منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

نقش انسانها در عصر آگاهی و نور بخش دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسه میلاد مولا امام حسن مجتبی (ع) گفتگویی داشتیم در مورد نقش انسان ها در عصر آگاهی و نور. . امیدوارم که به هر گفتگو پس از هر جلسه یک زمان هایی را در طی روز اختصاص دهید و به آن فکر کنید . فکر کنید و زوایای مختلف گفتگو را مجسم کنید . فکر کردن به گفتگوها اگر درست انجام شود سوالاتی را در پی خواهد داشت . و همیشه سوالات منطقی راهنمایی برای رسیدن به یک فهم جدید برای انسان به وجود می آورد حتی اگر سوالی هم مطرح می شود ارزشمند خواهد بود .آن روز گفتیم که امروز هر انسانی تنها می تواند یک نقش را انتخاب کند . چون در تاریکی انسان ها می توانند به هر شکلی خودشان را نمایش دهند . توجه کردید وقتی فضایی تاریک است هر انسانی هر شکلکی که بخواهد دربیاورد می تواند . چون مطمئن است که دیگران این ها را نمی بینند . من جمله زمان هایی که برق می رود . بچه ها را توجه کنید هر سر و صدایی از خودشان در می آورند . و کیف هم می کنند . اما به محض اینکه برق بر می گردد و روشنایی ایجاد می شود همه شان سر جایشان ثابت می نشینند . امروزه همان جور است . حالا یقیناً این سوال پیش می آید . که قبلاً گفتیم هر انسانی می تواند در یک زمان نقش هایی متفاوت را با هم داشته باشد . مثلاً یک مرد می تواند نقش یک پدر را داشته باشد . نقش یک همسر را داشته باشد . نقش یک برادر را داشته باشد . نقش یک دوست ، یک همکار و الی آخر . یا یک خانم می تواند نقش مادری ، خواهری ، همسری ، دوستی و نقش های مختلف دیگری را با هم داشته باشد . چون در واقع مجبور است که اینچنین باشد . مجبور است که در آن واحد هم مادر باشد و هم همسر باشد . حتی گاهی اوقات در عین اینکه خودش مادر است خودش فرزند یک مادر دیگر هم هست . یعنی نقش فرزندی را هم برعهده دارد . حالا کدام نقش را دارا باشد ؟ ما گفتیم که یک نقش بیشتر نمی تواند داشته باشد . در آگاهی و نور فقط یک نقش . پس زندگی روزمره چگونه انجام می شود ؟ پس این نقش های متفاوت که همه ی آنها هم منطقی است و باید وجود داشته باشد چطور اجرا می شود ؟ این ها را باید فکر کنیم . باید برایش جواب پیدا کنیم . اگر توجه کنید سطوح تحصیلی پله پله است . کلاس اول ، کلاس دوم ، کلاس سوم و به ترتیب می آید دبیرستان و به ترتیب می آید الی آخر دانشگاه و می رود بالا . اما همینطور که پله پله سطوح تحصیلی را بالا می رویم عملاً پله ی بالایی نقض کننده پله ی پائینی نیست . و پله ی پائینی پابرجا است . اما در پله بالایی از میزان اطلاعاتی بیشتری انسان برخوردار می شود . در مورد نقش ها هم همینطور است . بعد از این همه گفتگو و این همه صحبت و این همه مطالب مختلف دریافت کردن امروز بحث در مورد چگونه همسری بودن یا چگونه مادری بودن نیست . آدمی وقتی به عصر آگاهی قدم می گذارد باید دیگر از این نقش های جزئی با آرامش و طیب خاطر و در امنیت عبور کند . یعنی واقعاً یک مادر خوب باشد در نقش مادر . یک همسر مناسب باشد در نقش یک همسر و ... . اما آنچه که امروز مطرح است و بسیار هم مهم است . شاکله ی وجودی هر انسان است . دوستانیکه در این سال ها با من همراه بودند می دانند که جلسات متعددی راجع به شاکله ی انسان ها صحبت کردیم باز یکبار دیگر عرض می کنم ، شاکله یعنی چی ؟ در سوره اسرا آیه 84خداوند فرموده : قُل کُلّ یعمل عَلی شاکِلَتِه بگو هرکسی بر حسب ساختار روحی خود عمل می کند .خیلی آیه ی زیبایی است . یعنی گفتگوهای ما ، رفتارهای ما بسته به افراد روبه رو نیست . بلکه براساس آن ساختار روحی و درونی ما است که بروز می کند . در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل شده ایشان فرمودند نیت افضل از عمل است . اصلاً نیت همان عمل است . و سپس امام به دنبال این کلام پرمغز پربها این آیه را فرمدند قُل کُلّ یعمل عَلی شاکِلَتِه را قرائت فرمودند . فرمودند منظور از شاکله نیت است . بارها گفتیم. "الاعمال بالنيات" یعنی چی ؟ نیت یعنی آنچه که شما می اندیشید . نیت آنچه که در لحظه شما به آن فکر می کنید . نیت یعنی اینکه در لحظه شما نفرین می کنید شما دعا می کنید . شما وقتی شنیدی که فلان کس فلان چیز را در اختیار گرفته و به دردش می خورد و باعث رشدش شده برایش دعا می کنی و بیشتر از آن برایش طلب می کنی ؟یا برایش سختی و ذلت طلب می کنی ؟نیت یعنی آنچه که شما می اندیشی . به اندیشه هایتان فکر کنید . مگر امشب شب قدر نیست ؟ امشب مگر شب پاکسازی نیست ؟ پس کو؟پس کجا رفته ؟ پس کجا رفت که هنوز ما آنچه را که نباید در اندیشه هایمان داریم . در سفر اخیر که برمیگشتیم یک کامیون از روی عمد به دلیل اینکه جاده مقابل ما بسته بود و چراغ می داد که برو کنار و پسرم کنار نرفته بود . وقتیکه آزاد شد پسرم کنار رفت که ایشان رد شود . چنان حرکتی کرد که همه ی ما زهره مان ترکید . و در آن لحظه فقط یک چیز گفتم . گفتم خدایا همین قدر در کاسه اش بگذار . خدا می داند که چندروز بعد از آن استغفار می کردم . گفتم غلط کردم . در حالیکه من نفرین نکردم . اگر کاری که کرده بود خوب بود برای خودش هم باشد . اگر کار بدی کرده بود بگذار معنی کار بد را بفهمد . معنی ترس را بفهمد . مواظب نیت هایمان باشیم . همین نقش هایی که در دنیا برای گذراندن دوره ی عمر و زندگی به آنها نیاز داریم را شاید تا امروز فقط آنها را می دیدیم و اجرا می کردیم . اما یادمان باشد همه ی این نقش ها تحت پوشه ی یک غلاف یا هاله است . یا هرچیزیکه می خواهید اسمش را بگذار . این غلاف را را قرآن فرموده شاکله . قید و بندهای اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی در هر انسانی به نوعی ظهور می کند . بگذارید یک مثالی بزنم . وقتی یک انسان در قید قوانین شریعت و اخلاق است در خفا و در آشکار نمی تواند دزدی کند . نمی تواند غیبت کند . نمی تواند غیبت بشنود . حتی اگر در بدترین شرایط ممکنه قرار بگیرد نمی تواند دروغ بگوید حتی اگر تمام سرمایه زندگی اش را از دست بدهد، حتی نمی تواند دروغ مصلحتی بگوید، چون برایش همچین جمله ای مطرح نیست، اگر کسی در قید و بند کلام خدا باشد در بدترین شرایط نمی تواند دشنام بدهد، حتی وقتی دشنام و فحش و ناسزا می شنود نمی تواند پاسخی در خور آن دشنام و ناسزا بدهد، آن کس که در قید و بند دین و اخلاق نیست در هر کجا بر اساس شرایطش رنگ عوض می کند، حتماً با خودتان فکر می کنید مگر قبل از این هم غیر از این بود؟ درست است قبل از این همیشه اینجور بوده اما بعد از این فرق می کند، آنچه که مهم است بعد از این چه خواهد بود؟ بعد از این هیچکس نمی تواند نقاب زیبا به چهره اش بزند و چهره پلید و مزورش را زیر آن نقاب زیبای قشنگ قایم کند و در بین دیگران وجهه کسب کند دیگر از این به بعد خدا اجازه نخواهد داد، صبر کنید و ببینید آگاهی جمعی در دنیا خیلی زود نقابها را بی رنگ می کند و چهره ها را عیان میکند، آنوقت هم آبرو می رود و هم مال و مقام و موقعیتها از کف خواهد رفت، نقابهای مختلف خَیِر بودن، مهربان بودن، دوست بودن، صفا و صمیمیت داشتن، همه اینها را پایین بیاورید، هر کسی همان باشد که در نیتش وجود دارد، اگر خبیثی ، در ظاهر و باطن خبیث باش، اهل ناله و نفرین هستی در باطن و در ظاهر اهلش باش، اهل دروغی در باطن و در ظاهر دروغ بگو، دیگر نمی توانی خیلی مبادی آداب باشی در عین حال پایش که بیفتد از یک لات هم لات تر باشی، ناسزا بگویی بددهنی کنی، نمیتوانی خودت را فروتن و متواضع جلوه بدهی در حالیکه در درونت نخوت و غرور ،خانمان سوز پنهان شده، خلاصه کار خیلی سخت شده،
القصه، در پی این گفتگوهای درونی گشتم به دنبال شیوه ای که برای زندگی دنیایی که در آن وجه آشکار و پنهان یک شکل باشد، می گوییم درون و بیرونت را یک شکل کن، چطور؟ آن هم در دنیایی که استادان و محققان زیادی نظریه های مختلف می دهند، من در زندگیم اگر روپوشم و لباسم "یکِ یک" نباشد اصلاً مهم نیست، لوازم زندگیم "یکِ یک" نباشد اصلاً مهم نیست، اما راهنمایم باید "یکِ یک" باشد، راهنمایی که در کلامش خللی وجود داشته باشد نمی پسندم و پیروش نمی شوم، چنین راهنمایی را از کجا بیاورم، از کجا بدانم "یکِ یک" است؟ من به دنبال صد هستم با نودو نه هم راضی نمی شوم، باز به کلام خدا پناه بردم، سوره بقره آیه 138 خواندم خداوند فرموده: صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ رنگ الهی بگیرید و چه رنگی از رنگ الهی خوشتر است، مگر نمی خواهی صد را داشته باشی؟ مگر نمی خواهی "یکِ یک" را داشته باشی؟ کلام خدا می گوید رنگ الهی بگیر هیچ رنگی از رنگ الهی خوشتر نیست، و ما پرستندگان اوییم، در آیه 138 سوره بقره، دو نکته خیلی مهم وجود دارد، اول: خداوند نقش انسانها را در دنیا معرفی می کند، می گوید لباس می خواهی؟ لباست باید رنگ الهی باشد، شخصیت می خواهی؟ باید رنگ الهی باشد، درستی می خواهی؟ باید رنگ الهی باشد. دوم: خاطر نشان می کند ای انسان اگر مدعی هستی که تو پرستنده خدای خویش هستی، جز به لباس خدای خویش به هیچ لباسی نباید ملبس بشوی.
شما که امشب قرآن را بالای سرتان می گذارید قرآن لباستان را تعیین کرده، اگر میتوانید به این لباس ملبس بشوید قرآن روی سر بگیرید، اگر نمی توانید نگیرید، پس تکلیف و هدف روشن شد، آمدیم تا تلاش کنیم رنگ الهی بگیریم، چطور رنگ الهی بگیریم؟ کتاب خدا در همه زمینه هایی که انسان در دنیا با آنها روبرو می شود و درگیر می شود یک خط مشی صحیح و معینی را معرفی کرده، تا اگر بر این دستورالعمل در دنیا زندگی کنیم همانا رنگ الهی که خوشترین رنگ هست را خواهیم گرفت.
امشب شب قدر است از ائمه معصوم و پیامبر خدا نقل شده که مقدرات بندگان را ملائک در چنین شبی پایین می آورند برای خودمان برای عزیزانمان از خدای منان تقاضا کنیم که بر ما رنگ الهی گرفتن را مقدر بفرما، همه لایه ها پاره شده و رفته عن قریب همه آنهایی که مزورانه حرکت کردند حجابهای رویشان پاره می شود و آنچه که در زیر پنهان کردند آشکار خواهد شد، خدایا قبل از اینکه حجابهای ما پایین بریزد ما را به رنگ الهی شفاف و روشن بفرما، ما را هدایت به نقشی در دنیا بفرما که در روز محشر وقتی با همان نقش و لباس برمی خیزیم نزد صاحبان حوض کوثر خجل و شرمنده نباشیم، شب شب خاصی ست، دعا کنید و در دعاهایتان از خدا بخواهید که شمارا بهترین قرار بدهد در همه چیز ابتدا در نیتها و سپس در عملها، افکارتان را به بهترین وجه ممکن از قلبتان تغذیه کنید نه از ذهنتان، من نمی گویم گریه نکنید، گریه هم بکنید اما می گویم فکر کنید هر لحظه دعایی را که می خوانید، هر لحظه ای که برای آقا امیرالمؤمنین و فرزندانش گریه می کنید در همان لحظه فکر کنید، کسی حق دارد برای امیرالمؤمنین اشک بریزد که چون او بیاندیشد، که حداقل خودش را در ریلی قرار بدهد که آن ریل مسیری باشد که او را به امیرالمؤمنین هدایت می کند، اگر فقط می خواهید بنشینید گریه کنید برای دردهایتان، برای بیماریها و سختیها، نکنید، اینها به درد نمی خورد امشب شب خاصی ست، امشب را از دست ندهید، همه همدیگر را ببخشیم تا خداوند همه ما را به عزت و آبروی آقا امیرالمؤمنین ببخشند، ان شاءالله.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید