برگی طلایی در رمضان بخش اول
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون
- بازدید: 193
با نام و یاد خدای سبحان
در سر سفره ی صبحانه کاسه ی کوچکی که درونش ارده و شیره ریخته بودم را تا ته خوردم یکباره متوجه شدم که کوچکترین ذره ی این ترکیب را هم از درون کاسه پاک می کردم و می خوردم و در این امر جدیت تام هم داشتم به خود آمدم که چرا ؟ آیا این ترکیب را بسیار دوست می دارم ؟ خیر . فقط چون برای جسمم توصیه شده حتی گاهی در حد دارو می خورم آیا خساست در مال دارم ؟ خیر. پس چرا چنین می کنم ؟ چون من هر چه را که دارم در طبق اخلاص برای هر کس که امروز به آن نیاز داشته باشد و من فردا تقدیم میکنم پس چطور از آخرین ذرات ترکیب ارده و شیره نمی گذرم؟ قدری تامل کردم به بقیه ی کارهایم نگاه کردم این نوع برخورد خویش را در مورد همه ی چیزهایی که از آنها بهره می بردم دیدم به آن بخش روشنگر درونم رجوع کردم در جهان هستی هرآنچه که خالق هستی خلق فرموده از جماد و نبات و حیوان و انسان هرکدام با بخش مسئولیتی خاصی پا به عرصه ی دنیا گذاردند و باید مسیری را به طور کامل طی نمایند تا در عرصه ی دیگری در سطح بعدی خلقت خویش ظهور یابند . اجازه بدهید با عنوان یک مثال گفتگویم را شفاف تر نمایم بهترین نمایش رویش و ساده ترین آن که خانم های خانه دار هم با آن آشنا هستند کاشت گندم است ، گندم ها بعد از خروج از آب وقتی بر دستمال پهن می شوند اگر به رویش آنها خوب توجه کنیم می بینیم بعضی از دانه ها راست قامتانه سر بلند کرده به سوی نور می شتابند بعضی ها دل به خروج نمی دهند و در میان گندم های دیگر خود را مخفی می کنند و نمی دانند که به هر حال دورشان خیلی زود تمام می شود و دیگر هیچ ، تعدادی خمیده قامت و بعضی ها کج رشد می کنند و در نهایت پس از سبز شدن که ما به آنها جوانه ی گندم می گوییم ، وارد بحث خوشه های گندم نمی شوم که خودش پروسه ای دارد جوانه ها را در ظرفی ریخته و خوب می شوییم از هر آلودگی پاک می شود سپس بر آبکشی ریخته و آب آنها را می گیریم پس از آن روی سالاد ها ریخته یا هر شکل دیگری تناول می نماییم تعدادی از جوانه های گندم در حین شستشو تا به خوردن برسند با آب می روند و از گردونه خارج می شوند که اگر خودشان گندیده یا پوسیده یا معیوب نباشند ما مقصریم که توجه کافی در کار نکردیم و جلوی خارج شدن شان از گردونه ی تکامل شان را نگرفتیم حساب کتاب این گندم ها با ماست علاوه بر حساب کتاب بقیه ی اعمال مان . آنهایی که توسط ما خورده می شوند اقبال شان بلند است چون در بدن ما ادامه ی حیات می دهند بسته به آنکه در بدن مؤمنی وارد شوند که فعل حرام ندارد و معتقد به خدا و پیامبر و کتاب و اؤلیای خداست خوشابه حالش که مسیر نور را طی می کند اگر در بدن خطاکار و گناهکار وارد شود چه زجری می کشد چون می داند اینجا جایش نبود حالا مسیرش ناقص می ماند اگر در حین خوردن شان توسط ما دانه هایی از گندم بیفتند و برنداریم همراه تفاله ها و دور ریزهای غذا به سطل آشغال وارد گردند که در شرایط سخت تری قرار می گیرند طبعا به درگاه حق شاکی خواهند بود و آنوقت پاسخ شکایت های شان را در این پروسه ی عظیم ما بدهیم که اشرف مخلوقات هستیم و آگاهیم خداوند آنها را به ما بخشیده تا بهره ببریم و این جسم را در راه رسیدن به تکامل الهی قوی نگه داریم تا آخرین پله ها را نیز طی کنیم این قصه را در مورد همه ی چیزهایی که مصرفی ماست بررسی کنید بسیار مهم است که در مصرف هر کدام چقدر از آنها را با سهل انگاری و بی اهمیت قلمداد کردن شان از گردونه ی تکامل شان خارج کردیم چقدر حساب کتاب ما سخت خواهد شد برای خود نمایی ها و تجمل پرستی های مان چقدر از موادی که به چشم ما مرده هستند اما در واقع زنده اند در صف انتظار به سر می برند را دور ریختیم مقام شان را با زباله های بی مصرف و مضر یکی کردیم خدا ما را ببخشد . می دانید در قرآن می خوانیم خداوند فرموده همه چیز را در دنیا مسخر انسان نمودم چرا ؟ برای اینکه آدمی در شأن و منزلتی که خداوند به او بخشیده در چنان سطحی از آگاهی و شعور قرار گرفته که می تواند پله های نردبان تکامل همه ی مخلوقات الهی باشد وقتی می گویند انسان عالم کبیر است و دنیا عالم صغیر هیچوقت تفکر نمودیم ؟ یا فقط تفاخر کردیم ؟ آن روز که حضرت حق آدم را اسماء آموخت و هیچکس نمی داند که آن اسماء چه بوده است که حتی ملائک تسبیح گوی پروردگار نیز نمی دانستند ،همه ی این مسئولیت ها و مقامات و سیر و گردش آدمی را در زمین ،در حالی که بار مسئولیت دیگر مخلوقات را نیز با خود می برد در آن اسماء قرار داد و هیچکس ندانست و نمی داند که از آن روز تا به امروز چقدر گذشته است ولی امروز در زمان ورود به ظهور جمعی دریچه های دانستن یکی یکی باز می شوند و نمی دانم این دریچه ها چقدر باز خواهند ماند چقدر فرصت داریم که با شتاب از آن عبور کنیم ولی می دانم راهی جز عبور نیست چون شاید پس از بسته شدن دریچه ها آنها که می مانند همان هایی بشوند که قبل از ظهور آدم در زمین بودند و ملائک به بدی و زشتی اعمال شان اشاره می کردند به آنها تبدیل شوند . نمی دانم فقط فکر می کنم صد البته آنها که می مانند و چه می شوند مهم نیست بلکه مهم آن است که آدمی باید پیش رونده به سوی نور باشد مهم تر آنکه آدمی با کوله باری از مسئولیت ها که در روز ازل پذیرفته و بخشی مربوط به خودش و بخشی مربوط به دیگر مخلوقات است می بایستی از این گذرگاه به سوی نور رهسپار شود .