منو

یکشنبه, 02 دی 1403 - Sun 12 22 2024

A+ A A-

دلنوشته شماره صد و بیست و یکم

  • نوشته شده توسط مدیر سایت
  • دسته: دلنوشته
  • بازدید: 4023

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست من میدانی امروز به چه فکر میکردم ؟ اگر بگویم باور نمی کنی .از دست حرفهای مردم نه حتی از حرفهای خودم به تنگ آمده ام. اول از خودم میگویم ناراحتم وقتی با دلتنگی بسیار ویا گاهی با عصبانیت میگویم دیگر به فلان کس کمک نمی کنم یا اصلا حاضرنیستم فلانی را ببینم ویا....... امادر اولین برخورد هم کمک میکنم وهم باروی خوش روبرو میشوم والی آخر .در آدمهای روبرویم با یک اقیانوس حرفهای متناقض و حرفهای پوچ و توخالی و کلامهایی که از سر نادانی ویاناآگاهی زده میشود ،مواجه هستم واین مرا رنج میدهد .همیش دنبال راهکاری برای حل این مسئله سخت بودم . امروز فکر کردم اگر نیرویی از جانب حضرت حق برنسل بشر محیط شود و آدمهارا به این باور برساند که کلامشان و مضمون گفتارشان در هر زمینه ای به مثابه کشیدن یک چک است که بالاخره پس از کشیدن باید وصول شود شاید در گفتار خودمجبور شوند بهتر بیندیشند کسی که صاحب دسته چک است وقتی با اعتبار و محترم شناخته میشود که چک را زمانی صادرکند که همانقدر پولی در حساب خویش داشته باشد که اگر غیرازاین باشد کلاهبردار شناخته شده ودر میان مردم منفور و غیر قابل اعتماد شناخته میشود ودر نزد قانون نیز مجرم و تحت تعقیب است ،البته اگر قانون دنیایی رایج خودش صاحب کژی و زشتی نباشد .
القصه درمورد قانون ،قانون خداست و بدون کژی و زشتی میباشد ومردم هم قاضی و مدعی دنیا میباشند .حالاشما که حرفی را میزنید در هر زمینه ای ،مفهومش آنست که مدعی شدید آنچه را که بیان کردید میدانید و میتوانید ارائه کنید وحتما باید چنین کنید .حالا دست در چنته خویش نمائید آیا ماحصل آن ادعارا در جیب خود می یابید . اگر چنین است مرحبا برشما و شمافردی قابل احترام ودرست هستید واگر ندارید اف برشما. چگونه میخواهید در این دنیا پاسخ ادعای خودرا بدهید و در آن روز محشر در محضر عدل الهی پاسخگو باشید؟ خوبست کمی فکر کنیم و حرف بزنیم حتی با دارائیهای موجود در جیبمان (توجه کنید مقصودم پول نیست ) نیز ادعائی نکنیم وحتی اگر در جایی لازم به خرج کردن هم بود یواشکی و بدون ادعا حرکت کنیم درست نمی گویم؟ تاشما چگونه بیندیشید.

نوشتن دیدگاه