منو

دوشنبه, 26 شهریور 1403 - Mon 09 16 2024

A+ A A-

جای پای انبیا در کربلا

بسم الله الرحمن الرحیم

عبدالله بن فضل هاشمی نقل کرده که محضر امام صادق(ع) عرضه داشتم ای فرزند رسول خدا (ص)چگونه روز عاشورا روز مصیبت و گریه و ماتم شد؟ تا به امروز، نه آن روزی که در آن روز رسول خدا (ص) به ملکوت اعلی پیوست ، طبیعتا پیغمبر خدا(ص) آن روز که به ملکوت اعلی پیوست می خورد حزن و اندوهش عظیم است ، پس چطور شد که روز عاشورا روزی شد که هنوز هم ادامه دارد؟ یا روزی که خانم حضرت زهرا (س)در آن روز از دنیا رفتند یا روزی که در آن روز امیرالمومنین(ع) شهید شدند یا روزی که در آن روز امام حسن(ع) به وسیله سم شهید شدند . چطور هیچ کدام اینها که قبل از امام حسین(ع) بودند روز شهادتشان روز گریه و ماتم نشد؟ امام صادق (ع) فرمودند روز امام حسین(ع) از تمام آن ایام مصیبتش بزرگتر است، چرا؟ چون اصحاب کساء که کریم ترین و شریف ترین مخلوقات و بزرگ ترین نزد خداوند هستند ۵ نفر بودند ، وقتی نبی اکرم(ص) از بین اینها رحلت کردند امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(س) و حسن(ع) و حسین(ع) باقی ماندند مردم رفتند و به اینها تسلیت گفتند ، وقتی فاطمه زهرا(س) از بین شان رفت مردم به امیرالمومنین (ع) ، حسن(ع) و حسین (ع)تسلیت گفتند ، وقتی امام حسن (ع)از دنیا رفتند مردم به امام حسین(ع) تسلیت گفتند، اما وقتی حسین بن علی(ع) کشته شد از اصحاب کساء دیگر احدی باقی نمانده بود که مردم به او تسلیت بگویند، پس رفتن امام حسین (ع)یک باره به مثابه ی این بود که تمام اصحاب کسا از دنیا رفتند تمام شد ،گویا بقای امام حسین(ع) تا وقتی زنده بودند همچون بقای همه ی اصحاب کساء بود، به همین دلیل روز عاشورا و شهادت آن حضرت از نظر مصیبت از تمام ایام بزرگ تر است . سند گفتگوها علل الشرایر جلد 1، بحار الانوار جلد ۴۴.
در بحار الانوار جلد ۴۵ آمده وقتی حرمله ی ملعون تیر سه شعبه به سینه مبارک سید الشهدا زد حضرت فرمودند: به نام خدا و قسم به خدا و بر ملت رسول خدا(ص) کشته شدم و سر مبارک را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند خدایا تو شاهد باش آنها مردی را کشتند که بر روی زمین هیچ پسر پیامبری غیر از او نیست، شاید فکر کنید که در همان کربلا امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) هم که حضور داشتند ، ‌بله ولی امام سجاد(ع)و امام باقر (ع) به واسطه ی سیدالشهدا فرزند پیغمبر(ص) حساب می شدند، اما آقا سیدالشهدا مادرشان حضرت زهرا (س) دختر پیامبر(ص) بود .
در تفسیر عیاشی جلد ۲، امالی صدوق خصال جلد ۱، بحارالانوار جلد ۱۲ آمده، امام صادق (ع)فرمودند گریه کنندگان و بکائین عالم ۵ نفرند ، آن ها که خیلی گریه کردند، آدم(ع)، یعقوب(ع)، یوسف(ع)، فاطمه زهرا(س) و علی بن الحسین امام سجاد(ع)، گریه آدم(ع) در فراق بهشت بود، این قدر که خداوند می گوید دو رود اشک بر گونه هایش جاری شد. گریه یعقوب (ع)در فراق یوسف(ع) بود تا جایی که دو چشمش نابینا شد. گریه یوسف(ع) در فراق یعقوب(ع) بود تا جایی که اهل زندان شکایت کردند گفتند یا شب گریه کن یا روز، لااقل ما یک وقتی برای استراحت داشته باشیم و ایشان بر یکی از آنها با آن ها مصالحه کرد، گریه فاطمه زهرا(س) بر فراق رسول خدا (ص)بود تا جایی که اهل مدینه اذیت شدند شکایت به حضرت بردند پس خانم غریبانه کنار قبرستان بقیع و مقبره شهدا می رفت و تا غروب می گریست بعد به شهر باز می گشت، اما گریه امام سجاد(ع) بر شهادت امام حسین(ع) بود، 35 سال هیچ خوراک یا نوشیدنی نزد حضرت نگذاشتند جز اینکه چشمان مبارکشان گریان شد، تا جایی که غلام آن حضرت گفت جانم به فدایت من بیمناکم که شما از غصه هلاک شوید آن حضرت فرمودند من غم و اندوه خود را به درگاه خدا شکایت می برم و چیزی را می دانم که شما نمی دانید، من هرگاه قتلگاه اولاد فاطمه(س) را به یاد می آورم بغض راه گلویم را می بندد.
در کنار این مطالبی که عرض کردم به چند نکته می خواهم اشاره کنم،:
حزن و اندوه و اشک حضرات آدم (ع)یعقوب(ع) و یوسف(ع) اساسا بر مصیبت از دست دادن جگر گوشه هایشان نیست بلکه بر اثر فراق و جدایی است. آدم(ع) از بهشت ، یعقوب (ع)از پسر ، یوسف(ع) از پدر، اما فاطمه زهرا (س)جان دادن پیامبر خدا(ص) را دیده، به فراقی دچار شده که دیگر در دنیا هیچ وصلی نخواهد بود و در حالی که در جریان هجوم به خانه وحی ، ظلم بی حد بر خود خانم ، سقط فرزندشان ، و وصی بودن امیرالمومنین(ع) که تاکید بسیار پیغمبر (ص)بر آن بود اجرایی نشد و غصب کرد همه این ها به آن جدایی که دیگر وصلی برای حضرت زهرا (س) درآن نبود اضافه شد، هر وقت نام حضرت زهرا(س) را به زبان آوردید یادتان باشد که ایشان چه کشیدند؟ امام سجاد(ع) بر مصیبتی گریه می کنند که اعظم مصیبت های عالم است در پی آن چه خون دل هایی که نه تنها مصیبت را کشیدند،‌ از اهل بنی هاشم و صحابه آقا را چقدر کشتند ، بعد از آن چه خون دل هایی که یزیدیان بر دل مولا وارد کردند، عاشورا از سویی ، اسارت از سویی ، دیدن سرهای عزیزترین عزیزانشان بر سر نی از کوفه تا شام و سر مبارک در تشت طلا از سوی دیگر، به همین دلیل خداوند گریه حضرت آدم(ع) را در فراق بهشت به دوتا رود که روی گونه هایش جاری بوده بیان کرده تا من و شما ، ما عزاداران حسین بن علی(ع) و یارانشان عمق اندوه و اشک امام سجاد(ع) را درک کنیم . واقعا درک می کنیم ؟ در محرم و صفر هستیم در عرض روز چند بار یادتان می افتد؟ از آخرین جلسه مان تا امروز چند بار یادتان افتاده است ؟
کلام امام زمانمان(عج) را در زیارت ناحیه مقدسه که فرمودند صبح و شب بر تو ندبه و زاری می کنم ، به جای اشک بر تو خون می گریم ، تا بتوانیم این را بفهمیم . خداوند می گوید در گونه های آدم(ع) در فراق بهشت دوتا رود جاری شده بود ، حالا شما فکر می کنید که آنرا مقایسه کنید با این، الان باید چه چیزی جاری می شد؟ حضرات آدم(ع)، یعقوب(ع) و یوسف(ع) و حضرت زهرا (س)بر فراق بهشت و عزیزان خود مبتلا شدند و گریستند، سیدالشهدا در کمتر از یک روز مبتلا به فراق بهترین فرزندان، عزیزان و اصحاب خود شدند و بر فراق آنها گریستند علی الخصوص علی اکبر(ع) و قمر منیر هاشمی ابوالفضل العباس(ع) که سخت ترینشان بود. وقتی اینها را می نوشتم به یک چیز فکر می کردم که من در زندگیم خیلی چیزها ، مرگ خیلی از عزیزان را دیدم که مردند و رفتند و تمام شد اما تا روزی که حاج آقا از دنیا رفت عظمت مرگ را واقعا نفهمیده بودم،‌ بعد با خودم خیلی زیاد فکر کردم خب تو که آن روز این را درک کردی چرا نمردی؟ چرا از گریه بیهوش نشدی؟ بعد متوجه شدم که من سالیان سال در روضه های سیدالشهدا شرکت کردم یاد گرفتم همیشه شنیدم خانم حضرت زینب (س)جسد و نعش برادر و همه عزیزانش روی زمین ، برخاست و اهل بیت برادر را جمع کرد، شاید این سال ها روضه های سیدالشهدا گوش کردن بود که آن روز به داد من رسید، آن روز مانع از این شد که هیچ گونه حرکت غیره ای از من سر بزند، اما جالب است بشنوید هنوز هم باور نمی کنم که تمام شد، مرد، مردن را می شناسم سر خاک هم می روم ولی باور نمی کنم، فکر نکنید که ساده بوده نه، اما می خواهم به شما بگویم وقتی که به طور دائم در مجالس سیدالشهدا شرکت می کنید یاد می گیرید که لااقل در پشت سر آقا امام سجاد(ع) و پشت سر خانم حضرت زینب(س) بنشینیم، رفتار ناشایست نکنیم مثل آن ها بزرگ باشیم . آدم(ع) و یعقوب(ع) و یوسف(ع)، بعد از این همه فراق و اشک نهایتا مژده دریافت کردند ، ‌آدم(ع) مژده پذیرش توبه و فرزندی بنام هبه الله که جلسات پیش گفتم یعقوب(ع) دیدار یوسف(ع) و یوسف (ع)دیدار پدر، اما سیدالشهدا پس از ابتلای هر فراقی بلافاصله به یک فراق بعدی یعنی فاصله هم نبود که 40 روز عزاداری کند بعدا یکی دیگر نه از این خبرها نبود، این را کشتند انداختند زمین این را درک کرد بغل کرد آورد داخل چادرها بلافاصله یکی دیگر، تا انتها که همه ی ما می دانیم ، از همان روز انسانیت مرد و لباس سیاه مردن انسانیت بر تن آدمیان قبایی شد سخت تا روز ظهور آقا امام زمان(عج).
ما کلی گفتیم که انسانیت مرد، در شما چه؟ انسانیت مرده است؟ برای شما چه اتفاقی افتاده است؟ اصلا با انسانیت آشنایی هم دارید؟ ما از کلمات خیلی خوب استفاده می کنیم، ولی خیلی جاها معنی و مفهوم و حتی جای آن را هم نمی دانیم . ولی خوب است گاهی اوقات برگردیم و ببینیم که این ها هر کدام در ما چه جایی دارند؟ اما راه رضای خدا برنگردید ببینید در طرف مقابل چه جایی دارند . بحث فقط مردن نیست ، وقتی از انسانیت حرف می زنید ، بحث انصاف است . آقایان نسبت به خانم ها و بالعکس . چقدر انصاف دارید؟ بعضی ها فکر می کنند هر امتیازی که طرف مقابلشان خواست به او بدهند یعنی انصاف . نه این انصاف نیست . انصاف آن جایی باز می شود که شما جایگاه خودتان را بشناسید طرف مقابل هم جایگاه خودش را بشناسد ، می گوید خب من شناختم عمل کردم او نکرد ، خب گردن خودش است در گردن تو نیست . مدتی قبل گفتم بیاید مقام ها را بشناسید چقدر روی آن کار کردید؟ خانم به عنوان یک زن در جایگاه دختر ، خواهر ، همسر ، خواهر شوهر ، خواهر زن و بعد در جایگاه دختر خاله ، دختر عمه ، دختر دایی ... در این مقام ها که با شما دیگر خواهد ماند تا روزی که از دنیا بروید چقدر توجه کردید و چقدر رسیدید به آن نقطه ای که من تاج این مقام را کامل روی سرم می گذارم چون تمام آن ها را دارم . اگر نکردید ، من گفتم و رفتم من از سرم رد شد . به من دیگر ربطی ندارد . ولی وقتی از شما بپرسند بر گردن شما خواهد ماند. اگر شما به عنوان یک مرد جایگاه یا مقام مرد بودنتان پسری، پدری ، برادری ، همسری ، برادرزنی ، برادر شوهری ... در هر کدام از این جایگاه ها کجا ایستادی؟ در هرکدام از این ها یک مقامی است. آن مقام را تا کجا پیش بردی؟ اگر ندانید بازنده اید.یکی از دردهای امروز ما نشناختن این مقام ها است و پرش های نا میزان و مزخرف ، داخل خانه ها ، بین زن و مردها. ببینید با همدیگر چه کار می کنند خنجر و خنجرکشی، زن و مرد هر کدام حقشان را می خواهند. خیلی جالب بود ، فیلم سال های دور از خانه (اوشین)که جدیدا پخش می شود شاید همان سال های اول و دوم بعد از انقلاب در تلویزیون ایران گذاشته بودند، یکی از دعواهای خیلی بزرگ که اوایل انقلاب درست شد این بود خبرنگار رفته بود از خانم های جوان سوال کرده بود که الگوی شما به عنوان یک زن در جامعه چیست؟ عده ای گفته بودند اوشین . خبرنگار هم عین همان را آورده بود در رادیو و تلویزیون پخش کرده بود . دعوایی بود که چرا شما این را پخش کردید؟ باید الگوی یک زن مسلمان خانم حضرت زهرا(س) باشد درست می گویند باید حضرت زهرا(س) باشد ولی زنی که شعورش از جایگاهش در آننآن حد است همان اوشین باید الگویش باشد . بر سرش می زدند ، کارهای اضافه می کشیدند ، زخم زبان می زدند ... الگویش می شود دیگر . نه الگوی شما خانم حضرت زهرا(س) است که برای احقاق حق چه می کرد؟ ولی در جایگاه یک همسر در خانه چه می کرد؟ در جایگاه یک مادر و یک دختر چگونه رفتار می کرد؟ خانم های مسلمان آیا اصلا جایگاه های مختلف حضرت زهرا (س)را می شناسید؟ اگر نمی شناسید به چه درد می خورد همان اوشین به درد می خورد.
سوال: می گوییم که ما جایگاهمان را می دانیم خانم حضرت زهرا (س)پیامبر(ص) حضرت علی(ع) و فرزندانشان جایگاه خودشان را می دانستند. فرض کنیم یک انسانی جایگاه خودش را می داند ولی پدر یا فرزندی جایگاه خودش را نداند آن وقت چه کار کنیم؟
استاد: تا جایی که مربوط به شما و وظیفه شماست انجام بدهید. ما به دیگران خدمت نمی کنیم برای اینکه همان گونه از آن ها دریافت خدمت کنیم مقام داشتن معامله نیست مقام داشتن یعنی بشناسی چه کسی هستی و الان در این جایی که ایستادی باید چه کاری انجام بدهی این مهم است بدانی که چه کار کنی اصلا دین آمده است فقط برای اینکه همین را به من و شما یاد بدهد. چگونه زندگی کنیم هر جایی که ایستادیم در آن جا باید چه کاری انجام بدهیم . شما مسلمان هستی اگر به مسلمان ها توپ و تانک می کنند و فحش می دهند می توانی و نمی ترسی جوابشان را بده . تو را می زنند عیب ندارد کتکش را هم بخور. نه می ترسی دوتا گوش شنوا را از آنها بگیر برخیز و بیرون برو چه کسی گفت بنشینی . این خیلی مهم است که شما به عنوان مسلمان بدانی که در چنین مواقعی وظیفه ات چیست و باید چه کار کنی؟ خانم انتظار دارد همسرش اجازه بدهد که در فلان مهمانی آزاد باشد ، من نمونه اش را داشتم در فامیل خودم. خانم تا دلت بخواهد اهل بزن و برقص و بی حجابی همسر یک آقایی شد از آن مومن های دو آتشه، بالا مهمانی بود خانم بالا ساز و ضرب را می گذاشتند وسط زن و مرد می رقصید ،شوهرش این پایین نماز غفیله می خواند و ذکر می کرد اما با همه این حرف ها، با همسرش دعوا نمی کرد. یا لااقل به او نمی گفت انجام نده می گفت تو آزادی هر کاری می خواهی انجام بده. این غلط است شما به عنوان یک مرد مسلمان اصلا با زنی که اعتقادات ندارد چرا زندگی می کنی برو بیرون آقا اگر ایستادی اجازه دادی که زن یک مرد مسلمان آن هم در آن حد در جمع زن ها و مردها ، برقصد، تو اصلا مسلمان نیستی و نمی دانی مسلمانی یعنی چه؟ ما نگفتیم خانمت را کتک بزن . بگو خانم این شرط و این حرکتی که تو انجام می دهی از لحاظ من مردود است می خواهی ادامه بدهی من نمی توانم خداحافظ . مردم و مردهای دیگر هم تکلیفشان را بدانند. شما برای چنین چیزی الگو نباشید. شما وظیفه خودت را بشناس و انجام بده. طرف مقابل انجام داد که داد اگر انجام نداد پای خودش باید جوابش را بدهد و می دهد الان تند و تند آدم ها یک چیزهایی را در جامعه پس می دهند منتها اینقدر زیاد است که دیگر نمی توانی بشماری . قطعا بایستی واکنش داشته باشید ولی واکنشی در حد خودتان شما وظایفتان را انجام دهید.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید