پرسش و پاسخ شماره شش
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: پرسش و پاسخ
- بازدید: 1444
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال : لطف کنید و کلمه مصوّر که از اسماء الهی است را معنی کنید ؟
استاد : برای معنی کردن این کلمه اول باید ریشه آن را پیدا کنیم ، مصوّر یعنی چه ؟ تصویر کننده .
صورت کردن یا نقش بخشیدن به دو جهت اطلاق می شود یکی آن نقش بیرونی است . خیلی از مواقع هست که آدم ها می گویند : چقدر شما شبیه هم هستید ولی وقتی دقّت بکنی هیچ شباهتی هم وجود ندارد . علیرغم همه این تشابهات هیچ دو صورتی را که خدا نقش زده است یک شکل نیستند بطور حتم با هم تفاوتهایی دارند . خداوند تنها قدرت بی بدیلی است که قادر است چنین کند . چرا که این صورتها در شکم مادر و در پنهانی زده می شود . شما یک نقاشی می کشید یا یک عروسک درست می کنید ، دارید می بینید و انجام می دهید ؛ در شکم مادر این نقش ها زده می شود در حالی که هیچ کسی قادر به دیدن آن نیست . یکی از اسامی خداوند مصوّر است یعنی تصویر کننده نقش هایی که مثل و مانند ندارد .. به همین دلیل این صفت یا خصیصه فقط مخصوص خداوند است .حالا در مورد اشکال ظاهری صدق می کند ، در مورد اشکال باطنی انسان هم صدق می کند ، از آنهایی که می توانند چهره های برزخی آدم ها را ببینند سؤال کنید حتی دو تا آدمی که قاتل هستند یا دو تا آدمی که بسیار نیکوکار هستند ، چهره های برزخی شان یکی نیست . می گوید شقاوت ، شقاوت است ، این آدم کشته ، آن هم آدم کشته ، هر دو قتل نفس کرده اند و هر دو هم یک نفر را کشته اند. این هم یک ضربه زده و کشته ، آن هم یک ضربه زده و کشته اما شکل های برزخی شان با هم دیگر فرق می کند .و بالعکس کسی آمده یک جهیزیه داده به یک دختر بی بضاعت ، آن یکی هم یک جهیزیه داده ، هر دو هم یکسان و وسایل یک جور دادند اما چهره های برزخی شان با هم دیگر فرق می کند . این است که این صفت فقط مخصوص خداوند است ؛ چون اگر کسی پیدا بشود دو تا عروسک مشابه بسازد که باز هم با هم فرق می کند ولی اگر هم کپی هم بسازد نهاد درونی شان را نمی تواند مثل هم بسازد ، چون اصلاً نمی تواند همچنین نهادی را به آنها ببخشد . ما می گوییم شخص آن قدر دانا باشد که از آن عدد طلایی جهان هستی بهره ببرد و اندام ها و اشکال را بر آن تناسب درست بکند با همه این صحبتها باز یکی نمی شود . به عنوان مثال کره زمین را نگاه کنید ، خداوند کره را آفریده است اما هر نقطه ای در خط استوا با نقطه کناری اش متفاوت است ، حتی نقاط به هم چسبیده یا هر نقطه ای در هر کجای این کره خاکی روی گردانه گرد بچرخانید بطور حتم با نقطه کناری اش هر چقدر اندک ولی متفاوت است . حالا اگر بیایند نقطه یابی یعنی مختصات برای نقاط قائل بشوم اگر این مختصات خیلی خیلی با هم تفاوت داشته باشد ، اگر وارد آن نقطه های کنار هم در آن سرزمین بشوید می بینید به صورت عجیبی در محصولات با هم متفاوت هستند . در خُلق و خوی موجوداتی که آنجا ساکن هستند با هم متفاوت هستند و..... این نوع تصویر کردن فقط مخصوص خداوند است . هیچ موجود دیگری قادر به این تصویرگری نیست .
صحبت از جمع : چه پنجره زیبایی باز کرد . بنده روی صورتها متمرکز شدم اما الان که شما توضیح دادید می بینیم چه عظمتی ، سبحان الله .
استاد : بنده بارها سعی کردم که در صحبتهایم پنجره های متفاوت را باز کنم که شما فقط از یک پنجره کوچولو به بیرون نگاه نکنید ؛ کنارش ببینید یک پنجره بزرگ هم هست ، یک در بزرگ هم هست . شما را دائم تشویق کردم با مثالهایم ، با حرفهایم که شما جلو بیایید . تصویرگری فقط تصویر صورت انسانی نیست ، تمامی موجوداتی که با ما موازی هستند ، ما آنها را نمی بینیم و آنها ما را می بینند . تمامی موجوداتی که غیر آدمی هستند ولی وجود دارند . شما دو تا جوجه مرغ که اول فصل می شود رنگ و وارنگ می کنند و بی انصاف ها در خیابان می فروشند . دو تا جوجه مرغ را بگذارید و با نگاه عمیق نگاهشان کنید حتماً متفاوت هستند . می گویی این ها جوجه ماشینی هستند ، خب ماشینی باشند اگر خلق شده بطور حتم با هم متفاوت هستند .
دست چپ و دست راستت یکی نیست ، پای راست و چپت یکی نیست . بنده یک دوره ای صورتم که عرق می کرد یک طرف کمتر عرق می کرد و یک طرف بیشتر .
قُل هایی هم که شبیه هم هستند حتماً یک نقطه تفاوت با هم دارند ؛ هم در باطن ، هم در ظاهر تفاوت دارند . خیلی چیزهای دیگر هست ، اثر انگشت که یک چیز حیرت انگیز است ولی وجود دارد . حالا گیاهان قشنگ و خیلی جالب است . شما دو تا گیاه از یک جنس ، در یک اندازه ، در یک ریشه ، در یک خاک ، در یک نور ، در یک فضا ، حتی در یک نوع انرژی یعنی هر دو را یک جا بگذار و شروع کن به پرورش دادن ، رسیدگی را هم به هر دو یک جور باشد ولی وقتی بالا می آیند یک شکل نیستند ، معلوم است که اینها از یک خانواده هستند اما شکل برگهایشان ، نحوه قرار گرفتنشان و هزار عامل دیگر متفاوت وجود دارد منتهی همه اینها چه موقع به شما مشهود می شود ؟ آن وقتی که شما فراموش بکنی که برای عروسی فلانی چطوری باید لباس بدوزم ، فلانی این طوری گفت اگر این دفعه او را دیدم این را به او می گویم تا مغز استخوانش را می سوزانم . این ها را که فراموش بکنی در عوض وقتت اضافه است به اینها نگاه می کنی و در نگاه کردن به این ها درس زندگی ، نقش تمامی اسماء الهی و صفات الهی را به راحتی می شود در موجودات در دنیا دید . . نگاهتان را به دنیا و اتفاقاتی که اطرافتان می افتد عوض کنید ؛ شما دیگر بوی کهنگی می دهید ، چقدر در این لباس کهنه ها نشستید ، نمی خواهید لباس کهنه هایتان را در بیاورید ؟ در بیاورید ، خیلی بو می دهد .
سوال: همان طور که توضیح دادید مصوّر از اسمائی است که برای کسی نیست الّا خداوند ، شما صفت دیگری را می شناسید که این گونه باشد ؟
استاد : اسامی خداوند و صفات پروردگاری مخصوص به خودش است . ممکن است در ابعاد کوچکتر ما بتوانیم خودمان را برسانیم که مقداری از آنها را کسب کنیم ولی فی الواقع اعتقاد بنده بر این است و بعید هم می دانم غیر از این باشد . این ها تماماً مخصوص به خداوند است . در آن معیار کاملش متعلق به کسی دیگر باشد ، قرآن هم همین را می گوید(اسماءالحُسنی)
سوال : ما رنگ خدا می توانیم بشویم ولی هیچ وقت نمی توانیم صفات خدا را بطور کامل بگیریم؟
استاد : شما آن رنگ خدایی را هم که در سوره بقره داریم اگر بخواهیم واردش بشویم یک بحث بسیار گسترده و قشنگ است ؛ چون شما باید اول درک کنید که رنگ الهی چه هست ؟ قرمز است ، صورتی است ، آبی است ...... اصلاً مفهومش در این آیه یعنی رنگ ؟ شما نگاه کنید و ببینید اصلاً نگاه به این است که رنگ به آن معنایی که در جهان ما وجود دارد ؛ پس چرا می گوید رنگ؟
صحبت از جمع : برای این که ملموس برای بشر باشد .
استاد : حالا بنده یک نگاه جدیدتر می کنم ؛ رنگ الهی یعنی رنگی که جمیع رنگها در آن است . نه صورتی است ، نه بدون صورتی است دارم با رنگ مثال می زنم . نه کامل آبی است ، نه بدون آبی است ؛ نه کامل سبز است ، نه بدون سبز است خب آخر این چه رنگی است ؟ حالا یک کمی جلوتر می آیم ، این چه رنگی است که رنگ الهی است و جمیع رنگها را در بَردارد و من باید مثل آن سعی کنم به آن برسم ، یا سعی کنم آن رنگ را بگیرم . نمی گوید به آن برسید می گوید رنگ الهی بگیرید ، در آیه خدا فرموده رنگ الهی بگیرید . من این رنگ را که جمیع رنگها در آن است را می چسبانم به اسماءالحسنی ، به اسماء الهی ؛ وقتی می گوید رنگ الهی بگیرید یعنی اگر می توانید یک طیفی از این اسماء بگیرید. چون ما که نمی توانیم همه اسماء شویم، من و شما هیچوقت نمی توانیم مصور باشیم اما در عین حال می توانیم تصویرگر باشیم. ما می توانیم در دنیا تصویر بخشندگی خداوند را عینا بروز دهیم نه اینکه آن مصوری باشیم که برای ذات اقدس الهی برده شده است. بنده رنگ الهی را می گویم جمیع رنگ ها. یک وقتی می گفتم رنگ الهی یعنی بی رنگی الان هم می گویم یعنی بی رنگی چون وقتی همه رنگ ها را با هم قاطی کنید خنثی می شود. یعنی عملا رنگی را شما نمی توانید نام ببرید.
سوال از جمع: آیا رحمان و رحیم هم مانند مصور است؟
پاسخ استاد: ما نمی توانیم مصوری که برای خداوند متصور هستیم باشیم. اما در عین حال می توانیم مصور باشیم اینگونه که تصویر می کنیم و در واقع هدف خداوند از خلقت ما بر روی زمین همین است. فرمود آفریدم که شناخته شوم.در ذات اقدس الهی همه اسماء به همین ترتیب است و هیچ فرقی نمی کند. اما وقتی ما می خواهیم بروز دهیم یا بهش برسیم ما می آییم به لایه هایی که بتوانیم در دنیا بروزش دهیم و ارائه کنیم.
راهکاری از جمع: یکی از دلایل خلق عالم خلق بروز اسماء و صفات الهی است. عرفا می گویند در اسماء و صفات الهی اسم الله جمع شده همه اسماء و صفات است. از آن طرف هم در عالم خلق و در بین خلایق، انسان نسخه خلاصه شده هستی است. انسان هم به عنوان نسخه خلاصه شده هستی می تواند محل بروز همه اسماء و صفات الهی باشد. اینکه در انسان کامل یعنی معصومین(ع) اسماء و صفات الهی به اعلاء درجه ای که می تواند در عالم خلق می تواند متجلی شود به صورت کامل در معصوم متجلی شده است و انسان های دیگر به تناسب قرب شان و به تناسب رشد و کمال شان محل تجلی اسماء و صفات الهی هستند.
استاد: در این بحثی نیست و تمام گفته هایتان را بنده قبول دارم و می دانم که کلام شما، کلام درستی است و بارها هم این را گفتیم اما یک امای خیلی کوچولو دارد. آن اما این است. آنچه را که می گویید چقدر می فهمید؟ مشکل ما اینجاست. ما می گوییم. گفتگو کنندگان خوبی هستیم. خوب حفظ می کنیم، در سر جای خودش خوب تحلیل می دهیم، اما مهم این است آن چیزی را که بازگو می کنیم چقدر درک می کنیم؟ هر چیزی را در دنیا گفتیم یک ظاهر دارد و یک باطن. ظاهر آن چیزی که می گویی هست. آیا به باطن هم وارد شدی؟ اگر رفته باشی در باطن عالیست،خیلی خوب است و کاملا هم درست است اما اگر نرفته باشی همین جا می ایستی. بعد از یک مدتی چون کاسه ات خالی است به زمین می ریزد و دیگر برای تو نیست و و جود خارجی ندارد.
ادامه صحبت از جمع: حتی بزرگان می گویند شما علم تان اگر به دنباله اش عمل نباشد، خود آن حجاب اکبر می شود و اصلا اجازه نمی دهد جلوتر بروی چون مسئولیتی برایت ایجاد می کند که به آن عمل نمی کنی و همان شما را بدبخت می کند.
استاد: کاملا درست است. برای همین هم بنده می گویم چیزی را که نمی خواهی انجام دهی چرا می پرسی؟ دانستن یک بخشی هست که همه مشتری اش هستند چون فکر می کنند اگر بدانند صاحب یک امتیاز، یک شخصیت، یک کمالی در جامعه هستند در حالیکه نمی دانند اگر آنچه را که می دانند نتوانند عمل کنند مفت گران هستند. یعنی آنکس که نمی داند و عمل می کند شرف دارد به آن کس که می داند و عمل نمی کند. ببینید ما نگاه جدید، پنجره جدید باز کردیم. می گوییم برای اینکه حرکت کنیم به هر کلمه ای که بیان می کنید فکر کنید، به هر جمله ای که به کار می برید فکر کنید چون اگر این کار را نکنید مطمئن باشید بازنده اید. تا این سن رسیدید چند تا جمله گفتید؟ محصولت کجاست؟ یک دانه محصول نداریم چراکه فقط می گوید اما به آنچه که می گوید نمی اندیشد. الان هم دیگر آن هایی که می گویند به درد نمی خورند. دانستن به چه درد می خورد وقتی عمل نمی شود.