منو

یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403 - Sun 05 05 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره انبیا بخش نهم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٤١﴾
و همانا پیامبران پیش از تو ریش خند شدند .
یعنی آن چه که بر پیامبر اتفاق می افتاد به فرموده پروردگار جدید نبود بر هر کس که کلام حق بگوید تمسخر و ریشخند وجود دارد ، چرا ؟ یکی از دلایلی که انسان ها تمسخر می کنند نادانی آن ها نیست بر عکس از آگاهی آن ها است یعنی کاملاً می دانند آن چه که وجود دارد حق است اما با تمسخر کردن ، مضحکه ساختن ، راحت تر بساط آدم ها را به هم می ریزند . اگر یک نفر ناگهان وارد جمع شود و بخواهد قلدری کند همه با هم گارد می گیرند و جلوی او می ایستند اما اگر بیاید بنشیند و شروع کند ریز ریز به تمسخر کردن و خندیدن بدون آن که آدم ها متوجه باشند خود به خود به آن جذب می شوند و خوششان می آید چون خسته هم هستند و دلشان می خواهد یک چیزی گفته شود و خنده ای هم بکنند . پس تمسخر کردن از سوی آدم های نادان و نا آگاه اتفاق نمی افتد کاملاً از سوی آگاهان اتفاق می افتد . حالا اگر در دعواها و مذاکراتی که بین شما و دیگران رخ می دهد درگیر شدید ، اگر شما درگیر یک هم چنین مسائلی شدید هوشیار باشید ، شما که از پیامبرخدا بالاتر نیستید . به طور حتم آن کسی که می خواهد به شما ضربه بزند کاملاً آگاه است که شما درست می گویید ، شما بر حق هستید نه آن که نداند و نفهمد . با آن که تمسخر می کند با شدّت بیشتری برخورد کنید تا با آن که جلوی شما می ایستد . آن که جلوی شما می ایستد در دُگم بودن خودش غرق شده است ؛ یک تعصبّی دارد که فقط من حق می گویم و اصلاً شاید آگاه نباشد که حق از جانب او نیست . اما آن کسی که تمسخر می کند کاملاً آگاه است که حق است و برای آن که بر کرسی برتری بنشیند سلاح تمسخر را بر عهده گرفته است پس این را هوشیار باشید .
همانا پیامبراین پیش از تو نیز ریشخند شدند پس کسانی که آن ها را تمسخر می کردند همان عذابی که به سخریه گرفته بودند دامانشان را گرفت .
آن هایی که آمدند و پیامبران پیشین را به تمسخر گرفتند در بلاهایی دچار شدند که این بلاها عملاً همان چیزی را که می خواستند بر سر پیامبران پیشین بیاورند بر سرشان آمد . چنان گرفتار شدند ، چرا ؟ چون عذابی را بر دیگران عرضه می کردند که مشابه آن را باید دریافت می کردند ، عین آن را باید می گرفتند تحویل می گرفتند . پس خیلی ناراحت نباشید از کسی که می آید و در این زمینه ها با شما روبرو می شود . حالا موارد عادی فردی یک چیز جداست شاید هم واقعاً طرف در یک جاهایی حق داشته باشد اما در زمینه دین شما نه عصبی شوید ، نه دلتنگ و دلگیر شوید ، به خدا پناه ببرید و از او بخواهید تا او را آگاه کند . اگر آگاه شونده نیست به خودش مشغولش کند . این همان عذابی است که می خواهد برای شما و شما در عمل به خودش هدیه می کنید .
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿٤٢﴾
بگو چه کسی شما را شب و روز از قهر خدای رحمان حفظ می کند .
خداوند لحظه ای عنایتش را بردارد همه چیز در هم می پیچد . اگر لحظه ای زمین را بدون نماینده خودش قرار دهد طومار زمین در هم پیچیده می شود . چه کسی می تواند شما را از بلا یا از آن چه که از جانب حق بر شما عذاب وارد می شود نجات دهد و حفظتان کند ؟ هیچ کس قادر به چنین کاری نیست . آن هایی که در حادثه این ساختمان در آبادان مُردند چه کسی توانست آن ها را نجات دهد ؟ هیچ کس . اراده خدا قرار گرفت بر تعدادی که نجات پیدا کنند که گواه جریان باشند . اگر بر ما قهر خدا واقع شود ، در مقابل قهر خدا هیچ کس نمی تواند ما را کمک کند . خیلی مهم است که شما چه قدر خدا را می شناسید ، قبول دارید را کار ندارم ، فعلاً کار ندارم . چه قدر خدا را می شناسید این خیلی مهم است . درد امروز ما نشناختن خداست نه قبول نکردن خدا .
بگو چه کسی شما را شب و روز از قهر خدای رحمان حفظ می کند ، بلکه آن ها از یاد پروردگارشان روی گردانند .
می گوید با همه این صحبت ها این انسان ها به جای این که روی بیاورند با خدای خویش حرف بزنند از یاد خدایشان روی گردانند ، او را یاد نمی کنند ، او را صدا نمی کنند ، در خواست از او نمی کنند آن چه که می خواهند از بندگان کوچک و بی مقدار روی زمین طلب می کنند . خواه و ناخواه ناکام و شکست خورده می مانند ، آن وقت است که می نشینند و زاری می کنند .
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿٤٣﴾
آیا برایشان خدایانی است که در برابر ما از آن ها دفاع می کنند ؟
آن هایی که از خدا روی برگرداندند ، این هایی که با خدای خود حرف نمی زنند آیا خدایانی دارند که از آن ها دفاع کنند ؟ شما کسی را دارید که در مقابل بلایا شما را حفظ کند ؟ آیا وقتی بچه یا عزیزتان به سفر می رود در مقابل آن چه که ممکن است در این سفر بر او واقع شود شما پشتیبانی دارید که از او کمک بخواهید ؟ ببینید این جملات جملاتِ تکراری است ما بارها شنیدیم ، از سخنرانان بسیاری شنیدیم ، از آقایانی که روی منابر صحبت کردند ، در کتاب ها خواندیم ، بین خودمان بحث شده ولی امروز روزی است که در دل ها باز شود و به جای گوش ها ، دل ها بشنود تا حالا هر چه شنیدیم ، گوش هایمان شنیده چه قدر سود داشته ؟ هیچ . یک دالان مستقیم است از یک گوش به درون آمده و از گوش دیگر بیرون رفته است . ولی اگر چیزی بر دل وارد شود خروج ندارد . مثل دو تا گوش ، مثل دو تا چشم دالان ندارد . امروز دیگر روزی است که هر آن چه که می شنویم با دل بشنویم نه با گوش ، غیر از این باشد باختیم ، به چه درد می خورد ما که همه این ها را بلدیم . جز خدا چه کسی می خواهد ما را پشتیبانی کند ؟ هیچ کس . ولی واقعیت این است که آن چه که می گوییم باور نداریم قلب ما کلام را نشنیده و چون نشنیده باور هم نمی کند .
آیا برایشان خدایانی است که از آن ها در برابر ما دفاع کنند ؟ نه می توانند خود را یاری کنند ، نه از جانب ما حمایت می شوند .
می گوید آن هایی که چنین اعتقادی دارند یادشان باشد این ها نه تنها خودشان نمی توانند خودشان را یاری کنند ، خدایانی هم که برای خودشان در نظر گرفتند آن ها هم نمی توانند یاری کنند که هیچ ، در نهایت از جانب پروردگار هم حمایتی نخواهند داشت .
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّی طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿٤٤﴾
بلکه ما آنان و پدرانشان را برخوردار کردیم ، از چه ؟ از همه چیز ، از تمام نعمات دنیایی ، از داشتن پول ، مِلک ، همسر ، اولاد ، خانواده ، همه چیز آن ها را ما برخوردار کردیم .
تا آن جا که عمرشان طولانی شد .
چون اگر عمر طولانی نشود آدمی همه چیز را که نمی تواند داشته باشد . وقتی که یک جوانی بیست ساله می میرد دیگر جفت ندارد پس نعمت جفت داشتن را نچشیده است . نعمت اولاد داشتن را نچشیده است . داماد داشته باشد ، عروس داشته باشد ، نوه داشته باشد ، سفرهای خارجی برود ، خوش بگذراند این ها را نچشیده است . خداوند می گوید : ما آن ها و پدرانشان را برخوردار کردیم تا آن جا که عمرشان طولانی شد . عمر که طولانی می شود غرور بالا می رود . شما کمی در آدم های سن بالا نگاه کنید دائم می گویند من . من می دانم ، من بلدم ، من این کار را کردم ، من این چنین هستم ، من آن چنانم ، من این را دارم . چون عمرشان طولانی شده و نسبت به جوانانشان سنشان بالا رفته و برخوردار شدند پس بیشتر می دانند . وقتی که عمر طولانی می شود باید خیلی دقت کنیم . طولانی بودن سن و عمر دال بر این نمی شود که ما برتری داریم بر بقیّه خیلی از چیزها را می فهمیم ولی دال بر این نیست که از بقیّه برتریم . ما هم در سن آن ها که بودیم این قدر نمی فهمیدیم ، می فهمیدیم ؟ نه . این قدر بلد بودیم ؟ نه . بنده وقتی سیزده ، چهارده سالم بود به اندازه الان از تجربیات زندگی برخوردار بودم ؟ نه . پس سیزده ساله الان هم مثل آن موقع من است یا به عبارت بهتر حتی با من الان که عمری گذراندم و کلّی تجربه کسب کردم برابر است چون او به اندازه سنش مقایسه می شود ، من به اندازه سنم . این که که دیگر فخر فروشی ندارد ، دارد ؟ ندارد . او به اندازه سنش و من به اندازه سنم . خداوند می گوید ما به این ها دادیم . بنده خیلی چیزها را تجربه کردم . دانشگاه رفتم ، کلاس های مختلف رفتم ، خیاطی دیپلم گرفتم سال ها لباس هایم را خودم دوختم ، آخرش ، که چه ؟ آیا این باعث می شود خدا کثرت سن به من داده به واسطه آن چه که توانستم از نعماتش برخوردار شوم امروز بر دیگران فخری بفروشم ، غروری به خرج دهم ، دیگران را به حساب نیاورم ، هرگز . هرگز چنین رفتاری درست نیست و باید مراقب جوانانتان باشید .
آیا نمی بینند که ما به سراغ زمین می آییم ؟ آن را از هر طرف می کاهیم .
خیلی هشدار سنگینی است . الان در این قرآن ها نوشته است آن را از هر طرف می کاهیم مترجم در پرانتز گذاشته : و مردمش را می بریم . فقط مردمش نیست ، کو مردمش را می بریم ؟ تعداد جمعیت دنیا رو به افزایش است رو به کاهش نیست . وقتی انقلاب شد ما سی و سه میلیون بودیم الان نود میلیون یا بیشتر هستیم کاهشی نیست . این کاهشی که خداوند راجع به آن صحبت می کند کاهش دیگری است . یک چیزهایی را از دسترس ما خارج می کنند . یک وقتی بود در مزارع مردم کار می کردند ، چه قدر هم کار می کردند ، شبانه روز کار می کردند تا بتوانند محصول را برای مثلاً یک عمرشان یا یک سالشان به دست آورند . الان خیلی ساده گلخانه می زنند و داخل گلخانه ها کار می کنند ، محصول به دست می آورند . در عمل آن زمین ها چه شد ؟ دارد کم می شود ، خیلی چیزها دارد محدود می شود . ظاهرش پیشرفت تکنولوژی است خیلی هم عالی است اما پیشرفت تکنولوژی آیا کاری کرده که در این پیشرفت انسان ها از تمامی بخش های زمین بهره ببرند ؟ نه . شما شمال تشریف ببرید زمین های کشاورزی ویلا شده است ، از زمین کاسته می شود . از آن زمینی که می خواست بارور شود ، از آن زمینی که می خواست محصول دهد و می خواست من و شما را منتفع کند دارد کاسته می شود به همان میزان از آبش . اگر ما قدری از خودمان بیرون باشیم و به طبیعت وصل باشیم صدای طبیعت را می شنویم ، طبیعت حرف می زند ، گفتگو می کند . جایی که ما کلبه کوچک روستایی گرفتیم ، در آن کوچه دو یا سه خانه بودیم الان بیایید و ببینید چه خبر است !
از زمین کاسته شد ، کاهیده شد ، کسی نیامد دزدی ببرد ولی دیگر زمین نیست ، دیگر آن سرسبزی که بود الان ستون هایی هست که رفته بالا ، سفال هایی که چیده شده ، شده دیوار . این ها مجازاتی است که خداوند برای این هایی که غرور می ورزند در دنیا و مسیری که خدا تعیین کرده ، نمی روند .
آیا نمی بینند ما به سراغ زمین می آییم ، آن را از هر طرف می کاهیم آیا پس آن ها پیروز هستند . ما پیروز هستیم ؟ نه ، اصلاً و ابداً ما پیروز نیستیم . یک بار راجب نمک آبرود صحبت می کردم گفتم می شد در منطقه ای مثل آن جا یک برج ساخته شود با تعداد زیادی آپارتمان ، من و شما برویم و یکی بخریم ، برویم آن جا استراحت کنیم اما همه زمین ها را نکنیم خانه . ما زمین ها را کاستیم پس اتفاق می افتد ،.مراقب نوع تفکرمان ، نوع عملکردمان ، نوع خواسته هایمان باشیم و یادمان باشد از زمین هر چه می گیریم باید یک چیزی به زمین بدهیم ، ما فعلاً فقط می گیریم چیزی به زمین نمی دهیم . به این نکته باید خیلی توجه کنیم .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید