منو

دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon 04 29 2024

A+ A A-

اهل بیت

رمضان دريچه اي به سوي حقايق الهي بخش هشتم

 بسم الله الرحمن الرحيم

خطبه شعبانیه بخش اولش را که تا اینجا در خدمتتان بودم اشاره به ویژگی های این ماه نزد خداوند دارد . که خب شما انشاءا.. خوب توجه کنید معمولا جزوات هم تایپ می شود در اختیارتان قرار می گیرد بهتر کمکتان می کند . اسباب به اصطلاح کسب این ویژگی ها در طول ماه رمضان ، دل پاک و باور قوی است که توصیه هایی شده است در جلساتی که از قبل در این زمینه گفتگو کردیم توصیه هایی کردیم خدمت دوستان . ان شاءا.. توصیه ها بکار ببرند و به هدف برسند . من اگر که کارم را با یک کلاس که تشکیل میشد از بچه های زیر ده سال شروع می کردم اینها را از همان موقع کاملا آموزش می دادم بعد دیگه وقتی که بزرگتر می شدند هر مطلبی فقط به یک اشاره اکتفا می شد اما در مورد دوستان متأسفانه نه می توانم اون تعلیم تن به تن مثل رزم تن به تن را داشته باشم و نه فرصتش را دارم ، نه گستاخی و جسارتش را در خودم می بینم که اساعه ادبی داشته باشم خدمت دوستان ، فقط اشاره می کنم . امیدوارم که گوش بدهند . امیدوارم که همگی به گوش بگیرند و اگر امروز تمرینتان را شروع نکنید مطمئن باشید فردا یک روز عقب نیفتادید  یک جهان عقب افتادید . بگذارید حالا همینطوری مثالی بگویم که هر روز تان یک جهان است . چند تا روز تا حالا عمر کردید ؟ چند تا روز ؟ من کار به لحظه و ثانیه ندارم . نمی خواهم در آن بحث وارد شوم . ببینید بزرگ گرفتم . می گویم که چند تا روز عمر کردید و چند تا از این روزها را شما را بردند. ببینید شما مثل اون توریستی می مانید که با تور رفتید یک کشور دیگر برای گردشگری . تور به شما برنامه می دهد . خانوم ، آقا . این برنامه ات است . امروز رأس ساعت هشت صبح اتوبوس حاضر است فلان منطقه ، فردا فلان جا ، پس فردا فلان جا . اگر امروز از رختخواب خواستی بیایی بیرون دیدی نه خوابم میاد ، بازم دلم می خواهد بخوابم . خوابیدی اون منطقه چی شد ؟ سوخت . دیگه برایت تور اتوبوس نمی گذارد . رهنما نمی گذارد . شما را به اون منطقه نمی برد . درست است ؟ راهنمای شما به همه روزهای شما هر روز صبح که نماز صبح شما را بیدار کرده برای اینکه گردشی در عالمی دیگر انجام بدهی . اگر گرفتی و خوابیدی و نخواستی اطاعت کنی و همه روزت را به بطالت گذراندی و خلاصه کی مقصر است ؟ هیچکس فقط خودت ! حالا ما گفتیم . بگذریم . امروز می خواهیم به بخش دومش بپردازیم .

وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَکُمْ

خاموشی بحر است چون در این بخش پیامبر فرمودند : " زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید . ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهاى خود را از شنيدن آنچه نادرست است  باز داريد. "

چند هزار بار فقط من اشاره به این سه تا نکته کردم تا به امروز خدا می داند . امروز من دیگه نیستم که می گویم . پیغمبر خدا (ص) است که می گوید . کارتان به جایی رسیده است که کلام پیغمبر را به شما می دهیم . اگر این را هم نخواهید اطاعت کنید دیگه من نمی دانم چیکارتان کنم . زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید . دیدگان خود را  از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوشهاى خود را از شنيدن آنچه نادرست است  باز داريد .  شاعر می گوید :

خاموشی بحر است 

سخن نگفتن ، حرف نزدن ، ساکت بودن بحر است ، یعنی دریا ! به این بزرگی.

خاموشی بحر است گفتن همچو جو

جوی های باریک را دید ازش آب می رود ؟ خاموش بودن مثل دریاست . حرف زدن مثل اون جوی باریکه است . بیچاره من که هی باید حرف بزنم . گفتن همچو جوی .

بحر می جوید تو را

اون دریا تو را می خواهد ، دنبالت می گردد .

بحر می جوید تو را جو را مجو

این آب باریکه را می خواهی چیکار کنی ؟ حرف نزن . حرف نزن . نمی شود ؟ حرف نزن

از اشارتهای دریا سر متاب

دریا بهت اشاره می کند وقتی خاموش بودی تو را صدا می کند ، به طرق مختلف . از اونها سر بر نگردان .

      از اشارتهای دریا سر متاب     پس سخن کوتاه باید والسلام

بیاید این روزها در موضوعات و در جاهایی که قلب و ذهنمان به مسائل جزئی و زودگذر  مشغول می شود وارد نشویم . یعنی چی ؟ چه جوری؟ خانوم ها یکجا نشستند . می روم واردشون می شوم سلام علیک می کنم ، صحبت می کنم ( حالا البته اینجا خوبه چون خانوم ها من را خوب می شناسند فوری مسیر صحبت ها عوض می شود . اکثرا هم مسیر صحبت همان سمتی است که من توش هستم . خوشبختی من  این هست برای همین  اینجا راحتم . حالا یکجایی که منو نمی شناسند . ) به محضی که وارد می شوم می بینم راجع به مدهای مختلف ، نمی دانم ماهواره فلان کانال چی نشان میداد، آخرین مدش چی هست حتی دستگاه فلان چیز را تبلیغ می کرد و این بود و از این گفتگوها ، در اداره ما خانوم ها اینجوری لباس می پوشند . اینجا شیطان دارد چه رقصی می کند . دِ در رو . واقعا دِ در رو . من ظرف یک دو سه رفتم . چون هم ذهنم را مشغول می کند ، هم قلبم را مشغول می کند از اینها هم که جدا میشم می روم بعدا به حرفهایشان فکر می کنم. خب چه کاری است ؟ این روزها من نمی دانم چه جوری است ، ولی روزهایی که پیش رو است روزهای قبل از ماه رمضان بیاید از موضوعات و از جاهایی که قلب و ذهنتان به مسائل جزئی زودگذر مشغول می شود خارج شوید . اگر توش هستید خارج شوید اگر توش نیستد وارد نشوید . خیلی جدی عرض می کنم . شما هم خیلی جدی بگیرید حرف من را ، اگر قبول دارید که تا حالا بهتون دروغ  نگفتم . حرف چرند بهتون نزدم شما هم حرف مرا جدی بگیرید چون خیلی مهم است .

سوم  « وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ يُتَحَنَّنْ عَلَى أَيْتَامِکُم   با يتيمان مردم مهربانى کنيد تا بعد از شما  با يتيمان  شما مهربانى کنند . »  روز پیش پیغمبر (ص) ما را  به ملاطفت و مهربانی با کودکان دستور فرمودند . امروز به این ملاطفت و رسیدگی به یتیمان دستور می فرمایند . می گوید ما توی خانواده مان خانواده ای داریم یتیم دارد . خب من همیشه  یواشکی ، برای اینها آذوقه می خرم می فرستم ، لباس تهیه می کنم و الی آخر . خب این شد رسیدگی به یتیمان . فقط این نیست . اون بچه ها نیازمند دست محبتی هستند که بهشان توجه کند و اینها را اینطرف و اونطرف ببرد .  اگر یک شب مهمان دعوتشان کنید یا در خانه تان یا اگر توان دارید ببرید پارک بگردانید ، سینما بروید بعد جایی بروید برای بچه ها غذا تهیه کنید که اینها عشق کنند ، تفریح کنند بد هست ؟ نمی شود ؟ محبت به یتیمان چنان اثری در قلبتان در رقت قلب شما ایجاد می کند که باور نکردنی هست به خصوص اگر این اتفاق در ماه رمضان بیفتد . اگر در ماه رمضان بیفتد . چرا ؟ چون ماه رمضان وسیع است . گفتیم وسعتش خیلی بالاتر از وسعت ماه های دیگر است . هر عملی هم در این ماه بسیار وسیع تر می شود .

 مگر نه یک رکعت نماز ده هزار رکعت ارزش دارد ؟ حالا دیگر حساب کن برو . شاید که این کار را انجام دادیم خداوند به بی پشت و پناهی ما رحم فرمود . آنهایی که با من بودند قبلاً یاد می آورند یک سالی ماه رمضان دستور دادیم نمی دانم هر روز یا هفته ای یک بار از یتیمان دستگیری کنند ، برایشان کار انجام بدهند . و چه ماه رمضان خوبی بود ، چقدر تأثیر کرد روی خیلی ها .

وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ مِن ذُنوبِکُم – پیامبر (ص) فرموده از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید . این دیگر کلام رسول خداست وقتی انسان بر اساس دستور پیغمبرش عزم بر توبه کرد ، توبه از چی ؟ توبه از گناهان ؛ دو تا حُسن بزرگ اتفاق می افتد ! حُسن اولش این است : وقتی بنا را گذاشتی به توبه کردن ،( اصلاً من باید توبه کنم تمام شد ) شروع کردی دنبال گناهانت گشتی تازه می فهمی واویلا یک دور تسبیح و دو دور تسبیح و ده دور تسبیح کفایت نمی کند ؛ شمارش گناهان ریز و درشتتان ، اصلاً سکته قلبی می دهد ای داد بیداد یعنی من این قدر کار بد می کردم ؟ این قدر گناه می کردم خودم خبر نداشتم ؟ پیدا کردن این گناهان ریز و درشت حُسن دوم را برای آدم می آورد و آن این است که این همه گناه باعث می شود که تلاشتان را دو چندان کنید ، حرکتتان را مضاعف کنید ، تلاش کنید گناهان را تَرک کنید چون خیلی از گناهان آن قدر ریز و بی ارزشند که آدم مبهوت می ماند آخر مگر من چه از این به دست آوردم . نشستم در صف نماز جماعت خانمی بدو بدو آمد خودش را جا داد بین من و یک خانم دیگر ، من دستانم ضربه بخورد ضعف می کنم ، ولی تو که ضعف نمی کنی برگشت گفت : اَه ؛ خب این چه به تو داد ، آن اصلاً نفهمید تو به او چه گفتی ، نفهمید که کار زشتی انجام داده اما تو گناه کردی . چه لطفی داشت برای تو ؟ کاش لااقل او را ادب کرده بودی ، ادب هم که نکردی فقط گناه را کردی . بعد آدم این قدر از این ها پیدا می کند که نمی داند چکار کند توی سر خودش می زند . اعمالتان را زیر ذره بین بگذارید در این روزهای باقی مانده در شعبان ، آن وقت تازه می فهمید با شوخی کردن هایتان ، با تذکر دادن هایتان که به ظاهر تذکرات منطقی هم هست نه غیر منطقی . حتی با اجرای امربه معروف و نهی از منکر که در دین ما واجب شمرده شده است چه دلهایی را شکستید ، چه حرمت هایی را از بین بردید ، چه بی محلی هایی را کردید ، چه جاهایی رعایت آبروی مردم را نکردید و مردم را ناراحت کردید . هر چه بیشتر این ها را بفهمید خوبتر می شود و همین عذاب، انسان را زلال می کند . می گوید این که دِق می آورد ! اتفاقاً خوب است دیگر ، همین دِق است که تمیزت می کند . همین دِق است که تو را مُذاب می کند و دوباره می سازد طلائی می دهد بیرون ، شفاف . و جالب تر کجاست ؟ وقتی عزم می کنی  که می خواهم توبه کنم خدا تازه پرده را می زند کنار ، هولت می دهد می گوید ببین این جا چکار کردی ؟ می گوید : اِ اِ اِ من نمی دانستم انگار یکی به من گفت ، نشانم داد چه کار خطایی کردم . خدا همه گناهانی را که تو به خاطر هم نداری به یادت می آورد ، به خاطرت می آورد چون می خواهد که تو ، توبه کنی پاک بشوی . نصح صریح قرآن در سوره تحریم آیه 8 ، خدا فرموده : ای کسانی که ایمان آورده اید ! به درگاه خدا توبه کنید ، توبه ای راستین و خالص امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید. در اصول کافی ج 2 آمده ، امام صادق (ع) فرمودند : هرگاه توبه کاملاً خالص باشد خداوند چنان آثار گناه را می پوشاند که حتی فرشتگانی که مأمور ثبت اعمال او هستند به فراموشی وا داشته می شوند ، از خاطرشان می رود . به اعضای پیکر او که مأمور گواهی بر اعمال او در قیامت هستند دستور داده می شود که گناهانش را مستور بدارند ، پوشیده نگه دارند ؛ روز محشر شهادت ندهند این دست و پاها چکارها کرده اند . به زمین که بر آن گناه کرده و گواه عمل او در قیامت است فرمان می دهد که عمل او را کتمان کند ، به گونه ای که روز قیامت هنگامی که در صحنه رستاخیز حضور می یابد هیچ چیزی و هیچ کسی بر ضد او گواهی ندهند . دیگر چه می خواهید معامله به این پُر سودی ، همه طرفش سود است مگر شما سود طلب نیستید ؟ منفعت طلب نیستید ؟ خب چرا تشخیص نمی دهید منفعتتان کجاست ؟ بدوید معامله کنید با خدا . کلام آن قدر ساده است ، شرایط آن قدر سهل است دیدید بچه مدرسه ای ها را ، می رود سر جلسه امتحان می آید می گویی چطور امتحان دادی ؟ می گوید نمی دانم ، گَند زدم ، چرا ؟ مگر نخوانده بودی ؟ می گوید : بله خیلی خوانده بودم این معلم دیوانه است یک سوالهای ساده ای داده بود از بس که ساده بود من اشتباه کردم . کلام آن قدر ساده و سهل است که انسان از سادگی این ها به غفلت دچار می شود ؛ یعنی به این سادگی من می توانم از این همه طوق اسارت که به گردنم است تا اینجا آمدم خلاص می شوم ؟ نه بابا این ها حرف است ، دوباره می پردازد به گناه کردن . در حالی که هنر انسان متقّی این است که از ماه رمضان عظمت و حرمت این ماه غافل نشود . در اَلاِقبالُ و بِالاَعمالُ السُنَة ج 1 آمده که امام صادق (ع) توصیه فرمودند : در ماه رمضان در تعقیب هر نماز ، خود را متذکر ماه رمضان و عظمت این ماه کنید . ( حضرت فرمودند ماه رمضان ولی بنده توصیه می کنم از حالا شروع کنید که یادتان بماند ، آخر شما خیلی فراموشکار هستید زود یادتان می رود )

وَ هذا شَهرٌ عَظَّمتَهُ وَ کَرَّمتَهُ وَ شَرَّفتَهُ وَ فَضَّلتَهُ علَی الشُهور وَ هُوَ شَهرُ الَذّی فَرَضتَ صیامَهُ عَلَیَّ وَ هُوَ شَهرُ رَمَضان . خدایا این ماه را ماه با عظمت ، با کرامت ، با فضیلت قرار دادی ؛ روزه را در این ماه بر من واجب کردی . واجب کرد که هر طوری است انجام بدهم تا بتوانم به فضیلتش دست پیدا کنم . چون ممکن است روزمرگی ها ما را نسبت به شرایطی که در آن هستیم غافل کند نتوانیم بهره کافی ببریم . پیامبر (ص) فرمودند : وَ ارفَعوُا اِلَیهِ بِالدُّعاءِ فی اوقاتِ صَلاتِکُم فَإنَّها أَفضَلُ السَّاعاتِ یَنظُرُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ فیِهَا بِالرَّحمَةِ إِلَی عَبادِهِ یُجیِبُهُم إِذَا نَاجَوهُ وَ یُلَبَّیهِم إِذا نَادَوهُ وَ یُعطیِهِم إِذا سَأَلُوهُ وَ یَستَجیِبُ لَهُم إِذا دَعَوهُ .      

 در اوقات نماز دستهای خود را به دعا بر دارید زیرا که وقت نماز بهترین ساعتها ست و در این اوقات حق تعالی با رحمت به بندگانش می نگرد و اگر با او مناجات کنند پاسخشان  می دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیکشان گوید و اگراز او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند. خیلی ساده دیدید آقای فلانی دیروز سر نماز چی گفتند: گفت از سر جا نمازهاتون زود بلند نشوید بدوید مگه دنبالتون کردن مگه میخ گذاشته بودند زیرتان بدو پا می شوید می دوید.بشینید دوتا دعا کنید خدایا روزی بده ، خدایا درد دارم دردم را دوا کن خدایا یه ذره عقل به من بده نمی شه یک ذره درک و فهم بده معرفت بده نمی شه دیگه

پس متوجه شدید در نمازها ناله کنید صدا کنید . در نماز واجب نه بعدانگویید فلانی گفت در وسط نماز دعا کنید گریه کنید هوار بزنید نه من نگفتم به خدا . نمازتون را کامل بخوانید سلام که دادید هر چه دلتون خواست در اون جا حرف بزنید جوابتون را خدا خواهد داد

 ای مردم جانهایتان در گرو اعمال شماست.پس با طلب آمرزش از خدا آنها را از گرو خارج کنیدپشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده ها آن را سبک گردانید و بدانید که حق تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نماز گزاران و سجده کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.می دانید معنی اش چیه ما وقتی که پول لازم داریم یک ملک داریم یا یک کیسه طلا داریم می بریم بانک گرو می گذاریم در ازای آن پول می گیریم ، خانه داریم اجاره می دهیم رهن می دهیم طرف می نشیند در  آن استفاده می کند در ازای آن چی می گیریم پول می گیریم اگه بخواهیم خانه مان را پس بگیریم باید چه کنیم ؟باید پول طرف را حاضر کنیم اگر طلا مون را خواستیم بریم از بانک بگیریم باید چه کنیم ؟باید پول بانک را حاضر کنیم ببریم بدیم تا طلا مون را پس بگیریم اگه پول ندهیم پولمان را پس می دهند؟هرگز پس نمی دهند ما هم گرفتار اعمالمان شدیم بد جوری گرفتار اعمالمون شدیم برای یک لذت نا چیزدر دنیا جانها و روحهامون را در گرو اعمال غلطمون قرار دادیم حالا دیگه آن جانی را که خدا داده بود ما با آن دنیا را سپری کنیم به اوج اعلا برسیم مال ما نیست دست ما نیست کجاست؟نزد آن اعمال زشت و بد گرو کشیده شده در رهنش .خوب پس حالا من چی کار کنم من جا نم را می خواهم . من اگه این جان و نداشته باشم اگر این روح تعالی را نداشته باشم چطوری بتوانم این نردبان معرفت را بالا بروم چطوری بتوانم عوالم بزرگ هستی را طی بکنم در همین لباس تن همه اش را طی می کنی ای مسلمانها بفهمید.خوب چه کار کنیم؟ خدا آمده یک راه قرار داده . گفت یک ماهی داده ام به تو به نام ماه رمضان بزرگ وسیع همه را در خودش می گیرد هر چی از آن بر می داری تمام نمی شود . خوب آمدم در ماه رمضان حالا چی کار کنم میگه استغفار ، استغفار کن تا می توانی استغفار کن بگو خدایا انقدر استغفار می کنم تا جان و روح من را از رهن این اعمال بدم خلاص کنی تحویلم بدی من بدون اینها جایی نمی توانم برم چیکار کنم پیغمبر خدا شما را به استغفار آن هم بسیار سفارش فرموده حالا استغفار چی کار می کند؟ عمل استغفار خیلی زیبا است چون اولا به ما می رساند که هر چی می کشیم از دست عملمان می کشیم . گرفتاریهامون از دست عملمان است حلقه طناب شیطان به دست و پایمان از دست عملمان است ثانیا برای رهایی باید به خدا اطمینان کنیم من نمی دانم چرا به خدا اطمینان نمی کنیم .شما می آیید به من می گویید که فلانی مریض تو را به خدا دعایش کن جون بچه هات دعایش کن ای بابا به من میگه به خدا نمی گه اخه من چی کاره ام انقدر که به من اطمینان می کنی به خدا اطمینان نداری بی انصاف بگو خدایا فلانی را نجات بده هر چی می خواهی به خودش بگو . استغفار باعث می شود شما به خدا اطمینان کنید چون شروع می کنی به استغفار یعنی باور کردم که اگر استغفار کنم خدا قدرتش را دارد جون و روح من را از رهن اعمال سیاهم خارج کنددیگه باور می کنی هر کار نشدنی به دست خدا شدنی است.همه آنهایی که می گویند نمی شود به دست خدا شدنی است . بد می گویم ندیدیم با هم در این چند سال چه چیزهای نشدنی شدنی شد ثالثا وقتی استغفار می کنی که یعنی فهمیدی در گرو اعمالتی اون وقت از خدایی که به او اطمینان کردی شروع می کنی تقاضا می کنی که خدا یا از گناهانم در گذر. در کتاب مستدر ک الوسائل آمده که پیامبر خدا فرمودند:گاهی قلبم را گرد و غبار می گیرد من هر روز 70 بار استغفار می کنم تا گرد و غبارش برود العظمت لله عمق فاجعه را در ک می کنید اگر قلب پیغمبر خدا را گردوغبار بتواند بگیرد شدت انسش را با خدا بتواند کم کند قلب ما را که ظلمت می گیرد که گرفته کامل از انس با خدا وند ما را هم محروم می کند که کرده توصیه بعدی خداوند در این ماه سجده کردن بسیار حضرت فرمودند تا می توانید سجده کنید چرا سجده؟ ببینید من همه این چراهایش را هم دارم می گویم  . چون حقیقت سجده یاحقیقت رابطه بین عبد ورب بین بنده و خدا ، رابطه من با خدا چه شکلیه؟چه طوری باید نشانش دهم . میگه این رابطه در سجده به نمایش می آید فقط در سجده به نمایش می اید، سجده یعنی به خاک افتادن ، به خاک افتادن در مقابل بزرگی که نمی توانی قد بلندکنی یعنی پروردگار که در آن حال سجده گزار در سجده دارد بیان می کند که من در مقابل خدایم هیچم هیچ به  عظمت و ربانیت حق اعتراف می کند در سجده . کلامم را با یک بیت شعر به پایان می برم.

 ما که باشیم ای تو ما را جان جان                                         تا که ما باشیم با تو، در میان ما کی هستیم که بگوییم مابا تو هستیم چی چی هستیم؟ما کجاییم مایی نیستیم هر چه هست اوست. امید دارم خطبه شعبانیه امسال راهگشای شما و من در ماه رمضان باشدو دست من را هم در خانه خدا بگیرد.

 

 

 

رمضان دريچه اي به سوي حقايق الهي بخش هفتم

 بسم الله الرحمن الرحيم

خطبه شعبانیه را در یک جایی قطع کردیم که ادامه اش  را امروز انجام بدهیم . آقا رسول الله (ص)در آن روز خاص یعنی آخرین جمعه ماه شعبانی که ایشان در قید حیات بودند فرمودند : وَ دُعاوُکُم فیهِ مُستَجابٌ ، فَسئَلُ اللهَ رَبَّکُم بِالنّیاتِ صادِقَةٍ وَ قُلوبٍ طاهِرَةٍ اَن یُوَفِّقَکُمُ اللهُ لِصیامِهِ وَ تَلاوَةِ کِتابِهِ – حضرت فرمودند : و دعای شما مستجاب است ، پس از پروردگار خویش با نیّت های راستین و دلهای پاک بخواهید که توفیق روزه و تلاوت قرآن در آن به شما عنایت فرماید . قبول دارید که کلام رسول خدا همچون کلام خداوند قابل باور و قابل یقین است ! من که این را باور دارم امیدوارم شما هم باور داشته باشید . پس وقتی ایشان فرمودند دعاهای شما در این ماه مستجاب است ؛ مومن باید زیرک باشد ، زرنگ باشد وقتی می گویند دعا مستجاب است یعنی دعاهایتان را عالی کنید ، زیاد کنید ، بزرگ کنید آن چیزهایی را بخواهید که فکر می کنید در عمرتان ممکن است به آن نرسید . پس فرمودند دعاها مستجاب است ، پس دعاهایتان را عالی کنید که چه بشود ؟ تا نتیجه عالی هم نصیبتان بشود . اشاره فرمودند : به نیت صادق ، این نیت صادق چطور نیتی است ؟ اول بفهمیم آن را تا بعداً بتوانیم کسبش کنیم . نیت صادق نیتی است که شخص فقط به خدا اعتماد کند ؛ جز خدا به کسی رو نکند ، دارید ؟ می گوید : بله . اولین امتحانی که می گیرند رفوزه می شوید . نیت صادق شخص فقط به خدا رو می کند و جز خدا به کسی هم اعتماد نمی کند . قلب پاک چطور قلبی است ؟ این ها ابزارهایمان است باید اول ابزارهایمان را بشناسیم که بعد بتوانیم از آن استفاده کنیم . قلب پاک ، قلبی است که در آن مِیل به گناه وجود نداشته باشد یا اگر آمد همان دم در پرتش کند بیرون . حالا ان شاءالله یک روزی راجع به قصه موسی (ع) و دستی که داخل گریبان کرد و بیرون آورد سپید بود می خواهم یک چیزهایی برایتان بگویم خیلی خوشگل ، خیلی خوشمزه . قلب صادق یا قلب پاک ، قلبی است که در آن مِیل به گناه نباشد ؛ پس می بایستی که فقط خدا را خواست ، به امیال آلوده هم میدان نداد . اگر توانستید این دو تا را کسب کنید آن وقت می شوید سرمایه دار بزرگ . سرمایه دار بزرگی که با این سرمایه ها می توانید از خدا بخواهید ، چه چیزی را بخواهید ؟ از خدا بخواهید که در امر روزه داری و همه ابعادش موفق بشوید ، شما را موفق کند . می گوید : این خانم ... چقدر سخت می گیرد ؟ روزه داری خب معلوم است دیگر صبح بلند می شوی سحری می خوری تا خرخره ، تمام روز هم می خوابی هر کسی هم حرف زد می گویی مگر شما درک نمی کنید من روزه ام ! چرا مزاحم من می شوید ؟ افطار هم که رسید هر چیزی که دستش می رسد می خرد می چیند روی میز ، تا آخر شب هم می گوید این میز را جمع نکنید ما روزه بودیم ، روز هیچی نخوردیم . بعد از این که افطار کرد روسری را هم در می آورد می گوید وای مُردم قربون خدا بروم خوبه شب ها را آزاد گذاشت کله ام داغ کرد ؛ این شد روزه داری ؟

وقتی این سرمایه دار بزرگ که فقط به خدا اعتماد کرده است جلوی مِیل به گناهش را هم گرفته است جز خدا کسی را هم نمی خواهد می تواند در ماه روزه شروع کند دعا کردن ؛ بقیه معطل هستند . این تازه شروع می کند دعا کردن که چه ؟ خدایا من را در همین روزه داری موفق بگردان ، تلاوت کتاب الهی را که در این کتاب بهترین عبرت ها ، بهترین هدایت ها برای زندگی انسان قرار داده شده است را نصیب بگردان . می دانید که ملائکه تسبیح گو قوتّشان را از کجا گیر می آورند که همه بیست و چهار ساعت در حال ذکر کردن هستند و بیدارند و از پا نمی افتند ؟ قوّت ملائکه تسبیح گو آن ذکر تسبیحشان است . همان ذکر باعث می شود حالی پیدا می کنند که دائماً خودشان را در محضر حق احساس می کنند . تو از ملائکه کمتری ؟ خدا که گفت شما را اشرف مخلوقات آفریدم پس من و تو بالاتریم . ما چه چیزمان از ملائکه کم است ؟ دم به ساعت هم وِلو می شویم ؟ یک وقتها که خیلی خسته هستم می گیرم می خوابم بعد که بیدار می شوم می گویم ای دل غافل باز باختی ؟ پنج دقیقه نشسته چشم هایت را روی هم می گذاشتی یک صفحه قرآن می خواندی توانت می رفت سرجایش ، باز از دستت رفت ؟ انسانی که این چنین وارد ماه رمضان بشود ، آدمی که با آن قلب ، با آن نیت صادق وارد ماه رمضان شد و بعد درخواست کرد دچار حالتی می شود که از بودن در آن کِیف می کند . من بچه که بودم همراه مامانم می رفتم به جلسات بعد خانم جلسه ای که گریه و زاری می کرد و می گفت ای خدا ماه رمضان تمام شد ؛ او که گریه زاری می کرد می گفتم وای چه بیکار است ، خدا را شکر که دارد تمام می شود مُردیم گرسنگی ، تشنگی مُردیم ! خب بچه بودم متوجه نمی شدم دلم می خواست در روز همه چیز بخورم نمی توانستم ، دلم می خواست ورجه وورجه کنم ، بازی کنم می گفتند نکن تشنه می شنوی بگیر بنشین . چند سالت هست هنوز هم بچه ای ؟ هنوز هم مثل پنج ، شش سالگی من هستی ؟ روزه دار با آن نیت ، با آن قلب ، با این درخواست وارد ماه رمضان شد دچار حالتی می شود که دائماً در کِیف است ، دیگر نمی تواند از روزه داری دست بردارد بر عکس بقیه ایّام سال که گاهی اوقات حتی بودن خودتان را هم نمی توانید تحمل کنید ، زمین و زمان برایتان تنگ است ، از خودتان خجالت می کشید . چون از خودتان خجالت می کشید توی سر روبرویی می زنید که کسی متوجه نشود که شما از خودتان خجالت می کشید همه فکر کنند آن روبرویی بود که آدم بدِ بود ، باعث خجالتتان شده بود . آن وقت به این مرحله که می رسید دیگر راهی نمی بینید جلویتان جز این که خودتان را در کارهای بیهوده پنهان کنید . انسان فطرتاً الهی است ، این چنین زندگی را نهاداً دوست ندارد اما وقتی گرفتار شد به جای این که راه چاره بجوید چون در خسران است چکار می کند ؟ خودش را پشت مدرکش ، پولش ، شغلش و پُزش قایم می کند . من در تعجبم آدم هایی که می نشینند در محافل و راجع به مارک پیراهنشان ، بِرندشان ، ساعتشان ، کفششان و ... حرف می زنند . من در همه این عالم یک بِرند معروف استفاده می کنم آن هم کفشم است چون پایم دردناک است ، در هیچ کفشی پایم را نمی توانم بکنم . یعنی یک جایی در کربلا یک خانمی کفش های من را اشتباهی پوشید رفت ، پس افتادم چون مطمئن بودم تمام سفرم را باید پای برهنه بروم ، نمی توانم هیچ کفش دیگری بپوشم . گاهی اوقات که راجع به این کفش حرف می زنم از خودم خجالت می کشم می گویم حالا مردم فکر می کنند من می خواهم به رُخِشان بکشم کفش های گران می پوشم ؛ در حالی که این طوری نیست . اما آدمی که گرفتار شد می رود پشت این ها قایم می شود در پُز است دائم در حال پُز است . آن کسی که دائم در حال پُز است آدم بدبخت و گرفتاری است ، شما به حالش دل بسوزانید ؛ اما خودتان را گرفتار نکنید ، آن کسی که دائم در حال پُز دادن مدرک تحصیلی بچه هایش است آدمی است که کمبود دارد . آن کسی که دائم از حساب بانکی اش پول هایی که دارد و نمی داند چه طوری خرج کند حرف می زند بیچاره است ، دل بسوزانید اما یادتان باشد خودتان این کارها را نکنید چون آن وقت بقیه باید دل برای شما بسوزانند . انسانی که فرشته گونه شد بودنش برای خودش عین صفاست ، بدون واسطه هردَم خودش را در آغوش حق احساس می کند . من در ایام که اینها در حج بودند هر بار سری کشیدم یک نگاهی به این ها کردم در خانه ، در حال رفتن به آشپزخانه ، برگشتن ، کار کردن ، ایستاده سر خَم کردم و سجده شکر به جا آوردم  . چرا که دیدم خدایا تو چقدر خوبی ، تو چقدر بزرگی ، من دارائی خودم را آنهایی که فکر می کردم برای من هستند همه را دادم دستت ، چقدر خوب نگه داشتی اینها را نباید سپاس گزاری کرد ؟ وقتی تو سپاس گزاری می کنی یعنی کنار حضرت حق هستی ؛ من نمی گویم که در حضرت حق مدهوشی ، چون نیستی ولی ان شاءالله به آن مرحله هم می رسی . انسانی که به این مرحله رسید دیگر نیازی به بیهوده ها ندارد ، رنگ لباسش ، بِرندِش ، حتماً از آمریکا آوردند ،

 

دختر عمه اش اورده بچه های برادرش پزشکند بچه های خواهرش مهندس اند اونها خانه شان اون جاست اصلا احتیاجی به اینها ندارد اصلا حرف نمی زند چون نیازی به حرف زدن ندارد برای چی حرف بزند اونم حرفهای بیهوده اون حرفهای قشنگتر دارد بزند بقیه که صداش می کنند باهاش حرف بزنند تازه مزاحمش اند چون از گفتگوی شاعرانه و دلچسب و فرح انگیزش با خداش خارجش می کنند . حضرت فرمودند :فان الشقی من حرم غفران ا...فی هذا الشهر العظیم بدبخت و شقی آن کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش خدا بی بهره شود من نگفتم من از این جسارتها نمی کنم به حضور شما پیغمبر خدا گفته یعنی کسی در این ماه نتواند آن سیری را که خداوند برای بشریت قرار داده تا به خالقش برسد پیدا کند بد بخت ترین آدمها ست

در های گلستان ز برایت گشوده اند                                                  در خارزار چون روی ای برهنه پای

گلستان را باز کردند تو باز زدی در خارها اونم بی کفش چه طوری می خواهی در ان راه بروی . در این ماه همه چیز به حد وفور آماده است رحمت نعمت بخشش لذت کیف هر چیزی که تو دلت بخواهد اون وقت تو در خار زار می دوی که چه کار کنی

ای دل به سوی یار گذاری نمی کنی                            اسباب جمع داری ( همه چیز داری) کاری نمی کنی؟ ماه رمضان را گذاشتند وسعت بسیار همه را هم در خودش جای می دهد دست شیطان را هم بستند می گویند دق کن شیطان کت و کولت را بستیم ببین اینها می روند در این نعمتها غوطه می خورند تو دق کن که نمی توانی به اینها نزدیک شوی خدا هم که به همه نگاه می کند همه را هم بی چون و چرا قبول می کند نمی گوید که توخیلی گناه کردی نمی خواهمت برو بعدا بیا تو که کم گناه کردی تو را می خواهم تو بیا اصلا این را نمی گوید میگه من اصلا نمی دونم که تو اصلا گناه دار ی یا نداری نمی خواهدخدا بداند می خواهد همه را یک جور نگاه کند

ای دل به سوی یار گذاری نمی کنی                                              اسباب جمع داری و کاری نمیکنی

آقا رسول ا... فرمودند : اذکرو بجوعکم و عطشکم فیه جوع ا لقیامه و عطشه در این ماه با تشنگی و گشنگیتون گرسنگی و تشنگی روز قیامت را به یاد آورید عجب چه نکته جالبی یعنی روز قیامت هم تشنه و گرسنه می شویم پس یادمان باشد یک باکس آب معدنی ببریم و چهار تا ساندویچ از این فست فود ها در ساکمان بگذاریم ببریم خوب گشنه تشنه می شویم خوب واقعا گشنگی و تشنگی روز قیامت از چه دستی است چه شکلی ست روز قیامت ما بدن را وق ی مردیم بدن را تحویل زمین دادیم مگه ندادیم این بدن بود که می جوید این زبان بود که می چشید دندانها بود که آسیاب می کرد این لوله مری  بود که ازش می دهی پایین می رود اونجا  از دریچه    معده می رود در معده ، معده می گوید به به چه عروسی بگیرم الان . که معده به این شیره می دهد هضمش می کند بعد از اون جا یک قسمتی را می دهد روده کوچک برای جذب شدن و رفتن به جاهای دیگر و یک قسمتش که اضافه است و به درد نمی خورد می رود در روده بزرگ برای دفع شدن و الی آخر درسته اینها همه اش با این گوشت و پوست است با این استخوانها است با این دم و دستگاه است اما یک چیزی هست که ربطی به اینها ندارد که به آن می گویند میل . میل به خوردن میل به نوشیدن وقتی مردیم و جسممان را گذاشتند در خاک همه این دم و دستگاه می رود در آنجا نصیب مرغ و مور های آنجا می شود اما چی برای ما می ماند ؟ میل ، میل را با خودتان می برید کاش این را هم خدا می گرفت ولی نه نمی گیرد بعد می روید حالا برزخ را نمی خواهم واردش شوم اون خودش قصه ای طولانی و سختی است که باید ساعتها برایش گریست می روم یکسره قیامت به برزخ کاری ندارم نمی ایستم .روز قیامت چی با توست ؟میل . میل می خواهد بخورد بنوشد  اما آن بدنی که در دنیا تو را اطاعت می کرد اوامرت را اجرا می کرد می گرفت و می داد پایین و وظایفش را بر تو انجام می داد اونجا آمده حاضراست ولی نه برای اطاعت از تو برای اینکه علیه تو گزارش دهد بگه تو دنیا من را فرستادی که برای این کار کنم اما خدایا مگه بهش نگفته بودی حرام نخور ،حرامها را ریخت در شکمم این معده هی حرام را خرد کرد بوی تعفنش را تحمل کرد اونجا این بدن اطاعت نمی کند میل تو را اطاعت نمی کند هر دم گرسنه و تشنه ای خوب چه خاکی در سرم کنم برای اونجا جسمم که از من اطاعت نمی کند پس من چه کار کنم میلم که سر جاشه چون بردمش خدا دستور داده اون همراه منه من چی کار کنم اون جا این میل من را اینطور سر در گم و بیچاره نکند میگه روز قیامت روح انسان تشنه و گرسنه است اون جا قلب انسان با یاد  حق سیر می شود . خوب باشه همان موقع یاد خدا می کنم نه دیگه کور خواندی وقتش گذشت تو باید یاد حق را از اینجا با خودت ببری . یاد حق سرمایه ای است از دنیا می بری اونجا دیگه اجازه این کار را به تو نمی دهند . شبها وقتی می خوابیدم فقط شهادتین می گفتم حالا ترسیدم الان که روی مبلم  می نشینم چشمام یه ذره هم می گذارم خوابم ببره ی ذره خستگیم در بره اول شهادتین می گویم .انقدر شهادتین می گم  می گم می گم تا آن دو فرشته بزرگوار در عالم قبر وقتی سوال جواب می کنند تته پته نکنم  یادم نره ،یادت می ره اگه خوب تمرین نکنی یادت می ره چه جوری می خواهی جواب بدهی گرسنه و تشنه می مانی آن گرسنگی و تشنگی با یاد خدا سیراب می شود ، بر طرف می شود . یاد خدا را از کجا با خودمان می بریم ؟ از دنیا.با خودمان می بریم  . حالا در ایام روزه داری وقتی تشنگی و گرسنگی سراغت می آید بگو خدایا یاد تو را بر قلبم حاکم می کنم که این گرسنگی و تشنگی را دیگه احساس نکنم این جا حذفش می کنم به اراده خودم و به یاری و عنایت تو که در روز قیامت گرفتارش نباشم . ماه رمضان ما ه تقویت بخش روحانی وجود ماست . فرصت زیادی به قدرت گرسنگی نمی دهد قلب به آن توجهی نمی کند . مولوی می گوید :

ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی  ( این من نمی دانم چه مر کز فسادی است که وقتی بسته شد از مکر و حیله ها فرار می کنی  )

و گر حرص بنالد ( چون به شکم گفتی نباید بخوری پس دیگه حیله گری ندارد چی تو را وادار می کند به سمتش بروی ؟ حرص طمع ) بگیریم کری ها ( حرص بنال تا جونت بالا بیاد من کر کرم ناله ها ی حرص را نمی شنوم کر می شوم  )

اینها همه با قدرت روزه داری است پس می گوییم از حالا باید فکری کنیم برای گرسنگی و تشنگی روز قیامت چون آن روز دیگه غذا نیست ولی میلش هست پس تو دنیا تا دیر نشه باید فکری کرد پیغمبر هم راه را نشان دادند فرمودند که روزه مقرر شده  که چی بگوییم تا دائما بگوییم خدایا من می خواهم به کمک گرسنگی و تشنگی دنیا گرسنگی و تشنگی در قیامت را از من دور کنی تا در مسیر، در سیر الیه راجعون ، انا لله و انا الیه راجعون در آن سیر الیه راجعون که به سوی تو برگشت می کنم از این بابت در زحمت قرارنگیرم

حضرت فرمودند : وتصدقوا علی فقرائکم و مساکینکم و وقروا کبارکم ورحموا صغارکم  و صلو ارحامکم  به فقیران و درماندگان کمک و یاری کنید ، به پیران و کهن سالان احترام کنید ، به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده ، با خویشاوندان رفت و آمد داشته باشید.حالا پس تا این جا از خطبه شعبانیه ما 2 جور دستور در یافت نمودیم:1)برای روزه داری ونیت آن و عمل کردن به روزه داری در ماه رمضان بود حتی تحمل گرسنگی و تشنگی  مربوط شد به دستورات اول 2)خداوند فرموده و پیامبر خدا ابلاغ نموده برای اصلاح روابط ما با اطرافیان مان. وقتی روابط با اطرافیان اصلاح شود عشق به انسانها در آدمها رشد می کند، سینه هایی که پر از کینه است جایگاهی برای اسرار الهی نخواهد بود

برای لطیف کردن روح دستور کمک به فقرا و مساکین دادند . چرا ؟ چون کمک کردن به فقرا و مسکینان صفت رذیله بخل را از آدم دور می کند . دلی که در آن بخل باشد هیچ ارتباطی با حق بر قرار نمی کند . حالا شاید شما بپرسید فقرا چه کسانی هستند ، مساکین چه کسانی هستند ؟ هر دو که یک معنا را دارد یعنی آدمی که ندارد ، مشکل دارد . من خودم  چرا بگویم ؟ اصول کافی جلد 3 ؛ محمد ابن مسلم از امام باقر (ع) نقل کرده که پرسیدم  از امام تفاوت بین فقیر و مسکین چیست ؟ امام جواب فرمودند : "فقیر کسی است که سؤال نمی کند و مسکین کسی است که نیاز او از فقیر بیشتر است و مجبور شده برای رفع نیازش سؤال کند . " این سؤال در زبان عربی مفهومش همان در خواست کردن است ، تقاضا کردن است . یعنی دسته ای در مضیقه هستند اما اصلا ابراز نمی کنند به اصطلاح ما فارس ها صورتشان را با سیلی سرخ می کنند که کسی نفهمد رنگشان از نخوردن پریده است . اما یک عده دیگر اینقدر سخت در مضیقه هستند که مجبور می شوند ابراز می کنند ؛ بچه اش روی تخت بیمارستان است ، زن و بچه اش در خیابان کنار جوی آب اثاثش را ریختند و. نشستند و الی آخر . کسی اگر توجه به  اطرافش کند با هوشیاری این دو دسته را پیدا می کند و برای رفع نیازش تلاش می کند . وقتی شما برای رفع نیاز آدم های حاجتمند قبل از اینکه به شما خیلی ابراز کنند اقدام کردید صفایی نصیب قلب و روحتان می شود که مسیر تجلی مواهب ماه رمضان در جان شما را سهل می کند ، راحت تر می کند . حالا من هی التماس می کنم . خانوم ها ، آقایون اگر انفاق ماه رمضان دارید خوب بدوید دیگر . چرا می گذارید دو روز به ماه رمضان می آورید من دیگر نمی توانم کاری بکنم  و تازه فقط پول ندهید بیایید کار کنید ، بیایید کار کنید. فکر کردید فقط پولتان را می دهید کفایت می کند ؟ نه ! می گوید آخه من نه دست دارم  نه پا ، نه کمر . من چه جوری گونی های برنج را بلند کنم ؟ تو می توانی بایستی و استکانها را بشوری که ! مرد یا زن . فرقی ندارد . تو می توانی بیایی جارو بگیری دستت و اشغال های توی راهرو را جمع کنی یا نه ؟ خلاصه مجانی اینجور چیز ها را به آدم نمی دهند . امسال هم که شکر الهی من نیستم . منم نیستم موقع پخش آذوقه . از خانواده ما فقط پسرم است و خانومش . برادرم هم هست ولی خب اونم سر کار است . اون یکی برادرم هم که بدتر از من نمی تواند هیچ چیزی را دست بزند یا جابجا کند . حالا بهش می گوییم شیرینی بگیرد دستش ، لقمه نون و پنیر درست کند و بدهد دست کسانیکه می آیند اینجا . کار کنید . اگر می خواهید سخن رسول ا..(ص) را رعایت کنید و انجام بدهید یکی از اونها دستگیری از فقیران و مسکینان است . توصیه فرمودند به بزرگان احترام بگذارید . آی جوانها ! گوش کنید . حرفم با شماست . به بزرگان احترام بگذارید . چرا ؟ چون احترام کردن به بزرگتر ها و حتی هم سن های خودتان کبر وخود بینی و خود بزرگ بینی را از شما می گیرد که خیلی دارید ماشاءا.. هزار ا.. اکبر . وقتی حرف می زنم قدیم ها این گردن ها سیخ می شد چون رگ های غیرت سیخ می شد . حالا این گردنها سیخ می شود چون کبر و خود بزرگ بینی خیلی زیاد است . پیغمبر (ص) فرمودند به بزرگترها احترام کنید . توصیه فرمودند به ملاطفت و مهربانی به کودکان . عطوفت نسبت به کودکان دلها را نرم می کند . دلها را جاری می کند . تا نور الهی و لطف خدا در جانها راحتتر جاری شود . بعضی ها دیدید می گویند ما بچه دوست نداریم ؟ اینها هیچ وقت از اون بخش نور الهی برخوردار نخواهند شد . بچه نداریم موفق نشدیم یک چیز دیگه است . من خانومی را می شناسم که هنوز شوهر نکرده ، سی و پنچ سالش است چرا ؟ یک دلیل دارد چون به همه مردها می گوید به یک شرط زنتان می شوم . از من بچه نخواهید . چرا ؟ دوست ندارم ، بدم میاد . هر وقت دخترم با بچه ها عشق می کند و دنبال بچه ها می دود ( به دخترم نگاه کنید ، به هیچکس نگاه نمی کند که این بچه کی هست ولی دنبال بچه ها میدود . دوست دارد بچه ها را . ) بهش می گوید- دور از جون شما – خاک تو سرت ، تو آدم نمی شوی . این هیچوقت نور الهی درش جاری نخواهد شد . توصیه به صله ارحام فرمودند . در نهج الفصاحه کلام پیامبر  بزرگوار آمده است ، (می خواهم ارحام را معرفی کنم خوب دقت کنید ) ، نهج الفصاحه کلام پیغمبر ، فرمودند : " رحم رشته ایست از رحمان ، هر کس به آن وصل شود خداوند به آن وصل خواهد شد . هرکس آن را قطع کند خداوند با او قطع رابطه می کند . "  پتکش را زدم ؟ خوب بود ؟ حالا ببینید ارحام چه کسانی هستند ؟ هی میاد می گوید استاد من نمی دانم چرا اینقدر گرفتارم . من چند دفعه بهت بگویم . به هزار و یک زبان بهت گفتم ای بابا ! کینه ها را بریزید دور . بروید با هم آشتی کنید ، همدیگر را دوست داشته باشد . به هم محبت کنید . می گوید هر کاری می کنم نمی توانم . خب به جهنم! تو هم توی گرفتاریت بمان . به من چه ! خودت ، اولادت ، پسرت ، دخترت ، شوهرت بمانید . هیچ ایرادی ندارد . حالا ارحام چه کسانی هستند ؟ خب ! این بخش جالب است . خوب گوش کنید . ارحام چه کسانی هستند ؟ هی می گوییم صله رحم بجا بیاورید . صله رحم بجا بیاورید . آنها کسانی هستند که بوسیله یک مادر بهم وصل می شوند و این ارتباط دو گونه است : مستقیم ؛ که به آنها ارحام نصبی می گوییم ، غیر مستقیم ؛ که به آنها ارحام سببی می گوییم . حالا بروید بگردید ببینید اینها یعنی چی و برای شما چه معنی می دهد . در روایت داریم که خداوند فرمودند : " به این علت من اسم خود را روی رحم گذاشتم که رحم محل ارتباط و انس انسانهاست و قضیه ارتباط با رحم به این سادگی ها نیست . حق مادر ، پدر ، برادر و خواهر از جمله حقوقی است که اگر کسی رعایت نکند در مسیر غفرانی که باید در دنیا به دست آورد قرار نمی گیرد . " غفران یعنی چی؟ یعنی بخشش، آمرزش و کسانیکه این حقوق را رعایت نمی کنند . پدر مرده است ، مادر مرده است ،خواهرند و برادر . بهم پشت می کنند . بهم پشت می کنند .جواب خدا را که رحمان است چی خواهی داد ؟ ماه رمضان روزه می گیری؟ آی آی آی ! خوش به حالت .چه روزه ای . به هم پشت می کنند سالی یکدفعه چون می خواهند روزه بگیرند نزدیک ماه رمضان یک دستی می دهند با هم ، احوالی از هم می گیرند بقیه اش خداحافظ . خودت را گول میزنی؟ جوک می گویی؟ این شد صله رحم ؟ نشد . نشد ! خلاصه کلام . خیلی از مواقع در زندگی هایتان احساس تاریکی می کنید ، نمی کنید ؟ می گوید : " نمی دانم چرا اینقدر تاریک شدم . انگار پر از غبارم . نمی دانم چه بلایی سرم اومده است . " من بهت می گویم . اگر شما در خودت تاریکی ، ابهام ، غبار سنگینی احساس می کنی  بطور حتم در یک نقطه صله رحم اشکال داری و گرفتاری . برو اشکالت را پیدا کن . باید به تذکرات رسول خدا (ص) توجه کافی کرد تا بهره عالی از ماه رمضان برد . این آخرین حرف من برای امروز . کلام کلام من نیست . من فقط بیانش می کنم . ببینید آدرس می دهم بروید آدرسش ها را ببینید . از کلام معصومین خدا هم عرض می کنم . حالا دوست می دارید گوش کنید دوست نمی دارید گوش نکنید . اختیار با خودتان . این هم حرف آخر امروز من . ماه رمضانی ها ، منتظران ماه رمضان ، ماه شعبانی ها حواستان را جمع کنید . بدو بدو هی ماه شعبان روزه می گیرد ، روزه مستحبی ماه شعبان پیغمبر خدا گفته اینقدر ، اینقدر می ارزد . من هم می دانم ولی تو اسباب حاضر نکردی برای روزه واجبت روزه مستحبی ات چقدر می ارزد . روزه مستحبی ات اونقدر می ارزد که این اسباب که از کلام رسول خدا عرض می کنم فراهم شده باشد .

 

 

 

 

 

رمضان دريچه اي به سوي حقايق الهي بخش پنجم

 بسم الله الرحمن الرحيم

جامه سیه کرد کفر ، نور محمد رسید  

طبل بقا کوفتند ،ملک مخلد رسید

روی زمین سبز شد ، جیب درید آسمان

بار دگر مه شکافت ، روح مجرد رسید

گشت جهان پر شکر، بست سعادت کمر

خیز که بار دگر آن قمرین خد رسید

پیک دل عاشقان رفت به سر چون قلم

مژده همچون شکر در دل کاغذ رسید

دوش در استارگان(مجموعه ستارگان در خشان) غلغله افتاده بود

کز سوی نیک اختران( مجموعه پیامبران عالم منظور است) اختر اسعد( پیامبر ختمی مرتبت) رسید

مبعث پیامبر بر تمامی مومنین عالم علی الخصوص سرور و مولای آزادگان آقا حجت ابن الحسن العسگری تبریک وتهنیت عرض می نمایم.و اما بعد

رشته کلاممان در جلسات گذشته پیرامون ماه رمضان و عمل روزه داری بوده امروز هم آن را پی می گیریم .

راستی ماه رمضان با ماههای دیگر چه فرقی دارد؟مگر زمانها با هم فرق می کنند؟اعمال عبادی در ماه رمضان با دیگر ایام چه فرقی دارد اینها جملات فریبنده ای است که از سوی ابلیس دمادم بر ذهن آدمها سرازیر می شود به خصوص که من هرجلسه که در باره ماه رمضان حرف می زنم بعضی ها تا دو سه روز در خانه شان دارند غر می زنند به جان من که نمی شد حالا یک چیز دیگری بگویی؟مگه ماه رمضان با ماههای دیگر چه فرقی دارد ؟ حالا ما که نمی توانیم روزه بگیریم حالا من نمی دانم چرا نمی تواند روزه بگیرد هزارو یک درد بی درمان  بیان می کند که هیچ کدامش را هم ندارد حالا ما که نمی توانیم بگیریم یعنی به ماه رمضان راه پیدا نمی کنیم ؟چه فرقی می کند ماه رمضان؟غر نزن گوش کن ببین چه فرق دارد اون را هم توضیح می دهم. اینها کلمات فریبنده شیطان است که به ذهن آدم با آن عقل دنیایی که پاهایش چوبی تق تق هم صدا می کند و راه می رود نفوذ می کند و اینها را به او القا می کند مواظب خودتان باشید چه قدر دستاویز شیطان می شوید؟شیطان در لباسهای شیک ،کلامهای ادبی و کاملا منطقی می آید سراغ آدمها و با آنها گفتگو می کند و اصولا جمع کثیری زیر نفوذ این کلامها قرار می گیرند در حالی که نباید این طوری باشد. بله زمانها با هم فرقی نمی کنند ولی این میان یک امایی وجود دارد پروردگار عالم اراده فرمودند این ماه خصوصیات ویژه داشته باشد می خواهید به خدا هم ایراد بگیرید که چرا ماه رمضان را بر داشتی استثنا کردی؟خوب این ویژه گی را می گذاشتی در شوال نمی شد ؟ما که می توانیم از این حرفها بزنیم ماشاا...زیاد هم می زنیم.یک اما دیگر هم بگویم چراماه رمضان با ماههای دیگر فرق دارد ؟گفتیم زمان با زمان فرقی ندارد ماه رمضان با شوال فرقی ندارد از لحاظ بعد زمان عرض می کنم اما خواص ماه رمضان با خواص ماه شوال فرق دارد و خواص ماه رمضان با خواص ماه ذیحجه و ذیقعده فرق دارد حالافرقش را بگویم این هیکل های مبارک ما از چه جنسی است جنس ماده ما مادی هستیم بدنهایمان مادی است درسته. چشم و گوشمان پا و دستمان از جنس ماده است اما ویژه گی که در این گوش است آنتن های قوی و دراز دارد برای فال گوش ایستادن خوب آنتنهایش دراز می شود این خواصی که در این گوش است کف پاهایت هم هست ؟مگر هر دو از جنس ماده نیست آن خواصی که در این شان شما هست در ران شما هم هست؟کاری را که شان تو می تواند انجام دهد ران تو هم می تواند انجام دهد .قلب و کلیه هر دو از تن تو در بیاد بگذارند روی خاک بعد از چند ساعت می پوسد می گندد هر دو ازجنس ماده است اما کار قلب و کلیه می تواند بکند ؟کار کلیه را قلب می تواند بکند؟نمی تواند بکند چرا نمی تواند بکند؟مقرر پروردگار اسلوب بدنی انسان را به این شکل طراحی کرده.زمانها با هم فرق ندارد اما کار ماه رمضان را شوال نمی تواند بکندکار ماه شوال راهم ماه رمضان نمی تواند بکندپس نتیجه اول در ماه رمضان خواص ویژه ای نهفته است حالا یک جور دیگه هم بگوییم می گوییم باید وارد نعمت بزرگ ماه رمضان شویم اما چطوری؟

ماه رمضان در ندارد که درش را با هر کلیدی که توانستیم باز کنیم بپریم در آن چطوری؟ گفتیم ماه رمضان خاصیتی دارد جدا از ماههای دیگر خوب چرا ؟ چون اراده حضرت حق است همان طور که در انسان از جنس ماده اعضایش با خواص کاملا متفاوت قرار داده شده پس ماهها هم می تواند این خواص متفاوت را داشته باشد از عواملی که ورود به نعمت ماه رمضان را امکان پذیر می کند همت واراده انسان است . خدا ماه رمضان را که خاص کرد تو بخواهی یا نخواهی  خواصش را درش گذاشته اما برای اینکه به آن برسی چی لازمه؟نیاز مند همت و ارده انسان که به استقبال ماه رمضان برود شاید به نظر کلام ساده و بی ارزشی بیاد خوب کاری ندارد که ،راستم میگه کاری ندارد یک دوسه برابر گوشت می خریم نسبت به ماههای دیگر فریزر هایمان را پر می کنیم قند و شکرمان را از قبل می خریم حاضر می کنیم قصه های این چنینی فراوان اما این نیست فی الواقع با رسیدن و نزدیک شدن به ماه رمضان چند درصد آدمها اراده می کنند که واقعا وارد ماه رمضان شوند . به گفتگوی آدمها گوش کنید یکی میگه من گرما را نمی توانم تحمل کنم خیلی دلم می خواهد روزه بگیرم اما یک دوسه تا قطره اشک دروغین هم می ریزد حیف من نمی توانم گرما را تحمل کنم اون یکی میگه کلیه هام مشکل دارد اون یکی میگه فشارم بالا می رود این یکی میگه قندم بالا می رود اون یکی میگه من کار بدنی سخت دارم اگر روزه بگیرم کار کارفرما زمین می ماند نتیجتا مالم حرام می شود خلاصه چند درصد آدمها اراده کردند هر جوری است وارد ماه رمضان شوندخیلی کم هستند آدمهایی که عزمشان را جزم کردند که هر شکلی وارد ماه رمضان شوند چرا ؟ چون انسان بایستی از قبل عقاید پاک و دل پاک را کسب کرده باشد عقیده پاک و دل پاک این فرصت را ایجاد می کند که شما اراده کنید وارد ماه رمضان شوید .پس دو عامل 1- ارده استقبال از ماه رمضان 2-اعتماد به برکات ماه رمضان که در آن خواصی متمایز از ماههای دیگر وجود دارد . این دو عامل سبب می شود که در ماه رمضان توفیق روزه داری معنوی را پیدا کنیم . در خطبه شعبانیه معروف پیامبر (ص) می خوانیم:حضرت در خطبه شان فرمودند :ای مردم ماه خدا به سوی شما آمده چرا فرمودند ماه خدا؟چرا ماه رمضان را فرمودند ماه خدا؟چون در ماه رمضان که ماه روزه است در روزه داری نفس اماره میلهایش باید کنترل شود از اولین پایه های روزه داریه دیگه تشنه و گرسنه هستی نباید بخوری، شکلات دوست داری نباید بخوری عطر خوش بو می زنی همه جا همه محله را سرویس می دادی می رفتی دیگه نمی توانی بزنی لوازم آرایش . خدا رحمتش کند   حالا بماند که اون هم می ماله بعد می گوید چرا می مالی . میگه من اصلا خوشم نمی آید مردم فکر کنند چون روزه می گیرم آدم امل و فناتیکی هستم بی خیال بگذارش بیرون در ما باهاش کاری نداریم .

اما ماه روزه و روزه داری از اساسش کنترل کردن نفس اماره است. آقایی که تا دیروز در خیابان راه می رفت گردن بر افراشته ای داشت و هیچ موجود زنده ای ا ز چشم این در نمی رفت مگر که این می دیدش حالا از امروزکه روزه گرفته این چشمهایش تمام اسفالتهای خیابان تهران یا هر خیابان دیگری را تماشا می کند   تازه می فهمد که شهر داری چه بلایی را سر مردم آورده لاستیکهایشان داغون شد و کفشهایشان زیره اش از بین رفت و الی آخر چرا؟چون دیگر نمی تواند آدمها را نگاه کند و چقدر سخته آدمی که عادت کرده آدمها را سک بزند و حالا دیگه اجازه نگاه کردن به آدمها  به خصوص نا محرم هارا ندارد  .پس در ماه رمضان میل نفس اماره باید کنترل شود اگر این نفس اماره این کوله میلش را بگذارد زمین، ما از دستش خلاص شویم یعنی کوله نفس اماره و میلهای خلافش روی گرده ما نباشد خود خدا می اید سراغ ما همین قدر بدانید میل نفس اماره را گذاشتی زمین نیاز نگاه کردن به خانمهای آنتیک و عبرت گرفتن را گذاشتید زمین اقایان . خانمها نیاز به جلوه گری و خود نشان دادن رازمین گذاشتید ونخواستید خودتان را به نامحرم نشان بدهید آن موقع خداوند خودش می اید سراغتان و گرنه همه ماهها ماه خداست ولی خدا در این ماه رابطه خاصی با انسانها بر قرار می کند به همین دلیل هم پیامبر فرمودند ماه خدا در ادامه پیامبر فرمودند ماه خدا با سه خصوصیت به سمت شما می آید : بالبرکه والرحمه و المغفره.

این ماه دارای برکت است. این ماه دارا ی برکت است یعنی یک هسته مرکزی از خیر در آن وجود دارد که از بین نمی رود بلکه سبب افزایش خیر هم می شود . اگر با اون متوجه باشیم چون جان را سیراب می کند ، اگر متوجه نباشیم نه ، پرید ولی اگر به این نکته متوجه باشیم جان را سیراب می کند . با انسان یک تماس نرم و ملایم بوجود می آورد . آخه میدانید که برکت را ریشه یابی کردند به بَرِک ، برکه آب ، موی زیر سینه شتر. این ناحیه در شتر بسیار نرم و لطیف است  و دست زدن به این پشم فرح بخش است . شادی آور است . حالا که دیگه در شهرهای ما شتر پیدا نمی شود . اگر یک وقت جایی رفتید شتر بود امتحان کنید . خیلی آرام دست بزنید ببینید چه لذت بخش است . من مثال می زنم مثل وقتیکه خسته و مرده اومدید خانه ، یکی از اون پتوهای نرم، ملایم ، دلپذیر می گیری دور خودت و خودت را لای این پتو قایم می کنی . چه احساس خوشی به آدم می دهد ؟ احساسی فرح بخش به جون آدم می رسد . این همان برکت است . اگر درست وارد ماه رمضان بشویم این احساس به این زیبایی در طول ماه شما را همراهی می کند .چه بسا توفیق داشته باشیم بعد از اون دیگه نگهش داریم و از دستش ندهیم .  ماه رمضان سبب رحمت است زیرا حضرت حق با اسم رحمان به همه انسانها ظهور می کند . در ماه رمضان پروردگار با الرحمنش به مردم ظهور می کند . رحمتش شامل مؤمن و کافر می شود یعنی توجهی نمی کند به اینکه این فرد گناهانی داشته و اصلا استحقاق رحمت را دارد یا خیر . چقدر قشنگ است ؟ چقدر زیباست ؟ بدون در نظر گرفتن موانعی مثل گناهان و غیره همه آدمهایی که به ماه رمضان درست قدم بگذارند جانشان را حرکت می دهند . اون روحشان ، اون هسته حی شان را خداوند حرکت می دهد که چه شود ؟ تا بتواند متوجه حقایق عالم شود . خودش را به هر دری می زند ، می کشد ، اگر دستش برسد تمام دفترهای منم زیر و رو می کند؛ " دنبال چی میگردی؟ "  " تو چه ذکری می کنی می بینی؟ " بابا به خدا ذکرهایم را هم ازم گرفتید . از دست شما من کجا پناه ببرم ؟ اگر می خواهید اینجور چیزها را ببینی ، بشنوی ، حسش کنی ، درست وارد ماه رمضان شو ،درست قدم هایت را بگذار . این همان رحمت است . اما مغفرت چی هست ؟ مغفرت یعنی گذشته ها را می بخشد . بدوید ! بدوید! بازار داغ است . بدوید! ماه رمضان درست پاهات را گذاشتی توش آنچه که پشت سرت گذاشتی بیرون در همه را می بخشد . کجا معامله به این قشنگی وجود دارد ؟ یکسره همش برای شما نفع است . ماه رمضان ماه مغفرت است یعنی گذشته ها را می بخشد تا انسان سبکبال بتواند بقیه مسیرش را برود  اما این انسان ناعاقل از ماه رمضان که درآمد اولین روزش می گوید : " آخی! اون کیف لوازم آرایش من را بده . یک آرایش درستی بکنیم . دق کردیم در این ماه . " از همان دم اولین کوله را بر می دارد می اندازد پشتش . اون یکی می گوید : " یکی دو تا فیلم درست و حسابی داری نگاه کنیم ؟ مردیم . چقدر ماه رمضان قرآن خواندیم . خسته شدیم از بس دست و پاهامون را بستند." ، کوله دوم را می اندازد پشتش . بعضی ها که خیلی شیک هستند می میرند واسه غیبت کردن . غیبت که نمی کنند شاقلوس می گیرند . حالا کسیکه درست وارد ماه رمضان شود مغفرت خدا شامل حالش می شود . می گوید گذشته هر چی بودی ،بودی بگذار بیرون در بیا تو . بدون اون گذشته بیا تو و بدون اون گذشته از این درش خارج شو ؛ اگر عرضه داری! دیگه هم پشت سرت را نگاه نکن . گاهی اوقات ما در یک حالتهایی قرار می گیریم که انگار در تاریکی گیر کردیم . برای همتون هم اتفاق افتاده است . هیچ امیدی به یک عالم معنویت دیگر ندارید . حالمان مصداق این بیت است . گریه می کنیم ، ضجه می کنیم اما نمی داینم چیکار کنیم . می گوید :

بود آیا که در میکده ها بگشایند              گره از کار فرو بسته ما بگشایند                   

خیلی هامون به این نقطه می رسیم . این میکده همان عالم مغفرت است . در مغفرت است چرا که در عالم دنیا به تله افتادیم  راه گریزی نمی بینیم ، مغفرت الهی سبب می شود که جان انسان چون با الهش در ارتباط قرار می گیرد دیگر گناه های امروز یا حتی گناههای دیروزش مزاحم سر راهش نباشد . این ارتباط را از بین نبرد . در دعای ابو حمزه ثمالی می خوانیم (چقدر دلم تنگ شده است برای دعای ابوحمزه ثمالی!)

در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم " فَرِّق بَینی و بَینَ ذَنبِیَ المانِع " خدایا بین من و آن گناهی که مانع ارتباط بین من و خودت هست جدایی بینداز . مغفرت الهی همین از میان برداشتن آن گناه است ؛ آن گناه که وسط رابطه من و خدا قرار گرفته است . فکر نکنید ما تا آخر عمرمان قرار نیست در تاریکی ها بمانیم ، ما در تاریکی به دنیا نیامدیم ، ما در نهایت شعور پا در این عرصه گذاشتیم . قرار هم نیست تا آخرش در تاریکی ها بمانیم ، چرا که یک روزی گناه کردیم ، یک روزی خطا کردیم ، یک روزی اشتباه کردیم . امروزی که می رسد مغفرت الهی می آید تاریکی ها را می خورد و همه چیز روشن می شود . فقط باید بفهمیم که چه کردیم ؟ خب چه کردیم ؟

این که بینی مرده و افسرده ای                   زان بُوَد که تَرک سرور کرده ای

در میهمانی ها بچه ها وقتی بدون پدر و مادرها یا بزرگترهایشان وارد یک مهمانی بزرگ می شوند دست و پایشان را جمع و جور می کنند ، خودشان را کوچک می بینند ، چرا ؟ چون بزرگتر ندارند  . آقایان ! همسرانتان بدون شما وقتی به مهمانی می روند همین حال را دارند . خدا شما را بزرگتر همسرانتان کرده است ، اما می دانید یعنی چه ؟ یعنی یک دریا سختی و بدبختی ؛ یعنی یک دریا حل مشکل که باید شما بکنید . همه عمرتان باید به همسرانتان برسید چون شما سرپرست همسرانتان هستید . سرپرستی ، قدرت طلبی و زورگویی و دستور دادن نیست . سرپرست زمین می نشیند کفش پایش می کند . سرپرست همه حوائج زیردستهایش را برآورده می کند . مگر خدا که سرپرست ماست حوائج ما را برآورده نمی کند ، دردهای ما را از ما نمی گیرد ؟ شما مردها قرار است همان جایگاه را داشته باشید . کجای کار هستید که فکر کردید که نقشتان فقط زور گفتن است ، دستور دادن است ، حکم کردن است ؛ اصلاً از این خبرها نیست . ماه رمضان به فرموده پیامبر(ص) ماه برکت ، رحمت و مغفرت است ؛ پس باید آماده شد که بیشترین بهره را از این ماه ببریم . اما هنوز یک کوچولو دیگر مانده از این بگویم . شاعر می گوید :

هر چه در این راه نشانت دهند                                     گر نَسِتانی بِه از آنت دهند

معنی اش چه می شود ؟ بچه دارد گریه می کند ،اشک می ریزد ، جیغ می کشد ، مادر خوراکی می آورد پرت می کند ؛ بستنی می دهد زمین می اندازد . اسباب بازی می آورد ولویش می کند روی زمین ، می گوید تو که این را دوست داشتی بیا بنشین با آن بازی کن . در آخر به او می گوید که : آخر بچه تو چه می گویی ؟ چه می خواهی ؟ چرا این قدر گریه می کنی ؟ بیا بغلم . آخرین راه حل به او می گوید : بیا بغلم . بچه می رود در بغل مادر و آرام می گیرد ؛ اگر این بچه با اولین چیزی که به او داد ساکت شده بود به بغل مادر می رسید ؟ اگر خوردنیهایی که به او داد ، می گرفت به بغل مادر می رسید ؟ این یک روزی در شکم مادر بوده است یعنی در آغوش مادر بوده است ؛ همیشه دنبال آن جایگاه می گردد حتی اگر مرد بزرگی باشد ، حتی اگر زن بزرگی باشد دنبال آن جا می گردد ، نمی گردد ؟ خیلی ها غافل هستند پدر یا مادر که از دنیا می رود بقیه را می بینند که می روند بغل پدر ، مادرها تازه اشک چشمشان می ریزد که حالا دیگر این ها کجا بروند ؟ هیچ بغلی ، بغل آنها نمی شود دیگر ؛ چقدر تنها شدند ، چقدر بی پناه شدند ، مگر نه ؟ این همان قصه است . در این مسیر خیلی چیزها به آدم نشان می دهند ، اگر قبولش نکنید و از او فقط خودش را بخواهید آن وقت آن موقع درک می کنی .      هر چه در این راه نشانت دهند                   گر نستانی به از آنت دهند

پس کمتر از قُرب الهی تقاضا نفرمایید تا برکت و رحمت و مغفرت الهی با بالاترین حد آن نصیب شما بشود و آخرین حرف امروزم : برای وارد شدن به عالم الهی کتاب نمی خواهد ، اطلاعات نمی خواهد ، خروار خروار کتاب چیدن روی هم و اینها را ورق زدن نمی خواهد چون که شما را به جایی نمی رساند . پس چه می خواهد : دانه دانه حجاب ها را برداشتن ، لایه لایه حجاب ها را برداشتن . شاعر می گوید :  

از جمع کتب نمی شود رفع حُجُب ( حجب یعنی حجابها ، از این همه کتابی که جمع می کنی و می نشینی می خوانی حجابها برداشته نمی شود )      در رفع حجب کوش نه در جمع کتب

تلاش کن این حجابها را یکی یکی از سرراهت برداری . کتابها وقتی به دردت می خورد که حجابها برداشته می شود ، چون هر وقت حجابها سر جایش باشد هر چه بیشتر می خوانی بیشتر حجاب می گیری ؛ بیشتر پرده جلویت می افتد چون به خودت هم غَره می شوی فکر می کنی کسی هستی . پس اول چکار کن ؟ حجابها را بردار . کم سوادها ، بیسوادها ، آنهایی که چشم ندارند کتاب بخوانند ، مشکل چشم دارند بپرید وسط میدان چون از شما کتاب نمی خواهند . اما از شما  می خواهند که حجابهایتان را از جلوی چشمهایتان بردارید تا بدون حجاب چون پیغمبر خدا در سفر معراج با حضرت حق هم کلام شوید . در معراجیه پیامبر(ص) است ، رفت تا یک جایی خواست ادامه بدهد جبرئیل ایستاد گفت : یا جبرئیل چرا ایستادی من تنها بروم ؟ گفت : از این جا به بعد من نمی توانم بیایم ، بال و پرم می سوزد اگر بیایم ؛ از اینجا به بعد فقط شما می توانید بروید . پس پرواز من و شما همچون پر پرواز پیامبرمان تا اوج الهی یعنی خود حضرت حق ادامه دارد اگر بتوانیم بال بزنیم ، حجابها را دانه دانه بشکافیم و بتوانیم بالا برویم . ان شاءالله خدا توفیق بدهد امسال را    

به گونه ای دیگر وارد ماه رمضان بشویم ، روزه های ماه شعبان کمک کننده است ، تمرین کنید . روزه مستحبی ، آنهایی که روزه قضا دارند روزه قضایشان را می گیرند . کسانی که مشکل جسمی دارند روزه قضا ندارند در ماه شعبان خودشان را آماده کنند برای ورود به ماه رمضان . کاری نکنید که روزه های مستحبی را بگیرید روزه های واجب را بخوابید . می گوید من که مریضم چکار کنم ؟ دکتر قبل از ماه رمضان تاکید می کند که شما نباید روزه بگیری . خدای ما هم فرموده : اگر روزه زیان و ضرر برای جسم داشته باشد باید آن را ترک کرد ، خب تکلیف من چه است ؟ تکلیفت معلوم است ، سحر بلند شو با روزه دارها سحری بخور جای صبحانه در بین روز جاهایی که لازم است آبی نوشیده شود ، دارویی خورده شود ، مختصر غذایی خورده شود حتماً بخور اما در خفا ، پنهان از دیگران ؛ تا نام شما در لیست روزه داران نوشته شود . بعضی ها هم هستند همان روز اول که شروع می کنند می بینند مشکلی ندارند آرام ادامه می دهند .

 

 

 

 

 

 

رمضان دريچه اي به سوي حقايق الهي بخش ششم

 بسم الله الرحمن الرحيم

آخر جلسه مبعث یک شعری را برای دوستان خواندم آن روز خواندم که از جمع کتب نمی شود رفع حجب (جمع حجاب)یعنی فکر نکنید که کتابها را خریدن و روی هم دیگر تلمبار کردن و حتی گاها کامل هم خواندن ولی توجه نکردن باعث می شود که حجابهای انسانها برداشته شود از جمع کتب نمی شود رفع حجب در رفع حجب کوش نه در جمع کتب تلاش کن حجابها را برداری.

 و اما بپردازیم به دنباله کلام جلسات پیش در این جلسه کلام را با ادامه سخنان آقا رسول ا... در خطبه آخرین جمعه ماه شعبان که به خطبه شعبانیه معروف ادامه می دهیم حضرت دراین خطبه فرمودند :شهر هو عند ا... افضل الشهور و ایامه  افضل الایام و لیالیه افضل اللیالی وساعاته افضل الساعات ... ماهی که نزد خدا بهترین ماههااست روزهایش بهترین روزها شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتها است کدام ماه ؟ماه رمضان اگر همیشه مرتب بیاید دیگه گیج نمی شوید راجع به کدام ماه داریم حرف می زنیم چون ما مدت زیادی داریم راجع به ماه رمضان داریم صحبت می کنیم که در عین حال روزه های مستحبی در این دو ماه را هم پوشش داده باشیم و یک سری اطلاعات در باب  روزه و روزه داری خدمت دوستان داده باشیم بلکه انشاا.... به یک شکل دیگری یک جور دیگری یک فهم دیگری و یک لباس دیگری وارد ماه رمضان شویم  ماه رمضان را برترین ماهها در نزد پروردگار فرمودند آقا رسول ا... از خودم عرض نمی کنم برای اینکه اگر از خودم بگم باید خیلی توجیه کنم تا برای شما قابل پذیرش باشد اما کلام آقا رسول ا...جای بحث و گفتگو نمی گذارد .رسول خدا فرمودند که ماه رمضان برترین ماهها نزد پروردگار است چرا ؟ چون در این ماه انسان ها بیشترین ظرفیت ارتباط با حضرت حق را پیدا می کنند پس از دلایل افضلیت ماه رمضان بر ماهها ی دیگر قمری اولین صحبت این است که در این ماه انسانها وسعتشان و ظرفیتشان خیلی زیاد می شود برای ارتباط با خداوند .بگذارید یک مثال بزنم شاید این طوری بهتر مطلب جا بیفتد ما می گوییم در مسجد الحرام که خانه کعبه وجود دارد ما مسجد الحرام و کعبه را خانه خدا می نامیم غیر از این است همه می گوییم خانه خدا .مساجد در کل کره زمین هم می گوییم خانه خدا اما چرا توصیه شده به آدمها با همه گرانیش با همه زلتش با همه سختی هایش بیماریها جسمی آدمها و هزارو یک مشکل دیگر آدمها بروند سفر حج؟خوب مساجد در این جا هستند از مساجد همان بهره را ببریم که خانه خدا در مسجد الحرام هست همان اعمال راهم می توانیم انجام دهیم اون وقت همه آدمها هم می توانند این اعمال را انجام دهند اما نه نمی شود حالا چرا نمی شود ؟مسجد الحرام دارای شرایط خاصی است خداوند به این مکان به مکانی که دارم اسمش را می گویم مسجد الحرام خداوند به این مکان یک شرایط خاصی عطا کرده که ظرفیت بسیار بالایی برایشان به وجود آمده که می بینیم در کلام معصومین خدا می فرمایند هر نماز در مسجد الحرام وسعت 10 هزار نماز دارد 10 هزار رکعت .شما که 2 رکعت بیشتر نخواندی شد 20 هزار رکعت چطوری یک همچین چیزی می شود این مکان را  شرایط ویژه ای برایش قرار داده خاصیتی برایش قرار داده که نمازها چون نماز اتصال با خدا است وسعت نماز را انقدر وسیع کرده که در این نماز ، نماز 2 رکعتی وقتی 10هزار 20 هزار رکعت وسعت پیدا می کند شما هر چی جولان دهی معلق بزنی افکار مختلف هم بیاوری باز وقت اضافه می آورید می توانید از مابقیش برای اتصال با خدا بهره ببری . می روید در یک نمایشگاه اول در و دیوار و تزییناتش را تماشا می کنید ولی وقتی در نمایشگاه را بستند به جای یک ساعت تو مجبوری 5 ساعت اون جا بمانی 1 ساعت اول در دیوار تابلو زمین خطوط آدم این ولی بالاخره چی خسته می شوی اینها دیگه دلت را می زند اون وقت چی را می بینی خود نمایشگاه را می بینی تازه به این فکر می افتی که چرا من این جا اسیر شدم  چرا من این جا محبوس شدم یعنی شروع می کنی به فکر کردن . مسجد الحرام این خاصیت را دارد وسعتی به نمازها داده شده و به اعمال که بنده هر معلقی را هم می زند ، می زند باز زمان اضافه دارد آخر سر به این فکر که من اصلا برای چی این جا هستم صاحب این جا کیه آن وقت شروع می کند به این که ارتباط پیدا کردن با خدا ی خودش.ماه رمضان هم ای طوری است به دلیل قرار دادن چنین ظرفیتی در این ماه از طرف خدا وند .دفعه قبل عرض کردم خدمت دوستان از آن طرف نیت انسان ها برای ورود به این ماه اونی که نیتی برای ورود به  ماه رمضان ندارد داخل نیاد راهش هم نمی دهند باید نیت کند دلش بخواهد الاعمال و باالنیات ، نیت می کند خدایا چقدر خوب است ماه رمضان تو من از حالا دارم حاضر می شوم اول ماه رمضان بلایی سرش می آید یک عمل جراحی تمام ماه رمضان را برایش نوشتند این با همه عشقش می رفت داخل ماه رمضان یک کار دنیایی پیش آمد چه اشکالی دارد نیتش را کرد رفت داخل .پس از یک سو خداوند ماه رمضان را فضیلتی بخشیده

از سوی دیگر من و شما نیّت می کنم برای ورود به ماه رمضان و این که قرار بگیریم در آن . آن وقت چه اتفاقی می افتد ؟ در حدّ خیلی بالایی حجاب بین بنده و پروردگار برداشته می شود . حضرت سجّاد در دعای 44 صحیفه سجّادیه فرمودند : وَ اَلهِمنا مَعرِفَةَ فَضلِهِ وَ اِجلالَه حُرمَتِهِ – خدایا شناخت برتری و حرمت این ماه را به قلب ما الهام کن . امام سجّاد(ع) می گوید معصوم است نزد خدا ؛ ایشان تازه درخواست می کند که خدایا ! احترام و حرمت این ماه و برتری این ماه را نسبت به ماه های دیگر به قلب ما بتابان . حالا تصور کنید چه خبر است ، ما چقدر دست کم گرفتیم . می دانید وارد شدن به سرزمین مقدس الهی شرط بزرگی دارد ؛ حاجی ها ، حاجی های تمتّعی ،  حاجی های عمره ای که رفتید و آمدید به آنهایی که بعداً می خواهند بروند بگویید : از مسجدالنبی می آورندتان بیرون می برند مسجد شجره ، می گویند برو اینجا مُحرِم شو . چرا مُحرم شوم ؟ مگر من چکار کردم ؟ من نمی دانم ولی سرزمین امن الهی تا مُحرم نشوی راهت نمی دهند . مُحرم شدن چیست ؟ شخص مُحرم در حرم امن خدا به شهوات نزدیک نباید بشود ، عطر نزند ، مردها لباس دوخته نپوشند ، کلاه روی سرشان نگذارند و چقدر جالب است برای من این امر؛ خانم ها به جلوه گری معروفند که می خواهند جلب توجه کنند لباس از تن مردها در می آورند . می دانید چرا ؟ چون خانم ها آن غرورشان در ظاهر است ، خودش را جلوه بدهد همه ببینند . اما مردها همین مطلب را در درون دارند ، یعنی چه ؟ برتری طلبی ، قدرت طلبی ، زور گفتن ، امر کردن و .... حالا آقای فلانی را می فرستند مکه می گویند حاضری این ها را پس بدهی ؟ اینها نکته های ظریفی است نگاه کنید به آن . می گوید وقتی می خواهی حرم الهی وارد بشوی مُحرم شو ، خیلی از تَمَنیّات نفست را از تو می گیرند می گویند نباید باشد ، چرا ؟ چون اگر کسی بخواهد حج بزرگ الهی را انجام بدهد باید امیالی را که نفس اماره دنبالش است آنها را بگذارد زیر پایش . حج با نفس اماره در یک قوطی نمی رود ؛ اگر دیدید برای بعضی ها در یک قوطی است چون حاجی نیستند ، حج گذار نیستند ، تماشاگرند ، تفریح کن هستند ، توریست هستند ، حاجی نیستند که . حج و نفس اماره یک جا نمی روند اگر بروند همدیگر را تکه تکه می کنند . اگر جایی دیدید با هم هستند توریستند ، سفر تفریحی رفتند ، سیاحتی رفتند فقط همین . ماه رمضان هم همین طور است . ماه رمضان هم برای این که بخواهی به آن وارد شوی شرط وارد شدن به آن روزه دار بودن است . روزه دار بودن یکی از وجوهش آب نخوردن ، غذا نخوردن است ؛ وجوه دیگرش رعایت مُحرمات خاص الهی است که خدا برای روزه دار منع فرموده است . پس تلاش کنید توصیه می کنم ، بعد از چند سال گدایی ، من راه و رسم گدایی را آموختم . تو که زخم معده داری ، تو که قند داری ، تو که فشارخون داری ، تو که هزار و یک مشکل جسمی داری ... دکتر گفته حق نداری روزه بگیری ؛ شب اول ماه رمضان غسلت را بکن برای ورود به ماه رمضان ، سحر هم بلند شو با مابقی افراد خانواده ، اگر خیلی بی کَس و کاری که دلم برایت می سوزد هیچ کسی با تو روزه نمی گیرد در خانه ، تو خودت تنهایی سحرگاه بلند شو دعای سحر هم گوش کن ، سحری هم بخور و نیت روزه داری هم بکن . می گوید من ساعت هشت باید قرص بخورم ! رأس ساعت هشت قرصت را هم بخور ، اما خورد و خوراکت را یواشکی بخور نگذار مردم بدانند تو روزه نیستی تا شاید ان شاءالله ملائکی که متوجه نشدند تو چیزی می خوری اسمت را جزء روزه دارها بلکه بنویسند .

رسول خدا (ص) فرمودند : وَ هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ الی ضیافَةَ الله وَ جَعَلتُم فیهِ مِن اَهلِ کَرامَةَ الله – آن ماهی است که خداوند شما را به مهمانی خود دعوت کرده است ، شما را در آن از اهل کرامت قرار داده است . هر مهمانی یک میزبان دارد یا نه ؟ شما شده جایی بروی مهمانی صاحبخانه نداشته باشد ؟ میزبان نداشته باشد ؟ پذیرایی کننده نداشته باشد ؟ محال است دیگر ، پس همه مهمانی ها میزبان دارند . میزبان ها از خواصشان این است که هر چه دارند و دوستش دارند به مهمانشان می بخشند ؛ ما ایرانی ها که این طوری هستیم ، مهمان که داریم حتی آن چیزی را که در طول سال خودمان نمی خوریم برای مهمانمان تهیه می کنیم . بهترین لباس در منزل را برای مهمانمان حاضر می کنیم ؛ بهترین رختخواب و ملحفه را برای مهمانمان حاضر می کنیم ، مگر غیر از این است ؟ خب ، حضرت حق میزبان مهمانی ماه رمضان است . این میزبان چه می بخشد به مهمانهایش ؟ از صفات خودش به مهمان هایش می بخشد و این افتخار مهمان است که به این ضیافت وارد می شود و مفتخر می شود به صفات الهی . کلمه کرامت مقابل کلمه دنائت است ؛ دنائت را برای اهل دنیا می گویند . می گویند اهل دنیا  اهل دنائت هستند . کریم کسی است که خودش را بالاتر از دنیا قرار داده است . پیامبر خدا(ص) فرمودند : خدا در این ماه شما را از اهل کرامت قرار داده یعنی از دنیا بالاتر برده است . کجا ما همچنین فرصتی داریم ؟ در سوره انفطار آیه 11 می خوانیم : ملائکه کرام الکاتبین هستند ، یعنی اهل کرامت هستند . پس در این ماه وارد شده های به این ماه به صفات فرشته ها مفتخر می شوند . فرشته ها چه صفاتی دارند که ما می خواهیم برویم مفتخر بشویم به آن صفت ؟ فرشته ها یکی از صفات زیبایشان این است که در مقام بقا خودشان را احساس می کنند . پس ان شاءالله که به لطف الهی از طریق روزه نفس ما به این مقام نائل بشود ؛ در مقام بقا و حضور در محضر حق قرار بگیرد . پیامبر(ص) فرمودند : اَنفاساکُم فیهِ تَسبیحٌ – نَفَسِتان در این ماه تسبیح خداوند است . همانی که می گوید : هر نفسی که فرو می رود مُمِّد حیات است و چون برمی آید مُفَرَّح ذات . بچه های مدرسه ای حالا دیگر نمی دانم در کتابهایشان این اشعار هست یا نه ؟.

ما که اینها را می خواندیم . همون نفستان که می کشید که زنده بمانید و نمیرید اونم که انگار تسبیح خدا را می گوید . اراده برای روزه داری ، رعایت حرمت ماه رمضان انسان را به عالمی می برد که خود به خود به جنگ نفس عماره می پردازد . از سوی دیگر هر نقطه از حیات انسان حیاتی می شود که عین تسبیح خداوند است . ما خیلی از لحظات حیات عمرمان در بطالت ، در پستی و در فساد می گذرد اما در ماه رمضان اگر با این شرایط در آن وارد شدیم می رسیم به جایی که لحظات و نقطه هایی از حیات انسانی مان می شود حیاتی که عین تسبیح خداوند است ؛ چرا ؟ چون نفس عماره در اسارت انسان قرار میگیرد . وقتی نفس در اسارت قرار گرفت بخش انسانی بطور دائم در تسبیح قرار می گیرد . چیزی که شما را از گفتن لااله الا ا... ، سبحان ا.. ، الحمدلله ، از اینها جدا می کند اون بخش نفس عماره است . وقتی اون اسیر شد ، افتاد زندان وجود انسانی شما دائما در تسبیح خدایی قرار می گیرد که اون را از عالم امر به زمین فرود آورده است . اون و قت است که انسان تبدیل می شود به اون موجودی که مثل ملائکه جنسی دارند که صرفا توجه به حق ، بزرگ دیدن حق و ندیدن خودشان است . ملک اینجوری است دیگر، فقط توجه به خدا دارد و اینکه اصلا خودش را نمی بیند . بر خلاف ما ! ما فقط توجه به خودمان داریم و خدا را اصلا نمی بینیم . روزه دار وارد چنین عالمی می شود . بناست که در این ماه خودمان را از آنچه در این ماه حلقه های زمان ( یکی دیگر از اسارت های ما این است که در حلقه زمان گیر کرده ایم  . حلقه زمان چی هست ؟ گذشته و آینده . این وسط چاقو  گذاشتیم . یک تیکه را کردیم گذشته ، هی می زنیم تو سر خودمان ، هی به خودمان می کوبیم و هی به این و آن لعنت می فرستیم : " زندگیم را خراب کرد ، ضایع کرد، جوانیم را نفهمیدم ، میانسالیم را نفهمیدم ، سفر نرفتم ، لذت نبردم ، اون خراب کرد یا پرستار بودم یا تو سری خوردم یا همچین بودم . " از این یکی که در میاد میرود به بخش آینده : "  من باید این را داشته باشم ، من باید اون را بخرم ، من باید این کار را بکنم ، من باید اون کار را بکنم " و اینقدر این باید ها اون را می پیچد ، طناب پیچش می کند . ) ما قرار است که در ماه رمضان از حلقه های زمان یعنی گذشته و آینده که توش گرفتاریم آزاد شویم . حلا چطوری؟ چطوری؟ تو این ماه مشغولیت های دنیایی برای خودتان درست نکنید . اینقدر قصه من قصه جالبی است . اگر باور کنید تمام هفته در خانه نشسته باشم ، کسی باهام کار نداشته باشد ، هیچکس هم بهم زنگ نزند ، امروز که جلسه دارم ، این پائین مسئولیت دارم ، می خواهم در منزل در یک حالت روحانی و ذکر و آرامش قرا بگیرم عالم و آدم با من کار دارند ، همه سراغم را می گیرند . تمام اونهایی که شاید هشت ، نه ماه هست به من زنگ نزدند به من زنگ می زنند سراغم را می گیرند . چرا ؟ چون شیطان می خواهد که ما را به دنیا مشغول کند . من از برداشتن  بسیاری از تلفنها خودداری می کنم . خودم را از مشغولیت دنیای جدا می کنم . در ماه رمضان مشغولیت های دنیایی مکروه است ، برای خودتان مشغولیت درست نکنید . در ماه رمضان خانه می خرد ، مغازه می خرد ، ملک جابجا می کند ، دنبال وامش هم می دود و خیلی کارهای دیگر . آدم باید در این ماه  خودش را از مشغولیات آزاد کند. این نوع بودن در ماه رمضان برای اهلش یک حالت بقاء بوجود می آورد . یعنی انسان در حالت حضور و بقا ء باقی می شود . بعد از اون دیگر باقی می شود . پیامبر فرمودند : " نَوْمُکُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ " خواب شما در این ماه عبادت است . چرا ؟ وقتی انسان بر نیت روزه داری وارد شد ، با یقین و باور قوی بر اینکه خدا این ماه را خاص قرار داده است ،  وارد ماه روزه داری شد جنبه ملکوتیش را بر جنبه حیوانیش غالب کرد از زمان زدگی هم فاصله گرفت ( ببینید اینها چیزهایی است که همه را بررسی کردم . خوش به حال اونهایی که یادشان نرفته است ؛ چون دیگر نمی گویم . ) وقتی همه اینها را انجام داد اونوقت وارد ماه رمضان شد ، اگر خوابید خوابش هم عین عبادت است . همه را می خوابد از جاش هم که بلند شد ، شلوار را  که پوشید ، د ِ به دو  ، دنبال اون کار ، دنبال این کار. نه عزیزم ! اون خوابی که تو کردی عین تنبلی بود عین عبادت نبود . اگر بخواهی که خوابت عین عبادت باشد ویژگی هایش را باید پیدا بکنی . چرا که مگرنه آنکه هر آنچه در بیداری می اندیشیم و به آن مشغولیم در خواب هم به آن مشغولیم ؟! یکی را می شناختم در بیداری بطور دائم انگشتش به سمت دیگران بود : " این چرا اینجوری است ؟ این رفتارهایش اینجور یاست ، اون دارد گناه می کند . این دارد خطا می کند . " تمام خواب  هایش آدم های خیلی خوب را هم در شرایط بد ملاحظه می کند : " دیدمت حجاب نداشتی ، دیدمت فلان کار را اینجوری انجام می دادی . " چرا ؟ یکی از دلایل عمده اش این است که در بیداری دائم به خرده گیری و ایرادگیری از مردم مشغول است . خوب خوابش هم عین بیداریش است دیگر . چه فرقی می کند ؟ مولوی می گوید :

هر خیالی که آمد و در تو نشست     هر کجا که می گریزی با تو هست

وقتی عادت کردی بدبین باشی در خوابهایت هم بدبین هستی .

تو نتانی زان خیالت وا رهی      یا بخسبی تا از آن بیرون جهی

تو نمی توانی از اون خیال در بری حتی بخوابی هم از دستش خلاصی نداری . وقتی بیداری شما جدا شد از مشغولیات دنیا ، زمان زدگی ، پرداختن به جنبه های حیوانی اونوقت در محضر حق می شوید . با این عواملی که مخصوص ماه رمضان است اگر خواب هم بروید خوابتان هم عبادت است .

 حضرت فرمودند :  " وعَمَلُکُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ " عملتان در این ماه قبول خداوند قرار می گیرد . " بگذاریم انفاق هایمان را ماه رمضان بدهیم . انفاق که خودش مقبول است در ماه رمضان هم انجام بدهیم مقبول تر است . "  نه ؟ اما اینجوری نیست . می دانید عمل مقبول چی هست ؟ عمل مقبول عملی است که در آن عمل دل آدم در گرو خلق باشد . درست گفتم ؟ نه ! درست نگفتم . عمل نامقبول عملی است که در آن عمل دل آدم در گرو توجه خلق باشد . برای توجه خلق کار را انجام دهد. این عمل نامقبول است . انسانی که اینطوری است وقتی آمد وارد ماه رمضان شد ، جایگاهی ندارد عملش هم مقبول نیست . اما وقتی عملی مقبول داشتی ، وقتی با اون عمل مقبول وارد ماه رمضان شدی اونوقت می توانی به اون مقامی برسی که بین تو و پروردگارت هیچ حجاب و مانعی نباشد . اونوقت چه اتفاقی می افتد . همه توجه ات به پروردگار معطوف می شود چون در ماه رمضان انوار الهی بر قلب روزه دار تجلی می کند . وقتی این انوار تجلی کرد دل را در گرو حق قرار می دهد . اونوقت عملش عملی می شود برای خداوند . ان شاءا..