودند . با اذان اذان گو به نماز می ایستادند . پس چرا چنین شد؟ ما هم همه این کارها را می کنیم . اذان که می گویند من را دولا و سه لا می پیچونند اذان شد اذان شد که بدود نماز . ما هم کلام خدا را می خوانیم ، ما هم علی الظاهر امام را می شناسیم ، خب آنها هم می شناختند . اونها هم همینجوری بودند . پس چه اتفاقی افتاد ؟ آیا ابلیس کمک کرد ؟ نفسشان را بر ایشان آراست و جلوه داد که حق با اونهاست؟ آیا فکر کردند به هرحال امام هم آدم است مثل بقیه ،ووقتی می شود جسمش را ذلیل و خوار کرد دیگر برهانی نیست . آدم دیگر می میرد ؟! آیا فکر کردند که امتحان کنیم ببینیم امامت را با کشتن امام وقت می شود تمام کرد ؟ هزاران آیا ی دیگر هم می شود گفت . نمی دانم . نمی دانم اونها چی فکر می کردند اما من از بچگی ام تو ماه محرم و ایام عزاداری روضه هایی که این آقایان سر منبر می خواندند و همیشه برای من ناقص بود چون هیچوقت توضیح نمی شنیدیم که چرا چنین شد
فقط نحوه كشتن امام را مي شنيدم . و دغدغه ذهني ام هيچ وقت ساكت نمي شد . حالا با نظر مبارك مولا امام زمان (عج) ، تصدّق سر شما كه مي خواستم صحبت كنم ، نشستم و گفتم ، بالاخره يك گوشه چشمي هم به من شد كه جواب سؤالهايم را بتوانم پيدا كنم . اگر به من نظر نمي كرد نمي فهميدم ، باز هم نمي فهميدم . با نظر مبارك امام زمان (عج) جواب را يافتم . دانستم كه آنچه را كه آنها نتوانستند بفهمند و دركي از آن داشته باشند و خودشان را در آتش دنيا و آخرت سوزاندند ، واقف شدن به حقيقت امام بود . آنها از حقيقت امام بويي نبرده بودند . آنها جسم امام را ديدند ، عهد و عيال امام را ديدند ، اما دركي از حقيقت امام در عالم هستي نداشتند تا مظهريت اسماء الهي را بشناسند . و ديگر تلاشي براي نابودي مقام خليفه الهي نكنند . خب ، آنها كه باختند چرا كه آنها با عمل زشت خودشان همه چيز را براي خودشان تمام كردند . اما يك خدمت به ما كردند ، آنها با اين عمل زشتشان سبب شدند كه امام با حقيقت زنده خودش در طي همه اين سالها چراغ روشن هدايت و سفينه نجات بشر قرار بگيرند . اگر ما امروز تلاشي براي رسيدن به اين حقيقت بزرگ عالم هستي نكنيم ، مي دانيد چه اتفاقي مي افتد ؟ روزي كه مولا ظهور بفرمايند همان راهي را مي رويم كه آنها رفتند . خوب دقّت كنيد چی عرض مي كنم ، همان راهي را مي رويم كه آن قوم به ظاهر كافر در روز عاشورا رفتند و براي خودشان خسرالدنيا و الآخرة بودن را خريدند . چون آنها افق نظرشان را گسترش ندادند ، بالاترها را نگاه نكردند . خدايا فرصتي عطا كن تا خودمان را با خون شهداي كربلا پيوند بدهيم ، تا تطهير بشويم . آمادگي لازم را جهت روبرو شدن با عظمت واقعه ظهور كسب كنيم .
بگذاريد دو چيز را هم كه جُستم و خواندم و خودم لذّت بردم براي شما هم بخوانم .
در باب 25 انجيل متي ، مي گويد حالا قرآن را گذاشت ، رفت سراغ انجيل ؟ فرق نمي كند ، كتب پيشينيان است . هر آنچه كه در آن با كتاب ما مي خواند ، با اعتقادات مي خواند براي ما قابل ارزش و قابل بهره برداري است .
در باب 25 انجيل متي حكايتي آمده است : مي گويند : مردي به سه غلامش يكي 5 سكه ، يكي 3 سكه و يكي را 1 سكه داد و به سفر رفت . دو غلام اول سكه ها را بكار انداختند ، با آنها معامله و تجارت كردند و از آن سود قابل توجهي بردند . سومي كه تك سكه داشت ، زير خاك پنهان كرد . مرد از سفر بازگشت سكه هايش را طلب كرد . اولي و دومي سكه ها را پس دادند ولي سود بردند ، تا پايان عمر زندگي خودشان را بيمه كردند . اما سومي يك دانه سكه را در آورد و همان جوري تحويل ارباب داد ، سودي هم بدست نياورد . اين سكه هاي نقد ، عمر آدمي است ؛ سكه هاي استعداد و ذوق است كه به قول ميلتون " پنهان كردنش عين مرگ است " . يهودي ها مي گويند : روز قيامت به شمعون نمي گويند چرا موسي شدي ؟ يعني شمعون اگر خودش را به مقام حضرت موسي (ع) به او نمي گويند چرا موسي شدي ؟ اما از او مي پرسند : چرا شمعون شدي ؟ در قيامت هر كسي را از نعمت ها و استعدادها و فرصت ها و امكاناتي كه به او دادند مي پرسند . اول صحبتم گفتم ، مي گويد اين ها را كه من داده بودم ، تو در عوض آن چه آوردي ؟ سكه را كه من داده بودم تو چطور سكه را كردي صد سكه ؟ و تو چطور يك سكه را همان طور نگه داشتي ؟ اين ها را مي پرسند .
چون قيامت پيش حق صفها زده در حساب و در مناجات آمده
حق همي گويد : چه آوردي مرا ؟ اندرين مهلت كه دادم مر ، تو را
عمر خود را در چه پايان برده اي ؟ قوت و قُوّت در چه فاني كرده اي ؟
گوهر ديده كجا فرسوده اي ؟ پنج حس را در كجا پالوده اي ؟
گوش و چشم و هوش و گوهرهاي عرش خرج كردي ، چه خريدي تو ز فرش ؟
خدا رحمت كند مولانا را در مثنوي دنبالش بگرديد .
يك سري هم بزنيم به " منطق الطير" عطار . امشب كه از هر باغي واز هر بوستاني ، گلي چيديم ، يك گل هم از منطق الطير عطار بچينيم .
يافت مردي گوركن ، عمري دراز – قبركن بود عمر طولاني كرد .
يافت مردي گوركن ، عمري دراز سائلي گفتش كه چيزي گوي باز ( سائل به معني گدا نه يعني سوال كننده . يك سوالي كرد از او ، گفت : يك چيزي بگو ؟ )
تا چو عمري گوركندي در مُغاك چه عجايب ديده اي در زير خاك ( اين همه سال كه اين سوراخها را كَندي در دل خاك ، چه چيز عجيبي ديدي ؟ )
گفت : اين ديدم عجايب ، حسب حال كاين سگ نفسم همي هفتاد سال
گور كندن ديد و يك ساعت نَمُرد يك دَمَم فرمان يك طاعت نَبُرد
آنچه كه شرط بلاغ است گفتم ، ديگر بقيه اش با شما .