منو

جمعه, 02 آذر 1403 - Fri 11 22 2024

A+ A A-

جلسه سی و یکم سلسله جلسات معرفت

بسم الله الرحمن الرحيم


جلسه معرفت سه شنبه چهاردهم آبانماه سال هشتاد و هفت را آغاز مي كنيم با نام و ياد حضرت دوست. امروز مي خواهيم جلسه اي را آغاز كنيم كه اين جلسه را يك پرانتز بزرگ محسوب كنيد، ديديدگاهي اوقات در كتابها حتي در قرآن وقتي مي خواهند يك چيزي را ما بين اضافه بكنند يك پرانتز باز ميكنند و آن مطلب اضافه را داخل پرانتز مي گذارند يعني خارج از اين متن يا به عبارتي اضافه شده بر اين متن، جلسه امروز را ما هم يك پرانتز بزرگ در جلسات معرفت هفتگي خودمون تلقي ميكنيم ، حقيقتش را بخواهيد احساس كردم كه همينطور كه در يك جلسه سخنراني گاها لازمه براي اينكه تمركز بيشتري روي مطالب پيدا كنيم و بهتر بتوانيم مطالب را درك كنيم لازمه يك تكوني به خودمون بدهيم گاهي اوقات توي يك حالت ويژه كه نشستيم و به مطلب گوش ميكنيم آرام آرام تو اون فضا فرو ميريم براي اينكه از اون فضا خارج بشيم و بهتر مسائل را بشنويم و بفهميم بايد خودمان را تكون بدهيم جلسات معرفت بارش مطالب سنگيني داره كه گاها چون از حيطه كار صحبتهاي هميشگي ما دور بوده قدري سخت ميشه براي دوستان ، فكر كردم كه امروز را يك پرانتز باز كنيم تا بتونيم در ادامه مسير دانسته تر حركت كنيم مطالعه موارد غضب را كه براي من شما مي آوريد وقتي انجام ميدهم ،كه البته همگي نمي آوريد و البته هيچ ايرادي هم نداره من كاري با شما ندارم اول جلسه هم عرض كردم خدمتون فعلا كه وظيفه دارم كه اين برگه ها ببينم و پاسخ بدهم اين كار را ميكنم تا كي نمي دونم، هر وقت هم گفتند كه مي توني كه پاسخ ندهي ديگه نمي گيرم از تون، اما شما به نفعتونه چون مسائلي را متوجه مي شويد كه هميشه فكر مي كرديد به گونه اي ديگر است، به هر حال نتيجه خيلي خوبي داشت اين كاغذهايي را كه مطالعه كردم در درجه اول دوستانمون بايد بدونندكه خشم و غضب و اعتراض را از هم جدا كنند، متاسفانه ما هرسه تا را با يك چشم نگاه مي كنيم در حاليكه داراي يك مقام و يك شرايط نيستند، اعتراض معمولا در قبال كارهايي است كه ديگران ميكنند، اشتباه انجام ميدهند و به طوريكه اين اشتباهشون محدوده حقوق افراد ديگر را نقض ميكنه و طبيعتا بايد تذكر داده بشه به عنوان مثال اعتراض كردن به يك راننده اي كه شما سوار ماشينش شديد مسيري را كه قيمتش را تعيين كردند دويست تومان ايشون ميگيره دويست و پنجاه تومان، سيصد تومان خوب طبيعتا بايد معترض باشيد و ايراد بگيريد به كارش ،"كه شما نبايد اين كار را انجام بدهيد حق شما را اداره تاكسيراني تعيين كرده اين مقدار و شما به چه دليل بايستي كه اضافه تر بگيريد"، اين را ما بهش ميگوئيم اعتراض، خيلي هم به جاست منتها خود اين اعتراض شرطي داره ،اعتراض را با لحن تند و خلق بد و تندخويي نبايد بيان كرد اون وقت كه ديگه اعتراض نيست كه، اعتراض را بايد در نهايت متانت انجام داد ، نرمخويي،گشاده رويي ،خوب بلا فاصله ميگه كه:" اي بابا، اگراين را بگويم كه گوش نمي دهد، اون كار خودش را ميخواهد بكند اگر داد و بيداد نكنيم كه فايده نداره ديگه"، اشتباه شما همين جاست ،فكر مي كنيد كه اعتراض توام با پرخاش ثمر بخشه اصلا اينطور نيست كي ميگه اعتراض توام با پرخاش ثمر بخشه، بلعكس نه تنها تاثير بد روي اون رانند ميگذاره كه بعد از شما خيلي بد رانندگي خواهد كرد در نتيجه جامعه اطرافش را مورد آزار قرار ميده، مردمي كه تو اون ماشين بودند به همچنين و بعد هم روي خودتون تاثير بد داره چون تا مدتي بعد حتي تا به خونه تون برسيد پيش كسي بنشينيد مشغول بد و بيراه گفتن به راننده ميشويد اگر كسي هم گير نياوريد در دلتون شروع ميكنيد به بد و بيراه گفتن ناسزا گفتن و راننده هم به طور حتم از شما هم پول نگيره به طور حتم اطاعت نخواهد كرد كار خودش را ميكنه، پس اعتراض بايد توام با آرامش و متانت باشه اگر غير از اين باشه غضب محسوب ميشه ،حتي اگر حق با شما باشه ،اين محدوده ها را خوب بشناسيد اين محدوده ها را بهش توجه بكنيد چون ما مي خواهيم دانه دانه رذيله ها را از وجودمون دور كنيم اگر نشناسيم كه نمي تونيم رذالت را از خودمون دور كنيم بعد تكليفون چي ميشه، ما را به هيچ وادي اي راه نمي دهند، تو هيچ منطقه اي ما را راه نمي دهند چون ما حتما ميكروب داريم ،كسي كه غضب را ترك نكرده عين بيماري ميمونه كه يك بيماري مسري داره تو وادي سلامت كه راه ش نميدهند، سالمها را هم خراب ميكنه پس خوب توجه كنيد.

خشم درجه ديگري است كه معمولا در مقام دفاع از حريم شخصي به وقوع مي پيونده اگر خشم نباشه شما ستم و زور را در جامعه و نسبت به خودتون مشاهده خواهيد كرد و دفاعي هم از خودتون نمي كنيد و اين غلطه پسنيديده نيست.به عنوان مثال شما را منع ميكنند از واجبات دينيتون طبعا ابتدا اعتراض ميكنيد كه شما نبايد به من بگويي كه نخون اين واجبات دين منه و بعد از اون خشم ميگيري كه طرف مقابل شما ميزان نگراني ذهني شما را و تقابل شما را با خودش درك بكنه، اما در مقابل چي در مقابل يك امر صد در صد صحيح و درست، بخش سوم غضبه ، غضب كاملا مردود و مذمومه، به هيچ عنوان جواز غضب به كسي داده نميشود. معمولا غضب به علت خودخواهي هاي دروني ما اتفاق ميافته يك بخشي در درون ما خودخواهي داره كه وقتي اين خودخواهي ها تصفيه نمي شه غضب ايجاد ميشه. من سالها باهاش دست به گريبان بودم "به فلاني گفتم اين طوري باش، مگه چند دفعه به آدم اين را ميگويند..." و چه قدر هم عصباني ،بعدا ديدم طرف مورد نظرم خيلي بهتر از منه چون من مي دانم اون عمل بده به خاطر اينكه اون عمل بد ديگري را رفع بكنم يك عمل بدتر از اون را خودم انجام ميدهم و هيچ كار درستي هم انجام ندادم فرد را هم اصلاح نكردم و وقتي به خودم رجوع كردم ديدم اين از خودخواهي من سرچشمه ميگيره چون فكر ميكنم من درست فكر ميكنم من درست دستور دادم و او بايد اطاعت كنه دليل نداره، اصلا دليل نداره.ميگويم نمازت را اول وقت بخون يكبارگفتم دوبار گفتم سه بار گفتم پنج بار گفتم ششمين بار را حق ندارم تند بگويم ربطي نداره اختيارش با خودشه اما اگر اينكه من ميگويم و تو چرا نمي خوني باشه، اين خب خيلي بده يك قدري از خودخواهي هاي ما سرچشمه ميگيره كه بارزترين حالتش درون خانواده هاست، بين پدر مادرها و اولاداشون، پدر مادرها صلاح بچه هاشون را ميخواهند، خودشون را عاقل تر ميدونند،محقتر، تذكر ميدهند عصباني مي شوند، نشد ميزنند توي گوشش، غلطه كاملا غلطه، اگر وقتي كه غضب ميكنيد به خودتون توي آينه نگاه كنيد دندونهاي تيز، ناخنهاي تيز كه آماده گاز گرفتن و پنجول كشيدنه قشنگ مي بينيد و چقدر منظره زشت و هولناكي را ما به وجود مي آوريم خلاصه غضب تو هر شكل و صورتش مذمومه. متاسفانه نسل حاضر خيلي خودخواهه و خيلي بي حدو مرز چون من خيلي باهاشون روبرو هستم از يك طرف اين نسل حاضر خودخواهيهاشون و بي حد و مرز بزرگ شدن هاشون ،تابع نبودن به قوانين چه قوانين اجتماعي چه قوانين خانوادگي، خودشون را مجاز به هرچيزي ميدانند اين از يك طرف و از طرف ديگه نسل قبل اينها كه تازه امروز يادش افتاده كه حقش ضايع شده حالا امروز در سنين خيلي بالا احقاق حق ميكنه و در اين مورد غضب هم ميكنه چون حقي را از خودش ضايع شده ديده ميخواهد حقوق گذشته خود را زنده كنه اون وقت غضب ميكنه حالا ببينيد اين دنيا عجب منظره هولناكي داره، نسل جوانش، نسل قبليش همشون پنجولاشون بيرونه دندنها ي تيزشون هم بيرونه اين دنيا چهره زشت و كريهي پيدا ميكنه روزي كه خداوند ما را آفريد اينطوري آفريد؟ آيا تعهدمون به جهان هستي اين بود؟ قرار بود كه منظره هستي را اين قدر زشت و نازيبا كنيم به خاطر خودخواهي هامون ؟ما همچين قراري نداشتيم يكي از بخشهايي كه تعهد كرده بوديم اين بود كه جهان هستي را هر آنچه ميتوانيم زيباتركنيم، يكي با علممون،دانشمون يكي با معرفتمون،آگاهيمون واقعا چه كنيم؟ بهش فكر كنيد. شما نمي توانيد همه عالم را عوض كنيد ولي ميتونيد خودتون را عوض كنيد، هر كدوم شما محشري هستيد، عالمي هستيد،اي عالم عوض شو، مگه تو نمي خواهي دنيا را عوض كني ،اي دنيا عوض شو، تو به تنهايي يك دنيايي ، اي دنيا عوض شو، اگر قراره كه دنيا را عوض كني اول تو عوض شو، من عوض شم، او عوض شه. مطالعه موارد غضب نشون داد كه، خيلي زيباست چه قدر راحت مي فهميم غضب كرديم چون صراحتا مينويسه من غضب كردم و مي خونم مي بينم راست ميگه غضب كرده و چه قدر آگاهانه غضب كرده و چه قدر جالبه كه حق خودش هم مي دونه كه غضب كنه يا لااقل فكر ميكنه حقم نبود غضب كنم ها ولي حالا خب حالا اشكالي نداره كه ، بالاخره وقتي من حرص ميخورم بگذار روبرويي من هم حرص بخوره يكي از اون مواردش تو زن و شوهرهاست به خدا دختري را كه به تو دادند بردي خونه ات از تو كيسه زباله پيدا نكرده بودند و بلعكس پسري را كه دادند به شما كه با شما زندگي كنه او هم همينطور او هم يك انسان است اگر امروز اون حرص ميخوره مي بيني كه ناحق ميگه بيشتر از اين حرصش نده آروم بگير يك ذره فكر كن شايد حق داره به خدا شايد حق داره حقوق شخصي آدمها را رعايت كنيم، يكي از كارهايي كه من هيچ وقت نمي كنم گشتن موبايل بچه هاست و موبايل همسرم چرا ميگردي عزيزم دنبال چي ميگردي كه دنبال خطا بره اگر دنبال خطا ميره يك بخش اينقدري نفس اونه و يك بخش اينقدري خطاي توست، بهش فكر كردي چه در مورد آقايون چه در مورد خانمها هيچ فرقي نميكنه اگر مردي به انحراف ميره و اگر زني به انحراف ميره به طور حتم جفت مقابلش خطا كرده نشناخته اش،نشناخته،اگر درست ميشناخت خوراكش را بهش ميداد.

چي كار كنيم راستي، بهش فكر كنيم ديگه بايد براش راه حل پيدا كنيم ، همش من بگويم چي كار كنيم يك خورده هم شما بگوئيد چي كار كنيم، بهش فكر كنيد.

خيلي از غضب ها وقتي اتفاق مي افته كه ما زياد حرف ميزنيم ،ما زياد حرف ميزنيم يك ذره فكر كنيد ببيند چه قدر حرف ميزنيم كه خيلي متاسفم براي خودم چون من را هم گذاشتند جايي كه زياد حرف بزنم و چه قدر بده كاش توفيقي باشه كه من هم به سكوت برم زياد حرف ميزنيم وقتي حرف ميزنيم تعقل و تفكر نمي كنيم ، وقتي تعقلي در كار نبود، جز صداي خودمون را نشنيديم طبعا فكرميكنيم درست همينه ،حق همينه غافل از اين كه قدرت در سكوت به زدست ميآيد ،خوب پس نتيجه ميگيريم كه بايد ميزان سكوتمان را بيشتر كنيم يا كم حرف بزنيم و در ابتدا سكوت براي اين زبان ايجاد كنيم و بعد آرام آرام سكوت براي اين ذهن مرتعش، وقتي ما در ذهنمون به مكان سكوت رسيديم به جايگاه قدرت مي رسيم، رهنمون مي شوم شما را به سكوت ،در سكوت هيچ چيزي نيست مگر وحدت مگر يگانگي و قدرتي در يگانگي خداوند، قدرت پراكنده شده با سر و صدا برابره در حاليكه قدرت ناب با سكوت برابره، قيل و قال كن ها قدرتوشن كمه اونهاييكه زياد حرف ميزنند بارشون ضعيفه وقتي ما تمركز مي كنيم نيروهامون را به مركز انرژي واحدمون وارد ميكنيم در سكوت با خداوند ارتباط برقرار ميكنيم.

قرآن ميخوندم شايد يك هفته پيش يا ده روز پيش اين بخش خيلي براي من قشنگه بخش حضرت موسي و حضرت خضر وقتي اين بخش را خودنم قرآنم را بستم، خدايا خضر كيست؟ پيامبران اولولعزم تو معصومند و بالاترين مقام را درجهان آفرينش دارند،خضر كيست كه پيامبر اولولعزمت همراهي او نتوانست؟ چي باعث شد؟ قصص قرآني همش درسه، همش كلاسه، همش آموزشه و چه قدر جواب قشنگي گرفتم شما هم برويد جواب تون رابگيريد، جوابم مال خودم به من گفتند خضر كيه، شما هم برويد ببينيد خضر كيه، پيداش كنيد خضر را پيدا كنيد چهل روز صبحها در خونه را آب بپاشي خضرتون را مي بينيد، به خيلي ها تون گفتم آب بپاشيد جُستيد خضرتون را؟ نه چون هنوز سكوت نكرديد ،اون پيغمبر بود كه خضر را بهش دادند و بهش گفت اگر سكوت كردي با من همراه ميشي، امروز يك چيز خيلي نوعي گفتم ها، حواستون جمع است؟!! يك لباس خيلي نوعي دادم دستتون نمي دونم چطور تنتون ميكنيد اصلا بلديد تنتون كنيد؟ قصه حضرت موسي را من هم بلدم، قصه خضر نبي را من هم مي دونم،كي گفت خضر نبي؟؟!

خب، در سكوت با خداوند ارتباط برقرار مي كنيم تنها روشي كه ميشه خودمون را با قدرت پروردگار وابسته و متحدكنيم، در سكوت وارد شدن به گونه اي آگاهانه در ارتباط با خداوند رب العالمينه، اين كار از بيرون صورت نمي گيره، من خيلي فكر كردم به اينكه جلسه اي را ترتيب بدهم درخواست ها و توسلاتي را بكنم كه جمعي كه در اون جلسه حاضر مي شوند در يك دقيقه هم كه شده بتوانند از كالبدهاشون خارج بشوند و بهتر ببيند نميشه بابا نميشه خودت بايد پيدا كني نميشه ، خداوند از داخل نشات ميگيره از بيرون نميشه، اي ساكنان سراسر زمين در پيشگاه پرورگار همه سكوت اختيار كنيد، ما بايد توجه مون را از خارج به درون منحرف كنيم كاري كه تا حالا نكرديم، به غير از اين كار، ديگر به هيچ وجه نمي تونيم اميدوار باشيم كه اتحادي آگاهانه با خدايمان داشته باشيم، در اون زمانه كه مي فهميم قدرت خداوند در اختيار ماست، اون اراده اي كه حضرت حق مي فرمايند در آني باش و موجود خواهد شد من و شما خليفه الله كه هستيم در مقياسي كوچكتر خواهيم داشت آن وقت ميتوانيم بصورت دائم استفاده كنيم،ديديد دوستمان چه گفت گفت اگر طمع نكني اگر به طمع اينكه قدرتي پيدا كني حركت نكني وقتي شروع كردي به ذكر و تلاش اون وقت بهت كمك مي دهند ياري دهنده ميدهند، مگه نه، اون وقت ميتونيم بفهميم كه به قدرت خداوند وابسته ايم تا چه حد با اون قدرت متحديم و مي تونيم به درك بشريت نايل بشيم ، اون وقت بشر با افكار باطلش در مورد خودپسندي و غرور مواجه خواهد شد، براي هميشه از آنها دست خواهد كشيد تازه متوجه نادانيهاش ميشه، حقارتش ،كوچيك بودنش و وقتي كه آماده شد تعاليم لازم را فرا ميگيره ،بشر پي مي بره كه هيچ وقت به آدم مغرور هيچ چيزي را نميشه آموزش داد، براتون اتفاق نيافتاده تو محيط مدرسه ،تو محيط كاري ،كسي كه مغرور است و كنار شماست نمي توني آموزشش بدهي تازه ياد ميگيره كه بفهمه تنها متواضعان هستند كه قادرند پي به حقيقت مطلق ببرند و تنها در اون موقع است كه بشر متغير و در حال حركت پاهاش محكم روي سنگي قرار ميگيره و ديگه ليز نمي خوره و ديگه ليز نمي خوره و تازه اون موقع حس توازن ميكنه، اعتدال ميكنه، قدرت پيدا ميكنه در تصميم گيري ، قدرت پيدا ميكنه براي تصميم گيري، حرفهاي من شايد الان براتون دركش دشوار باشه خداوند تنها قدرت يگانه است هر روز اين را مي گوئيد ها ولي هنوز باور نكرديد اگر باور كرده بوديد وضعتون به از اين بود هنوز باور نكرديد، مي گويند حضرت عيسي توي قايقي با حواريونشون مي رفتند يك طوفاني شد حضرت عيسي پا بر آب گذاشتند و روي آب ميرفتند يكي از حواريون ديد گفت من هم ميتونم بروم ايمان عيسي چه قدر قوي است پاش را گذاشت روي آب طوفان دوم وزيد يك خرده سخت تر،ترسيد،ترسيد افتاد تو آب حضرت عيسي نجاتش داد ازش پرسيد چي شد؟ گفت چرا ترسيدي؟ چرا ترسيدي؟ تو مگر در پناه قدرت خدا نبودي؟ ايمانت ضعيف بود ،بشر بايد پي به طبيعت واقعي خدا وند ببره اون را به گونه اي فعال از درون خودش به خارج بيرون بده، شما چي داريد چي گفتيد اون ذره الهي، اگر كه اين عادت را پيدا بكنه بدون وقفه از اين قدرت هميشه استفاده ميكنه در خوردن، در دويدن، در تنفس كردن بالاخره در هنگام انجام دادن وظايف بزرگ زندگيش انسان هنوز نياموخته كه كارهاي مهم و با اهميت پروردگار را انجام بده ، شما براي همين آمديد اينجا آمديد روي زمين، خداوند عالم هر آنكسي را كه در جستجويش باشه، در جستجوي حضرت حق باشه در برابر همگان سربلند ميكنه به اون پاداش ميده به شرطي كه جوينده او را در خلوت دلش پيدا كنه و تو همون نگه داره بدونيد و آگاه باشيد خداوند داخل آتش ،كولاك ،طوفان ،زلزله ،زمين لرزه و سيل سخن نمي گه خداوند در ژرفترين و عميق ترين گوشه روح آدمي و با صدايي آهسته سخن ميگه، توكه فرياد ميزني اون سخن آهسته را چطور ميشنوي؟ اصلا ميشنوي ؟ نمي شنوي ،اينگونه سخن گفتن حضرت حق با انسان باعث اعتدال ميشه، انسان مي آموزه كه تا انتهاي فكر يا آرماني كه پيش رو داره حركت كنه و چون در حركته توي مسير افكار قديمي ناپديد ميشه، از بين ميره، افكار تازه و جديد جايگزينش ميشه و به اين ترتيب انسان عادت ميكنه كه همه مشكلاتش را در ساعت سكوت و عبادت جمع آوري كنه روي آنها تعمق كنه و اين امكان وجو د داره كه همه مشكلات حل نشه اما كم كم با هاشون انس ميگيره و ديگه لازم نيست كه با شتاب و عجله به كار مشغول بشه، تمام مدت روز با اين احساس كه از هدف اصليش باز مونده به مبارزه و ناراحتي سپري كنه، چه قدر براتون اين روزها اتفاق افتاده ،خيلي زياد، هيچ موجودي بيشتر از خود انسان براي آدمي مرموز و بيگانه نيست اگر مايل باشيد كه با اين غريبه ناآشنا و ناشناس آشنا بشويد كافيه كه در ببنديد و خلوت كنيد تو اين خلوت با خطرناكترين دشمنتون روبرو بشويد و به تدريج ياد بگيريد كه چطور بهش غلبه كنيد همين طور تو اين خلوت با صميمي ترين و واقعي ترين دوست و همدمتون آشنا بشويد يعني خودتون ،يعني خودتون كه عاقل ترين و داناترين مربي و مورد اطمينان ترين مشاور براي خودتونيد وقتي تو خلوتتونيد محرابي هست كه شعله هميشه روشن اين محراب خداونده سرچشمه همه خوبي ها و نيروها و قدرتها ،تو اين محراب وجود داره، به اين ترتيب انسان ميتونه بفهمه كه خداوند در عميق ترين جايگاه سكوت حضور داره جايي كه تمام خواسته ها و نيازهاي بشري در فكر به خدا تجلي پيدا ميكنه،نگفتم توي قنوتها هنوز هم گريه ميكنم، در فكر به خدا زيباترين خواسته ها و زيباترين نيازهاي بشري تجلي پيدا ميكنه و و نهايتا با نياز و خواسته هاي الهي درهم آميخته ميشه، ديگه زشت و نازيبا نخواهد بود در اين مكان انسان با صميميت و نزديكي روابط موجود بين خدا و بشر آشنا ميشه، همه اينها را كه دارم مي گويم مزيت سكوته ها، همه اين ها نويدهايي است كه در سكوت و عبادت براي شما پيش ميآيد. شناختي از ذهن و جسمش به دست ميآره، انسان پي خواهد برد كه دو گانگي ظاهري موجود، من و خدا دوگانگيه ديگه،اين دوگانگي ظاهري در حقيقت كوچكترين واقعيتي نداره اين تصور باطل تو ذهن بشره كه ريشه دوانده چون در حقيقت تنها يك وحدت وجود داره و بس و خارج از ا ون ديگه نيست. بيائيم كمتر حرف بزنيم ،كمتر اعمال ديگران را زير ذره بين بگذاريم، ما حرف ميزنيم براي اينكه ديگران را دائم مي بينيم، حرف نمي زنيم چون خودمون را مي بينيم حرف ميزنيم چون ديگران را دائم داريم مي بينيم، بيائيم ديگران را و موشكافي وجودشون را كم كنيم، اگر كم كنيد غضبتون كم ميشه و اگر غضبتون كم نشه در وادي طريقت باكتري خورده و ايدزي را راه نمي دهند،آدم غضب كرده ايدزيه هر جا بره آلوده ميكنه راهش نمي دهند ، همه اينها را گفتم براي اينكه وادي غضب را تندتر، قشنگتر، معقولتر و راحتتر طي كنيد و زودتر، دير نكنيد قربونيهامون را براي روز عيد قربون مي خواهيم حاضر كنيم ، اساسي ترينشون چيه؟ ديو غضب، مي خواهيم سرش را ببريم درست شد ، يا علي مدد.

 

 

 

نوشتن دیدگاه