بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه قصّه حضرت موسی می خوانیم .
وَ لَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَ أَبَى ﴿۵۶﴾
البته ما همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی آن ها را تکذیب کرد و سرباز زد .
یعنی قبل از این که باری تعالی موسی را اعزام کند می فرماید ما همه آیات خود را به او نشان دادیم که این ها را تأیید کند و خودش را برهاند ، نیاز به تذکّر نداشته باشد ، جزو بندگان خوب قرار گیرد ولی نه ، او همه آن ها را تکذیب کرد و از همه آن دستورات سرباز زد . حالا نزد فرعون ، موسی قرار گرفته است .
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى ﴿۵۷﴾
گفت آیا نزد ما آمده ای تا ما را با سِحر خود از دیارمان بیرون کنی ای موسی .
فرعون وقتی کلام موسی را می شنود ، با وجود پروردگار کاملاً آشنایی داشت چون کسی که نادان نباشد هلاک نمی شود ، تا زمانی که به دانایی برسد و باز انکار کند . کلام موسی را خوب می شناخت و می دانست این کلام ، کلامی بزرگ است از جانب حضرت حق ولی باز گفت تو آمده ای تا با این سحر خود با این جادوی خود کاری کنی که ما از دیارمان بیرون رویم ای موسی ؟
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى ﴿۵۸﴾
ما قطعاً برای تو جادویی مانند آن می آوریم .
منظورش این بود که تو هر جادویی به کار ببری ، ما جادویی مانند آن ، یا مخالف آن یا در جنگ آن می آوریم .
پس میان ما و خودت محل قراری بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو ، آن هم در زمینی هموار .
در آیه دو سه نکته جالب دارد . اولاً : یاد می دهد به ما تا در مقابل دشمنان خدا همیشه آن چیزی را که کلام آن ها را ببلعد وکلام آن ها را ضایع کند آماده کنیم چون ما به حول و قوه الهی از پشتیبانی پروردگار برخورداریم . دوم : به طرف مقابل بگوییم تو قرار را بگذار ؛ آن هم قراری که نه خودت بخواهی کنسلش کنی و نه ما . سوم : اگر قرار است عدّه کثیری آن جا حضور پیدا کنند دریک زمین هموار باشد ، پستی و بلندی نداشته باشد که عدّه ای از دیدن و شنیدن به خوبی محروم شوند .
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ﴿۵۹﴾
گفت موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد آورده می شوند .
کلام های خوب ، پیام های والا و ارزشمند را همیشه سعی کنید در اعیاد به گوش مردم برسانید . موسی گفت روز جشن ، نه یک روزی که هیچ اتفاقی در آن نبود یا یک روزی که ممکن بود عزایی یا قصّه ای باشد . گفت روز جشن مردم پیش از ظهر خودشان می آیند ؛ یعنی نیازی نیست که تو مردم را در یک روز اضافه به زحمت بیندازی که عدّه ای سر باز زنند و نخواهند رجوع کنند . گفت پیش از ظهر مردم خودشان می آیند و آماده می شوند ، موعد ما روز جشن باشد ، پیش از ظهر .
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى ﴿۶۰﴾
پس فرعون برگشت تمام شگرد خود را گِرد آورد ، سپس باز آمد .
پیغام آمد که تمام اسباب و وسایلی که برای چنین جمعی می توانست جمع آوری کند ، جمع آوری کند و سپس در آن روز برگردد .
قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ﴿۶۱﴾
موسی در آن روز موعود به آن ها گفت : وای بر شما بر خدا دروغ نبندید که خدا شما را با عذابی هلاک می کند .
اخطار آخر را هم کرد . به همه آن هایی که آن جا حضور داشتند گفت : وای بر شما به خدا دروغ نبندید که خدا شما را با عذابی هلاک می کند .
هر که دروغ سازد بی تردید نا امید و زیان کار شده است .
این کلام حضرت حق و کلام پیغمبر خدا در آن روز کلامی نیست که از بین رفته باشد . کلامی نیست که فقط مخصوص آن روز باشد ، این کلامی است که در تمام اعصار و قرون پابرجا هست ، بوده و خواهد بود ، که کسانی که بر خداوند دروغ می بندند ، کَلَک سوار می کنند و هزاران روش غلط می روند این ها بالاخره نا امید خواهند شد و دچار زیان . بهتر نیست راه راست را انتخاب کنیم و در راه راست قدم برداریم ، حتماً ، حتماً .

• < قبلی
• بعدی >