منو

چهارشنبه, 19 ارديبهشت 1403 - Wed 05 08 2024

A+ A A-

با فروع دین بگونه ای متفاوت آشنا شویم بخش هشتم

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث فروع دین ما آن چه را که گفتیم وپیش آمدیم رسیدیم به مبحث شیرین امر به معروف و نهی از منکر که همه در آن دست و پا می زنند، در این بخش گفت و گو، رفتم کتاب خدا را باز کردم، شما دقت کنید در اصول دین و فروع دین، جز آیات خداوند چیزی نگفتم که جای هیچ گونه بحثی نباشد، آیات زیادی در این باب وجود دارد که ما وقتمان اجازه نمی دهد همه را بخوانیم، من به کمی بسنده کردم:
آل عمران آیه 110:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
خداوند فرموده شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید، شرم کش شدم، خجالت کشیدم، به من می گوید تو بهترین امتی هستی که برای مردم پدیدار شدی، هستیم واقعا؟! خدا چه طور مارا شرم کش می کند! شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده اید که به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید، به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند البته برایشان بهتر بود، برخی از آنان مومن هستند و بیشترشان فاسق هستند. خداوند راحت تکلیف هایمان را مشخص می کند ولی ما گردنکشی می کنیم می گوییم نه. در این مبحث ابتدا باید تفهیم شویم، همه ی ما بفهمیم که اصلاً معروف یعنی چی؟ منکر یعنی چی؟ امر کننده به معروف باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ نهی کننده ی از منکر باید چگونه ویژگی هایی داشته باشد؟ در چه شرایطی باید اقدام به این فرمان الهی کرد و در چه زمانی اصلاً نباید حرف زد؟ معروف چیست؟ معروف یعنی شناخته شده و صدالبته منظور شناخته شده به خوبی است، ندیدید که می گویند فلان کار عرف جامعه است، مثلاً در زمان قدیم مردها موهایشان بلند بود، هیچ ایرادی هم نداشت، الان هم آقایان موهایشان بلند می شود و یک عده ای اه اه می کنند، یک عده ای می گویند ول کن بابا خوشت می آید، یک عده ای به به می کنند و نشانه روشن فکری می دانند، من کار ندارم که چی خوب است و چی بد است، معروف یعنی شناخته شده و صدالبته شناخته شده به خوبی، پس کاری را که عموم مردم خوب می دانند معروف می دانیم و برعکس آن منکر می دانیم اما به عنوان مثال بگویم؛ یک الفاظی را الان جوان ها به کار می برند که وقتی ما بچه بودیم اگر از کوچه می شنیدیم و می آمدیم و داخل خانه می گفتیم، کافی بود تا پدر و مادر ما سر ببرند یعنی این قدر زشت بود، الان ماشاءا... نقل و نبات است ، اما واقعاً می شود در حوزه عقل و فطرت مردم در جوامع مختلف چیزهایی را خوب بدانیم و بد بدانیم؟ نمی شود. ما که خودمان را مومن می دانیم و ادعای ایمان داریم، خط کش اندازه گیری مان براساس آن چه که همه می گویند و یا همه می خواهند، خیلی ساده نمی تواند قرار بگیرد. ما خداوند را بالاترین منشاء حکمت، علم و دانش می دانیم. طبق اعتقاد ما آن چه از طرف خدا به ما رسیده است بهترین است، دیگر بالاتر ندارد پس آن چه که در کلام خدا خوب است را معروف می دانیم و اگر چیزی از نظر خدا بد بود به آن منکر می گوییم. در آل عمران آیه ی 114 می خوانیم: يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ
به خدا و روز بازپسین ایمان دارند. چه کسانی؟ مومنان. به نیکی فرمان می دهند، از کار ناپسند باز می دارند، در کارهای خیر پیشتازند، آنها از صالحان هستند. حالا خودتان انتخاب کنید که می خواهید کی باشید پس معیار ما که پایبند به دین خدا هستیم در امر به معروف و نهی از منکر، احکام خدا است، معروف و منکر، حلال و حرام خدا است، محور انتخاب های ما آن چیزی است که در دین خدا خوب یا بد اعلام شده است. وقتی خداوند گوشت گوسفند را حلال فرموده به طور حتم در این گوشت یک پاکیزگی، یک چیز فوق العاده ای وجود دارد، گوشت خوک را حرام اعلام کرده است پس حتماً در آن خباثتی وجود دارد، من که نخوردم ولی آنهایی که در دوره شاه خورده بودند می گفتند خیلی خوشمزه است، من که نخوردم بدانم واقعاً خوشمزه است، می گفتم از گوشت گوسفند خوشمزه تر است؟ می گفتند بله. من نمی دانم راست می گفتند، دروغ می گفتند ولی درونش خباثت وجود دارد. از سوی دیگر می دانی که اصلاً امر به معروف و نهی از منکر فطری است؟ خیلی جاها ربطی به دین ندارد، شما الان در کوچه راه برو، یکی شلنگ آب را گرفته و توی هوا بازی می کند، به او چه می گویی؟ می گویی آقا، خانم، آب برای مردم سرمایه است، این آب را حرام نکن، اگر بروی سراغش و از دین و ایمانش بپرسی هاها می خندد، اصلاً لا مذهب است. اگر دیوار یک مدرسه ای را یکی بایستد و تکه تکه آجرهایش را بکند شما چه کار می کنی؟ همین جور سرت را پایین می اندازی و می روییک بنده خدایی می گفت آلمان بودم، برای کاری عجله داشتم، آمدم از چراغ قرمز عابر عبور کنم و یک جوری خودم را آن طرف برسانم، آلمانیه من را گرفت که کجا می روی؟ به نظر شما او مسلمان بود؟ نه. خوب و بد را جدا کردن، درست و غلط را جدا کردن یک امر فطری است، چرا؟ چون هر خرابی که در جامعه پدید آید دامن همه آدم ها را می گیرد. امر به معروف و نهی از منکر دو تا حیطه اجرایی دارد، یکی فردی است و دیگری اجتماعی است. در سوره لقمان آیه 17 می خوانیم: يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
لقمان به پسرش می گوید: ای پسرک من، نماز برپا دار، به معروف وادار، از منکر بازدار، بر آسیبی که به تو رسد صبر کن، بی تردید این صبوری از کارهای استوار است. این حیطه ی فردی است پس به صورت فردی هم انجام می شود، پدر و مادرها، در قبال فرزندانتان مسئول هستید، قبل از این که در جامع ولشان کنید، خوب و بد را یادشان دهید، نه خوب و بد متری خودتان و مادربزرگ ها و پدربزرگ هایتان، قرآن می گوید: اگر آنها را که پیشینیان شما می گفتند خوب بود، لازم نبود دین بیاید. شما براساس کتاب، خوب و بد را برایشان تعیین کنید بعد آنها را در جامعه بفرستید چون در جامعه یا آسیب می زنند یا آسیب می بینند، کی مقصر است؟ شما. در حوزه اجتماعی در سوره توبه آیه 71 می خوانیم: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللهَ‌ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ‌ إِنَّ اللهَ‌ عَزيزٌ حَكيمٌ
مردان و زنان با ایمان یار و دوستدار یکدیگرند که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نماز به پا می دارند، زکات می دهند، از خدا و پیامبرش فرمان می برند، آنان را خدا به زودی مشمول رحمت قرار می دهد، خداوند شکست ناپذیر حکیم است. و همین نکته است که امام حسین (ع) در خطبه ای فرمودند: من برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم قیام کردم. و این یک قیام اجتماعی بود، حاصل آن قیام را هم که می دانید. اما در چه شرایطی امر به معروف و نهی از منکر واجب می شود؟ امر کننده به معروف و نهی از منکر، کاملاً از دستور خداوند در آن امر آگاه باشد. اگر آگاه نیستی محض رضای خدا حرف نزن، همان طور که عرض کردم با کتاب خدا امر و نهی کنید، نه از دل خودتان و سلیقه تان، با سلیقه شخصی خوب و بد نکنید، اگر کسی کاملاً مطمئن نیست که خداوند موردی را تایید یا رد فرموده است، بهتر است که سکوت کند، حرف نزند، مطمئن شوید گفتگوی شما حتماً موثر واقع می شود می گوید :من می دانم، بگویم تاثیر نمی کند. تاثیر ظاهری ندارد، اشکال ندارد، شما بگو، بعد از شما هم شاید 2 یا 3 نفر دیگر پیدا شوند و تذکر دهند، بالاخره عاقل وقتی دید از یک مطلب از نواحی آدم های مختلف تذکر می گیرد باعث تفکرش می شود که ببیند چی دارد می شنود. اگر فرد مقابل شما در ارتکاب گناه یا در ارتکاب یک منکر اصرار می ورزد و دائم این کار را می کند تذکر لازم دارد. یا برای انجام یک منکر هیچ عذری ندارد، تذکر می خواهد، یادآوری می خواهد. اگر تذکر ما مفسده ای به دنبال ندارد می بایستی امر به معروف و نهی از منکر کنیم و صد البته سخن باید حکیمانه باشد، سخن باید براساس کلام وحی باشد، با احترام و مهربانی بیان شود. در جای جای قرآن، پروردگار امر می فرماید که گفتگوها باید به بهترین شیوه انجام شود. گاهی اوقات این گفتگوها به جدال هم می رسد، گفتگوی سخت، هیچ اشکالی ندارد، از جانب شما که مومن هستی جدال باید احسن باشد یعنی در گفتگوهایت هیچ جمله یا کلمه بدی به کار نرود، خیلی خلاصه، بفرما، بنشین و بتمرگ، هر سه تا یک معنی دارد و یک کار را دارد نشان می دهد اما مومن همیشه بفرما می گوید حتی تا بتواند بنشین هم نمی گوید. زن و شوهرها چرا این قدر دعوا می کنند؟ برای اینکه از روز اول یاد نگرفتند به هم احترام بگذارند. شما حتی به او بنشین هم نگو، همیشه به او بگو بفرما، چه رسد به اینکه عصبانی هستی و بتمرگ می گویی. در مقابل کسی که توهین هم می کند حتی بفرما پسندیده تر است چون خدا در همه جای قرآن اشاره به سخن نیکو گفتن دارد، چرا اشاره به سخن نیکو می کند؟ مگر خدا خوشش می آید به بنده اش توهین شود؟ نه، خوشش نمی آید ولی خداوند می داند هر جا کلام بد وسط بیاید، مسیر شیطان باز می شود، برای چی؟ برای آنکه نزاع و دشمنی به وجود بیاورد. می گوید این مسیر را تو که مومن هستی ببند، او غیر مومن است، باز می کند، بگذار بکند ولی تو نصف مسیر شیطان را بستی و در دنیا بسیاری از مراوده ها و ارتباطات عملاً همان امر به معروف و نهی از منکر است. علی الخصوص در میان خانواده ها ولی چون زبان نرم و محترم کمتر دیده می شود نتیجه چندان مطلوب نیست. جوان ها با هم حرف می زنند، طرف دارد یک نرم افزار کامپیوتری یا کار حسابداری را یاد می دهد، این ها را به گوش هایم می شنوم که می گویم، حالا خیلی هم با هم رفیق هستند، می گوید خره این جوری نکن، اِ ، خدا حرمت گذاشت و او و تو را آدم آفرید، اگر می خواست خر می آفرید دیگر. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند که دل ها به راحتی جذب نمی شوند. یادتان باشد، خیلی امیدوار نباشید ولی اگر کسی بتواند اعتماد مردم را جلب کند حرفش در دل ها اثر خواهد گذاشت.
برگردیم و یک جمع بندی کلی کنیم؛ معروف و منکر را اول بشناسیم و براساس کلام خدا و نه سلیقه های شخصی آداب امر به معروف و نهی از منکر را هم بشناسیم و در شرایطی درست به کار ببندیم. از کلام درست و حکیمانه استفاده کنیم، گاهاً پندهای زیبا. ولی متاسفم، چون امروزه مطالعه وجود ندارد، من خیلی چیزها بلد بودم که با بروز این سختی های 2 ، 3 سال اخیر خیلی از آنها از حافظه ام رفته است، حرفم را می زدم، مستقیم هم نمی گفتم، در قالب روایتی، در قالب یک گفتگویی، پند سلیمانه حرفم را می زدم، زبان نرم و محترم داشته باشیم، با فرد مقابلمان مدارا کنیم، اول اعتماد مردم را جلب کنیم بعد به آنها امر و نهی کنیم. در کلیه احوال، گفتگوها و حرکت هایمان خدا را مد نظر داشته باشیم و به خاطر خدا حرکت کنیم. یک بنده خدایی که اصلاً من را ندیده است، یک رابطی که او من را می شناسد و پیش او رفته بوده است، می گوید هی به چشم های من نگاه کرد، هی نگاه کرد، من تعجب کردم، او اصلاً اسم من را هم بلد نیست، برگشت و به من گفت: آن کسی که تو از جانبش آمده ای دریای محبت و عشق است، عشق او از توی چشمان تو خوانده می شود. آمد به من گفت چنین چیزی چه طور ممکن است؟ می شود اصلا؟ یا حرف هجو است؟ گفتم هجو نیست می شود، گفت چه طور می شود؟ گفتم برای این که من درِ قلبم را نبستم. من یک روزی شنیدم خدا فرمود: در عرش نمی گنجم در قلب مومن می گنجم. گفتم این قلب یک چیز کوچکی ست تو به این بزرگی چه طور در آن می توانی بگنجی؟ من درش را باز می کنم و دیگر هیچوقت نمی بندم، من در قلبم را به روی هیچکس نمی بندم، نه مرد می شناسم نه زن، نه پیر می شناسم نه جوان، نه پولدار می شناسم نه فقیر، نه تحصیلکرده می شناسم نه بیسواد، رودخانه محبت وقتی جاری شد هر کسی از این رودخانه خورد، رفت جاهای دیگر پخش می شود. چرا رودخانه قلب شما بسته است؟ چرا بازش نمی کنید؟ بازش کنید بگذارید مردم در آن سیراب بشوند بد است؟ در کلیه افعال و گفتگوها خدا را مدنظر داشته باشید، به خاطر خدا حرکت کنید، از غرور و تعصبات بی مورد هم کاملا دوری کنید؛ من گاها می بینم و از همه مهمتر خودمان در گفتار، رفتار و اعمال، مظهر انجام معروف و مظهر دوری از منکر باشیم تا تاثیر گذار باشیم. خلاصه کلام: در روزها و ماه های پیش رو که ابرهای تاریک آخرالزمانی دنیا را احاطه کرده و بیشتر هم احاطه خواهد کرد؛ لیبی بالای سه هزار نفر اگر اشتباه نکنم مُردند، چه قدر ناپدید شدند، با سیل،‌ مغرب آن طور، شما مطمئنید برای ما نمی آید؟ اگر نیاید فقط به یک دلیل است آدم ها دارند تلاش می کنند آدم های بهتری باشند، خدا نمی خواهد از آدم های بهتر زمینش را خالی کند پس بیاییم بهتر باشیم، بیاییم هوشیار باشیم، هوای همدیگر را بیشتر داشته باشیم، راه، سنگ و لاخ و تاریک است، فقط یک چراغ روشن پیش رو داریم آن هم امامی ست که کتاب قرآن را در دست دارد، والسلام. به این سو و آن سو متمایل نشوید.
