منو

جمعه, 15 آذر 1404 - Fri 12 05 2025

A+ A A-

بخشی از گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) از خطبه 223 نهج البلاغه قسمت دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیا ناصحی صادق، یعنی نصیحت کننده ای درست، خیلی ها آدم را نصیحت میکنند بعضی از نصیحت هایشان به درد نمی خورد و آدم را کج راه می برد. اما خودِ دنیا، روزگار، ناصحِ بسیار صادق و درستی است. چه بسیار نصیحت کنندگانی در امور دنیا را متهم کردی، فلانی نصیحت می کند، به خیلی ها گفتید، ببین اصلاً حرفش به چه دردی می خورد. راستگویانی را که اخبار دنیا را می گفتند تکذیب نمودیم . با خیلی ها این کار را کردیم. بنده اصولاً وارد سیاست نمی شوم، سیاست از نظر من زیر پای من است، من را به سیاست چه؟ بنده ملکه ی صبا هستم وقتی ملکه صبا خواست به قصر حضرت سلیمان وارد شود دامنش را بالا گرفت که مبادا آبگینه ها آب باشد و لباسش خیس شود. من با سیاست کاری ندارم، ولی گاهی اوقات در گفتگوهایم یک چیزی می گویم و دماغ بعضی ها بالا می رود، اوقاتشان تلخ می شود، چرا تلخ می شود ؟ چرا با چیزهایی که درست است این همه تعارض دارید، این همه روبه رو می شوید ؟ تو اگر دنیا را از شهرهای ویران شده، خانه های فروریخته اش بشناسی، آن را تذکر دهنده ای دلسوز، واعظی گویا می یابی که مثل دوستی مهربان از هلاکت و نابودی تو نگران است . امروز یک لحظه وارد اینستاگرام شدم که می خواستم یک مطلبی را پیدا کنم یک کلیپ بود، اگر اشتباه نکنم مربوط به شهر زیرزمینی دوره هخامنشی بود شهر زیر زمین می رفت فقط 80 تا در داشت، این نشان می دهد یک روزگاری آدم هایی بودند که این ها را ساختند، آن آدم ها کجا هستند که الان بیایند و برای ما از آن بسازند، اگر جنگ شد زیر زمین برویم و نترسیم . اگر شما با دقت نگاهِ دنیا کنید، دنیا خودش به شما نشان می دهد که چه اتفاقاتی افتاده است و بی برو برگرد برای شما هم می افتد مگر اینکه مثل ملکه صبا راه بروی، خودت را مواظب باشی .
دنیا خانه ی خوبی است، اما برای کسی که آن را همیشگی نپندارد . به خانمی که نزد من است گفته بودم که خانم جان دائم می روی و می آیی، به هرحال بین راه شماها را نگه می دارند که ببینند، کلی ایست بازرسی در شهر است، داخل کیف ات هر چیزی نگذار. امروز می گفت کیفم را تکان دادم اینقدر حظ کردم، چقدر سبک است . چون دیگر فکر نمی کند که می خواهد به خانه ی من بیاید بماند . دنیا خانه خوبی است اما برای کسی که فکر نکند همیشه در آن است، هیچ کدام ما همیشگی نیستیم . محل خوبی است برای کسی که آن را وطن اصلی اش نداند، در دنیا وطن اصلی ما قبر است، بعد از دنیا نمی دانم، به جهان برزخ می رویم آنجا چه خبر است نمی دانم، هنوز که نرفتم . در روز قیامت، یک اهل سعادت، یک اهل دوزخ داریم، می گوید در آن روز قیامت اهل سعادت به وسیله ی دنیا کسانی خواهند بود که امروز از این دنیا برحذر بودند، امروزشان از دنیا حذر کردند، آن روزشان اهل سعادت می شوند، از دلدادگی به دنیا گریزان شدند. آخ از آن زمانی که زنگ قیامت زده می شود، امیرالمومنین (ع) می گویند :آنگاه که زمین سخت بلرزد، در صور دمیده شود، حوادث هولناک قیامت به صحنه درآید، ای وای . چه می شود ؟ پیروان هر دین و مذهبی به آن ملحق شوند، هر پرستش گری به معبود خود، هر اطاعت کننده ای در کنار فرمانده اش بایستد . چقدر قشنگ است که شب ها امام حسین (ع) و آقا ابوالفضل را صدا می کنید، آن روز، بلکه شما را راه دهند کنار آقا بایستید . خوب است دیگر. هر کدام از ما که در دنیا به دنبال کسی بودیم که به او اعتقاد داشتیم، آنجا هم فرمانده ی ما او می شود . بعضی ها در دنیا مادری هستند، دائم می گویند مادر… آنجا می رود یواشکی دامن و چادر مادرش( خانم حضرت زهرا(س) را) می گیرد . در آن روز همه ی اعمال، حتی خط نگاهی که در فضا گشوده شده است، مثلاً با چشمانش اشاره کرده است که فلانی را ببین، گام آهسته ای که بر زمین گذاشته شده است، آرام آرام برود تا ببیند چه کسی در راهرو بالا می رود .آخه به شما چه؟ . حتی این قدم، حتی آن یک لحظه ی نگاه، همه ی آنها به عدل و انصاف جزا داده می شود، مواظب چشمک زدن هایتان باشید.
در آن روز چه برهان هایی باطل گردد استدلال می کند ، دلیل باطل می آورد، قاضی می زند باطل، چه عذرهایی که پذیرفته نشود. می گوید نه نمی شود، این چَرت و پرت است . پس در جستجوی عذری باش که پذیرفته شود، حجتی پیدا کن که مقبول بیفتد. از دنیای فانی برای آخرتِ جاوید توشه بردار، برای سفر آخرت وسایل لازم را مهیا ساز، باور کنید منظورم این نیست که بروید و خلعت تان را از کربلا بگیرید با خاک تربت که مطمئن هم نیستم تربت باشد ، روی آن 4 قل یا یس نوشته باشد، همه ی این ها خوب است و من هم دارم ، اما اگر عمل نیکو نباشد هیچ کدام به داد نمی رسد . از دنیای فانی برای آخرت جاوید توشه بردار، برای سفر آخرت وسایل لازم را فراهم کن، چشم امید به طلوع نجات بدوز، بار سفر ببند.
گفتگوی آقا امیرالمومنین(ع) در نامه 27 نهج البلاغه
این نامه خطاب به محمد بن ابی بکر است وقتی که در سال 37 هجری آقا ایشان را به فرمانداری مصر منصوب کرد.
ایشان به او فرمودند: با مردم فروتن، نرمخو، مهربان، گشاده رو و خندان باش. این حرف ها برای ماست، برای محمد بن ابی بکر وقتش گذشته است، رفت تمام شد. همه را به یک چشم و یکسان بنگر تا بزرگان در ستمکاری به پشتیبانی تو طمع نورزند. طرف رئیس یا معاون اداره است، میدانند که این امکاناتی دارد، کاری نکن که بدانند که میتوانند بیایند نزد تو و از تو علیه زیردستان آتویی بگیرند. ضعفا از عدل تو ناامید نگردند. بی تردید خدا از شما بندگان، درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و نهان خواهد پرسید. اگر در این محاکمه کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، میگوید اگر کیفرتان بدهد بیشتر از این کیفر لازم داشتید به شما کم داده است، اما اگر ببخشد از کرم اوست، نه اینکه حقتان بوده است. ای بندگان خدا بدانید که پرهیزکاران، هم بهره ی دنیای زودگذر را بردند هم بهره ی آخرت جاویدان را . آنها با اهل دنیا در دنیایشان شریک شدند، اما با اهل دنیا در آخرتشان شریک نشدند، کسی می تواند این را معنی کند؟
صحبت از جمع: با اهل دنیا شریک میشوند یعنی در کارهای دنیوی می توانند پیرو و هم شریک باشند ولی آخرتِ هرکسی برای خودش است، حتی کسی بگوید که این کار را انجام بده گناهت گردن من، دیگر هیچ کس نمیتواند در آخرت کسی شریک باشد.
استاد: دقیقا ببینید ما در کار دنیا با هم میتوانیم شریک باشیم مگر الان اینجا باهم نیستیم اگر در این حسینیه قرار باشد در کنار مراسم های مذهبی اتفاق نامناسب خلاف دین بیفتد، دیگر نمیشود. در حرفه ها ، در رفت و آمد های خانوادگی هم همینطور است. در تمامی امور دنیا شما با مردم دنیا در حد شرعی که خداوند برایتان تعیین کرده میتوانید مشارکت داشته باشید و از بودن با آن ها لذت ببرید. این برای دنیاست، اما برای آخرت چه است؟ میگوید از این پایت را فراتر نگذار، از این بالاتر نرو.
آنها در بهترین مسکن های دنیا سرکرده اند، از بهترین خوراک های حلال دنیا هم خوردند چه اشکال دارد؟ یکی امکان مالی دارد مسکن خیلی خوب گرفته و در آن هم زندگی کرده است، یکی از خوراک های حلال دنیا استفاده کرده و خوب خورده اما غیر حلال استفاده نکرده است. در مسکنی ننشسته که غصبی باشد، مال حرام در آن باشد و ... اهل تقوا همان لذت هایی را چشیده اند که دنیا داران از راه حرام چشیده اند. اهل تقوا ازدواج کردند، بچه دار شدند، برای بچه هایشان تولد هم گرفتند، اما در روند زندگیشان برای خوشی هایشان از حرام استفاده نکردند. اهل دنیا همه این کارها را کردند ولی برای خوشی بیشتر از حرام استفاده کردند. آنها از دنیا کامیاب شدند آن سان که جباران و متکبران کامیاب شدند مهم این است که شما از دنیا چه می خواهی؟ چقدر میخواهی؟ اصلا سیری داری یا نداری؟
کامیابی یعنی احساس رضایت از آنچه که در آن هستید. اگر کسی با یک غذای حلال و با یک پوشش سالم و ارزان حس رضایت میکند کسی هم که آن بالا است میتواند حس رضایت کند منتهی قانع نیست گنده ترش را میخواهد پس برای اینکه گنده ترش را بدست بیاورد باید حرام، پولش را پیدا کند تا بتواند انجام دهد. آنهایی که دنیایشان را به حرام نفروختند، از این جهان با زاد و توشه کافی و تجارتی پر سود به آخرت منتقل شدند، و بالعکس آن، واای...

نوشتن دیدگاه