منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

خطبه های روشنگرانه قیام عاشورا در کوفه و شام بخش اول

 بسم الله الرحمن الرحيم

بارها خدمت دوستان عرض کردم اگر بخواهید شخصیتی را بشناسید از لابلای کلامش باید شناخت از لابلای حرف هایش و آنچه دارد عمل می کند می شود آنرا شناخت. توصیه کردم خدمت دوستانمان که بروید و امام را بشناسید. معمولا در مورد امیر المومنین(ع) خیلی چیزها می دانند. در مورد اما حسین (ع) هم خیلی می دانند. در مورد امام رضا (ع) هم کم و بیش می دانند اما اکثرا اطلاعات در مورد ائمه بسیار ناچیز است و در حد گفتارهای دهان به دهان است و این خیلی بد هست. شما بروید و مناظره های ائمه را بخوانید تا متوجه  شوید که دارای چه گنجینه های گرانبهایی هستید که هنوز هم زنده اند و هنوز هم با شما در ارتباط هستند. بعد از مبحثی که دیروز ختم کردیم ، امروز دو تا از خطبه هایی که توسط اسرای کربلا قرائت شده است خدمت دوستا ن آوردم با منابعشان که قرائت کنم و از لابلای این خطبه ها شخصیتهایی که برایشان سینه می زنیم و اشک می ریزیم بهتر بشناسیم.

در کتاب بلاغات النساء ابن ابی طیفور آمده است  : بغدادی از شخصی به نا م حَذلَم  نقل می کند که روزیکه خانم حضرت زینب (س) در کوفه خطبه ای را قرائت فرمودند سخنرانی کردند که بنده عینش را برای شما آوردم. می گوید آنروز به زینب(س) دختر علی (ع) نگریستم . هرگز زنی با شرم را همچون او سلحشور ندیده بودم. (این دو تاخیلی جالب است. سلحشوری و شرم با هم . ما اکثرا خیلی از مواقع در مورد خانمها عرض کنم البته در مورد آقایان هم همینطور است و فرقی نمی کند. جرأت و جسارت و سخن آفرینی را با شرم و حیا انجام نمی دهیم . این اشکال دارد).آن روز به زینب دختر علی نگریستم هرگز زنی را با شرم همچون او سلحشور  ندیده بودم.گویا از زبان امیرالمومنین سخن می گفت . پس به مردم اشاره کرد ساکت شوند.ناگهان نفس ها برید.زنگ شترها آرام شد آنگاه گفت: سخنم را با حمد خدا و درود سلام بر پیامبرش آغاز می کنم اما بعد . ای اهل کوفه ، ای اهل نیرنگ و نفاق گریه می کنید؟ هرگز اشکهایتان خشک نشود، شیون شما باز نایستد کار شما بدان زنی ماند که رشته خویش را پس از محکم تابیدن باز می گشود.از آن رو که سوگندهایتان را شما وسیله خیانت و فریب  میان خود قرار می دهید در شما چیزی جز تکبر و خودستایی ،کینه و چاپلوسی کنیزکان وطعنه زنی دشمنان وجود ندارد.( اگر تا همین جا دانه دانه و تک تک بخواهم راجع به جمله ها صحبت کنم یک ساعت حرف می زنم نمی شود باید  بعداً وقت بگذاریم وقتی که خانم می فرمایند :در شما چیزی جز تکبر و خودستایی ، کینه و چاپلوسی کنیزکان ،این چاپلوسی کنیزکان دو کلمه است ولی یک چیز عجیبی در خود  دارد قابل توجه آنهایی که اهل چاپلوسی هستند.مفهوم آن این است که کنیزان یعنی کسانی که از خود اختیاری ندارند وتحت تملک یک آدم دیگر هستند یعنی از سر اجبار مجبور هستند که تملق بگویند.حالا تملق گوها حواس خود را جمع کنند.آنهایی که چاپلوسی می کنند حواس خود را جمع کنند.ببینند خانم حضرت زینب  چه طور معرفی می کند). آیا شما جز به سبزه های روییده در منجلاب یا گچ بری هایی بر گور مردگان می مانید؟چه بدکرداری برای خود پیش فرستادید.که خدا را از خود خشمگین کردید به عذاب ابدی گرفتار شدید. آیا گریه می کنید و ناله سر می دهید؟آری گریه کنید.که به خدا سوگند شما سزاوار گریه هستید.آری بسیار گریه کنید و اندک بخندید که به ننگ وعاری آلوده شدید که هرگز از دامانتان شسته نخواهد شد.چگونه این ننگ را توانید شست؟که زاده پیامبر خاتم و کانون رسالت و سرور جوانان بهشت را که پناه شما در حوادث، چراغ راه و برهان قاطع بر شما بود کشتید؟هلاکت بر شما باد و نگون سار باشید تلاشتان هدر رفته و در معامله زیان کرده اید به خشم خدا بازگشتید و ذلت و خواری به نام شما زده شد.به راستی کاری چنان زشت و ناپسند کردید که نزدیک است از زشتی آن آسمانها از هم بشکافد و زمین بگسلد.و کوه ها در هم شکسته و فرو ریزد می دانید چه جگری از رسول خدا دریدید؟چه پرده نشینانی را از حریم و حرمش بیرون کشیدید؟ و چه خونی از او ریختید؟ کار شما به زنی زشت و نادان و حریص ماند که صفات زشتش زمین و آسمان را انباشته است . آیا از خون گریستن آسمان شگفت زده شدید؟(می خواستم حوادث بعد از عاشورا را برای شما بیاورم و بخوانم دست نگه داشتم می گویند بعدازظهر عاشورا  که گذشت از آسمان خون بارید خطبه خانم حضرت زینب (س) است بعضی ها می گفتند معلوم نیست شاید هم راست نباشد این خطبه را اهل سنت و شیعه با هم دارند . اگر خون نباریده بود که خانم این را بیان نمی کردند) و عذاب آخرت سخت ترو خوار کننده تر است.و آنان یاری نخواهند شد مهلت های الهی شما را سبک سر نکند ،(خب در اوج پیروزی بودند.اسرا را هم آوردند دولت و حکومت وقت هم که پشتیبان آنها است .)مهلت های الهی شما را سبک سر نکند؟ (فکر نکیند که امروز پیروز هستم ، امروز برنده هستم ، امروز نشان می دهد که حق با من است .این طور نیست .) چرا که پیشی گرفتن شما ،خدا را شتاب زده نمی کند شما پیشی گرفتید ، اولاد رسول خدا را کشتید  اما خدا در عذاب کردن پیشی نمی گیرد.(اگر فلان کار بد را کردیم غیبت کردیم ، تهمت زدیم و هیچ چیزی نشد خوشحال نباشیم چون خدا در عذاب کردن پیشی نمی گیرد.به سر وقت جواب می دهد.مراقب امروز خود باشید.)و او بیم از دست

رفتن فرصت خونخواهی ندارد .( خدا هر لحظه که بخواهد خون خواهی می کند .) پروردگارت در کمین ما و آنان است .

 سپس حضرت از آنان روی برگرداند . حذلم گوید  پس از خطبه حضرت زینب  مردم را حیران و سرگردان دیدم  . آنان انگشتانشان را از شدت ناراحتی به دندان می گزیدند . پیرمردی جعفی را دیدم  که محاسنش از اشک خیس شده بود و می گفت : پیران آنان بهترین پیران و نسلشان در میان نسل ها ،هرگز هلاک و خوار نمی شود . (شما می دانستید با چه کسانی روبرو هستید  که پیرترین آنان بهترین پیران دنیا هستند . و نسلشان تا پایان دنیا  هرگز خوارو هلاک نمی شود .) امام سجاد فرمود عمه جان بس است  بازماندگان را از گذشتگان عبرت است . و تو خدا را شکر دانای استاد ندیده و فهمیده ی مکتب نرفته ای . گریه و ناله رفتگان را بر نمی گرداند . حضرت زینب با شنیدن این سخنان ساکت شد .

( خوب است که ما خطبه ی این خانم را بخوانیم .سال شصت و یک هجری  قرائت شده ولی امروز به درد ما می خورد . چون ما بسیاری از کارهایی را که  یزید و عبید الله آشکارا  انجام داد و منفور شد ما در خفا انجام می دهیم . وقتی امروز هنوز به امر ولایت با دیده ی تردید نگاه می کنیم  پاسخش را از ما می گیرند . ما این قدر بزرگ شدیم  که امروز در باب ولایت  اظهار نظر می کنیم . دین را باید شناخت . باید تحقیق کرد هیچ شکی در آن نیست . تحقیق کن و بفهم . اما دیده ی شک و بد بینی  خانمانتان را می سوزاند . چنان که سوزاند .)

 زید بن موسی بن جعفر از پدرش و پدرانش نقل می کند فاطمه صغری را از کربلا به کوفه بردند .( چرا فاطمه صغری می گویند ؟ به دلیل این که نام  دختر آقا امام حسین خدای ناکرده در گفتگوها   با نام خانم حضرت زهرا اشتباه نشود .) ایشان خطبه ای را خواندند. خدا را سپاس به شمار ریگ ها و سنگریزه ها و هم وزن عرش الهی تا زمین  او را می ستایم . و به او ایمان دارم  و بر او توکل می کنم و گواهی می دهم که جز خدای یکتا و بی شریک معبودی نیست . محمد(ص) بنده و فرستاده ی او است . و فرزندانش بی آنکه خونی ریخته باشند یا مستحق قصاص باشند در ساحل فرات سر بریده شدند . خداوندا  به تو پناه می برم که بر تو دروغ بندم  و بر خلاف عهد و پیمانی که برای جانشین پیامبر علی بن ابی طالب  گرفته ای  سخن گویم . کسی که حقش را گرفتند و بی گناه شهیدش کردند . آن گونه که فرزندش دیروز در یکی از خانه های خدا به شهادت رسید . جایی که گروهی مسلمان نما حضور داشتند . خاک برسرشان که هیچ دفاعی از او نکردند . نه در زمان حیات او و نه در هنگام مرگش.  پس سرانجام او را نیکو سرشت و پاک طینت و دارای عقاید آشکار پیش خود بردی . او در راه تو نه از ملامت ، ملامت گران بیم داشت و نه از نکوهش ، نکوهش گران هراس . خدایا او را از کودکی به اسلام هدایت کردی . در بزرگی نیکی هایش را ستودی . او پیوسته دلسوز و خیر خواه دین تو و پیامبرت بود . تا انکه او را پیش خود فرا خواندی . در دنیا پارسا و به آخرت مشتاق بود و در راه تو و برای تو جهاد کرد . او را پسندیدی و برگزیدی و به راه راست راه نمودی .( دختر داغ دیده این همه فجایع را به چشم دیده  سخن آغاز می کند تا با زیبا ترین کلام  پدر را بشناساند . وصف می کند و پدر را یک بار دیگر به مردم می شناساند . در حالی که جگرش سوخته از داغی است  که بر او قرار گرفته است. آیا ما در سینه زنی هایمان به این نکته توجه می کنیم ؟ ما در روضه هایمان از سر بریده ی امام حسین می گوییم  که آن را هم باید گفت . اما سینه و زنجیر می زنیم و عزاداری می کنیم از برای کسی که  بهترین بود و در حقش جفا کردند . ببنید سینه زنی های ما چقدر امام حسین را تحسین می کند .ما امام حسین و حضرت ابوالفضل را در سینه زنی هایمان  سینه ی ستبرش و بازوهای قویش  که چه ؟ ما حضرت ابوالفضل را قبول و دوست می داریم . و برای مظلومیتش اشک می ریزیم برای این که زیبای قوم بنی هاشم بود ؟ یا به خاطر قد و بالایش ؟ آن قد و بالا که دیگر امروز نیست . ما امروز چیزی را که برای آن تلاش می کنیم حقیقت وجودی حضرت عباس است . اطاعت محضش از امام عصرش است . پشتیبانی او از حرم آقا رسول الله است . ما امام حسین را برای قد رشیدش قبول نکردیم . اصلا من نمی دانم که قد رشیدی داشتند یا خیر؟ ما امام حسین را برای اینکه زیبا بود قبول نکردیم . در حسین حقیقتی وجود دارد که انسانها دنبال ان حقیقت باید بدوند . سینه زنی های ما حقیقت حسین را باید نمایش دهد . آیا ما این کار را می کنیم ؟ ظهر عاشورا اگر خاک را گل می کنیم و بر سر می مالیم از برای عزای حسین . از برای کدام عزا ؟ برای جسمی که الان در کربلا در صحن مبارکشان به خاک سپرده شده ؟ نه. برای از دست دادن حقیقت وجود حسین.دختر آقا ،پدرشان را معرفی می کنند . من که معرفی نمی کنم . نمی خواهید بیاموزید ؟ کربلا ، عاشورا و ماه محرم از این جهت است .

اما بعد ای کوفیان: ای اهل نیرنگ و فریب و گردن کشی ، ما خاندانی هستیم که خداوند ما را با شما و شما را با ماآزمود .( وای برمن . خداوند آنها را با نسل بشر روبرویشان آزمود . خوشا به حال آنها . ما را با آنها آزمود . بدا به حال ما . ما چه کار کردیم ؟ هر کداممان چند محرم درعمرمان گذراندیم و برای شناساندن امام حسین (ع) و قیام کربلا چه کردیم ؟ من که در عصر امام حسین (ع) نیستم ،که انتخاب کنم به سپاه امام بروم ، بجنگم یا نروم . امروز چه کار کردم ؟ امسال قبل از ورود به محرم برای آنکه محرمی متفاوت داشته باشیم چه کردیم ؟ پول های بیشتر جمع کردیم ؟ غذاهای بزرگ تر بپزیم و به مردم بخورانیم ؟ عَلَم های بیشمار برداریم ؟ چرا بی عَلَم راه نمی رویم ؟ یک عدد پرچم برای جنگ کفایت می کند .  چون محتوا کم است . شناخت کم است . با رنگ و لعاب آن را بزرگ تر کنید . خوب است . من همه ی این ها را خوش می دارم . من هم دوست می دارم که مردمی که از بیرون نگاه می کنند خیلی شکوه و زیبایی ببینند اما اگر درون ما آمدند و در کنار شکوه و زیبایی حقیقت را پیدا نکردند ، آن موقع می خواهید چه جوابی بدهید؟ باید به آن فکر کرد .) خداوند ما را با شما و شما را با ما آزمود پس آزمایش ما را نیکو گرداند و علم و فهم خویش را نزد ما نهاد . ما جایگاه علم و قرارگاه فهم و حکمت او، و حجتش در روی زمین بر بندگان اوییم. خدا ما را با کرامت خویش عزیز داشت . با پیامبرش ما را بر بسیاری از مخلوقاتش فضیلت بخشید . شما ما را تکذیب و تکفیر کردید ، کشتن ما را حلال دانستید و اموال ما را به یغما بردید گویا ما اهل ترکستان و کابل بودیم ( زیرا آن موقع این ها برای عرب هم بیگانه و هم نامسلمان بودند .) آنگونه که دیروز جد ما امیرالمومنین را کشتید ، و از کینه های دیرین، هنوز از شمشیرهایتان خون ما می چکد . بر این گستاخی و نیرنگتان در برابر خدا چشمتان روشن و دلتان شاد . اما بدانید که خدا بهترین چاره اندیشان است . از اینکه خون ما را ریختید و اموال ما را غارت کردید چندان خوشحال نباشید . همه ی این مصیبت های بزرگ که به ما رسیده پیش تر در کتاب تقدیر الهی ثبت بوده است و این بر خدا آسان است . (یعنی خدا می دانست امروز که برسد شما کفر را برمی گزینید .) تا برآنچه از دست می دهید غصه نخورید و از آنچه بدست می آورید شادمان نشوید . خداوند هیچ مغرور فخرفروشی را دوست نمی دارد . مرگ بر شما باد . منتظر لعنت و عذاب باشید که البته گویی بر شما فرود آمده است . به کیفر جنایت هایتان ، عذاب های پیاپی از آسمان برشما فروریخته که شمارا نابود کرده و به جان یکدیگر بیندازد .( در کلام این خانم بزرگ هم باز به عذاب هایی که از آسمان فرو ریخته و واقع شده است اشاره شده که می بایست به آن توجه داشت .) آنگاه به سبب ستمی که بر ما روا داشتید در عذاب دردناک آخرت جاوید خواهید بود . هان .  لعنت خدا بر ستمکاران . وای بر شما . آیا می دانید با چه دستی به ما نیزه زدید ؟و با چه کسانی به جنگ ما آمدید؟ با چه پایی برای نبرد با ما ره سپردید ؟ دل هایتان سخت و خشن شده و بر قلوب شما مهر خورده ، گوش و چشمتان از دیدن و شنیدن حق ناتوان گشته است و شیطان کار زشتتان را بر شما آراسته است ، به آرزوهای دور و درازتان افکنده است و بر دیدگانتان پرده افکنده است ، از این رو هدایت نمی شوید .

 مرگ بر شما ای کوفیان . چقدر خون از دودمان رسول خدا ریخته اید ؟ به برادرش علی ابن ابی طالب ، جد من ، به فرزندان او، عترت پاک و برگزیده ی پیامبرخدا نیرنگ زدید ، آنگاه با افتخار سرودید : ما بودیم که با شمشیرهای هندی و نیزه ها علی و پسرانش را کشتیم ، زنانشان را همانند اسیران ترک به اسارت گرفتیم ، بر آنان ضربت زدیم . وه که چه ضربتی .

 خاک بر دهان گوینده ی این سخن ، سنگ بر سر و رویش . آیا کشتن کسانی که خداوند آنها را پاک و مطهر قرار داده است و نجاست و پلیدی را از آنها دور کرده است افتخار دارد ؟ سرجایت بنشین و دم فروبند چنانکه پدرت بر سر جایش نشست . هر کسی را همان است که پیش فرستاده است .

وای بر شما به دلیل فضیلتی که خدا برای ما قرار داد شما بر ما حسد ورزیدید . گناه ما چیست که دریای ما ژرف و عظیم است و دریای شما کوچک ، که حتی حشره ای را هم فرونمی پوشاند . این فضل خداست که به هر کس بخواهد می بخشد و هرکه را خدا روشنایی نبخشیده نوری نیست . نوری نیست . راوی گوید : صداها به گریه برخواست و گفتند بس است ای دختر پاکان . دل هایمان را سوزاندی . آتشمان زدی . او نیز ساکت شد . درود بر او و بر پدر و جد او باد .

 

 

 

 

نوشتن دیدگاه