منو

یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403 - Sun 05 19 2024

A+ A A-

نگاهی به شب یلدا

بسم الله الرحمن الرحیم

شب یلدا بود . همه در جوش و خروش بودند . بخشی از مردم با پول هایشان به این سو و آن سو می دویدند . از مغازه ای به مغازه ی دیگر می رفتند و با بغل های پر بیرون می آمدند . عده ی زیادی هم با چشمان خود به این طرف و آن طرف بودند . هم زمان افکار پرحسرتشان می دوید . و این بازار مکاره را درهم برهم تر می نمود . من در این میان به شدت متاثر بودم که پیشینیان خیلی دور ما چرا این سنت عجیب و پرهزینه را قرار دادند . که امروز چنین باشد . خلاصه سخت در فکر بودم . آیا واقعاً امشب را که نمی دانم چند دقیقه طولانی تر از شب های دیگر است ودارای چه امتیازی می باشد که من خبر ندارم . به اینترنت رجوع کردم . فقط در یک صفحه نوشته بود گیاهان در خاک در اولین روز زمستانی شروع به جنبش می نمایند . و به همین دلیل این شب را خاص می دانند . دلم راضی نشد . باز پرسش و پرسش و پرسش . شب شد . مهمان داشتم . از تکاپوی بسیار جسمی تکاپوی ذهنی ام خاموش شد . وقتی همه رفتند قدری نشستم . آرام و آرام با خاموش شدن جسمم افکارم شروع به جنبش کرد . بازهم سوال و جوابی هم نیافتم . تا به خواب رفتم . در رویا درحالی که زیر آسمان شب بدون سرپناهی قرار داشتم صدایی شنیدم که مرا می خواند . سرچرخانده به سوی آسمان بلند کردم . صدا از آسمان بود . بادقت بسیار به چشمک ستاره ها نگاه می کردم . یکی را که به من بسیار نزدیک تر شده بود و درخشان تر بود یافتم . صدایی از آن ستاره آمد که درست است . من هستم . و اینچنین گفتگوی ما آغاز شد . او گفت : می دانی که من از شما فاصله ی بسیار دارم و هرساله در این شب به زمین نزدیک می شوم و کم ترین فاصله را پیدا می کنم . پرسیدم : چرا ؟ او گفت : همه ی موجودات در عالم هستی با رسیدن به پاییز پوسته هایی را از خود جدا می نمایند . که نمایان ترین آنها درختان است . که با ورود به پاییز آنچه را که دوره ی بهره دهی اش تمام شده از خود جدا می نمایند . و سطح خیابان ها را با برگ های خویش فرش می کند . تا اول زمستان که به دوره ی سکونی وارد می شوند . تا تجدید قوا برای دور بعدی بنمایند . با نزدیک شدن به بهار این دور آغاز شده و دور حیات مجدد را آغازمی نمایند . این حکایت برای همه ی آنهایی که در پهنه هستی و در لباس حیات می زیند چنین است . اما کار من در این چرخه چیست . هرساله در این زمان به ظاهر کوتاه دنیایی به شما نزدیک می شوم و آخرین آثار باقی مانده از حیات دور قبل اگر بر پیکر موجودی مانده باشد می ریزم . او را به آن سکون وجودی لازم برای تجدید قوا برای حیات بعدی اش می رسانم . این خروج و ورود در همان زمان به ظاهر کوچک و کوتاه اختلاف با شب های دیگر اتفاق می افتد . می دانید همه ی عناصر هستی در این پهنه وسیع عهده دار مسئولیتی می باشند و همگان بر یکدیگر تاثیر می گذارند . زیباتر آنکه این عناصر خاموش و بدون بزرگنمایی انجام وظیفه می نمایند . هیچ قصوری در این راستا ندارند . فخرفروشی هم نمی کنند . برخلاف آدم ها . آدمیان در جهان هستی بالاترین بهره را از نعمات هستی می برند . و براساس آگاهی شان که خداوند یکتا به آنها عطا فرموده می توانند بیشتر از اندازه خویش سود ببرند . و بیشتر از اندازه ی خود ضرر و زیان وارد نمایند . اما دیگر عناصر هرگز در طول حیات خویش نه ذره ای بیش و نه ذره ای کم و خارج از حدودی که در آن تعریف شده اند حرکت نمی نمایند . شب یلدا به جهت تحول بزرگی که بر آدمیان اتفاق می افتد بیشتر از شب های دیگر نیاز به مواد مغذی از هر نوع دارد . تا تحول خوب و کامل انجام شود . البته فراموش نکنید . به معنای پرخوری نیست . بلکه از هرچیز در حجم اندک بهره بردن است . ولی آدم ها در هر امری دچار افراط و تفریط هستند . به همان اندازه که دچار افراط و تفریط می شوند چشمان حقیقت بینشان نیز بسته می گردد . تا به جایی که شب یلدا را یک سنت قدیمی و جهت تفاخر میلیتی خویش می دانند . اما چنین نیست . این گفتگو در حالیکه ستاره در حال دور شدن از من بود به پایان رسید . و من نیز بسیار آرام از خواب بیدار شدم . این برای شب یلدای سال بعدتان . حواستان را جمع کنید ببینید چه اتفاقی می افتد . برای ستاره ی زیبا و زنده و پرمسئولیت من هم صلوات ختم کنید . حالا سال دیگر حواستان را جمع کنید . بخرید . نه زیاد . بخورید نه زیاد . ولی حتماً بخورید چون لازم دارید . سال دیگرشب یلدا یادتان باشد که بخرید اما نه زیاد . بعد می گذارید روی میزتان حیف که دیگر کرسی ندارید . و از هر کدام چند دانه را می خورید . چون بدنتان لازم دارد که این تجدید را بخواهد انجام دهد . آخه ما می دویم حتماً برای شب یلدا هندوانه یا خربزه یا طالبی بخریم . اون هم چقدر گران . وچقدر هم کسبه قشنگ ایستاده اند یک کلاه بزرگ سر مردم می گذارند . بعد می خریم و می بریم . اما .واقعیت این است که در زمستان خوراک خودش را می طلبد . نسخه ی روحتان برای آنکه آن را بفهمید . آن شب پی این نباشید که یک جورایی به هم چشم و هم چشمی کنید . فقط پی این باشید که امشب شب قدر است . ببینید ما در شب های قدر چشم و هم چشمی نداریم . فقط همه می دویم یک کاری انجام دهیم که آن شب را یک بهره ای لااقل برده باشیم . تلاش کنیم و بهره ببریم . بزرگ تر ها بچه ها را یاد بدهند و جوان ترها را دور هم جمع کنند . برای آنها حرف بزنند . موبایل ها خاموش شود . اینترنت ها بسته شود . سر و صدا و بحث های سیاسی جمع شود . تز دادن جمع شود . تا همه بهره ببرند

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید