بسم الله الرحمن الرحيم

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم استغفر الله ربي و اتوب و اليه جلسه معرفت سه شنبه دوازدهم آبانماه سال هشتاد و هشت را با نام و ياد حضرت دوست آغاز مي کنيم.

خوب دقت کنید،روی سخنم در این شعر با خودم است خدای ناکرده شک و شبهه ای برای کسی به وجود نیاید به خودم می گویم:

ای در طلب گره گشایی مرده با وصل بزاده وز جدایی مرده

نمی گه آّب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

ای در طلب گره گشایی مرده با وصل بزاده وز جدایی مرده

ای بر لب بحر تشنه در خاک شده وی در سر گنج و ز گدایی مرده

مولانا میگه من نمی گویم ولی شرح حال من را میگه، میگه در سر گنج وجودتی از گدایی مردی از بس که دستت را گرفتی این ور اون ور از این و اون بگیری همش تو خودته کجا داری میدوی چرا دور دنیا داری میگردی تو از اون قطع نبودی اصلا که هی میگی کوش کوش کوش خدا کو من به دنبال خدای خودم هستم، به محتوی شعر خیلی توجه کنید شرح حالی است به اکثر انسانهایی که در حال تقلا کردن و دست و پا زدن هستند شاید راه گشا باشه انشا الله.

می دانیم که برای انجام هر عملی ابتدا نیت اون عمل شرطه شما روزه می خواهید بگیرید میگویند صبح سحر نیت کنید که امروز روز اول ماه رمضان از صبح سحر تا اذان مغرب شما در روزه خواهید بود برای انجام هر عملی ابتدا نیت اون شرطه، به طور مثال اگر شما عازم خرید شوید می خواهید بروید خرید کنید اگر با خودتون شرط و بیع نکنید که چی میخواهید بخرید و به دنبال خرید چیزی از خونه بیرون بیائید سمت و سویی به خصوصی را انتخاب نکنید، ببنید شما میخواهید لوازم صوتی بخرید می پرسید کجا می فروشند یک منطقه معرفی میشه میروید از اونجا شروع میکنید خرید کردن ولی وقتی نمی دانید چی می خواهید بخرید همین جوری از خونه خارج می شبود سمت و سویی را نمی تونید انتخاب کنید شروع می کنید به حرکت کردن و پیاده رفتن خیابونها را میگردید مغازه ها را تو نظرت میگذرونی عبور میکنی هی پرسه میزنی هر مغازه ای را نگاه میکنی در حالیکه اگر که شما نیازمند خرید لباسشویی باشی با جارو برقی و ضبط صوت و تلویزیون ال سی دی کاری نداری، پس مغازه هایی که اینها را دارند دیگه نمی ایستی، ولی وقتی سمت و سویی انتخاب نمی کنید برای خودتون همه اینها را میایستید یک ذره اینجا یک ذره اون جا یک ذره اون جا و بعد از مدتی خسته و نالان به خونه تون بر میگردید غیر از اینه درست میگویم دیگه، وقتی برگشتید بهانه های مختلف می گیرید که این خستگی بی نتیجه بودن کارهاتون را به گردن دیگری بیاندازید مثلا میگوئید هوا کثیفه آدم خسته میشه، خیاباونها شلوغه آدم خسته میشه مغازه دارها گران می فروشند اجناس دیگه کیفیت ندارند و هزاران علل دیگه بیان می کنید در حالیکه آیا واقعا علت این بود؟ نه تازه این چیزی که عرض کردم خدمتتون مثال دنیاست یک روز ممکنه در زندگی شمااتفاق بیفته و روزهای بعد تکرار نشه و خوب تاثیرش هم به اندازه همون یکباره اما تو راهی که ما داریم می رویم و انتخاب کردیم حرکت یک بار و یک روز نیست عزم کردیم سیر و سلوک آغاز کنیم میگه ای بابا ما که الان مدتی است در سیر و سلوکیم کی گفت کی گفت شما افتادید تو سیر و سلوک الان مدتهاست که تلاش میکنم تدارکات اولیه اش را فراهم کنم ما می خواهیم سیر و سلوک آغاز کنیم اولین قدممون نیت مونه تا بدانیم کدم سمت و سو را انتخاب کنیم و چطور حرکت کنیم خوب حالا می خواهیم یاد بگیریم چطوری نیت مون را انتخاب کنیم نیت مون چی باشه سالک راه حق و حقیقت ریاضت میکشه کوشش میکنه، مجاهده میکنه، توی این راه نباید نیتش طلب خدا باشه امروز چیزهای عجیبالغریب میگویم نباید نیتش طلب خدا باشه چرا خوب خدا همیشه با ماست از ما جدا نیست نیازی به طلب کردن نیست ،نیتش طلب طهارت و اخلاق نیک نباید باشه، طلب علم و معرفت نباید باشه، طلب کشف اسرا و ظهور انوار نباید باشه، تعجب میکنید میگه خوب اگر اینها نباشه پس چی باشه؟ طلب خدا نباشه، طلب طهارت و پاکیزگی واخلاق خوب هم نباشه، طلب علم و معرفت هم نباشه، طلب کشف اسرار و ظهور انوار هم نباشه خوب پس چی باشه؟!عرض میکنم همه اینها را که گفتیم مرتبه به مرتبه از مراتب انسانیند سالک تا به این مرتبه ها نرسه محاله که اونچه که مخصوص اون مرتبه است بدست بیاره یا در اون ظاهر بشه کسی که خدا را طلب میکنه طلب خدا تو وجود شماست همیشه با شماست اما تا وجود شما به اون مرحله نرسه که این طلب ظهور کنه هر چی هم به زبون بیارید از عمق وجودت بر نمی آید، تمام اینهایی که گفتم مرتبه هایی از وجود انسانیند و در وجود انسان وجود دارند نه اینکه نباشند و اگر به اون مرتبه برسه چه بخواهد چه نخواهد ظهور میکنه خود به خود ظهور میکنه مثلا همه افراد جمع شوند به یک کودک به یک کودک خیلی کوچیک لذات شهوانی را بیاموزند اگر توانستند، اما وقتی که طفل به مرتبه لذات شهوانی برسه چه گفته باشند بهش چه نگفته باشند در خودش خواهد یافت. در جلسات پیش خیلی پیش عرض کرده بودم خدمتتون که انسان درخته مراتبی داره همون طور که کار باغبان را میدانید زمین را نرم میکنه، هموار میکنه، خار و خاشاک را پاک میکنه، به موقع آب میده، مواظبت میکنه، از آفات جلوگیری میکنه تا مراتب درخت آغاز بشه وقتی مراتب درخت آغاز شد خود به خود آغاز میشه باغبون نمی آید ریشه اش را بگیره بگه یالله یالله رشذ کن؟ به وقت ریشه دادن ریشه میده، به وقت ساقه دادن ساقه میده، ساقه ها کلفت میشه بالا میاد شاخه میده، برگ میده، برگها رگبرگ پیدا میکنه و مابقی کارها هر کدومشون به وقت خودشون ظاهر میشوند چه بخواهی و چه نخواهی.

اون روز خواهرم میگفت گلدون دیفنم خشک شد این شد اون شد گذاشتم تو آب گذاشتم بیرون در حالا از توی آب جوانه زده اومده بیرون چی کارش کرد آب مناسب و نور مناسب را گذاشت او آنچه را که در خود داشت در مرتبه اش ظهور پیدا کرد کار سالک هم همینه باید نیت سالک در ریاضت ها؛ چله ها، مجاهده ها این باشه که آدم بشه اون هم آدمی بشه که مراتب انسانی در او تماما نمایان بشه،اگه مراتب انسانی تماما ظاهر بشه سالک چه بخواهد چه نخواهد مرتبه طهارت ،اخلاق نیک، مرتبه علم ومعرفت، مرتبه کشف اسرار و ظهور انوار همه اینها به وقت در وجودش ظاهر میشه فکر میکنم بایزید بسطامی است این گونه دعا میکنه "خدایا می خواهم که هیچ نخواهم"؛ خیلی دعای بزرگیه بهش خوب فکر بکنید و خیلی زیبا.

طهارت،اخلاق نیک، علم و معرفت، ظهور انوار،کشف اسرار همه این ها ذات آدم موجوده صحبت پیر دانا می خواهد و تربیت و پرورش اون و نیت بلند سالک تا آنچه را که در وجودش هست ظاهر کنه. علم اولین و آخرین در ذات شما مکنونه، پنهانه هر چی می خواهید در خودتون طلب کنید از بیرون دنبال چی میگردید علمی که از راه گوش به دل شما میرسه مثل این می مونه که آب از یک چاه دیگه که آب داره بکشی بریزی تو چاه خودت این آبی که از یک چاه دیگه دستی میکشی میریزی تو چاه خودت نه تنها تو چاه شما دوام نداره بلکه چون آب مختصر راکدی هم هست می مونه دچار تعفن میشه باعث بیماری میشه امیدوارم به حرفهام خوب توجه کنید هیچ گونه حرف تکراری نمی زنم اگر احساس میکنید حرفم تکراری است به طور حتم شما اشکال دارید داره هی به خودش میگه اینها که تکراریه من اصلا تکراری نمی گویم چیزی را پیر من تکراری چیزی را نمیگه پس خوب دقت کنیداگر فکر میکنی تکراریه اشکال داری.

این آبی که از چاه بغلی کشیدی دستی ریختی تو چاه خودت مقداریش از بین رفت بهایی نداشت بقیه اش هم متعفن شد و باعث بیماری شد این تعفنش عجب میآره، کبر می آره، دوستی مال و جاه میآره، دیدید بعضی ها چهار تا کتاب می خونند هر جا می نشینند اظهار فضل میکند اینها همونهایی هستند که از چاه بغلی آب کشیدند ریختند تو چاهشون فکر کردند خیلی آب دارند حالا این آب را به رخ مردم میکشند اما چیزی را که به رخ مردم میکشند عجبشونه، کبرشونه، جاه پرستی، مقام پرستی و مال پرستیشونه ببینید کدومش در شما هست ؟

نماز می خونه، طاعت خدا میکنه،نمازش نماز نیست، طاعتش طاعت نیست همون آب است که از چاه بغلی کشیده ریخته اینجا، چی نم جوشه بیاد بیرون الا ریا، کبر و خود پرستی. پس باید چنان سعی کنی که آب از چاه خودت بیاید بیرون هر چه قدر هم تو آب از چاه خودت بکشی و به دیگرون بدهی نه تنها کم نشه بلکه زیادتر هم بشه هر چه قدر هم که بمونه متعفن نشه بلکه روز به روز صافتر بشه و درستر بشه علاج بیماری های بد بشه حرکات زشت، خصلت های نامناسب را از ما دور بکنه، سالک به این طریق که رفت علم و معرفت بر او ظاهر میشه آب حیات از چشمه دلش به زبونش جاری میشه، آب حیات از چشمه دلش به زبونش جاری میشه نگفتم بیائید جایی بایستید آب حیات تو دلتون بریزیمها شماداردیش مال شما هست روزی که آمدی بهت داد اون نطفه که همه چیز بالقوه تو خودش داشتها یک بخشیش هم همین بود خودت داری ولی بلد نیستی از چاهت چطوری اب بکشی. کار تربیت و پرورش دانا می خواهد فکر کنید یک میوه بیابونی که خود روست و همیجوری به عمل اومده کجا، تا اون میوه ای که یک باغبان دانا و عاقل و همه چیز فهم تو یک باغ پاکیزه بدون آفت پرورش داده اینها یکی است؟ هیچ وقت یکی نخواهد بود، می دانید که دعوت انبیا و تربیت اولیا به جهت اینه که مردم گفتار و پندار و کرداشون نیک به درست بشه چرا گفتار و کرداد و پندارشون نیک بشه تا ظاهرشون پاکیزه بشه که تا ظاهر پاکیزه نشه باطن هم درست نمیشه ظاهر قالبیه باطنی چیزی است که تو این قالب میریزند اگر قالب شما کاملا منظم بدون کج و کولگی بدون یک ور بودن و ناقص بودن باشه اونی که تو اون قالبه ریختند به همون نسبت منظم و مرتب و کامل بیرون میآید اگر قالب کج باشه اونی که توش ریختند کج بیرون می یاد پس نکته دوم امروز اینه که ظاهر در باطن و باطن در ظاهر اثرهای بسیار دارد که هر کدومش درست نباشه و کج قرار بگیره دیگری را هم کج میکنه.

بهش میگه که خدا گفته حجاب کن، میگه ای بابا دلت پاک باشه، نداریم آقا، نداریم، نداریم، میگه آقا با خانم اون جوری گفتگو و خنده نکن میگه من هیچ نظری ندارم مثل خواهرم می مونه، نداریم عزیزم، نداریم.

ان شاالله که در میون ما ظاهر های کج نباشند قبل از ادامه کلامم عرض کنم خدمتتون ملاک راست بودن ظاهر در قوانین شرع ما موجوده به همین دلیل هم بزرگها عاقل کار درست همیشه به کوچکترهاشون توصیه کردند که بدون شریعت وا نجام اون پا به وادی طریقت نذارید که سر از نا کجا آباد میآورید پس اونچه که در شرع مقدس اسلام که به دست پیامبر ختمی مرتبت اعلام شده باید اطاعت کرد دیگه نمی گویم بهتره طاعت کنید ها، خوب به کلماتی که بکار میبرم توجه کنید باید اطاعت کرد،پس به این نکته توجه کافی داشته باشید اگر میشناسید قوانین شرع را عینا اطاعت کنید و اگر هنوز شناخت کامل ندارید یا دچار شک هستید تو بعضی از قواعد بهتره که حرکتی نکنید سر جا تون بایستید اول پایه هاتون را محکم کنید بعدا بیائید اشکالی نداره قافله مامیره شما بمون با قافله بعدی بیا ولی وقتی بیا که زیر پایه هات محکم باشه سفت باشه برمیگردیم به کلام خودمون وقتی باطن و ظاهر هر دو تاش راست و درست شد باطن می افته بین دو تا عالم پاک یک طرف عالم شهادته یک طرف عالم غیب، یعنی یک طرف بدنه که بدن عالم محسوسات و شهادت محسوب میشه و یک طرف عالم ملائکه و ارواح پاکانه، که بهش میگویند عالم غیب و معقولات.این معقولات اون معقولات ما نیستها چهار زار پنج زاری ها، اون بخش عقلی را من نمیگویم معقولاتی که از عقل اول سرچشمه میگیریه ،اون طرف که عالم غیبه یعنی عالم ملائکه و ارواح پاک همیشه صافه هیچ وقت دچار عیب نمی شه باطن ما از اون سمت هیچ وقت دچار زحمت و کدورت و سختی نمیشه دردسر نمی افته اما این طرف که بدنه مادامی که به لذات و شهوات و حرص و غضب و پارامترهای این چنینی وابسته است مکدر و ظلمانی است و باطن و ما را مکدرو ظلمانی میکنه به همین دلیل میگویند باطن از عالم غیب که عالم ملائکه و ارواح پاکان هست از اون بخشه و نمی تونه علوم کسب کنه چون اونها همیشه پاکند نمی تونه علوم کسب کنه نمی تونه انوار را عیان کنه نمودار کنه اما وقتی بدن صاف و پاک شد باطن میان دو تاعالم پاکه هر چی تو عاعم غیب باشه که تو عالم ملائکه و ارواح پاکه در باطن سالک هم به وجود میاد پدیدار میشه مثل دو تا آینه صاف و شفاف که مقابل هم قرار بدهند هر چی توی این آینه هست تو اون آینه هم دیده میشه هر چی تو اون آینه است تو این هم دیده خواهد شد یک پرانتز باز میکنم بهش اشاره میکنم بروید بهش فکر کنید حکمت زیارت قبور مومنین و حقیقت زیارت در همین نقطه است بیشتر هم توضیح نمی دهم بپرسید هم جواب نمی دهم بروید بگردید پیدا کنید همه اش نمی شه که من بدهم دستتون بروید بفهمید یعنی چی حکمت زیارت قبور مومنین و حقیقت زیارت تو همین نقطه است خب اما می گوئیم که عالم غیب مراتب مختلف داره از مرتبه ای تا مرتبه ای تفاوت زیاده باطن هم چنینه هر مرتبه ای از باطن از هم مرتبه اش از عالم غیب میتونه اکتساب علم کنه و اکتساب نور پس از ظاهر آراسته و درست بر اساس شرع میشه به باطن آراسته هم نزدیک شد و بلعکس. اونهایی که آینه دل را صافی و پاک میکنند می تونند دریابند که ظاهرشون را چگونه آراسته شده خیلی دیده شده که افرادی هستند چون من ازاین حرفها زیاد میشنوم حرف و نقل قول خیلی برای من می آیند می آیند میگویند فلانی اصلا اهل دین و ایمان نیست اهل دین و ایمان نیست یعنی ظاهرش مطابق شرع ما نیست چیزی را رعایت نمیکنه اما یک خواهایی را میبینه که آدم متحیر می مونه چرا باطنش پاکه تو عالم خواب که از قید جسمش آزاده میتونه از اون ور نور بگیره مطلب بگیره بیاره اما در بیداری قادر نیست اما سالک خلوت میشینه،دوری میکنه از خیلی چیزها، ریاضت میکشه، کوشش میکنه تو ترک عادات برای چی برای اینکه بدنش در بیداری مثل بدن اون کسی باشه که تو خواب دید او تو خواب تونست با ارواح پاکان حرف بزنه سالک اگر ظاهرش درست باشه در بیداری این بدنش میتونه این ارتباط را داشته باشه ما می خواهیم برسیم به اینجا می خواهیم به اینجا برسیم.

پس یک جمع بندی میکنم امروز به دو تا نکته مهم اشاره کردم، یکی اینکه نیت سالک در آغاز و در طول راه فقط باید تکیه بر آدم شدن داشته باشه به هیچ منظر دیگری نگاه نکنه و به هیچ منظر دیگر هم فکر نکنه مدت زمان زیادی طلب میکردم امام زمان را ببینم چله ها ،ریاضتهام، ذکرهام و همه کارها مختص این کار شده بود این قدر گفتم گفتم گفتم یک وقت نگاه کردم دیدم من که هر وقت درگیر میشدم هر وقت دلم میخواست امامم را صدا میکردم باهاش حرف میزد و این قدر زیبا بود و لطیف بود که قلبم باهاش قوت میگرفت و جون میگرفت دیگه حالا نمی شه مدتی طول کشید تا بفهمم از کجا می خورم، تو سالک راه حقیقتی دیدن امام و ولی ات هم به جاش میرسه، تو باید اول چی باشی؟ آدم باشی،اگه آدم شدی خود به خود در مرتبه ای قرار میگیری که ولی بر حق پروردگار او تو را انتخاب کنه و ببینیش نه اینکه تو هی دادش بزنی صداش کنی، داد هم بزنی اگر که به اون مرحله آدم شدن نرسیده باشی فایده نداره که فایده نداره که، دوم اینکه باید ظاهر و باطن هر دو آراسته و درست باشند تا از یکی بتوان به دیگری رسید یا بلعکس و هم چنین باطن که میان ظاهر و عالم غیب یعنی عالم ملائکه و ارواح پاکانه از هر دو سو فیض میبره به شرط اینکه ظاهر هم پا و هم مرتبه با علم غیب باشه، تا باطن قادر به رسیدن به فیوضاتی باشه ان شا الله، دیگه نیائید بپرسید به نظر شما اگر من این را اینجوری بپوشم اگر من این را این جوری بگویم آخه خیلی ها برای اینکه خودشون را از بعضی مسائل آزاد کنند میآیند و فتوای من را می طلبند ناگفته نمونه من هم دیگه زرنگم جواب نمی دهم خیلی وقته جواب نمی دهم از این به بعد بدتر از این هم میشوم از این به بعد خیلی از سوالها را جواب نمی دهم این قدر گفتم و این قدر حرف زدم که اگر در شما جاری بشه نیاز به هیچ احدی ندارید عین اون تخم درختی که در خاک کاشته میشه شروع میکنید به اومدن به بالا رشد میکنید مرحله به مرحله نمودار میشوید چه نیازی به کس دیگر تو هر مرحله که رشد کردید مشکل پیش اومد برگرد به خودت به خودت رجوع کن جوابش را از خودت بگیر نه از من ،من چی کاره هستم، من این وسط چی کاره هستم چی فکر کردید؟ پستچی میاد در میزنه،آژانسی میاد در میزنه بهش گفتم که از مشهد سیصد جلد قرآن آمده تو فلان ترمیناله برو بردار بیار آژانسی که قرآنها را میاره چه قدر از اون قرآنها فهم داره؟ به واسطه آوردن قرآن فهمش از قرآن کامله؟ نه اگر خوانده باشه درک کرده باشه به همون اندازه که درک کرده قرآن را میدونه نه به اندزه سیصد جلد قرآنی که بار کرده آورده من به اندازه خلوت خودم می دونم هر چی هم می دونم مال خودمه مال شما نیست که، بروید مال خودتون را بخونبد بابا چه قدر بگویم کتابتون را باز کنید خودتون بخونید هی میاد میگه من بلد نیستم این کتاب را باز کنم تو ورق بزن من نگاه کنم مگه میشه آخه؟ حواسهاتون را جمع کنبد اگر می خواهید با هم باشیم تخمهامون را کاشتیم با هم دیگه در بیائیم دیر نکنید با هم ریشه کنید با هم ساقه بدهید با هم قد بکشید با هم دیگه شاخه هاتون را بدهید با هم دیگه برگهاتون را بدهید تا برسیم به اونجایی که میوه بدهیم برسیم به جایی که میوه هامون برسه اون وقت وقت چیدن میوه هامون حر بشیم،آزاد بشیم، یا علی مدد دست حق پشتیبان تک تک شما، شمارا به خدای بزرگ میسپارم تا جلسه آینده .

      

• < قبلی
• بعدی >