دلنوشته پنجاهم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: دلنوشته
- بازدید: 4795
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر آب ،مایع حیات بخش که بدون تو ادامه حیات در کره خاکی میسر نمی باشد .آیا دست دوستی مرا با گرمی می فشاری و مرا دوست خویش می دانی تا باهم گفتگو کنیم؟
من آبم اولین عنصر حیات آفرین که به دستور الهی خلق گردیدم و سراسر این کره به ظاهر خاکی را من پوشاندم و سالیان بسیاری فرمانروای حقیقی این کره بودم . همه جا را پوشانده بودم .شاید سوال کنید پس اول، چیزی غیر از آب بوده که بعد من روی آنرا پوشاندم ؟ خیر چنین نیست بلکه فقط آب بود. تصورش برای شما مشکل است که یک توپ آب را ببینی که فقط از جنس آب است ولی میتواند شکل توپی خود را حفظ نماید و پاشیده و منهدم نگردد.البته اگر به سخن پروردگارت در سوره یس آیه 82 رجوع کنی، آنوقت می فهمی که مشکل نیست چون پروردگار یکتا وقتی فرمان دهد بشو ،خواهد شد. همانطور که شد و سالیان بسیار زیاد همین گونه بود .همینطور که الان کره های دیگری نیز چنین است تا در زمان معین ،حیاتهای بعدی را آغاز نماید و شما انسانها از وجود آنها بی خبر هستید .
القصه؛ بعداز آن چه شد ؟ به امر الهی دوره حیات بسیاری از قطرات
آب از شکل آب بودنشان تمام شد و تبدیل به ذرات ریزی گشتند که بعدها به آن خاک گفتند .دوره بسیار زیبایی، همزیستی مسالمت آمیز آب و خاک بود .باز هم زمان بسیار درازی رفت و رفت و رفت تا ذرات خاک تکامل یافتند و غنی گشتند که البته در این تکامل قطرات آب تاثیر به سزایی داشتند .
از خلقت خود بگو : میدانی که من میدانم از کجا آمده ام و چقدر ارزشمندم؛ تو بدان که شاید هیچ بشر دیگری نداند که زمانهای زیادی فرشتگان در آسمانها در حال ستایش پروردگار خویش از هیبت و عظمت خدای خویش لرزیدند و اشک شوق ریختند و قطرات اشکشان بر روی هم جمع گردید و توپی تشکیل شده از آب را به وجود آورد و همین قطرات ،سیر بعدیشان تبدیل به خاک شدن بود، که شدند . میلیونها از این قطرات هنوز در شکل آب جاری اند ،چون وظیفه شان چنین است .
از میزان آگاهی و آگاهی از جایگاهت برایم بگو : من به درجه ام و به وظیفه ام و اینکه از چه به وجود آمده ام آگاهم و به خود میبالم که خدای عالم چنین رتبه ای را نصیب من گردانیده که مایه حیات کلیه مخلوقات عالم هستی میباشم و در نبودنم همه مخلوقات به وادی
نیستی قدم می گذارند و این جایگاهی بس رفیع است .
آیا میتوانی کاری غیر از آنچه امروز بر آن ماموری ،انجام دهی و اصلا دوست می داری کاری غیر از این انجام دهی ؟
من از وجود مخلوقاتی چون فرشتگان معصوم و پاک صادر گردیده ام و تو میدانی که فرشتگان جز آنچه که پروردگارشان بر آنها امر فرموده انجام نمی دهند .شاید بگویی ساختارشان چنین است ؛ درست است ولی اگر با آنها نیز گفتگو کنی می بینی که اختیار را نمی پذیرند آنها نیز دوست نمیدارندجز آنچه که خدایشان مقرر فرموده انجام دهند پس حال میدانی که من نیز پاسخی جز آنچه که آنها می دهند ندارم.چون میدانم خداوند عالم بهترین ها را برای مخلوقاتش مقرر فرموده است .
از روابطت با دیگر مخلوقات الهی بگو: من با دیگر مخلوقات عالم هیچ مشکلی و درگیری ندارم جز آدم و آدمیان .همه مخلوقات عالم هر کدام در طبقه خویش و به اندازه آگاهیشان از جهان خلقت همان می کنند که بر آن مامورند و برای آن آفریده شده اند جز آدم .آدم وقتی که اختیار را پذیرش نمود به رویارویی با دیگر مخلوقات الهی پرداخت و بر اساس توانایی هایی که خداوند به او عطا نموده بود ،در تمامی
روابطش با دیگر مخلوقات عالم شروع کرد به برتری طلبی . البته در آنکه آدم با ویژگی های مخصوصش نسبت به همه مخلوقات برتر است هیچ شکی وجود نداشته و نیست اما اشکال بزرگ از وقتی آغاز شد که آدم تلاش کرداین برتری را با گستاخی و جسارت بسیار به همه مخلوقات عالم اثبات نماید در حالی که دیگر مخلوقات این برتری را پذیرفته بودند و سر تعظیم فرود آورده بودند اما آدم این را ندید و دچار خسران گردید .امروز در جایگاهی قرار داردکه شاید گاهی لحظه هایی از دون ترین مخلوقات نیز پایین تر قرار دارد و این به سبب آنست که بجای شناختن طبقه و مقام خویش و بهره بردن از آن، طمع ورزیده و طالب به دست آوردن دارایی های طبقات دون خود شد.
گفتگوی دوم :
من آبم و آماده گفتگو . بپرسید تا آنچه را که الرحمن برایم قرار فرموده و بر آن آگاهم باز گو نمایم .
ای آب از اینکه قطراتی از تو تبدیل به خاک شدند و آن یکپارچگی در تو از بین رفت چه احساسی داری ؟
اگر یکپارچگی وجود را در یک شکل بودن ذراتم بگویی درست است
که تصور نمایی آن یکپارچگی از بین رفته اما من که آب هستم و یکی از عناصر چهارگانه جهان هستی میباشم ،اینچنین نمی بینم و تصور ندارم چرا که اصلا در جهان هستی همه چیز یکپارچه است حتی اگر در صورتهای مختلف قرار گیرد . در بین موجودات خلق شده تنها آدمیان هستند که این یکپارچگی یا وحدت وجود را نمی بینند یا دلهایشان آن را در نمی یابد .من که آب هستم در روی زمین ،در زیر زمین ،جاری شده در رودخانه ها و جویها غرش کنان در دریاها و یا ساکن در مرداب ها و یا جاری در ساختار دیگر موجودات عالم ،همه و همه یکی هستیم و محل ماموریتمان هیچ مزیتی یا ملاک برتری نخواهد بود تا با آن تفاخر نماییم .آبها اگر در مردابها و اماکن لجن دار نباشند ،بسیاری از موجودات خلق گشته ،مامن وماوای خویش را از دست می دهند . پس می بینی من میدانم که برای چه آفریده شده ام و چه باید بکنم و در این راستا در هر کجا که قرار گیرم گله و شکایتی نخواهد بود .
ای آب برای تو هم قیامتی یا روز حساب و کتابی وجود دارد؟
آری
چگونه؟
من که آب هستم هر دم و هر دقیقه از زمان که در زمین قابل محاسبه است در قیامت و در معرض حساب و کتاب هستم و این فقط شامل عنصر آب نیست بلکه همه عناصر جهان هستی در چنین وضعی قرار دارندو به همین دلیل هم جز آنچه که بر آن مامورند کار دیگری نمی کنند.