منو

سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403 - Tue 04 30 2024

A+ A A-

نگاهی به سوره مومنون بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

همین 11 آیه اول از سوره مؤمنون را هر انسانی در هر مذهب و مکتبی بخواند و عمل بکند کفایت می کند برای این که رستگار شود، چون دستورالعملی خوب، جامع و کامل است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾
براستی که مؤمنان رستگار شدند.
پس اگر کسی ایمان آورنده و عمل کننده بود در این که رستگار خواهد شد شکّی نخواهد بود. حالا این رستگاری چیست، این خودش خیلی مهم است. یک رستگاری مال عالم عقبی و آخرت است، در آن جا چه می دهند؟ بهشت می دهند یا.... نمی دانم، هنوز نرفتم که بدانم. اما در دنیا رستگاری یعنی چه؟ رستگاری مخصوص کسانی است که در دنیا همچون ملکه سبا دامن هایشان را بالا گرفتند راه می روند. آقا که دیگر دامن ندارد، خانم می تواند این کار را بکند آقا چه کند؟ مقصود این نیست. مقصود این است که طوری در دنیا حرکت می کنند که هیچ گونه وابستگی به آن چه که در روی زمین وجود دارد برایشان باقی نمی ماند. هیچ گونه دلبستگی، قراردادی برایشان باقی نمی ماند. هرلحظه به آن ها گفته شود وقت تمام شد باید بروید با کمال میل اجرا می کنند. حالا می خواهید بدانید شما رستگار هستی یا نه؟ این طور نیست؟ همه ما دلمان می خواهد بدانیم دیگر، نمی خواهد بدانیم؟ یک پیشنهاد می کنم: یک کاغذ بردار روی آن بنویس: حضرت عزرائیل آمده و می گوید: فقط یک هفته وقت داری، خداوند دستور داده پایان این هفته تو را ببرم. بعد تمام احوالاتت را روی آن کاغذ بنویس. این خبر را خواندی، گرفتی چه حالی شدی؟ چه احساسی شدی؟ با خودت فکر کردی چه کار بکنی؟ چه چیزی را به چه کسی بدهی؟ چه چیزی را به نام چه کسی بزنی؟ کجا از خطر نجات بدهی؟ بروی از چه کسی عذر خواهی کنی؟ به چه کسی بگویی من را حلال کن؟ اگر هنوز این ها در کف تو هست رستگار نیستی. رستگار کسی است که در هر دقیقه حسابش تسویه است، این را می گویند رستگار. پس یکی از کارهایی که می توانید بکنید و خیلی مهم و جالب است این است که هر روز محک بزنید، آیا امروز به رستگاری نزدیک شدید یا نه؟ امروز که نوشتید: حضرت عزرائیل آمده گفته که خانم، آقا، امروز سه شنبه بود، سه شنبه بعد می آیم تو را می برم. اما با خودت روراست باش، سر خودت را کلاه نگذار، کلک نزن هیچ فایده ای ندارد. هر چه حست آمد همان طوری بنویس. خوب است یا بد است، بنویس. فردا دوباره به خودت بگو: حضرت عزرائیل آمده گفته: خانم، آقا امروز چهارشنبه است، چهارشنبه دیگر می آیم تو را می برم، فردا چه حسی داری؟ پس فردا چه حسی داری؟ اگر روز به روز از این دلهره هایت کم می شود پس داری درست می روی. چطوری این دلهره هایت کم می شود؟ این جالب است. هر روزی ادای دِینت را انجام می دهی. امروز یادت آمد به فلانی یک زمانی بدهکار بودی و انجام ندادی، بلافاصله انجام می دهی. یادم می آید ده سالم بود یک خانم پیری در فامیلمان داشتیم به او می گفتیم: خانجان، خیلی پیرزن خوب و مؤمنی بود . او اولین بار به من یاد داد که هر وقت حاجت داشتی نماز جعفر طیّار بخوان. یادم نمی آید واقعاً چه قصه ای پیش آمد که دچار دلهره شدم، یک بچه ده ساله بودم، نذر کردم نماز جعفر طیّار بخوانم. مسئله حل شد تمام شد فراموش هم کرده بودم، مدتها گذشت. یک وقت به خودم آمدم که من نذر داشتم! وفای به عهد می خواهد، رفتم خواندم دیدم، وای خدا! چقدر این نماز کار دارد، چقدر طولانی است! حالا من چکار کنم؟ یک بچه 11-10 ساله مگر حوصله دارد این همه سر جانماز بماند؟ حوصله ندارد. دائم گفتم: می خوانم ، می خوانم تا بالاخره یک شب خواب دیدم که وای وای وای! چه کُنده های هیزمی که آتش خورده و همه شعله ور است. من را می برند نزدیک هُرمش می خورد برمی گردم. گفتم: چرا با من این کار را می کنید، شما که نمی خواهید من را بسوزانید، چرا من را دائم نزدیک می برید؟ گفتند: هر کس عهد کرد و وفا به عهدش نکرد عاقبتش این است. بیدار که شدم یادم آمد، گفتم: مُردی و ماندی فردا بخوان. شما نگاه کنید ببینید هر روزی که می گذرد آیا از میزان تعهداتی که باید انجام می دادید و نداده بودید، از چیزهایی که می ترسیدید آخ بمیرم روی زمین می ماند، کم شد یا نشد؟ اگر کم شد در مسیر درست هستی، اگر نشد خدا به دادت برسد. حالا خداوند دارد مؤمنان را تعریف می کند، چه کسانی هستند:
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾
آنان که در نمازشان خاشع هستند.
می خواهد نماز بخواند. بعضی ها یال و کوپالی درست می کنند، جانمازم این طوری باشد، محیط نمازم آن طوری باشد، لباسم چنان باشد. نمازت را چطوری خواندی؟ تمام مدت هم که دارد نماز می خواند چشم هایش این طرف و آن طرف هم دارد می چرخد. او کجا رفت؟ این کجارفت؟ او چه کسی بود در زد؟ گوشش کار می کند، اخبار تلویزیون که روشن است دارد چه می گوید؟ نشد. تو در نماز خاشع نبودی، خشوع نداشتی، خشوع داشتن یک ویژگی خاص است. یا نه اصلاً اهمیّت نمی دهد کجا دارد نماز می خواند؟ آن جا پاک است؟ تمیز است؟ غصبی هست؟ غصبی نیست؟ نجسی ندارد؟ لباس تنش چطوری است؟ می خواهد برود حمام، می گوید: بگذار نمازم را بخوانم بعد بروم حمام، لباسهایت را عوض کن تمیز بشوی بعد نمازت را بخوان لااقل یا زودتر اقدام کن. کسی که در مقابل خدا می ایستد و دارد نماز می خواند باید خشوع داشته باشد.
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾
آنان که از بیهوده روی گردانند.
این جا بحث حرام نیست، حرام که دیگر جای خود دارد. مؤمن که هیچ وقت کار حرام نمی کند، دنبال حرام نمی رود اما مؤمن کار بیهوده هم نمی کند. کار بیهوده چیست؟ در کمال تأسف تکنولوژی امروزه از جهان غرب یک چیزهایی را به جهان سوم که ما باشیم فرستاده که بچه های ما را دائماً مشغول کُشت و کشتار کرده، سبقت های رانندگی کرده، شما از این ها جز این که زمانتان را پُر می کنید چه بهره ای می برید؟ یاد می گیرید؟ آیا دیدید یک نفر مسابقه اتومبیل رانی کند با این دستگاه ها بعد راننده خوبی هم بشود؟ هم چنین چیزی هم تا حالا شده؟ پلیس راهنمایی به کسی که در این مسابقات این مدلی نفر اول می شود گواهینامه می دهد؟ نه نمی دهد. آدامس می اندازد در دهانش، در مهمانی، در جلسات اداری، در خیابان در مترو. خوردن آدامس حرام است؟ نه ! کار بیهوده است. دائم شما می جوید آب دهانتان ترشح می کند می فرستید پایین، معده ترشح می کند دنبال یک چیزی می گردد که آن را هضم کند؛ چه چیزی را هضم کند جز پرزهای مفید فضای معده ات را؟ کار بیهوده است و هزاران کار بیهوده دیگر مثل این. بگردید ببینید چکار بیهوده دیگری مثل این انجام می دهید که به درد هیچی نمی خورد نه دنیای شما را خوب و مفرح می کند نه آخرتتان را به یک جایی می رساند، یک چیزی برایتان فراهم می کند. اگر نمی کند برای چه می کنید؟ به چه درد می خورد؟ نکنید. شما می روید کنار دریا ساعت ها قدم می زنید هیچ وقت به شما نمی گویند کار بیهوده ای کردی چون هر پایی که روی آن ماسه ها بخصوص بدون کفش راه رفتی کلّی انرژی از آن زمین گرفتی و کلّی تفکر و تعقل در شرایط زندگیت کردی اما یکی می رود یک جایی که می داند این جا مورچه ها هستند یک چوب دستش می گیرد و توی سوراخ مورچه ها می کند، مورچه ها هراسان بیرون می ریزند، می خندد هیچ مورچه ای را هم نمی کُشد، کار بیهوده می کند. هزاران مورد دیگر این چنین وجود دارد.
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿٤﴾‏ ‎
و آنان كه زكات مى‌پردازند.
زکات چقدر مهم است. چقدر زکات را خداوند در قرآن یادآوری کرده! در جامعه عده ای بر اساس دست رنجشان و تلاششان زندگی می کنند و عده ای هستند که نمی توانند تلاش کاری داشته باشند ولی حیات که دارند، شکم که دارند، بدن که دارند، لباس می خواهند و.... حیات یک جامعه در چنین مواقعی به زکات بستگی دارد، برایشان خرج می شود. می گوید کسانی که مؤمن هستند و رستگار می شوند، زکات می پردازند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٥﴾ ‎
و كسانى كه عفت خود را حفظ مى‌كنند.
عفت را یکی برای من معنی کند، عفت یعنی چه؟ عفت یک معنی بزرگ دارد. منظور پاکدامنی است؟ یک تعریفی عفت یک تعریفی دارد! وقتی خداوند در قرآن به آن اشاره می کند، این ترجمه می گوید عفت. پوشاننده همه نقاطی از بدن که کاملاً شخصی است و نیازی به باز بودن ندارد. شما اگر یکی چشمتان را ببندد نمی توانید راه بروید زمین می خورید، خدا نمی گوید چشمت را ببند و راه برو، اگر گوشهایت را با یک چیزی بگیری نمی شنوی، صدایی نمی شنوی، تصادف می کنی و هزار چیز دیگر، این را نمی گوید. اما اگر یک خانم موی سرش پوشیده باشد هیچ اتفاقی برایش نمی افتد، اگر یک آقایی بدنش پوشیده باشد هیچ اتفاقی برایش نمی افتد، اگر حیات جنسی او پوشیده باشد هیچ اتفاقی برایش نمی افتد، تمام این ها می شود عفت شما. شما نیاز دارید کف پایتان را زمین بگذارید آیا لازم است تا زانویتان هم لخت باشد؟ اصلاً و ابداً. عفت به اعضاء دیگر هم قائل می شود، همین چشم و گوش و زبانی که می گوییم باز باشد. دهان من باز است، حرف می زنم هیچ اشکالی هم ندارد، گناه هم ندارد. چشمم هم باز است می بینید اما این ها هم عفت می خواهد حرام گوش نکند، لغو گوش نکند، لغو بیان نکند، حرام بیان نکند، تهمت، بهتان، دروغ بر این زبان جاری نشود، چشم به حرام نگاه نکند. می گوید الان ماشاءالله جامعه ما پُر از حرام است، شما هم راست می گویید حق با شماست. شما نیاز دارید که زمین نخورید ولی آیا نیاز به این دارید بخصوص آقایان را می گویم خانم ها هم همین طورند درمورد آقایان برعکس. من هر چه می گویم دو طرفه می گویم. آیا موقع راه رفتن نیاز دارید به این که چشمتان جلویتان را ببیند نرود توی سینه یک بنده خدایی، نروی بخوری به یک ماشینی غیر از این است؟ اما اگر یک خانم دیدی 72 رنگ آیا لازم داری دوباره برگردی نگاه کنی؟ آیا لازم داری برگردی تمام وجناتش را ببینی؟ شما این قدر به دیدار ایشان نیاز داری که حذر کنی مسیرت را تغییر بدهی با او مواجه نشوی آیا بیشتر از این نیاز داری؟ یا یک خانم فرقی نمی کند هزار ماشاءالله دختر خانم های ما که الان وضعشان خیلی عالیه از پسرهای ما پیشی دارند به قول خودمان در دید زدن آقایان، بررسی آقایان، این کار را نکنید عفت خودتان را حفظ کنید تا جزو چه کسانی باشید؟ جزو رستگاران.
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿٦﴾ ‎
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه مالك آن ها شده‌اند.
کسانی که عفت خود را حفظ می کنند برایش شرط قائل می شود مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه مالك آن ها شده‌اند. قانون قدیم بود که قبایل حمله می کردند زن هایی را که به کنیزی می گرفتند و می آوردند حالا می فروختند. ما چقدر در خاندان ائمه کنیز داریم که علامه از آن درآمد چون این ها را می گرفتند پرورششان می دادند، کاملاً فهیم می شدند بعد در نهایت اگر می خواستند می بخشیدند می گفتند که آزادی و می توانی بروی که اکثراً هم دلشان نمی خواست بروند، می خواستند که در خانه امام بمانند. اگر کنیزی وارد می شد و به همسری امام در می آمد آزاد بود، این طور افراد اگر شما عفتتان را حفظ نکنید یعنی جایگاه های پوشیده تان بیرون باشد به آن ایراد نمی گیرند.
كه در اين صورت بر آنان ملامتى نيست.
اواخر دوره رژیم قبل آموزش و پرورش تدریس می کردم می دیدم همکاران خانم که می آیند موهایشان از دیروز یک تار مویش هم جابجا نشده، از آن ها پرسیدم چطور ممکنه که شما یک تار مویتان هم جابجا نمی شود؟ خندیدند گفتند ما جمعه به جمعه صبح می رویم آرایشگاه، انواع و اقسام کارها را روی موهایمان انجام می دهند، آن را فیکس می کنند برای کلّ هفته. گفتم خب شوهرهایتان هیچی نمی گویند؟ گفتند نه، آن ها هم تلویزیونشان را می بینند. همه بی حجاب بودند. یعنی زشتی شان برای همسرانشان بود و زیبائیشان برای مردهای نامحرم بیرون بود. خیلی باید دقت کنیم . امروز هم این اتفاق می افتد بیرون که کمی توجه بگذارید می بینید. مادران دخترانتان را درست تربیت کنید برای خدا یادشان دهید چه درست است و چه غلط، بفهمد غلط را انتخاب کند به شما ربطی ندارد دیگر به گردن شما هیچ حقی ندارد ولی اگر به او یاد ندادی و گفتی حالا جوان است، بگذار مطابق دلش راه روم وای به حالتان. دخترم همیشه که در این سن و سال نبوده، یک نوجوان بود می خواستیم برویم مهمانی و لباسی می پوشید و می آمد و می گفت مامان این خوب است؟ نگاه می کردم و می گفتم از نظر من برای شما برازنده نیست؛ قشنگ بود بچه بود دلش می خواست قشنگ باشد. می گفتم شما آزاد هستید و هر کاری که می خواهید می توانید انجام دهید ولی شأن و شخصیت یک خانم این نیست و همیشه گوش کرد. سودش را خودش بُرد غیر از این است؟ برای خدا به بچه هایتان یاد دهید.
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾
پس کسانی که غیر از این را بجویند آنان حتماً متجاوزند.
هر کس غیر از این حرکت می کند متجاوز است. هوشیار بشوید، متجاوز یعنی کسی که در مقابل خدا گردنکشی کرده چون خدا راه درست را نشان داده و این از راه درست تجاوز کرده. خانمی که بد می پوشد در حق مردان متجاوز است. آقایی که چشمش حرام را نگاه می کند در حق ناموس مردم متجاوز است و هزاران چیز دیگر که دلم نمی خواهد این جا بگویم.
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۸﴾
و آنان که امانت ها و پیمان خود را رعایت می کنند.
هر چیزی که نزد شما امانت است گاه امانت از دیگران نزد ماست ما حق خیانت در امانت نداریم. خانم فلانی برای بنده آش درست کرده با قابلمه فرستاده دستش درد نکند غذای آن را خالی می کنم در ظرف خودم و قابلمه را می شویم و بالای کمد می گذارم تا وقتی هم را ببینیم ما دیگر حق نداریم از آن قابلمه استفاده کنیم نزد ما امانت است. این یک نوع امانت است حالا امانت شکل های مختلف دار. هر چیزی که خدا به شما داده امانت است. آقا زن شما امانت خدا نزد تو است، چگونه از او نگه داری می کنی؟ ظلم می کنی و زور می گویی؟ به کار حرام وادارش می کنی؟ خانم همسر شما امانت خداست دست شما. شما با این همسرت که امانت خداست چگونه رفتار می کنی آیا آن چه که نیاز دارد برای او آماده می کنی؟ آیا آن چه که خدا بر عهده ات گذاشته انجام می دهی؟
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹﴾
آنان که بر نمازهایشان محافظت دارند.
آن که نماز نمی خواند که هیچ گفتگویی در مورد او ندارم اما آن که نماز خوان است اگر نمازش را محافظت نمی کند، اذان دادند کاری دستش بوده بسیار خوب، یک ربع بعد دو ساعت بعد بخوان، درست وقتی به اذان مغرب چسبید آخ آخ نماز نخواندم، تو بر نمازت محافظت نکردی. نه شما در جایی در سفری بودید که یک تأخیر بدی در آن افتاد در آخرین لحظه می رسید که نماز بخوانید اشکالی ندارد، شما تقصیری نداشتید. بر نمازها حفاظت داشته باشید. یک محافظت دیگر برای نماز درست انجام دادن آن است. یعنی اگر من کنار شما ایستادم و گوش کردم تا یاد بگیرم چطور نماز می خوانی باید کلمات را واضح بشنوم. خانم شما نباید نماز را بلند بخوانید حرفی در آن نیست ولی با دهان بسته هم نمی خوانیم، چرا این طور نماز می خوانی؟ می گوید در دلم می خوانم، چه کسی گفت در دلت بخوانی؟ آن قدر باید صدا داشته باشی که این گوش خودت صدا را بفهمد. حالا برعکس می شود خانم آن چنان بلند می خواند که بر هر آقایی که در آن اتاق باشد پیشی می گیرد آن هم غلط است. بر نمازها محافظت داشته باشید اگر می توانید بایستید بایست و بخوان، اگر نمی توانی بنشین و بخوان، اگر می توانی برای خودت سجده گاه درست کنی سجده گاه درست کن، اگر نمی توانی مُهر را بالا بیاور و بر آن سجده کن. نماز محافظت دارد.
أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿۱۰﴾
آن ها هستند که وارثانند.
وارث کیست ؟ یک ارثیه به او می رسد، این ارثیه، ارثیه کجاست؟ ارثیه خداوندی است، عطیّه الهی است. چه به آن ها می رسد؟ زندگی طیّبه، من می گویم در دنیا، شما می گویی در بهشت. ولی ما هیچ قولی از خدا نداریم که در دنیا برای ما قابل اتفاق نباشد.
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱﴾
این وارثانی که فردوس را به ارث می برند، در آن جاودان می مانند.
صائب آن قدر بهشت و جهنّم را قشنگ تعریف می کند. این دنیا به گونه ای بهشت خداست اگر ما احساس بهشتی نمی کنیم خودمان خرابش کردیم، خودمان آن را داغون کردیم، خودمان آن را بد کردیم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید