منو

چهارشنبه, 12 ارديبهشت 1403 - Wed 05 01 2024

A+ A A-

پرسش و پاسخ شماره سی و ششم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: پرسش و پاسخ
  • بازدید: 494

بسم الله الرحمن الرحیم

سوال: جلسه پیش فرمودید از 29 مرداد تا 2 شهریور خودتان را در حلقه ای از اذکار پنهان کنید . اگر می شود راهنمایی بفرمایید برای چند روز خاص چه ذکری گفته شود و چطوری ؟
استاد : ما نگفتیم برای آن چند روز ، از حالا شروع کنید ؛ چرا شما عادت نمی کنید ما این همه ذکر دادیم ، چله دادیم برای این که شما یاد بگیرید . یا زمانی مشغول سخنرانی هستید یعنی گفتگو می کنید و اطلاعات می دهید یا مشغول اطلاعات گرفتن هستید ، دارید گوش می دهید ؛ زمانتان پُر است و به اصطلاح محیط نفس و روحتان پُر است . اما زمان هایی که این بخش فعال نیست و فقط فعالیت جسمی دارید مثل ظرف شستن ، خیاطی کردن ، خیابان قدم زدن ، توی تاکسی ، اتوبوس ، مترو بودن ....... ما بارها به شما گفتیم خودتان را با ذکر مشغول کنید صلوات واسماءجلاله پروردگار .
سوال: وقتی ما در ماشین هستیم و رادیوی معارف را گوش می دهیم می شود ذکر هم گفت ؟
استاد : شما یا به اصطلاح سوار بر آن ذکری هستید که دارید می گویید با عمق وجودتان یا با عمق وجودتان دارید یک مطلبی را گوش می کنید ، دو تا با هم نمی شود . بنده خودم یک مواقعی که در منزل هستم و می خواهم کنار خانواده ام باشم ، چون دوست ندارند من از آنها دور بشوم و شبها در یک اتاق دیگر قرار بگیرم ولی خب ذکر هم دارم ، دارند تلویزیون تماشا می کنند من هم علی الظاهر می بینم یعنی چشم هایم باز است و تلویزیون نگاه می کنم ولی در عمل نه می شنوم و نه صحنه ها برای من چیزی را ثبت می کند ، آن عیب ندارد .
ادامه صحبت از جمع : اگر قرآن خوانده می شود شما کدام را ارجح می دانید
استاد : رادیو دارد قرآن می خواند شما قرآن را گوش کنید ؛ هیچ چیزی به آن قرآن ارجح نیست .کلام خداست ، شاید آن موقع که به من قرآن رسیده در آن کلام قرآن برای من پیامی است اگر توجه بگذارم پیامش را دریافت می کنم . من قرآن گوش می کنم اما اگر قرآن نباشد و متنی را که در آن رادیو یا تلویزیون گفته می شود جالب نباشد ، بتوانم خاموش می کنم ؛ اگر بقیه داشتند استفاده می کردند پیچ گوش هایم را می بندم . صدا را می شنوم ، کر نمی شوم اما صدا دیگر مفهوم نیست . چون مفهوم نیست به آن تمرکزی ندارم راحت ذکرم را انجام می دهم .
ادامه صحبت از جمع : منظورم این است که اگر جالب باشد کدام پیش برنده است : ذکر یا آن؟
استاد : اگر در آن مطلبی که دارد بیان می شود شما هدایت می کند به سمت جلو و به سمت پروردگارت یعنی حق و حقیقت ، آن را گوش کنید .
سوال: در سوره فجر در مورد تازیانه عذاب که گفتید زمان دار است و گفتید که قرار است بلایای طبیعی اتفاق بیفتد آیا آن هم تازیانه عذاب است ؟
استاد : من در تلویزیون می بینم که بچه های یمنی بر اثر وبا هرروز بیشتر می میرند و من خیلی خیلی مهربان هستم می گویم الهی بمیرم برایتان . خدایا تو یک کاری بکن . خدا می گوید تو که آنجا نشستی چرا کاری نمی کنی ؟ می گویم چکار کنم . شمشیر بگیرم بجنگم ؟نمی توانم. پول خرج کنم ؟ ندارم . سرکرده های بزرگ دنیا را بکشم ؟ آن هم که نمی توانم . پس چه کنم؟ می گوید دست های دعایت را می توانی به جای این که برای پول جیبت ببری بالا که زیاد شود برای رفع بلا از این بنده های خدا ببر بالا . نتیجه این که می گوید تو هم به اندازه سهم خودت این بلا را نوش جان بفرما . ببین خوب است ؟
سوال: شما که ذکر نماز و زیارت عاشورا دادید . فکر کنم کافی نباشد .
استاد : ممکن است این بلایا بیاید و یک دانه هم در ایران اتفاق نیفتد شاید هم تماما برای ایران باشد نمی دانم . ولی واقعیت این است که وقتی دانستیم شروع کنیم به دعا کردن . خدایا آسیب را از بندگان خودت دور بفرما . دست ظالم را از مظلوم خودت دور بفرما . ما نمی گوییم ظالم را خودت بکش . ما می گوییم دست ظالم را از مظلوم کوتاه بفرما . دوستی می گوید که در نزدیکی من دائم طلسم و جادو می کنند چه کنم ؟ گفتم واجبات را انجام دهید . گفت نمی شود کاری کرد که او نتواند این کار را انجام دهد ؟ گفتم او هر روز می خواهد سرش را به جهنم بزند و برگردد به من چه . من چرا موهایم را به جهنم بدهم بسوزد . خداوند برایش گذاشته است که تو بهشت را می خواهی یا جهنم را ؟ او جهنم را اتخاب کرده است . من او را به زور نگه دارم که در جهنم نرو . به من ربطی ندارد . می گوید پس تکلیف این ها که زیر طلسم و جادوی او می روند چیست ؟ گفتم این ها مقصر خودشان هستند . خداوند عدل دارد و نسبت به بنده هایش عدالت دارد و اجازه نمی دهد .
سوال: اگر کسی با تمام وجود دعای بدی در حق ما کند هر چند که در آن ماجرا مقصر نباشیم دعایش می گیرد ؟
استاد : خیر قطعا نیت بدش به سمت ما سرازیر می شود .یا شاید حس بد و ناراحت کننده به ما وارد کند ولی این که بخواهد به ما اثر کند و آن چیزی که بخواهد ما را نابود کند خیر اما مستقیم برای خودش برمی گردد .
سوال: شما در جایی گفته بودید که طوری زندگی کنید که نگاه حسرت آمیز دیگران در زندگیتان نباشد و من دچار وسواس شدم و مرتب در پنهان کاری افتادم و چیزهایی کاملا عیان است و نمی توانی کاری کنی و می دانی که برای دوستت حسرت انگیز است و می خواهد در این شرایط باشد تکلیف چیست ؟
استاد : من به شما چیزی را یاد آوری کردم گفتم که عنصر عنصر بخورید و حرکت کنید و کار کنید . یکی از دلایلش همین است .چیزی که حسرت دیگران را بلند می کند تجمع داشته های ماست . وقتی شما یک دست لباس دارید و من هم یک دست این دیگر حسرتی بلند نمی کند اگر هم بکند بسیار رقیق و ضعیف است و صدمه زن نیست . اما اگر من یک دست لباس دارم و شما پنج دست دیگر که باهم به خیاط دادی در معرض نمایش بگذارید آن وقت حسرت را بلند می کند . ما نگفتیم که ساده زندگی کردن اشکالی دارد ساده زندگی کنید هیچ ضرورتی ندارد که داشته هایتان را به رخ مردم بکشید . امروز به خانه شما می آیند و می بینند فرشتان عوض شده شما یک فرش عوض کردید نه پنجاه تا . و این مختصر است . اما شما که عوض کردید و او نمی داند که این دست باف است و شصت میلیون پول دادید و شما حالیش می کنید که این دست باف است و این قدر قیمت دارد باید کتکش هم بخورید . شما ساده زندگی کنید و برای خودتان زندگی کنید نه برای این که دیگران ببینند و خوششان بیاید . زندگی ساده را در حد کتاب خدا بیاورید چرا شما را به سیره اهل بیت تشویق می کنند زیرا که سیره اهل بیت چگونه زندگی کردن را به شما می آموزد .
سوال: ما نگرانیم از این که مورد حسادت و چشم زخم واقع نشویم . و این شاید از این که این قدر نگرانیم خداوند می خواهد به ما بگوید که به مردم حسادت نکن و این قدر با نگاهت دنبال توانایی ها و دارایی های مردم نباش نیست.
استاد : بله ما تمام آن چیزی که در خمیره خود داریم دقیقا از دیگران هم به سمت خود می کشیم . و حالا کم داریم یا زیاد و دقیقا همین است که اگر ما در خود بحث حسادت و بد خواهی را نداشته باشیم زیرا که طلسم و جادو تنها از بدخواهی و حسادت بر می آید و نه از چیز دیگری . اگر ما خودمان آنها در خود نداشته باشیم و ته ریشه اش را لااقل نداشته باشیم اصولا تفکرمان آن طرف نمی رود . اما گاها نداریم ولی به دفعات که زخم می خوریم و یک مقدار که خودمان را عقب می کشیم و راجع به دیگران بد فکر می کنیم همان یک لحظه بعد از فکر کردن ما را جاذب می کند به سمت این چیزها .
صحبت از جمع : من آن زمان که به این داستان فکر کردم گفتم از هر دست که بدهی از همان دست می گیری. بعد دیدم که من ممکن است هیچ حسادتی نداشته باشم و فکر کردم دیدم که دارم و خودم متوجه نیستم . من باید به این ماجرا فکر کنم که مثلا آیا من دزدم و میبینم که بله از زمان فلانی دزدی کردم و این نیست که حتما دستت را در جیب کسی ببری یا مثلا آیا من حسودم و می بینیم که بله حسادت هم داشتم . ولی این که فقط ببینم آیا فلانی حسود است ؟ و اصلا به خودم نگاه نمی کنم . ولی اگر کسی به خودش به شکل منتقد نگاه کند می بیند که چه قدر مردم ازش گرفتارند و چه قدر خودش انرژی بد دارد . و در خصوص طلسم و جادو که قرآن هم آمده است که وجود دارد ولی در کسی آن هم اثری ندارد مگر آن که خدا خواهد . پس ما ببینیم که اگر واقعاً طلسمی در کار ما شده و خدا خواسته که بشود حتماً یک خلأ هایی در وجود ما بوده که خدا خواسته بشود، خیلی از این گرفتاریها هرچیزی که هست بخاطر اینست که ما دستمان را به سوی آسمان بگیریم و از خدا بخواهیم که گره کار را باز کند در همان اثنی هم خداوند انشاءالله لطف می کنند و به ما مشکل و گیر کار خودمان را نشان میدهد به این قضیه از این زاویه هم نگاه کنیم.
صحبت از جمع: در رابطه با این بحث مطرح شده، قاعده اینست که حد وسط را نگه داریم اینکه ما بعضی وقتها به پنهانکاری می افتیم، این یک واقعیت است اما پس این واقعیت یک نکته وجود دارد و آن یا تفریط است یا افراط، آنچیزی که بد هست اینست که امروز این پیراهن را از برای نمایش دادن بپوشم یا خارج از توانم آنرا خریداری کرده و بپوشم اما من با توجه به جایگاه اجتماعی و مجموعه شرایطی که دارم این پیراهن را باید بپوشم، بحثی هست در حقوق بنام دین، مستثنیات دین اگر من رفتاری را داشته باشم که به یک عده بدهکار شوم و محکوم شوم که آن مال را برگردانم اسباب زندگی، یک خانه و یک ماشین از دین مستثنی می شود، هیچکس نمی آید دین مرا از خانواده من بگیرند، در این خصوص این مواردی را که نمی گیرند تا به طلبکار بدهند حدش چیست؟ با توجه به جایگاه و شأنی که فرد دارد معاف است، من معتقدم افراد در جایگاه خودشان آبروی خدا را هم نباید ببرند این نکته مهمی ست، خداوند به من این توان را داده که پیراهن سالم بپوشم باید اینکار را انجام بدهم و اصلاً نباید به این استدلال که اطرافیانم ممکن است نداشته باشند تا بپوشند و حسرت بخورند، پیراهن سالم نپوشم، البته در کنار این مطالب فراموش نکنیم اگر می توانم دست او را هم بگیرم.
استاد: قوانین در دنیا خیلی عجیب است، بقدری ظریف است که حد و حساب ندارد، به صحبتهای شما گوش می کردم در آن نکته که فرمودید: " مستثنیات دین " قانون را به من بدهند آنوقت من به شما می گویم که آنجا رسید این یک خانه، این یک ماشین را چطور می توانم برآورد کنم و به اندازه حقوق شرعی، عرفی و اخلاقی آن به فرد بدهم، من نه قانون گذارم و نه حقوق خواندم، ولی آن قانون اساسی که خداوند برای من گذاشته راهش را به من نشان میدهد، خیلی جا ها قوانین ظریف، دست و پا گیر است و آدم را آزار میدهد، من این را می گویم در زندگیهای شخصیتان به گونه ای زندگی کنید که در جایگاه خودتان همیشه آراسته باشید، خانم آن خانه موظف است که یک زندگی مرتب داشته باشد اما این حد را که هرکسی در جایگاهی که قرار دارد و به اندازه خودش می بایستی از امکانات موجود زندگیش استفاده کند ولی استفاده کند نه اینکه نمایش دهد، آن چیزی که موجب ضرر و زیان شما می شود نمایش شماست نه استفاده شخصی شما، ببینید در جایگاهی که قرار دارید چه چیزهایی نیاز دارید آیا در همان حد زندگی می کنید، کمتر از آن یا بالاتر از آن، اگر کمتر زندگی می کنید دلیلش را پیدا کنید، اگر بتوانید آنچه را که در دست دارید جهت نمایش بکار نبرید فقط جهت نیازتان باشد، حسد بلند نمی کند و اگر هم حسد بلند کرد به شما آسیب وارد نمی کند، این را یادمان باشد.
صحبت از جمع: از مجموع این صحبتها نکاتی به ذهنم می رسد ، یک نکته درونی یادآور شوم و یک نکته بیرونی، درونی اینکه همه آدمها درون خودشان خط کش دارند، و با آن دیگران را اندازه گیری می کنیم، مواظب خط کش خودمان باشیم دیگر با خط کش مردم کاری نخواهیم داشت، بنابراین اگر من هر صفتی را که داشته باشم در بیرون از خودم آنرا جستجو می کنم رو بسوی خودم، درحالی که اگر من آن صفت را نداشته باشم اصلاً باخبر نیستم که همچین چیزی وجود دارد که بخواهم از آن بترسم، قبل از اینکه به دیگران کار داشته باشیم با خودمان کار داشته باشیم، قسمت بیرونی اینست که آقای جوادی آملی کتابی تحت عنوان، آداب ،احکام و حکمت دارند هر فعلی که از ما می خواهد صادر شود به این سه مورد توجه کنیم، هر فعلی قطعاً یک آدابی دارد یک احکامی دارد و یک حکمتی دارد، کفش پوشیدن، لباس پوشیدن و خیلی موارد دیگر. بنابراین برای هر چیزی آدابی و احکامی داریم که اگر آنرا بیاموزیم حکمتهای آن هم برایمان باز می شود، مطلب پایانی برای چند دقیقه به خودمان رجوع کنیم، اگر آقا هستیم یک لحظه به خودمان فکر کنیم اگر امیرالمؤمنین و سایر معصومین بودند این کار را انجام میدادند یا نمی دادند؟ وجدان به راحتی جواب می دهد، اگر خانم بودیم یک لحظه با خودمان فکر کنیم سؤال کنیم اگر خانم فاطمه زهرا بودند این کار را انجام میدادند یا خیر؟ حتما این سؤالات جواب خوبی به ما خواهد داد، عزیزان برای خودتان زندگی کنید در اینصورت ترس از این ندارید که دچار چشم زخم بشوید یا نشوید، یک دفترچه را بگذاریم و از اول تا آخر هفته هرکاری که می کنیم در آن می نویسیم و به خودمان بگوئیم این را برای خودمان انجام دادیم یا برای دیگران، بعد بشماریم ببینیم که چند کار را برای خودمان انجام دادیم و چند کار را برای نمایش یا برای دیگران.
استاد: متأسفانه مردم ما حتی سن و سال دارها، زندگی کردن صحیح را فراموش کرده اند، زندگی کردن صحیح را در اینکه مردم چطور می بینند جستجو می کنند برای همین هم به هزار و یک کار عجیب دست می زنند برای اینکه مردم اینها را خوب ببینند، نتیجتاً از همه طرف بازنده اند، آدمها اگر سعی بکنند برای خودشان زندگی کنند برای خودمان می خوریم و می آشامیم و زندگی می کنیم، از لوازمی که تهیه می کنیم برای خودمان بهره می بریم، پوشش برای خودمان است، آن موقع خانم وقتی راه می رود کمربند نجات نمی خواهد، سوار بر پاهایش راه می رود چون کفشی را انتخاب کرده که میتواند با آن در کمال امنیت راه برود، اشکال کار اینست که ما به خودمان توجه نمی کنیم و برای خودمان زندگی کنیم، اگر برای خودمان زندگی کنیم آنموقع اشک و آه کس دیگر را هم دنبال خودمان بلند نمی کنیم، مگر یک شکم چقدر می خواهد بخورد؟ به اندازه یک شکم، یک بدن به اندازه یک لباس می تواند بپوشد نه بیشتر، وقتی همه آنهای دیگر را که شما نمی توانید بخورید و نمی توانید بپوشید در معرض نمایش گذاشتید گرفتار می شوید.
سوال: البته من سوالی داشتم که لابلای صحبتهای شما و دوستان تا حدودی جوابش را گرفتم منتها اینکه در کل من فهمیدم که شما میفرمایید زندگیتان را به نمایش نگذارید ، برای خودتان زندگی کنید این باعث میشود از چشم زخم به دور باشید . اما من چند وقت پیش داشتم با یک بنده خدایی صحبت میکردم وضعیت مالی همسرش به دلایلی خیلی خوب شده بود ، دوست داشتند مدل ماشینشان را ارتقاء بدهند آدمی نیست که بخواهد به نمایش بگذارد ، برای خودش هم زندگی میکند و فوق العاده هم آدم مومنی است آنقدر دور و اطرافش این اتفاق افتاده که از ترس اینکه مردم چشمشان بزنند و زندگیشان کن فیکون بشود اجازه نمیدهد همسرش یک ماشین مدل بالا بگیرد .
استاد : توجه بکنید من امروز خانه ندارم مستاجرم پس لازم است که یک چهار دیواری برای خودم داشته باشم پس تهیه میکنم . یک خانه ای که در آن زندگی میکنم ، چندین سال هم زندگی کردم امروز رسیدم به یک جایی که تعداد فرزندانم بیشتر شده و میزان جایی که در اختیارم هست خیلی کم است . از لحاظ مالی هم آنقدردستم باز شده که بتوانم جایی را بگیرم که یک اتاق مختص فرزندم هم داشته باشم ، اگر نیاز دارید بخرید . هیچ چشمی شما را اذیت نمیکند .ماشین دارم و خیلی هم خوب است ولی فکر میکنم که اگر یک خرده دیگر نگهش دارم به احتمال قوی دیگر به خرج می افتد و دردسرم میشود . این را به عنوان سرمایه ای تبدیل میکنم و کمی هم بالاتر فقط به این دلیل که هم سرمایه ام افت نکند و هم اینکه یک وقت در جاده نمانم خب بگیر . اگر چیزی را از روی هوای نفس میخرید و برای نمایش از همه چیز بترسید اما اگرچیزی تهیه میکنید که امروز نیاز شماست ، مثل این میماند که من بیمارم و دکتر تاکید کرده که هرروزگوشت و جگر بخور از ترس اینکه مبادا گوشت و جگر رابخرم از در خانه بیاورم به منزل و تو مراببینی و چشم بزنی که هرروزگوشت میخورد آنقدر کنج خانه بمانم تا بمیرم . آخه کدام عقلی اینها را میگوید ؟ اگر چیزی نیاز اصلی شما محسوب میشود تهیه کردنش خوب است . اما چیزی نیاز شما نیست و صرفا برای اینکه جایگاهی بین مردم بازبکنید اشکال دارد ، این آخرین حرف من است .
ادامه سوال: نه اینکه صِرف نیازش باشد میخواهد از مالی که دارد لذت ببرد مثلا در مورد این شخصی که صحبت کردم یک 206 دارد میخواهد یک بی ام و بگیرد ، میخواهد لذت مالش را ببرد .
استاد : خب بگیرد . به شما گفتم سیره اهل بیت را ببینید حضرت زهرا (س ) شب عروسیشان لباسشان را دادند به یک فقیر و با یک لباس کهنه تر به خانه بخت رفتند . خانم نگاه باید عوض بشود هر چه که امروز جامعه ما دارد میکِشد و روز به روز سرازیری میرود بخاطر نگاههای غلطی است که به افراد تزریق شده و این نگاهای غلط را نه تنها خودمان داریم بلکه برایمان دیکته میکنند ، تزریق میکنند ما هم با جان و دل می پذیریم . خب چرا اینکار را میکنید ؟ شما برای این زندگی بکنید که در رفاه باشید و در عین حال زندگی بکنید برای اینکه تکامل پیدا بکنید نیامدید برای اینکه لذت ببرید ؟ چه کسی گفت شما را فرستادیم برای اینکه لذت ببرید ؟ اگر یک آیه پیدا کردید که خداوند فرموده فقط شما را به دنیا فرستادم که هر چه میتوانید لذت ببرید من حرفهایم را پس میگیرم . ما اصلا همچین چیزی نداریم ، چه کسی به گوش شما ها خوانده ؟ پدر و مادرهای ما نداشتند که خرج ما بکنند اگر ما چیزی را نیاز میداشتیم برایمان توضیح میدادند که این را میتوانم بخرم و آن را نمیتوانم چون نداریم . پدر و مادرهای امروزه دعوایشان سر این است که این حوالی مدرسه دولتی است آدم حسابی پیدا نمیشود میخواهم خانه ام را ببرم یک جای دیگر که نزدیکتر باشم به یک مدرسه حسابی . من که دارم اینجا زندگی میکنم خانه ام یک قیمتی دارد یا یاید دزد باشم و دزدی کنم که بتوانم یکباره این خانه ای را که اینجا زندگی میکنم به 10 برابر تبدیل کنم تا بتوانم به یک نقطه ای از شهر بروم که بقول تو آدم حسابی هست . دوست عزیز مگر ماها کجا درس خواندیم ؟ کدام مدارس آنچنانی درس خواندیم ؟ ما همه درس خواندیم و همه مان هم تحصیلات داریم ، نداریم ؟ این چه فرهنگ غلطیست که توی گوش فرزندانتان خواندید ؟ مدارس دولتی نه معلم هایش آدم حسابی هستند نه بچه هایش. شما اینجا دارید زندگی میکنید مردم اینجا بچه هایشان دارند توی این مدارس میروند . خب پاشو برو چادر بزن توی بیابان بنشین زندگی بکن. نگاه غلط به زندگی ، نگاه غلط به درستها و نادرستها سبب شده که امروز بشر حیران است تماما هم درون خودتان است بگردید پیدا کنید .

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید