منو

جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

A+ A A-

خبری است نو رسیده، تو مگر خبر نداری

بسم الله الرحمن الرحیم

کلام امروز را با سخن مولانا آغاز می کنم. محی الدین عربی و مولانا هر کدام در دفترشان یک نامه ای دارند بسیار وزین و زیبا. انگار خداوند دستور فرموده است و ایشان یادداشت کرده اند، از زبان خداوند به همه انسان ها که آدمیان را به سوی خودش دعوت کرده است. بنده نوشته مولانا را برای شما می خوانم. این نامه ایست از جانب خداوند به بنده و شما.

بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

(بیا دیگر مثل من یاری پیدا نمی کنی)

بیا و بیا به هر سوی روزگار مبرکه نیست نقد تو را غیر من خریداری

تو همچون وادی خشکی و من چو بارانیتو همچو شهر خرابی و من چو معماری

به غیر خدمت من که مشارق شادیستندید خلق و نبیند ز شادی آثاری

بیا به جانب دارالشفای خالق خویشکزان طبیب ندارد گریز بیماری

بیا و فکرت من کن

(بیا و به فکر من باش)

بیا و فکرت من کن که فکرتت دارمچو لعل میخری از کان من بخر باری

(مگر تو دنبال لعل و سنگ قیمتی نیستی؟ برو از معدن خدا سنگت را بخر)

به پای جانب آنکس برو که پایت دادبدو نگر به دو دیده که داد دیداری

دو کف به شادی او زن که کف ز بحر ویست که نیست شادی او را غمی و تیماری

(شادیتان را درست انتخاب کنید تا زوال نیابد.)

 

کلام دوم : از حاج میرزا علی آقای شیرازی علیه الرحمه. ایشان از عرفای زمان آیت اله برجروی علیه الرحمه می باشند که به دعوت آقای بروجردی به قم رفتند و به طلاب درس اخلاق می دادند. خیلی هم منضبط بودند. مگر یک وقتی که در یک کلاس درسی شاگردها آنقدر خوب و کوشا بودند ایشان را به وجد می آورند بعد یکهو یک چیزی می گفتند.

می گویند روزی در حلقه درس کلاسش کلامشان گرم شد و گل انداخت. فرمودند چندی پیش در خواب دیدم مُردم. یک جمعیتی دورم جمع شدند. همه گریه و ناله می کنند و می گویند عالم ما رفت ،ای داد و بیداد مرید و مراد ما رفت. می گویند نگاهشان می کردم. اینان پیکر مرا برداشتند، حرکت دادند و بردند، در غسالخانه شستند، نماز خواندند و سپس مرا در قبر گذاشتند. همینکه مرا در قبر گذاشتند من زنده شدم. وقتی زنده شدم دیدم یک سگ بزرگی از روبروی من می آید و به شدت خوف کردم و ترسیدم. من هر چه سعی می کردم از این سگ دور شوم و عقب تر می رفتم فایده نمی کرد. هر چه من عقب می رفتم سگ جلوتر می آمد تا فاصله کم و کم و کمتر شد. سگ دهانش را باز کرده بود. دندان های بسیار ترسناکی هم داشت و مرا به شدت نگران کرده بود. یکدفعه دهانم را باز کردم و گفتم یا حسین(ع)! تاگفتم یا حسین سگ همانجا ماند و جلو نیامد. در همان حال دیدم یک آقایی کنار من ایستاده است. گفتم آقا شما کی هستید؟ گفت تو چه کسی را صدا کردی؟ گفتم من آقا حسین بن علی(ع) را صدا کردم. گفت من همان هستم. من همانم که تو صدا کردی. اشاره ای کرد به سگ، سگ ناپدید شد. من تا آمدم از ایشان چیزی بپرسم از خواب بیدار شدم. تا اینجا یک نکته درسی بگویم. هر چی را در دنیا ورد زبانتان است اونجا به دادتان می رسد.جوان ها گوش کنند این خواننده ها که می خوانند اینجوریم و اونجوری هستم و تو هم تکرار می کنی، با همان هم محشور می شوی . اصلا هم از دست سگ نجاتت نمی دهد. در وقت تنگ همیشه آدم کسی را که همیشه باهاش بوده و امید داشته است را صدا می کند.

ایشان می گوید من از خواب برخاستم ، شاگرد هایشان گفتند استاد شما چه کار کرده بودید که همچین خوابی را دیده بودید؟ گفت من در تمام عمر خود مقید بودم که بسیار با ادب رفتار کنم ولی همین چند وقت پیش یک روز که از خانه بیرون آمدم یکی از همسایه ها به من برخورد کرد از بغل من گذر کرد وبا من سلام و علیک نکرد من با خودم فکر کردم چقدر بی ادب است یک سلام هم به من نکرد می گوید نماز عصر همان روز را که می خواندم حالتی در خلصه به من دست داد ودر آن حالت به من گفتند شما چه فکری کردید ، این بنده خدا حواسشان پرت بود اصلاً شما را ندید که بخواهد با شما سلام و علیک کند ،می گوید من همان موقع مسئله را فهمیدم . می گوید اثر آن فکر بد برای آن بنده خدا که کردم به صورت یک سگ درآمد در قبر من.حالا تصور کنید یک امروز از صبح تا حالا چند تا سگ با خودتان آورده اید؟اینجا چقدر ما باید نگهبان بگذاریم تا سگ های شما بگیرد و بیرون کند؟ حالا دلیل آنهایی که می پرسند من نمی دانم چرا در خانه یک وقت هایی می لرزم؟ نمی دانم چرا عصبانی هستم و چرا آنقدر خوف می کنم ترس دارم ؟ چرا بی خود دچار استرس می شوم ؟ سگ برای خود نتراشید از این بلاها هم سر خود نمی آید.خیال شما آسوده باشد.خلاصه خوب است که یک اندیشه کنیم .

 

خبری است نو رسیده، تو مگر خبر نداری جگر حسود خون شد، تو مگر جگر نداری

قمری ست رو نموده، پَر نور برگشوده دل و چشم وام بستان ز کسی اگر نداری

این هم به مناسبت میلاد آقا رسول الله و آقا امام جعفر صادق (ع)بود که تقدیم شما کردم

چرا شاعر این را می گوید ؟ می گویند وقتی که پیغمبر قرآن را تلاوت کرد جنی ها گفتند یک چیزهای عجیب می شنویم جنی ها که با طبقات بالای آسمان ارتباط داشتندرفتند برای کسب خبر با شهاب ثاقب کتک خوردند و سوختند جگر آنها خون شد.اگر من وشما از میلاد پیغمبر خود بهره نبردیم خبر نداریم مثل جنود ابلیس هستیم.

در جلساتی در گذشته یکبار اشاره کردم به اسامی اجداد پیامبر ختمی مرتبت (ص). نسل ایشان را تا حضرت آدم جز به جز ، اسامی را خواندم و برای شما برشمردم مشخصاً نسل ایشان به اسماعیل و ابراهیم تا شیث بن آدم یعنی شیث پسر آدم می رسد، مجموعاً چهل و نه نسل است.از اجداد آقا رسول الله تا حضرت آدم .در کتاب سیرت النبویه نوشته عبدالملک بن هشام ابن ایوب حمیری این اسامی آمده است.

در سه مورد هم گفته شده است که بردن نام اجداد پیامبر بسیار موثر است قبل از اینکه این سه مورد را بگویم می خواهم یک چیزی برای اثبات حرف خود بگویم من هر وقت که خیلی بی حوصله هستم یا اوقات من تلخ است یاد حاج حسین می کنم خدا اورا رحمت کند بعد می گویم کجایی ؟ کاش بودی الان یک زنگی می زدم یک ذره با هم گپ می زدیم با هم درد و دل می کردیم و وقتی به او فکر می کنم برای او صلوات و فاتحه می فرستم چند دقیقه بعد می گویم آخی دلم وا شد حالا چه برسد به اجداد آقا رسول الله(ص) .

گفته شده است: زمانی که انسان در جایی گمراه می شود نمی داند راه و چاه چیست.در همان لحظه اگر این اسامی را با اعتقاد به کار ببرد ، راه برای او باز می شود. دوم: وقتی که انسان اضطراب درونی دارد این اسامی را با خضوع و خشوع ببرد اضطراب های او از بین می رود ، و سوم: اگر به هر علتی ایمان کسی به هر دلیلی در معرض تاراج قرار بگیرد این اسامی او را یاری می کند تا ایمان او را حفظ کنند چون برای او راهنما می شوند و دلیلش کاملاً از نظر من درست است ارواح بزرگان درگذشته ،در دنیا راهنمایان خوبی هستند اما کلام من شاید برای شما یک علامت سوال بزرگ ایجاد کند خوب گوش کنید می گویم :

در اصول کافی جلد دو آمده است : "اول ما خلق الله نوری "و اشاره است به آقا رسول الله . قبلاً هم این نکته را اشاره کرده بودم اگر بخواهیم آن را درک کنیم این قانون ارزشمند را باید مورد توجه قرار بدهیم ،گفته بودیم آنچه در عالم به وجود می آید باید خیر آن از شر آن بیشتر باشد ، می دانید که همه چیز در عدم وجود دارد؟ در عدم همه چیز وجود دارد ولی خلق نمی شود مگر آنکه خیرش بر شرش بیشتر باشد.این قانون را به خاطر خود بسپارید که شاید سالها زمان شما را به خودش اختصاص دهد و شما را به تفکر در باب هر مخلوقی و چگونگی و سود وزیان آن وا دارد.پس به آن توجه کنید.

پس هر چیزی که خیرش بیشتر از شرش باشد خلق می شود . بر همین قانون هرکسی که خیریت خیرش افزون بر دیگر خیرها باشد پس باید در خلقت مقدم باشد . دیگر با شر کاری نداریم . این خیر دارد . آن هم خیر دارد . اما محاسبه می شود که خیر این نسبت به خیر آن بیشتر است . پس اول این باید پدیدار شود . خلق شود . آن کسی که خیر خیرش به خیرها هم خیر است به آن حقیقت محمدی می گویند . در واقع حقیقت وجودی آقا محمد رسول الله از تمام خیرها بالاتر و بالاترو بالاتر است .

سید حیدر آملی در مقدمات نصوص و جامع الأسرار و منبع الأنوار و ابن ابی جمهور احسایی در عوالی اللئالی جلد یک آورده اند . که پیامبر ختمی مرتبت فرمودند: که خدا روح من و روح علی ام را دوهزار سال پیش از آن که کرات و منظومه ها و کهکشان ها و مخلوقات را بیافریند آفرید . آن وقت پیغمبر ما آخرین پیامبر است . در عالم دور خلقتی ما آدم اولین پیغمبر است . در حالی که فرمودند دوهزار سال پیش حتی قبل از این که کرات و کهکشان آفریده شود خداوند روح مرا و علی ام را آفرید و قرار فرمود . فرمودند من نقطه رسالت و علی ام نقطه ولایت است . من قلب نبوت و علی قلب ولایت است . من صورت نبوت و علی سیرت ولایت است . یعنی من و علی اصل اصل ها هستیم . می خواهم یک نتیجه خیلی ظریف بگیرم . پس در ظاهر ابتدا آدم بود بعد شیث بود و بعد به ترتیب انبیا دیگر و بعد عبدالله پدر گرامی پیغمبر بود که این ها دانه دانه به دنیا پای گذاشتند . و بعد از همه این ها پیامبر ختمی مرتبت و آقا علی ( ع ) در دنیا ظاهر شدند . اما بنا بر کلام قبلی که از آقا رسول الله شنیدیم فرمودند دو هزار سال قبل از این آفرینش ها من و علی بودیم و خداوند ما را امر کرد بر بودنمان . پس ماهیت وجودی آنها قبل از این بوده است . خوب اگر این طور باشد نگاهم این است کشتی نوح را چه کسی نجات داد از غرق شدن ؟ نقطه نبوت و ولایت . یعنی نگذاشتند که غرق شود . ابراهیم خلیل را چه کسی آتش را برایش گلستان کرد ؟ نقطه نبوت و نقطه ولایت .( لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ .)

آدم هرچه بیشتر پیش می رود بیشتر گیج می شود . بیشتر محو می شود . و بیشتر آرام آرام مثل یک نقطه می شود . بعد احساس می کند که دیگر آن نقطه هم نیست . کی ما می خواهیم نیست شویم ؟ هر وقت که ما نیست شدیم ان وقت تازه هست می شویم . کاش خیلی وقت زودتر از اینها رفته بودم . کاش خیلی وقت زودتر از این ها نیست شده بودم . کاش یک نفر خیلی زودتر از این ها آمده بود و من را برای نیست شدن برده بود . که امروز هست باشم .

سه نظریه در مورد قدمت تجلی محمد مصطفی ( ص ) بیان کردند . فلاسفه می گویند حق در عقل نخستین جلوه کرد . مجلسی در بحار الانوار جلد یک باب دوم آورده است . محقق سبزه واری در شرح منظومه آورده است . می گویند خداوند در عقل جلوه کرد و عقل هم عالم را پر کرد . ارسطو معتقد است که آن چه خداوند نخستین بار در آن تجلی کرد حیوان بود . کلمه حیوان منظور کلمه حیوان معمولی نیست که ما اطلاق می کنیم . بلکه ریشه حیات است . یعنی آنچه موجب حیات و زنده بودن است . گیاه و آب و کهکشان ها و زمین و چهارپایان و انسان و ملائک همه حیات دارند . حالا عرفا چه می گویند ؟ عرفا می گویند که خداوند عاشق شد. (در کلمه عشق به عنوان نیازهای جسمانی که در زمین متداول است ایست نکنیدکه این لحظه عاشق است و لحظه دیگر فارغ. این اصلا مد نظر نیست .) عرفا می گویند خدا عاشق شد و عشقش به هیجان آمد و معشوقی را مانند خود برگزید . پس فرمان داد و پیدا شد . در لحظه جلوه ای پدیدار شد . که آن جلوه حَقیقَةُ العِینِیَةٌ الجَلالِیَةٌ الجَمَالِیَةً العرَشِیَة الفَرشِیَة اَلنّونُ وَالقَلَم ، اَلنُّقطِةُ العِینِیَة محمد صلوات الله علیه است . این همان احمدی است که در جان جانش علی است . نه علی تنها . احمدی که در سطوتش فاطمه است . نه فاطمه تنها . احمدی که در عینش حسن و حسین تا مولانا حجت بن الحسن عسکری هستند . این نظر عرفا است و چه زیباست. ( لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.)

ُعاشق شدی ای دل ،سودات مبارک باد از جا ومکان رستی، آنجات مبارک باد

کفرت همه دین شد تلخت همه شیرین شد حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد

در خا نقه سینه غوغا است فقیران را ُ ای سینه بی کینه غوغات مبارک باد

ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد ای طالب بالایی بالات مبارک باد

ای جان پسندیده جوییده و کوشیده پرهات بروییده پرهات مبارک باد

خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی کالای عجب بردی کالات مبارک باد

عید پر رحمت آقا رسول الله و فرزند گرامیشان آقا امام جعفر صادق (ع) بر همگی شما مبارک باد .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید