منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

رمز آینه گی بخش سوم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: رمز آینه گی
  • بازدید: 13225

بسم الله الرحمن الرحیم

در جلسات پیش صحبت کردیم ار آینه ها . به آینه تکیه زدیم و مباحثی را مطرح کردیم . ولی می خواهم این را جا بیاندازم . تا مبادا در ذهن دوستان این جا نگرفته باشد که آینه ها یک چیز مقدس یا خارق العاده هستند . یا یک چیز غیره ما در آن می توانیم ببینیم . اصلا این طور نیست و آینه آینه است . در کیفیت درست کردن آن هم فقط این را می دانم که به پشت شیشه جیوه می مالند تا بتواند تصویر را انعکاس دهد . پس در آینه هیچ قداستی وجود ندارد . اما باید آن را به طور ویژه نگاه کنیم . شما در آینه به دنبال یک حقیقت پنهان نباشید . خبری نیست . در آینه یک روابط فیزیکی خاص وجود دارد . بر اساس آن که در تمام اشیا در دنیا به حکم الهی صاحب یک رابطه فیزیکی خاص هستند . آینه هم برای خودش یک سری قراردادها دارد . اما ما برای رسیدن به حقایق از ساده ترین روابط اشیا هم بهره می بریم . که یکی از آنها آینه است . وقتی به آینه نگاه می کنیم تصویرمان را در آینه می بینیم . آیا آینه که تصویر ما را نشان می دهد باعث می شود که یک کمی از ما که تصویرمان در آینه افتاده کم شود ؟ یعنی وقتی در آینه نگاه می کنیم اگر پنجاه کیلو بودیم ممکن است آن قدری که در آینه دیده می شود مثلا از پنجاه کیلو دویست گرم کم شود ؟ هیچ تغییری در ما به وجود نمی آید .
ابن عربی می گوید که ذات آینه در شخص ناظر از حیث ذاتش هیچ تاثیری ندارد . ما در آینه نگاه می کنیم و تصویر داخل آینه هیچ تاثیری در ذاتشان نمی گذارد . به همین دلیل شخص ناظر هر دم در حالتی است وحالات خودش را در آینه ظاهر می کند . بدون این که خودش دچار تغییر در احوالات باشد . عمران صابی از امام رضا پرسید وقتی خداوند خلق را آفرید آیا با آفریدن خلق تغییری کرد ؟ خداوند این همه خلایق و مخلوق را آفریده است آیا با این همه آفرینش آیا تغییری در او به وجود آمد؟ امام رضا فرمودند: خداوند بلند مرتبه به خلق مخلوقاتش تغییر نیابد . اما خلق با تغییر دادن او تغییر پذیرد . اگر خداوند بخواهد می تواند مخلوق را تغییر بدهد . اما خود خداوند تغییری نمی پذیرد . حضرت مثالی زدند . آیا تغییر آتش خود آتش را تغییر می دهد ؟ آیا ماهیت ان را تغییر می دهد ؟ آتش اینجاست و از اینجا شعله می کشد و به آن سوی می رود . آیا در خود خودیت آتش تغییری به وجود می آورد ؟ آیا بیننده چشم خود را می تواند ببیند ؟ من چشم شما را می بینم و شما چشم من را می بینید . اما چشم خودم را نمی توانم ببینم . با کنار رفتن از جلوی آینه تصویر محو می شود . اما صاحب تصویر هر کجا که باشد باقی است . و سر جایش است . آینه به دیوار است و شما جلوی آن می ایستید و تصویر شما در آن دیده می شود . کنار که می روید از داخل آینه تصویر محو می شود . اما شما سر جایتان باقی هستید . اصلا کم و زیاد هم نشدید .
این کلام وحی الهی در سوره نحل آیه نود و شش خیلی خوب به چشم می خورد . این رمز آینه را خیلی خوب خداوند به ما یاد آوری می کند . فرموده :" مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ آن چه نزد شماست تمام شدنی است . و آن چه نزد خداست ماندنی است ". نقشی که از خدا در دل مومن بسته می شود خداوند را کوچک نمی کند همان طور که افتادن تصویر در آینه از صاحب تصویر چیزی کم نمی کند . در یک سطح وسیع تر بگوییم . تجلی خداوند در کائنات و وجود بخشیدن به همه کائنات به معنای کاسته شدن از حق و دادن به خلق نیست . که دگرگونی و تغییر در ذات حق به وجود آورد . به راستی که حضرت حق گنج عظیم بی تغییر است . آدم این ها را می داند ولی وقتی یک جاهایی خیلی خاص به آن نگاه می کند همه وجودش پر از شعف می شود . حضرت حق گنج عظیم بدون تغییر است . و این همه تغییر را به وجود می آورد و در دل تک تک مومنان هم دیده می شود . می گوییم خداوند زیباست . عالم محلی برای بسط کمالات حق است و ظهور اسما و صفات الهی . پس عالم هم زیباست . چرا ؟ چون خداوند زیباست . وقتی خداوند زیباست به عالم نگاه می کند . و همه این زیباییهایی که از وجود خداوند است با ظهور اسما و صفات الهی به عالم نقش می دهد . پس عالم هم زیباست .
گفتم عالم آینه ماست و ما آینه عالم . این عالم می تواند تجلی گاه باشد چون خداوند به آن نگاه کرده است . و خداوند زیباست . ابن عربی می گوید العالم جمال الله . آدم مجموعه کمالات حق است . و به صورت خدا آفریده شده است . پس آدم هم زیباست . انسانی که درکی همدلانه از صورت و ظاهر دارد یک کلبه روستایی را به قصری با شکوه ترجیح می دهد . چون اهل شهود نمی تواند زیبایی را ببیند مگر آن که چیزی از خدا در آن درک کرده باشد . هر چقدر از عالم را که برای شما درکی از خدا دارد خوب است . هم زیباست و هم پایدار . دیدن هر زیبایی و توجه به آن زیبایی قطعا امر الهی است . که آن زیبایی با اهدافی که خداوند در آن قرار داده است به چشم انسان بیاید و انسان به آن توجه کند . به کنار دریا که می روید می گویید که ای وای امروز غروب چه قدر قشنگ بود . امروز غروب با همه روزها یکی بود اگر زیبایی را در آن درک کردی و یک چیزی را در آن گذاشت که تو آن را ببینی که وقتی دیدی درک کنی . آن زیبایی صانعی دارد و این زیبایی جمالی است از آن صانع.
آنوقت است که انسان امکانش را پیدا می کند آسان تر خودش را از ظواهر اشیاء جدا کند، درد ما که در دایره بی نام و نشان و بی انتهای ظواهر دنیا می افتیم اینست که نتوانسته ایم خودمان را از ظاهر اشیاء جدا کنیم، ما با ظاهر اشیاء عجین شدیم و در آن ماندیم و بیرون نیامدیم،
" من که از این باغ گلی چیده ام عاشق هر غنچه خندانیم "
شما هر غنچه خندانی را دوست دارید؟ میدانید که زیبارویان از تماشای جمال خودشان بسیار مسرور و خوشحالند؟ به همین دلیل با آینه خیلی دمساز هستند، چرا که آینه جنبه ای از فرد را نشان میدهد و انسان همیشه متوجه جایست که هرچه بیشتر جنبه های وجودیش را نشان بدهد، شما در عالم به کجا نگاه می کنید؟ فقط آینه حق است که انسان را آنچنان که هست می نمایاند، انسان در میان مخلوقات خداوند تنها موجودیست که خدا را کاملتر از بقیه خلایق می نمایاند، ما تنها موجودی هستیم در بین همه مخلوقات خدا که کاملتر و نزدیکتر و بهتر از بقیه خلایق ، خدا را به تصویر نشان میدهیم، به همین دلیل خدا با انسان خلوتی دارد، یک خلوت خاص، که خلایق دیگر این خلوت را ندارند، به همین دلیل حضرت رسول را حبیب الله گفتند، رسول خدا کاملترین آینه خداوندیست، مقام حقیقت محمدیه کاملترین مقام است، بعد از ذات خداوند پیامبر صاحب مقام قاب قوسین است، جبرئیل امین هم به خلوت حضرت محمد(ص) و حضرت حق اذن ورود داده نشد، ملاصدرا به حضرت محمد(ص) لقب آینه دو عالم داده است، پس آینه آینه است،کارش نشان دادن تصویر است، بی تصویر، نیست . و از آنجایی که خلق آینه حقند پس خدا همیشه با خلق است، کلام قرآن مؤید حرفم است سوره حدید آیه 4:" هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ ، و هر کجا باشید او با شماست،" آیا حالا می توانی جلوی پدر و مادرت موهایت را بپوشانی وقتی که آنها نیستند کاکلت را بیرون بدهی؟ یا جایی که شوهرت هست خودت را بپوشانی و وقتی نبود خودت را به نمایش بگذاری؟ شوهر کیه؟ پدر و مادر کیه؟ خدا با توست. پروردگار همه اسرار را در کلام وحیش بیان فرموده تا عاقل چطور توجه کند، آنهایی که خداجویند از خودشان غافلند، پس بنده ها از خدا می پرسند سوره بقره آیه 186:" وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند همانا من نزدیکم، دعای دعاکننده را وقتیکه مرا بخواند پاسخ میدهم، پس آنها نیز دعوت مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند." من هر وقت این آیه را می خواندم یک جوری می شدم، امروز فهمیدم که چرا اینجوری می شدم؟ اما دلیلش را نمی فهمیدم، این آیه مثل یک ضربه است مثل یک مشت و تلنگر است، برای من، شما را نمیدانم تا به یادم بیاورد که خدا از بنده جدا نیست، هر دم می توانیم من و خدا به یکدیگر بنگریم و همدیگر را ببینیم، در هم خود را نیز ببینیم، وقتی من و خدا باهم هستیم وقتی در خدا می نگرم خود را می بینم، این خیلی بزرگ است، به شرطی که آنقدر آینه من صاف باشد که در آینه من خداوند دیده شود.
صحبت از جمع: همه جا روی دیوار خیابانها نوشته شده که عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید، این همین حالت صحبت شماست که برای انسان تجسم می کند در همه موارد ما وقتی که آینه را نگاه می کنیم گویی که خدای خودمان را می بینیم.
استاد:اگر یاد گرفتیم که در محضر خدا گناه نکنیم، بعد وقتی بحث گناه رخت بر بست و رفت، آنوقت در محضر خدا می توانیم ببینیم مگر نمی خواهید ببینید؟ خوب این راه است ولی شرط دارد، اول پیش شرطش را انجام دهید و در محضر خدا گناه نکنید اگر توانستید گناه نکنید آنوقت می توانید آرام آرام امیدوار باشید که ببینید، خیلی دیدن سخت نیست، فاصله دیدن و ندیدن آنقدر مختصر است که وقتی انسان توانست ببیند تازه متوجه می شود که اینهمه سال نابینا بوده.
پس بیاییم گناه نکنیم، خواسته هایمان را پائین بیاوریم همه چیز درست می شود، خواسته های بزرگمان را کوچک کنیم همه چیز درست می شود، جوانها خواسته هایتان را کوچک کنید آنوقت می بیند که دنیا چقدر قشنگ می شود و شما چقدر در دنیا موفق خواهید بود.

نوشتن دیدگاه