بخشی از گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از خطبه 198
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون اهل بیت
- بازدید: 80
بسم الله الرحمن الرحیم
محرم امسال را زیر سایه ی مولا امیر المومنین (ع) آغاز کردیم . باشد که امسال همه ی ما از کلام مولا تطهیر و با جامه ی طهارت و پاکیزگی از این ماه خارج شویم. هیچ کس نمی داند ظهور آقا چه وقت هست، شاید همین فردا، شاید همین عاشورای امسال باشد. من هم نمی دانم .
کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
(شما واقعاً قدم های امام زمان (عج) را حس نمی کنید ؟ )
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته
(چه کسانی می فهمند ؟ آنهایی که خودشان هم آهسته آهسته هستند مشغول بلوا و مشغولیت ها نیستند آنها می فهمند)
غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
(گاهی اوقت میبینی وای چقدر یک دفعه حالم عوض شد چقدر خوشحال و سبک هستم. نمی فهمی که یک کسی غبار غم را از روی تو برداشت )
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
بسان ماهی از جام بلور آهسته آهسته
(بالاخره یک روزی از این جام تَنگ بلور که در آن آب است بیرون می آییم ما را می برد ما را می برد )
از این رخوت رهایی می دهد جان های محزون را
درون ها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
(یک کم دیگر تحمل کنید )
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته
کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسان های سرشار از غرور آهسته آهسته
فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
زِهر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته
به سر می آید این دوران تلخ انتظار آخر
وناجی می گردد اینجا ظهور آهسته آهسته
ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته
یک مقدار از مبحث شیطان پایم را بیرون گذاشتم، گفتم بس است، اگر قرار بود شیطان را بشناسیم شاید که تا اینجا آسیب و آزارش را شناخته باشیم .می خواهیم امروز قدری از قرآن، از کلام امیرالمومنین(ع) بگوییم. در ابتدا پیامبر را تعریف کرده بودند که ایشان آمدند و همراه خودشان قرآن را آوردند .
آنگاه قرآن را بر او نازل کرد، آن نوری است که خاموش نگردد. شما نگران نباشید، آمریکایی ها می آیند و دین را از اینجا می برند شما مواظب باشید دین را از بین نبرید، آمریکایی و اسرائیلی غلط می کند، مگر دین بردنی و کَندنی است مگر دین زگیل است که بتوانند آن را بکَنند . دین در عمق وجود و در عمق قلب ما است حتی ما را با تیر هم که می زنند، جسم ما می میرد نفخه ی الهی قلب ما که بیرون می آید، آن آگاه با تمام حقیقت است. آن نوری است که خاموش نگردد، چراغی است که فروغش کاستی نیابد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود . پس یک نور است که خاموش نمی شود یک چراغ است که فروغش کم نمی شود یعنی عین این لامپ های ما که وقتی ضعیف می شود و یکجوری کم نور می شود و سوسو می کند از این خبرها نیست، چراغی است که فروغش کم و زیاد نمی شود یک دریایی است که ژرفای آن درک نمی شود شما هیچ وقت نمی توانید به عمق آن برسید. راهی است که رونده اش را گمراه نکند، شعاعی است که نورش تیرگی پیدا نکند . این ها همه برای تعریف قرآن است. قرآن جدا کننده حق و باطل است که پرتو برهانش خاموش نشود، یعنی هرچه سوال می کنی و هرچه می خواهی با آن گفتگو کنی پاسخ تو را می دهد. تو اهل گفتگو و مجادله باش تو بگو، او هم می گوید . چون قرآن روح دارد، من و شما هم روح داریم، ولی ما روح قرآن را نمی بینیم لازم هم نیست ببینیم . مگر روح من و شما دیده می شود ؟ شما همدیگر را یک نگاهی کنید روح همدیگر را می بینید ؟ گاهی اوقات می گوید بله من یک چیزی دیدم، یک چیزی دور کله ی آن طرف، به این شکل بود آن هاله است، روح نیست .
قرآن بیان روشنگری است که پایه هایش فرو نریزد، یعنی هیچ کدام از احکامش سستی پیدا نمی کند که بشکند و بریزد و تو بتوانی با آن استدلال کنی که قرآن ایراد دارد. شفابخشی است که در آن بیم بیماری نباشد. چرا شفابخش است ؟ چون وقتی می خوانید و این همه در شما اعتماد و این همه بشارت در آینده داده می شود برای شما شادی آفرین است دیگر بیماری نمی ماند. کدام بیماری ؟ عزتی است که حامیانش شکست نخورند، هرکس حامی قرآن باشد، صاحب عزت باقی می ماند . حقی است که یارانش تنها نمانند. قرآن معدن ایمان و کانون ایمان است، چشمه ها، دریای علوم، بوستان ها و برکه های عدالت است. همه چیز در قرآن به عدالت بیان شده است .ای بابا، زن یک دوم ارث می برد، مرد یک واحد کامل ارث می برد اینجا هم به زن ها اجحاف شده است تو نمی دانی بلد نیستی برو بخوان که چرا چنین قانونی گذاشته شده است. قرآن پایه های اسلام است، الان جمهوری اسلامی دارای قانون اساسی است، مگر می شود مملکتی حکومت و مجلس داشته باشد، قانون نداشته باشد، حتماً باید داشته باشد که در آن نوشته چه را چکار کنید و چگونه عمل کنید تازه آن را هم آدم ها تعیین می کنند. قرآن پایه های اسلام است .قوانین اسلام را بیان میکند، ستونهای محکم اسلام است چون قانون اساسی امروزیک چیزی میگویند فردا یک متمم و یک ضمیمه میزنند این را عوض می کنند آن را عوض می کنند، چون اشکال دارد امّا درقرآن از این خبرها نیست.
نهرهای زلال حقیقت و مزارع آن است، مزرعه ی حقیقت شوخی بردار نیست در مزرعه حقیقت هرگز علف هرز رویش نمی کند، چون نهر زلال حقیقت به آن جاری می شود آبیاری می کند نتیجتا هیچوقت مزرعه دچار آفت، علف هرز، خراب شدن شاخه های حقیقت نمی شود. دریایی است که هرچه از آن آب گیرند تمامی نیابد، از زاینده رود 4 تا سطل آب بر میدارند فردا خشک است ، بعد می نشینند برایش غصّه می خورند اما قرآن یک دریایی است که هر چه از آن آب می گیرند تمام نمی شود چشمه ای است که آبش کم نمی آید. آبگاهی است که هرچه از آن آب بردارند کاهش نیابد، ببینید از دریا شروع می کند پایین می آید یکی یکی کمتر و کمتر، می گوید هر کدام از اینها که باشند باز هم از آن آب بردارند آبش کم نمی شود. منزلگاهی است که مسافران راهش گم نشود.هرکس به قرآن پناه برد در شناخت دنیا و شناخت چگونه زیستن دچار گمراهی نمی شود.
قرآن پرچم هایی ست که از چشم ها پنهان نمیماند. کوهسار زیبایی است که از آن نمی گذرند، هر کس وارد قرآن بشود در آن می ماند چون خوشش می آید میدانید چرا آدم خوشش می آید ؟ این بار که می خوانی یک چیزی میفهمی دفعه بعد که می خوانی یک چیز دیگر میفهمی 70 تا بطن دارد. خدا با قرآن عطش علمی دانشمندان را فرو نشاند. آن را بهاردلهای طالبان فهم حقایق و هموارساز راه صالحان قرار داد. قرآن دارویی است که بعد از آن دردی نخواهد بود، نوری است که با آن تاریکی نباشد.
قرآن ریسمانی است که دست آویزش محکم است. دیدید یک چیزهایی از سقف آویزان کردند مثل این لوسترها بعد طرف می خواهد بگوید این خیلی خوب است با دست کلی تکانش می دهد می گوید ببین نیفتاد ولی نمی گوید این کار را دفعه بعد انجام بدهم می افتد، ولی قرآن یک ریسمانی است که ابتدای آن از سمت خداست این ریسمان را هرچقدر بگیرید محکم است. پناهگاههایی است که قّله اش بلند است هر چقدر تو دلت بخواهد بالا بروی می توانی، برو هیچ کس جلویت را نگرفته است. عزتی است برای کسی که او را برگزیند. امنیتی است برای کسی که به حوضه اش وارد شود. راهنمایی است برای کسی که به او راه پیدا کند. وسیله ای است برای کسی که آن را راه و رسم خودش بگیرد.
قرآن برهانی است، یعنی صاحب دلیل و گفتگو است برای هرکس که با او سخن بگوید. شاهدی است برای هرکس که متکّی به آن است با دشمن جدل کند همیشه با قرآن با دیگران گفتگو کنید منتها مهم این است که خودتان قرآن را بلد باشید. پیروز و پیروزی است برای آنکه بدان احتجاج کنند هرکس دلیلش را از قرآن استخراج کند پیروز است، هرکس با قرآن گفتگو کند پیروز است. قرآن بر دوش گیرد آنکه را حافظ آن باشد، به آن عمل کند. و راهبری است برای کسی که آن را بکار گیرد. قرآن پرچم هدایت است برای کسی که نشانی خدا جوید. سپر حافظی است برای کسی که در پناهش قرارگیرد. دانشی است برای کسی که آن را به خاطر میسپارد. گفتار بالایی است برای کسی که راوی آن باشد. حکم قاطعی است برای کسی که قضاوت کند.

