منو

یکشنبه, 02 دی 1403 - Sun 12 22 2024

A+ A A-

دلنوشته شماره شصتم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: دلنوشته
  • بازدید: 2285

 بسم الله الرحمن الرحیم

اندوه چیست؟

پروردگار عالم قلب را در انسان ، جایگاه عشق و محبت قرار فرمود و ساختار آنرا بگونه ای تنظیم فرمود که تغذیه اش با محبتهای خالص بیرونی و درونی انجام شود و میدانیم هر موجود زنده ای در دنیا بسته بنوع تغذیه اش دوام فیزیکی دارد مثلا اگر انسانی اعتصاب آب یا غذا نماید در مدتی که جسمش بتواند تامین تغذیه اش نماید زنده می ماند و پس از اتمام مواد مغذی دیگر جسم قادر نیست که روح را در خود پذیرا باشد و آنوقت بندهای اتصال جسم به روح ضعیف گشته و روح به آسانی جدا شده و دیگر به جسم برنمی گردد چرا که دیگر خط پیوند جسم و روح توانی ندارد . حال تصور کنید که قلب یا دل انسان که تغذیه اش مهر و محبت و عشق است و این تغذیه را هم از بیرون و هم از درون بدست می آورد ،اگر مدت زیادی تغذیه بیرونیش قطع شود و تنها با آنچه که در درون دارد خود را اداره نماید چه اتفاقی می افتد ؟ دل بصورت یک جهته حرکت می کند و جهت دیگر آن ساکت و خاموش و بدون فعالیت می ماند و آنوقت است که فضایی که قرار بود همیشه نورانی و فعال باشد و امروز حداقل

نیمی از آن تاریک و خاموش است شروع به کمرنگ شدن و تاریک شدن می نماید و از همین نقطه حالتی رخ می دهد و شروع به پیشرفت می نماید که آنرا اندوه می نامند و هر چه این دوره طولانی تر شود ،فضای نورانی باقیمانده رو بتاریکی می رود و آن اتفاق که نامش را اندوه گزاردیم به قسمت تاریک شده قبلی هم نفوذ می کند و آنجا را هم که فقط تاریک شده بود به فضایی مسموم و عاری از شادی و امید تبدیل می نماید و آنوقت چون قسمت اعظم دل را فضای مسموم و تاریک اشغال نموده پیشرفت سریعتر می شود تا جایی که همه فضای دل تحت اشغال اندوه در آید و چنین شخصی دیگر با زیباییهای دنیا وداع نموده و احساس پوچی و بیهودگی می نماید .

حالا خوبست که هر کدام از ما با این شناخت جدید محک بزنیم که چند درصد فضای قلبمان تحت اشغال نیروی تاریکی ساز اندوه قرار دارد.این درصد ناشی از کمبود یا نبود کدام بخش تغذیه می باشد ،محبتهای بیرونی یا محبتهای درونی ؟

آیا خود را سنجش فرمودید؟ میزان تاریکی ها و اینکه تاریکی ها چند درصد ناشی از کمبود محبتهای بیرونی است و چند درصد ناشی

از کمبود محبتهای درونی است، را مشخص فرمودید ؟

خوبست حالا می پردازیم به اینکه محبتهای بیرونی چیست؟ چگونه بدست می آید ؟ ابتدا محبت را تعریف نماییم .چون متاسفانه در جامعه ماشینی تحت نفوذ تکنولوژی مدرن امروزی محبت یعنی تقابل یک سری روابط میان آدمها در چنین جامعه ای ،می پرسی یعنی چه ؟بگذار به روابط فیما بین یک زن و مرد که باحلقه ازدواج و خواندن خطبه عقد در کنار هم و درگیر مسایل مابین آن هستند ،اشاره کنم .این اولین موهبت الهی و اولین نماد محبت در جامعه بشری است که بسیار هم ملموس و بحث برانگیز است ،چرا که خداوند در کلام وحی بارها فرمودند که آدم را آفریدم و از او جفتی آفریدم تا در کنار هم آرامش بگیرند و نسل هم از همینجا تداوم یابد. پس اگر مرد و زن نسبت بهم مهر بورزند جای تعجب نیست چرا که هردو از یک خمیره آفریده شده اند و حتی در گوشت و پوست و سلولهای جسمی نیز با هم یکی می باشند و می دانیم که هر انسانی به آن چیزهایی که به او پیوسته است با علاقه می نگرد و آنها را مراقبت می نماید پس اگر زن و مرد به یکدیگر مهر بورزند عجیب نیست چون هریک برای دیگری متعلقاتش می باشد و طبیعتا

باید مورد مهر و توجه اش باشد ،پس این مهر باید دو طرفه و جاری باشد .حالا نگاه کنیم آیا شما دست یا پای خود را دوست میدارید؟ آیا آنها را مورد نوازش و رسیدگی قرار می دهید ؟ بطور حتم چنین است .حالا همین دست یا پایی که سالیانی شما را همراهی نموده و شما نیز اورا دوست می داشتید اگر دچار عیب و نقص شود و نتواند مثل قبل شما را همراهی نماید آیا آنها را ترک می کنید ؟ آنهارا مورد تمسخر و بی مهری و بی توجهی قرار می دهید؟ صد درصد چنین نمی کنید چرا؟ چون آنهاعضوی از شما هستند و انسان به وابسته اش چنین رفتار نمی نماید و باز هم آنها را تیمار نموده و تلاش در بهبودش می نماید چنین نیست؟ آیا واقعا چنین نیست؟ حالا برمی گردم به ابتدای مطلبم آیا خداوند جفت شما را از خودتان نیافرید؟ آیا جفت شما همچون دست و پای شما وابسته غیر قابل تجزی از شما نمی تواند باشد؟ که وقتی بهره وری شما از او کم می شود و دچار اشکال است باید موردبی مهری شما نیز قرار گیرد و در نتیجه امواج اندوه را بجای امواج مهر و دوستی بسویش سرازیر گردانید و با این کار گرد ،تاریکی و سردی و تلخی را به جامعه انسانی بپاشید و همین تاثیر عمل شما باعث خواهد شد که علاوه بر نیمی از قلب که

بدلیل مواجهه با بی مهری هاتاریک و سرد گردیده ،نیمه دیگر هم در اثر بی توجهی شخص خودش یا بعبارت بهتر دوست نداشتن خودش سوق بتاریکی داشته باشد.

آیا واقعا پروردگار شمارا از خمیره یکسان آفرید و هدفی در پی آن نبود؟ آیا قادر نبود از دو ماده متفاوت بیافریند؟

خداوند قادر بود و هست و خواهد بود اما ............اندیشه نما

 

 

 

نوشتن دیدگاه