منو

سه شنبه, 13 آذر 1403 - Tue 12 03 2024

A+ A A-

بیان تجربیات دوستان از تمریناتی که داشتند بخش دوازدهم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 169

بسم الله الرحمن الرحیم

صحبت از جمع: هنگام اذان تمام توجهم را از بیرون برداشتم و فقط صدای اذان را شنیدم، دریافت کردم هر سری که اذان می گوییم و شهادتین می دهیم انگار داریم به یک چیزی که کاملا واقفیم شهادت می دهیم. از این دریافت هم خوشحال شدم هم کمی ترسیدم که شهادت هایی که دارم می دهم درست است یا غلط؟! آیا به آنها عمل کننده هستم یا نه؟! شخصی می گفتند لا اله الا الله یک کلمه پاک است، در قرآن داریم که کلمه پاک به ملکوت آسمان بالا می رود به شرط این که کردار نیک آن را بالا ببرد و نیاز به یک پشتوانه عملی دارد، امام حسین (ع) با کسانی جنگید که جلوی ایشان لا اله الا الله هم می گفتند ولی عمل شان پاک نبود یا در دوره خودمان داعش را داریم یا خودمان خیلی از کارها را می کنیم بعد لا اله الا الله هم می گوییم. باید خدا را بشناسیم که بتوانیم این شهادتین را در اذان بگوییم، برای این که خدا بتواند شناخته بشود باید در مخلوقاتی که دارد جلوه کند. بالاترین مخلوقی که خدا آفرینش کرده همان انسان کامل است. پس این شهادتین که در اذان تکرار می کنیم در واقع یک هدفی دارد یعنی یگانگی پروردگار، رسالت پیامبر، ولایت آقا امیرالمؤمنین (ع) و امامان را دارد برای ما بیان می کند. می گویند یک عربی از آقا رسول الله (ص) می پرسد که آیا بهشت قیمت دارد؟ ایشان می فرمایند بله، می گوید قیمتش چه قدر است؟ می فرمایند این که یک بنده صالح با اخلاص لا اله الا الله بگوید. بعد آقا رسول الله می گویند که اخلاص آن چیزیست که من به خاطرش مبعوث شدم و حب اهل بیتم عظیم ترین حق لا اله الا الله است. الله اکبری که اول نماز گفته می شود به ما می گوید که خداوند از هر چیزی که در دنیاست و برای تو قابل توجه است، بزرگ تر است یعنی همه را بگذار پشت سر و حواست باشد که با چه کسی داری صحبت می کنی، بعد در وسط نماز  الله اکبر گفته می شود و به رکوع می رویم، این رکوع یک مقامی دارد؛ خداوند به حضرت مریم بعد از عبادت های زیاد، امر به رکوع می کند یا فرشته هایی در مقام رکوع هستند و عده ای در مقام سجده هستند. وقتی سجده می رویم آن کمال بندگی انسان را به ما نشان می دهد و اگر کسی می خواهد به این مقام برسد باید در مقابل امر خدا کاملا خاشع و بنده باشد. در سلام نماز، آقا رسول الله (ص) را اول بنده خدا اعلام می کنند بعد رسول، بنده یعنی کسی که بنده اراده و خواست خداوند باشد، تمام این اعمال و حرکات و گفته هایی که در اذان و نماز داریم درسی است که مرتب تکرار می کنیم که یادمان باشد تمام این ها نیاز به عمل دارد. در آیه 65 می گوید: همین که گفتید به رسالت آقا رسول االله ایمان آوردیم کافی نیست باید کاملا تسلیم حکم او باشیم.

استاد: بسیار عالی است تا این جای مسیر را آمدن خودش 50 درصد راه است امیدوارم که جدیت تان را از دست ندهید و پشتکار داشته باشید و آن قدر مصمم پیش بروید که نه اینکه شما بگویید که رها نکنید، خدا شما را رها نکند چون وقتی خدا ما را خیلی مصمم ببیند، همین جا هم که ما نفهمیم و بخواهیم از بین برویم به قول خودمان سُر بخوریم، خدا ما را رها نمی کند و دستمان را می گیرد و در مسیر نگه می دارد.

صحبت از جمع: ذکر امن یجیب را که با شروغ اذان می گویم با این دارم از خداوند استغاثه می کنم تا کارهای سخت را از ما بر دارد و کار را برای ما آسان کند، من در زمان اذان از خداوند حاجات قلبی ام را طلب می کنم که امروزه خیلی بیشتر و عمیق تر این کار را می کنم و خداوند آن قدر ارحم الراحمین است که به من عطا کرده است. غیر از نماز و اذان هنگامی که چیز خوبی می بینیم می گوییم الله اکبر به این بزرگی، الله اکبر به این چیزی که خداوند به ما داده است، آن قدر که این ذکر بالا و بزرگ است که خیلی از موارد ما این ذکر را به کار می بریم.  

استاد: الهی شکر، فضا فضایی است که باید در آن رفت، ایستادن کنار دریا و گفتن خیلی قشنگ است، مفهومش این نیست که شما آب دریا را چشیدید به بدنتان خورد سودش را بردید، باید در آن بیفتید، باید در آب روید، تا وقتی که وارد آن آب نشوید مفهوم آب را درک نمی کنید؛ می گوید آب قشنگ است، آب دریا خیلی زیبا است و واقعا زیبا است حرفی در آن نیست، ولی تا زمانی که در آن نرفتید آن را  حس نمی کنید. الله اکبر ذکر بسیار عظیمی است، دوستمان راست می گوید ما هر چه را که می بینیم خیلی بزرگ و عجیب است و از توان آدمی خارج است، فوری می گوییم الله اکبر، من خودم یکی از آنها هستم اما مفهوم واقعی الله اکبر وقتی به جانت وارد می شود که وقتی می گویی الله اکبر، در آب و دریای آن می افتی، وقتی در دریا می افتی این موج تو را می برد، نیازی به دست و پا زدن نیست، احتیاج به شنا کردن ندارد، اصلا این موج خودش تو را می برد، بعد کجا می برد؟ من نمی دانم، برای هر کداممان یک چیزی است، مال من یک چیزی است، مال شما یک چیز دیگر، اصلا انتظار نداشته باشید که همه یک جور باشیم. از جلسه بعد یک آینه قدی این جا بگذاریم و دانه دانه بیاییم و ببینیم جلوی آینه کدام مثل هم هستیم، حتی دوقلوهای کامل هم یک چیزی با هم تفاوت دارند، پس حسمان و دریافتمان و چرخیدنمان در امواج باید با هم تفاوت داشته باشد، نمی تواند تفاوت نداشته باشد.

صحبت از جمع: خیلی از گفتگوها مسیر را برای آدم ها باز می کند زیرا حس می کنند خیلی بی راه نیست آن چیزی را که می فهمند یا آن چیزی را که حس می کنند. 

صحبت از جمع: مسجد گوهر شاد در حرم امام رضا (ع) به دستور گوهر شاد که در آن زمان همسر پادشاه بود انجام گرفت و همه کارگران در زمان ساخت باید با وضو می بودند و همیشه به سر کارگر می گفتند به کسی فشاری نیاورید و در کمال آرامش همه کار کنند، حتی قاطرهایی که خشت و سنگ می آوردند گفته می شد به آنها هم فشار نیاورید، بعد از مدتی که کار پیش می رود، یکی از کارگران سر کار نمی آید وقتی سراغش را می گیرند می گویند مریض است و او به عیادتش می رود وقتی جویای حالش می شود مادر جوان می گوید این عاشق شما شده و بیمار شماست، گوهر شاد به جوان می گوید من یک شرطی برای تو دارم که اگر آن را انجام دهی من از شوهرم جدا می شوم و با تو ازدواج می کنم و آن شرط این است که چهل شب اگر نماز شب بخوانی و به هیچ چیز دیگر فکر نکنی بعد از چهل روز من با تو ازدواج می کنم، بعد از چهل شب جوان می گوید من معشوق اصلی را پیدا کردم و عاشق کسی شدم که هیچ کس به نظرم نمی آید و حالا این برای آن است که اگر نماز با توجه خوانده شود دیگر همه چیز حل است. 

صحبت از جمع: من تعداد الله اکبر در نماز را شمردم دیدم در نماز چهار رکعتی دو برار است، سه رکعتی یک برابر و نیم. شما می فرمایید قرآن نشان دهنده راه زندگی است هر چه می خواهید از قرآن بخواهید من می گویم نمازم مثل همان است اگر با توجه خوانده شود تمام دستوراتی که چرا خداوند فرموده سه وعده، در وعده های مختلف، چون صبح که با توجه بخوانی تا ظهر که می آیی توجه کم بشود دوباره به تو توجه می دهد، دوباره تا غروب به تو توجه می دهد و بعد هم می خوابی. زمانی که آدم عصبانی هست به قول قدیمی ها چشم خود را نمی بندد دهان خود را باز کند یاد این الله اکبر می افتد، اولی را که می گوید الله اکبر، حالا دومی را بگوید، هم باعث می شود نامربوط صحبت نکنم هم باعث می شود دل کسی را نشکنم حتی صحبت هم می خواهم بکنم یک مکث می کنم، مثل آن الله اکبر است از مرحله صحبت خارج می شوم وارد جواب دادن که می خواهم بشوم خیلی برای من موثر است، من فکر کردم توجه روی نماز باعث می شود به قرآن خواندن هم توجه کنم چون قرآن وسیع ترین کتابی است که ما می خوانیم، نماز کوتاه ترین است.

استاد: خیلی عالی برای شما آرزو می کنم که با همین به قول خودمان فرمان و با همین سرعت پیش بروی و انشالله خیلی زود به یک نقطه ای برسی که برای شما ثابت باشد، یعنی در حالتی که امنیت دارد، در امنیت پیش می روی، مثل این می ماند که آدم روی یک لبه دارد راه می رود ولی بعد از آن در یک جاده صافی می افتد، در جاده صاف، مثل آن لبه بدون آن نگرانی ها، ان شاءلله برای شما خوب باشد من کاملاً با شما موافق هستم اتفاقاً کسانی که توجه روی نماز خود می گذارند آرام آرام همان طوری که می گویی سبک می شود یعنی یاد می گیرد در بقیه امورات روزمره خود سکون را پیدا کنند این آرامش را پیدا کنند.

صحبت از جمع: در مورد اذان فرموده بودید خدا ما را صدا می کند و نوازشمان می کند بنابراین اگر ما یک جایی هم هستیم و نمی توانیم نماز بخوانیم باید جواب پروردگارمان را بدهیم و بگوییم ما صدای تو را شنیدیم. سعی می کنم حتماً سر وقت نماز خود را بخوانم و بعضی وقت ها شاید این بقیه را آزار می دهد سعی کردم این را در خودم نهادینه کنم که بعضی وقت ها شرایط مهیا نیست مثل موقعی که شما در اتوبوس هستید و باید راننده ایست کند در جای معینی ولی در چنین مواقعی شنیدن اذان یک آرامش قلبی به من می دهد حتی همان چهار تا الله اکبر. الله اکبر فقط معنای بزرگتر از آن چیزی نیست، نمی دهد معنای آن خیلی وسیع است و به طور کلی یعنی با هیچ چیز قابل قیاس نیست یعنی تو مرتب این را تکرار می کنی که من در برابر تو هیچ هستم. یک مطلبی می خواندم که اذکار مثل کاتالیزور عمل می کنند یعنی سرعت می دهند، قبلاً هم شنیدیم که نماز یک معراج است، بنابراین فکر می کنم اذان سکوی پرتاب به سوی اعلی علیین است یعنی ما می گوییم الله اکبر به قدری توجه داشته باشیم که مراحل بعدی را در پرواز باشیم و در قصه هایی که ما را از نماز منفک می کند، نباشیم. اذان آقای موذن اردبیلی در دستگاه موسیقی بیات خوانده شده و این دستگاه های موسیقی آرامش بخش است و به همین خاطر یک وجه اذانی که در گوش بچه ها می گویند که اعصاب آنها را فعال کنند از آن سفر پر مشقتی که به این جا آمده به آرامش برسد. شما فرمودید روزه یک شخصیت است که به قامت آدم ها در آن ماه می پوشاند و فقط قصه خوردن و نخوردن نیست، فکر می کنم بیماری که نمی تواند روزه بگیرد و همش ناراحت است، حالت تسلیم در این قضیه ها خیلی به آدم کمک می کند که استرس و اضطراب را از خودش کنار کند و در سکون و آرامش قرار بگیرد. وقتی الله اکبر و اقرارهای نماز که پیغمبر بنده و رسول خدا هست تا این ثبات، در این پنج نوبت تکرار و بعد در زندگی ما نهادینه شود، یک زندگی خوبی خواهیم داشت. می گویند در محضر بزرگان هرگز نکن تکلم   جایی که آب باشد جایز نیست تیمم

استاد: بسیار عالی این گفت و گوها نشان می دهد که آدم ها می توانند در کنار هم باشند، با اندیشه های مختلف، با زندگی های مختلف، اما با یک هدف معین، با یک نقطه معین و همه به یک نقطه معین نگاه کنند و به آن سو بروند. در باب این الله اکبرهایی که به طور متوالی در نماز می آید و می گوییم یکی از اهداف این است، یعنی آن چیزی که من به آن نگاه کردم خیلی چیزها وجود دارد که ما ندیدم ولی آن چیزی که من بیان می کنم هنوز به طور قطع تمام نشده قطعاً باز هم هست؛ وقتی که می خواهم بروم در رکوع، می گویم الله اکبر، یعنی من می دانم دارم به کی تعظیم می کنم، من تعظیم به هر کسی نمی کنم، یا وقتی که از رکوع بلند می شوم و می گویم الله اکبر، یعنی من می دانم خدایا به تو که آن خدایی که آن طور بزرگ است تعظیم کردم، یا در سجده به همچنین، هر بار این را تکرار می کنیم نه از برای این که خدا بداند، از برای این که خودم بدانم و بدانم که چه کار دارم می کنم، اگر لحظه ای هم غافل شدم، از داخل نماز به جهتی رفتم، دوباره با این الله اکبر برگردم، بر می گردم به کی؟ به همان خدایی که بزرگ است، بزرگی غیرقابل وصف و بعد اگر یک مقدار عمیق تر فرو برویم؛ حالا الان خیلی بهتر شدم قبلاً خیلی ترسو بودم جلوتر که می رفتم می ترسیدم، ناگهان داخل چیزی که برای من ناشناخته است می افتادم و بعد برمی گشتم، اما الان دیگر نمی ترسم، الان هرجا بیفتم رفتم، چون خونه ی پر آن را دیدم، خونه ی پر آن مردن است، مردن چی؟ مردن جسم و بعد تماماً می شوم همان آگاهی، آگاهی محض.

صحبت از جمع: به اذان که توجه می کردم دیدم بیشترین ذکری که در اذان می گوییم به لحاظ تعداد دفعات، الله اکبر و لااله الالله است این جا مرکزیت با الله اکبر و بیشتر با الله است، در نماز هم تمام اذکاری که می گوییم اگر سبحان ربی العظیم و بحمده و سبحان ربی الاعلی و بحمده به جای آن سه تا سبحان الله بگوییم در تمام اذکار ما حداقل یک بار می گوییم الله، حالا این الله که خودش جمیع  اسماء الهی است و هر جایی یک چیزی را برجسته می کند یک جایی می گوید الله اکبر، یک جایی می گوید سبحان الله، یک جایی می گوید من می بینم و من می شنوم و به نظر من نماز مثل یک دریایی می ماند که در آن  الله غرق می شوی و چه قدر نماز بزرگ است و احساس می کنم نسبت به نماز غفلت کردم. 

استاد: تا به امروز غفلت زیاد بوده است، ان شاءالله هوشیار باشیم تا از این به بعد غفلت نداشته باشیم. و آدمی تا دم مرگ هنوز هم متاسفانه صاحب غفلت است، من که نمی گویم، خداوند فرموده است که انسان بسی در خسران است، انسان بسی فراموشکار است، چرا خداوند این ها را فرموده است؟ به دلیل این که وقتی شما دچار فراموشی شدی هول نکنی، فکر نکنی که دیگر راه برگشت نداری، خدا می گوید من می دانم که این جسمی که در اختیار تو گذاشته ام یک جاهایی یک چنین چیزی را فراهم می کند، ولی مهم این است که زود بفهمی و برگردی، نه این که تا انتهایش بروی. اولین بار که سفر رفتم با آن پیکان نازنینم، هنوز دختر خانه بودم، می رفتم اصفهان، سر سه راه سلفچگان تابلوی راهنما را برداشته بودند، سال 57، تا جایی که یادم است، من یک راست رفتم تا اراک، خیلی راه بود، خیلی برای من زیاد بود، برای یک راننده تازه کار، اگر در راه تابلو گذاشته بودند من زود می فهمیدم، هی هم به پدرم خدا بیامرز می گفتم: باباجان من نمی دانم، چرا هیچ چیزی نیست که ببینیم کدام طرفی داریم می رویم، اصلاً تا اصفهان چه قدر مانده است؟ بعد بابا گفت: حالا برویم بالاخره یک جایی یک نفر را پیدا می کنیم، این یکی را پیدا می کنیم پاسگاه اراک بود حالا واقعیت آن این است غفلت کردیم، همین قدر که بفهمیم و بعد از غفلت سعی کنیم دوری کنیم، او هم حتماً به ما کمک می کند، شک نکن. 

سؤال : وقتی می گویم الله، می دانم که 1001 اسم دارد، نمی دانم چه دریافتی باید داشته باشم که بتوانم یک ذره پیش بروم؟ 

استاد : اگر تو کنار دریا بروی ، چون با لباس این کار را زیاد کرده ام. لباس تن من

است دیگر . با همان لباس هایم رفتم داخل آب . پایم را گذاشتم و جلو رفتم . حالا الان که

دیگر نه جونش را دارم و نه می توانم . ولی آن موقع که خیلی جوان بودم و دختر خانه

بودم پیراهن های لی بزرگ و گشاد می خریدم با شلوار لی می پوشیدم ، کله ام را هم

می پوشاندم و می گفتم می روم در آب . به نظر تو کدام قسمت آب بروم که خوب باشد .

آب است . درست است . تو در آب غرق شو . تو در آن اسم غرق شو که به آن می

گویی الله . لزومی ندارد که حتماً بدانی از این الله کریم آن مد نظر است ، ودود آن مد

نظر است ، محبوب آن مد نظر است . نه . تو در همه ی آن غرق شو .

الحمدلله که سررشته ای که در نماز به دست دوستانمان داده شده است ، آنهایی که مشتاق

هستند می آیند . دیگر مشتاق ها می آیند و نیاز به حول دادن ندارند . خودشان خط را

می گیرند و پیش می روند . قصه هم به همین جا ختم نمی شود . ما از الله اکبر به آب

دریا رسیدیم . حالا ببینید که دیگر کجا . دریا انتها دارد ؟ آب آن انتها دارد ؟ ندارد . پس

بنابراین قصه دراز است . یک فرصتی است که ما به عزیزان می دهیم . هر جلسه یک

اشاره ی کوتاه می کنیم و رد می شویم تا قدری افتان و خیزان کنیم و با اذکار موجود در

اعمال نماز آشنا شویم .ولی خواهش می کنم رهایش نکنید . نگوئیم تمام شد . مثل تمام

قصه هایی که گفتم و همه را به دست فراموشی سپردید . حالا شما را برمی گردانم .

صبر کنید . ما هر بار یک ترنمی از فضای اسرارآمیز نماز ، نیایش و گفتگو با حضرت

حق می آوریم تا عاشقان خط پیدا کنند و پیش بروند .

بیان تجربیات دوستان از تمریناتی که داشتند  
صحبت از جمع: هنگام اذان تمام توجهم را از بیرون برداشتم و فقط صدای اذان را شنیدم، دریافت کردم هر سری که اذان می گوییم و شهادتین می دهیم انگار داریم به یک چیزی که کاملا واقفیم شهادت می دهیم. از این دریافت هم خوشحال شدم هم کمی ترسیدم که شهادت هایی که دارم می دهم درست است یا غلط؟! آیا به آنها عمل کننده هستم یا نه؟! شخصی می گفتند لا اله الا الله یک کلمه پاک است، در قرآن داریم که کلمه پاک به ملکوت آسمان بالا می رود به شرط این که کردار نیک آن را بالا ببرد و نیاز به یک پشتوانه عملی دارد، امام حسین (ع) با کسانی جنگید که جلوی ایشان لا اله الا الله هم می گفتند ولی عمل شان پاک نبود یا در دوره خودمان داعش را داریم یا خودمان خیلی از کارها را می کنیم بعد لا اله الا الله هم می گوییم. باید خدا را بشناسیم که بتوانیم این شهادتین را در اذان بگوییم، برای این که خدا بتواند شناخته بشود باید در مخلوقاتی که دارد جلوه کند. بالاترین مخلوقی که خدا آفرینش کرده همان انسان کامل است. پس این شهادتین که در اذان تکرار می کنیم در واقع یک هدفی دارد یعنی یگانگی پروردگار، رسالت پیامبر، ولایت آقا امیرالمؤمنین (ع) و امامان را دارد برای ما بیان می کند. می گویند یک عربی از آقا رسول الله (ص) می پرسد که آیا بهشت قیمت دارد؟ ایشان می فرمایند بله، می گوید قیمتش چه قدر است؟ می فرمایند این که یک بنده صالح با اخلاص لا اله الا الله بگوید. بعد آقا رسول الله می گویند که اخلاص آن چیزیست که من به خاطرش مبعوث شدم و حب اهل بیتم عظیم ترین حق لا اله الا الله است. الله اکبری که اول نماز گفته می شود به ما می گوید که خداوند از هر چیزی که در دنیاست و برای تو قابل توجه است، بزرگ تر است یعنی همه را بگذار پشت سر و حواست باشد که با چه کسی داری صحبت می کنی، بعد در وسط نماز  الله اکبر گفته می شود و به رکوع می رویم، این رکوع یک مقامی دارد؛ خداوند به حضرت مریم بعد از عبادت های زیاد، امر به رکوع می کند یا فرشته هایی در مقام رکوع هستند و عده ای در مقام سجده هستند. وقتی سجده می رویم آن کمال بندگی انسان را به ما نشان می دهد و اگر کسی می خواهد به این مقام برسد باید در مقابل امر خدا کاملا خاشع و بنده باشد. در سلام نماز، آقا رسول الله (ص) را اول بنده خدا اعلام می کنند بعد رسول، بنده یعنی کسی که بنده اراده و خواست خداوند باشد، تمام این اعمال و حرکات و گفته هایی که در اذان و نماز داریم درسی است که مرتب تکرار می کنیم که یادمان باشد تمام این ها نیاز به عمل دارد. در آیه 65 می گوید: همین که گفتید به رسالت آقا رسول االله ایمان آوردیم کافی نیست باید کاملا تسلیم حکم او باشیم.استاد: بسیار عالی است تا این جای مسیر را آمدن خودش 50 درصد راه است امیدوارم که جدیت تان را از دست ندهید و پشتکار داشته باشید و آن قدر مصمم پیش بروید که نه اینکه شما بگویید که رها نکنید، خدا شما را رها نکند چون وقتی خدا ما را خیلی مصمم ببیند، همین جا هم که ما نفهمیم و بخواهیم از بین برویم به قول خودمان سُر بخوریم، خدا ما را رها نمی کند و دستمان را می گیرد و در مسیر نگه می دارد.صحبت از جمع: ذکر امن یجیب را که با شروغ اذان می گویم با این دارم از خداوند استغاثه می کنم تا کارهای سخت را از ما بر دارد و کار را برای ما آسان کند، من در زمان اذان از خداوند حاجات قلبی ام را طلب می کنم که امروزه خیلی بیشتر و عمیق تر این کار را می کنم و خداوند آن قدر ارحم الراحمین است که به من عطا کرده است. غیر از نماز و اذان هنگامی که چیز خوبی می بینیم می گوییم الله اکبر به این بزرگی، الله اکبر به این چیزی که خداوند به ما داده است، آن قدر که این ذکر بالا و بزرگ است که خیلی از موارد ما این ذکر را به کار می بریم.  استاد: الهی شکر، فضا فضایی است که باید در آن رفت، ایستادن کنار دریا و گفتن خیلی قشنگ است، مفهومش این نیست که شما آب دریا را چشیدید به بدنتان خورد سودش را بردید، باید در آن بیفتید، باید در آب روید، تا وقتی که وارد آن آب نشوید مفهوم آب را درک نمی کنید؛ می گوید آب قشنگ است، آب دریا خیلی زیبا است و واقعا زیبا است حرفی در آن نیست، ولی تا زمانی که در آن نرفتید آن را  حس نمی کنید. الله اکبر ذکر بسیار عظیمی است، دوستمان راست می گوید ما هر چه را که می بینیم خیلی بزرگ و عجیب است و از توان آدمی خارج است، فوری می گوییم الله اکبر، من خودم یکی از آنها هستم اما مفهوم واقعی الله اکبر وقتی به جانت وارد می شود که وقتی می گویی الله اکبر، در آب و دریای آن می افتی، وقتی در دریا می افتی این موج تو را می برد، نیازی به دست و پا زدن نیست، احتیاج به شنا کردن ندارد، اصلا این موج خودش تو را می برد، بعد کجا می برد؟ من نمی دانم، برای هر کداممان یک چیزی است، مال من یک چیزی است، مال شما یک چیز دیگر، اصلا انتظار نداشته باشید که همه یک جور باشیم. از جلسه بعد یک آینه قدی این جا بگذاریم و دانه دانه بیاییم و ببینیم جلوی آینه کدام مثل هم هستیم، حتی دوقلوهای کامل هم یک چیزی با هم تفاوت دارند، پس حسمان و دریافتمان و چرخیدنمان در امواج باید با هم تفاوت داشته باشد، نمی تواند تفاوت نداشته باشد.صحبت از جمع: خیلی از گفتگوها مسیر را برای آدم ها باز می کند زیرا حس می کنند خیلی بی راه نیست آن چیزی را که می فهمند یا آن چیزی را که حس می کنند. صحبت از جمع: مسجد گوهر شاد در حرم امام رضا (ع) به دستور گوهر شاد که در آن زمان همسر پادشاه بود انجام گرفت و همه کارگران در زمان ساخت باید با وضو می بودند و همیشه به سر کارگر می گفتند به کسی فشاری نیاورید و در کمال آرامش همه کار کنند، حتی قاطرهایی که خشت و سنگ می آوردند گفته می شد به آنها هم فشار نیاورید، بعد از مدتی که کار پیش می رود، یکی از کارگران سر کار نمی آید وقتی سراغش را می گیرند می گویند مریض است و او به عیادتش می رود وقتی جویای حالش می شود مادر جوان می گوید این عاشق شما شده و بیمار شماست، گوهر شاد به جوان می گوید من یک شرطی برای تو دارم که اگر آن را انجام دهی من از شوهرم جدا می شوم و با تو ازدواج می کنم و آن شرط این است که چهل شب اگر نماز شب بخوانی و به هیچ چیز دیگر فکر نکنی بعد از چهل روز من با تو ازدواج می کنم، بعد از چهل شب جوان می گوید من معشوق اصلی را پیدا کردم و عاشق کسی شدم که هیچ کس به نظرم نمی آید و حالا این برای آن است که اگر نماز با توجه خوانده شود دیگر همه چیز حل است. صحبت از جمع: من تعداد الله اکبر در نماز را شمردم دیدم در نماز چهار رکعتی دو برار است، سه رکعتی یک برابر و نیم. شما می فرمایید قرآن نشان دهنده راه زندگی است هر چه می خواهید از قرآن بخواهید من می گویم نمازم مثل همان است اگر با توجه خوانده شود تمام دستوراتی که چرا خداوند فرموده سه وعده، در وعده های مختلف، چون صبح که با توجه بخوانی تا ظهر که می آیی توجه کم بشود دوباره به تو توجه می دهد، دوباره تا غروب به تو توجه می دهد و بعد هم می خوابی. زمانی که آدم عصبانی هست به قول قدیمی ها چشم خود را نمی بندد دهان خود را باز کند یاد این الله اکبر می افتد، اولی را که می گوید الله اکبر، حالا دومی را بگوید، هم باعث می شود نامربوط صحبت نکنم هم باعث می شود دل کسی را نشکنم حتی صحبت هم می خواهم بکنم یک مکث می کنم، مثل آن الله اکبر است از مرحله صحبت خارج می شوم وارد جواب دادن که می خواهم بشوم خیلی برای من موثر است، من فکر کردم توجه روی نماز باعث می شود به قرآن خواندن هم توجه کنم چون قرآن وسیع ترین کتابی است که ما می خوانیم، نماز کوتاه ترین است.استاد: خیلی عالی برای شما آرزو می کنم که با همین به قول خودمان فرمان و با همین سرعت پیش بروی و انشالله خیلی زود به یک نقطه ای برسی که برای شما ثابت باشد، یعنی در حالتی که امنیت دارد، در امنیت پیش می روی، مثل این می ماند که آدم روی یک لبه دارد راه می رود ولی بعد از آن در یک جاده صافی می افتد، در جاده صاف، مثل آن لبه بدون آن نگرانی ها، ان شاءلله برای شما خوب باشد من کاملاً با شما موافق هستم اتفاقاً کسانی که توجه روی نماز خود می گذارند آرام آرام همان طوری که می گویی سبک می شود یعنی یاد می گیرد در بقیه امورات روزمره خود سکون را پیدا کنند این آرامش را پیدا کنند.صحبت از جمع: در مورد اذان فرموده بودید خدا ما را صدا می کند و نوازشمان می کند بنابراین اگر ما یک جایی هم هستیم و نمی توانیم نماز بخوانیم باید جواب پروردگارمان را بدهیم و بگوییم ما صدای تو را شنیدیم. سعی می کنم حتماً سر وقت نماز خود را بخوانم و بعضی وقت ها شاید این بقیه را آزار می دهد سعی کردم این را در خودم نهادینه کنم که بعضی وقت ها شرایط مهیا نیست مثل موقعی که شما در اتوبوس هستید و باید راننده ایست کند در جای معینی ولی در چنین مواقعی شنیدن اذان یک آرامش قلبی به من می دهد حتی همان چهار تا الله اکبر. الله اکبر فقط معنای بزرگتر از آن چیزی نیست، نمی دهد معنای آن خیلی وسیع است و به طور کلی یعنی با هیچ چیز قابل قیاس نیست یعنی تو مرتب این را تکرار می کنی که من در برابر تو هیچ هستم. یک مطلبی می خواندم که اذکار مثل کاتالیزور عمل می کنند یعنی سرعت می دهند، قبلاً هم شنیدیم که نماز یک معراج است، بنابراین فکر می کنم اذان سکوی پرتاب به سوی اعلی علیین است یعنی ما می گوییم الله اکبر به قدری توجه داشته باشیم که مراحل بعدی را در پرواز باشیم و در قصه هایی که ما را از نماز منفک می کند، نباشیم. اذان آقای موذن اردبیلی در دستگاه موسیقی بیات خوانده شده و این دستگاه های موسیقی آرامش بخش است و به همین خاطر یک وجه اذانی که در گوش بچه ها می گویند که اعصاب آنها را فعال کنند از آن سفر پر مشقتی که به این جا آمده به آرامش برسد. شما فرمودید روزه یک شخصیت است که به قامت آدم ها در آن ماه می پوشاند و فقط قصه خوردن و نخوردن نیست، فکر می کنم بیماری که نمی تواند روزه بگیرد و همش ناراحت است، حالت تسلیم در این قضیه ها خیلی به آدم کمک می کند که استرس و اضطراب را از خودش کنار کند و در سکون و آرامش قرار بگیرد. وقتی الله اکبر و اقرارهای نماز که پیغمبر بنده و رسول خدا هست تا این ثبات، در این پنج نوبت تکرار و بعد در زندگی ما نهادینه شود، یک زندگی خوبی خواهیم داشت. می گویند در محضر بزرگان هرگز نکن تکلم   جایی که آب باشد جایز نیست تیمماستاد: بسیار عالی این گفت و گوها نشان می دهد که آدم ها می توانند در کنار هم باشند، با اندیشه های مختلف، با زندگی های مختلف، اما با یک هدف معین، با یک نقطه معین و همه به یک نقطه معین نگاه کنند و به آن سو بروند. در باب این الله اکبرهایی که به طور متوالی در نماز می آید و می گوییم یکی از اهداف این است، یعنی آن چیزی که من به آن نگاه کردم خیلی چیزها وجود دارد که ما ندیدم ولی آن چیزی که من بیان می کنم هنوز به طور قطع تمام نشده قطعاً باز هم هست؛ وقتی که می خواهم بروم در رکوع، می گویم الله اکبر، یعنی من می دانم دارم به کی تعظیم می کنم، من تعظیم به هر کسی نمی کنم، یا وقتی که از رکوع بلند می شوم و می گویم الله اکبر، یعنی من می دانم خدایا به تو که آن خدایی که آن طور بزرگ است تعظیم کردم، یا در سجده به همچنین، هر بار این را تکرار می کنیم نه از برای این که خدا بداند، از برای این که خودم بدانم و بدانم که چه کار دارم می کنم، اگر لحظه ای هم غافل شدم، از داخل نماز به جهتی رفتم، دوباره با این الله اکبر برگردم، بر می گردم به کی؟ به همان خدایی که بزرگ است، بزرگی غیرقابل وصف و بعد اگر یک مقدار عمیق تر فرو برویم؛ حالا الان خیلی بهتر شدم قبلاً خیلی ترسو بودم جلوتر که می رفتم می ترسیدم، ناگهان داخل چیزی که برای من ناشناخته است می افتادم و بعد برمی گشتم، اما الان دیگر نمی ترسم، الان هرجا بیفتم رفتم، چون خونه ی پر آن را دیدم، خونه ی پر آن مردن است، مردن چی؟ مردن جسم و بعد تماماً می شوم همان آگاهی، آگاهی محض.صحبت از جمع: به اذان که توجه می کردم دیدم بیشترین ذکری که در اذان می گوییم به لحاظ تعداد دفعات، الله اکبر و لااله الالله است این جا مرکزیت با الله اکبر و بیشتر با الله است، در نماز هم تمام اذکاری که می گوییم اگر سبحان ربی العظیم و بحمده و سبحان ربی الاعلی و بحمده به جای آن سه تا سبحان الله بگوییم در تمام اذکار ما حداقل یک بار می گوییم الله، حالا این الله که خودش جمیع  اسماء الهی است و هر جایی یک چیزی را برجسته می کند یک جایی می گوید الله اکبر، یک جایی می گوید سبحان الله، یک جایی می گوید من می بینم و من می شنوم و به نظر من نماز مثل یک دریایی می ماند که در آن  الله غرق می شوی و چه قدر نماز بزرگ است و احساس می کنم نسبت به نماز غفلت کردم. استاد: تا به امروز غفلت زیاد بوده است، ان شاءالله هوشیار باشیم تا از این به بعد غفلت نداشته باشیم. و آدمی تا دم مرگ هنوز هم متاسفانه صاحب غفلت است، من که نمی گویم، خداوند فرموده است که انسان بسی در خسران است، انسان بسی فراموشکار است، چرا خداوند این ها را فرموده است؟ به دلیل این که وقتی شما دچار فراموشی شدی هول نکنی، فکر نکنی که دیگر راه برگشت نداری، خدا می گوید من می دانم که این جسمی که در اختیار تو گذاشته ام یک جاهایی یک چنین چیزی را فراهم می کند، ولی مهم این است که زود بفهمی و برگردی، نه این که تا انتهایش بروی. اولین بار که سفر رفتم با آن پیکان نازنینم، هنوز دختر خانه بودم، می رفتم اصفهان، سر سه راه سلفچگان تابلوی راهنما را برداشته بودند، سال 57، تا جایی که یادم است، من یک راست رفتم تا اراک، خیلی راه بود، خیلی برای من زیاد بود، برای یک راننده تازه کار، اگر در راه تابلو گذاشته بودند من زود می فهمیدم، هی هم به پدرم خدا بیامرز می گفتم: باباجان من نمی دانم، چرا هیچ چیزی نیست که ببینیم کدام طرفی داریم می رویم، اصلاً تا اصفهان چه قدر مانده است؟ بعد بابا گفت: حالا برویم بالاخره یک جایی یک نفر را پیدا می کنیم، این یکی را پیدا می کنیم پاسگاه اراک بود حالا واقعیت آن این است غفلت کردیم، همین قدر که بفهمیم و بعد از غفلت سعی کنیم دوری کنیم، او هم حتماً به ما کمک می کند، شک نکن. سؤال : وقتی می گویم الله، می دانم که 1001 اسم دارد، نمی دانم چه دریافتی باید داشته باشم که بتوانم یک ذره پیش بروم؟ استاد : اگر تو کنار دریا بروی ، چون با لباس این کار را زیاد کرده ام. لباس تن مناست دیگر . با همان لباس هایم رفتم داخل آب . پایم را گذاشتم و جلو رفتم . حالا الان کهدیگر نه جونش را دارم و نه می توانم . ولی آن موقع که خیلی جوان بودم و دختر خانهبودم پیراهن های لی بزرگ و گشاد می خریدم با شلوار لی می پوشیدم ، کله ام را هممی پوشاندم و می گفتم می روم در آب . به نظر تو کدام قسمت آب بروم که خوب باشد .آب است . درست است . تو در آب غرق شو . تو در آن اسم غرق شو که به آن میگویی الله . لزومی ندارد که حتماً بدانی از این الله کریم آن مد نظر است ، ودود آن مدنظر است ، محبوب آن مد نظر است . نه . تو در همه ی آن غرق شو .الحمدلله که سررشته ای که در نماز به دست دوستانمان داده شده است ، آنهایی که مشتاقهستند می آیند . دیگر مشتاق ها می آیند و نیاز به حول دادن ندارند . خودشان خط رامی گیرند و پیش می روند . قصه هم به همین جا ختم نمی شود . ما از الله اکبر به آبدریا رسیدیم . حالا ببینید که دیگر کجا . دریا انتها دارد ؟ آب آن انتها دارد ؟ ندارد . پسبنابراین قصه دراز است . یک فرصتی است که ما به عزیزان می دهیم . هر جلسه یکاشاره ی کوتاه می کنیم و رد می شویم تا قدری افتان و خیزان کنیم و با اذکار موجود دراعمال نماز آشنا شویم .ولی خواهش می کنم رهایش نکنید . نگوئیم تمام شد . مثل تمامقصه هایی که گفتم و همه را به دست فراموشی سپردید . حالا شما را برمی گردانم .صبر کنید . ما هر بار یک ترنمی از فضای اسرارآمیز نماز ، نیایش و گفتگو با حضرتحق می آوریم تا عاشقان خط پیدا کنند و پیش بروند .

نوشتن دیدگاه