چه زیبا گفت صنایی:
ای قوم از این سرای حوادث گذر کنید / خیزید و سوی عالم علوی سفرکنید
یک سر بپر همت از این دامگاه دیو/ چو مرغ بر پریده مقر بر قمر کنید (جایتان را ببرید روی ماه)
تا کی ز بهر تربیت چشم تیره روی / جان را هبا کنید خود را هدر کنید
جانی کمال یافته در پرده شما / وانگه شما حدیث تن مختصر کنید
عیسی نشسته پیش شما وآنگه از هوس/ دلتان دهد که بندگی سم خر کنید؟
(می دانید که سم خر عیسی را برایش یک جایگاه ساختند می روند آنجا پرستش می کنند)
تا کی مشام و کام و لب و چشم و گوش را/ هر روز شاهراه دگر شور و شر کنید؟
بر بام هفتمین فلک بر شوید اگر/ یک لحظه قصد بستن این پنج در کنید
از شما چه پنهان رفتم کربلا و آمدم خیلی به آن فکر کردم، این هفته هم به آن خیلی فکر کردم، یک حرکت جدید و همگانی را امروز در پایان ماه صفر در محضر آقا رسول الله (ص) و اهل بیتشان آغاز می کنیم همه عزیزانی که الان در حسینیه اند آنهایی که در فضای آنلاین با ما هستند افراد خانواده هایشان که اینجا نیستند دوستانشان عزیزانشان آنهایی که می خواهند همسفر با ما باشند را دعوت می کنم که هرکس قصد پیوستن به این حرکت را دارد یک دفتر تهیه کند هر صفحه را از وسط خط عمودی بکشید بالای یک قسمت بنویسید احکام صریح حلال و دستوری خداوند و بالای طرف دیگر بنویسید احکام صریح و دستوری حرام های خدا، من نمی خواهم شما بروید آنهایی که متشابه است و نمی فهمید را بنویسید، شما سراغ آن نروید، آنهایی که کاملا مشخص است بنویسید، به حول و قوه الهی خواندن قرآن را با دل و جان با تعمق کافی شروع کنید آیات صریح در این دو باب را در ستون هایتان بنویسید لطفا خوش خط بنویسید شاید الان بچه های جوان بگویند ای بابا خانم شما بلد نیستید با کامپیوتر و نرم افزار قرآن کار کنید، ما که بلدیم یک انگشت می زنیم سرچ می کنیم در می آید. همان انگشتانتان را زدید که الان از قرآن هیچ بلد نیستید، از همین جا آسیب مطالعه قرآنی آغاز شد. متعهد باشید، قرآن بخوانید آیات را جستجو کنید. یک حرکتی را آغاز کردیم شاید بتوانیم به قرآن شناسی در میان جامعه مسلمین کمکی کنیم. بزرگ این جلسات از اعضای بر زمین نشسته می خواهد که برخیزند و در عصر تاریکی های آخر الزمان چراغ هایی را روشن کنند. آن چه که در جامعه می گذرد بر نظر شما تطبیق ندارد هیچ اشکالی ندارد، شما اگر می خواهید ببینید آن چه که می گذرد صحیح است یا غلط به کلام خدا رجوع کنید، به من کار نداشته باش، به فلان مقام را که خورد و برد کار نداشته باش، به خیلی های دیگر هم کار نداشته باش، قضاوت هایتان را بشکنید قبل از آن که شما را بشکنند. قضاوت خیلی در جامعه زیاد است، جامعه ما مسموم است، اصلا و ابدا نمی تواند نفس بکشد چون اصلا در آن پیام معطر و آرام بخش جاری نمی شود. از مقام قضاوت بیرون بیایید، چه کسی به شما مقام قضاوت داده است که دائم قضاوت می کنید؟ بروید زندگی تان را بکنید، اول زندگی صحیح خود را پیدا کنید. بین شما چه کسی هست که بتواند مدعی شود من زندگی صحیحی دارم؟ هیچ کس جرأت نمی کند حتی من، من هم دستم را بالا نمی کنم با این که همه عمرم را تلاش کردم. آیا فکر نمی کنید که به زودی وقت رفتن خواهد شد؟ همه آنهایی که در لیبی و مغرب مُردند، پیر و جوان در آنها بود پس پیر و جوان نمی شناسد پس بهتر است که مقداری بار و بنه مان را تمیز و مرتب کنیم، فقط یک جمله بگویم و بحث را ببندم: اگر توانستید به کربلا بروید، آن قدر هم سخت است که جان بالا می آورد، فکر نکنید جای راحتی شما را می فرستم، من تازه روی پر قو رفتم روی ویلچر بودم، دائم به من رسیدگی کردند ولی بسیار سخت است، می دانید سختی آن کجاست؟ سختی آن جایی است که در مسیر کربلا می روی و آن قدر خود را پاکیزه و صاف کردی که ناله های دل اسرای کربلا را می شنوی، بعد از چهارده قرن صدای ناله ها در آن فضا هنوز وجود دارد، این همه موکب، این همه خوراکی، قدم به قدم بخور و برو یک ریال هم پول نده ولی خب این طور است. بروید تا بدانید زندگی یعنی چه. بروید تا بفهمید وقتی امام حسین (ع) گفت من برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم قیام کردم، یعنی چه؟

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید