منو

دوشنبه, 05 آذر 1403 - Mon 11 25 2024

A+ A A-

شفافیت در رابطه ها و درک حقیقت هستی در رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز اولین روز ورود به ماه مبارک رمضان است، ماه جدا کننده حق و باطل، سیاهی و سپیدی، نور و تاریکی بر همه خلق جهان مبارک باشد. در اولین روز ماه مبارک رمضان قصد تفرج نمودم، گردش کنم، بگردم، لذت ببرم، از دامنه وسیع دنیا قدم به بالا رفتن از کوه سر به فلک کشیده اش نمودم از دامنه دنیا دور شده بودم، ایستادم به ابرهایی که از سمت چپ من می آمد دیده دوختم چقدر خاکستری و سیاه بودند شاید هم به دلیل سیاه و تاریک بودنشان ضخیم هم به نظر می رسیدند با اینکه می دانستم آنها با خود باری از بارانهای حیات بخش دارند اما باز هم خوف نمودم روی خود را برگرداندم از سمت راست خویش هجوم ابرهایی که برنگ سفید و شفاف بودند را مشاهده کردم از دیدنشان قلبم گرم و پر از امید شد. همانجا نشستم و در فکر فرو رفتم یعنی چه؟ هر دو گروه ابر بودند حامل باران، آبهایی که حیات را در دل زمین ومخلوقاتش زنده نگاه می دارند. من این فهم ها را نسبت به آنها دارم پس چرا دو واکنش متفاوت دارم؟ ندایی از درون قلبم گفتگو را آغاز نمود که آنچه که دو نگرش و واکنش را برای تو بوجود آورد شفافیت و تیرگی در دو دسته ابر بود با آنکه از ماهیّت هر دو فهم داری و تأثیرشان را بر زندگی خود یکسان می دانی اما این اولین درس از اولین روز از ماه جلیل القدر رمضان است برگرد بر دامنه دنیا و آنجا به همه رابطه ها نگاهی مجدد کن در دنیا تمامی رابطه های انسانی و حتی انسانی با بقیه موجودات عالم همین گونه دارای دو وجه است همین دو وجه بودن رابطه ها سبب گشته که بشر از آن دامنه تا هر سنی هم که در دنیا می ماند نمی تواند قدمی به سوی بالا بردارد تا قدم قدم جلوه ای از حقیقت هستی را درک نموده و در نهایت قبل از ترک جسم مادی با حقیقت و آگاهی محض روبرو گردد تا آنچه را که برای بدست آوردنش به دنیا قدم گذارده بود تمام و کمال بدست آوده و از جنس همان آگاهی محض گردد. برگشتم و با خود اندیشیدم من عمری را سپری نمودم، عمر گذشته برگشت پذیر هم نیست ومعلوم نیست چقدر زمان در پیش رو دارم که در این دامنه دنیا تفحص نموده همه چیز را جدا سازی نمایم و حل و فصل نمایم. تکلیفم چیست؟ ابری از اندوه مرا در خود پیچید کمی گذشت همان ندایی که از قلبم سخن آغاز کرده بود دیگر بار به سخن آمد و گفت: خدای رحمان و رحیم هر سال یک ماه ، بالاترین فرصت برای بندگانش که طالب رسیدن به حق و حقیقت هستند فراهم فرموده در هر لحظه این ماه عظیم هزاران برابر لحظات دیگر در طول یک سال امکان دیدن، شنیدن، محاسبه و کشف نمودن همه لایه های تاریک زندگی هر آدمی را امکان بخشیده به شرط آنکه بنده بخواهد، با همه تار و پود وجودش بخواهد، اندوه به خویش راه مده! که بنده مؤمن به لطف بنده نوازی خالقش ظن و گمان بیهودهبه خود راه نمی دهد. با توانی جدید و سرعتی بالاتر به دامنه دنیا برگشتم من یاد گرفتم که در هر رابطه ای دو وجه تاریک و روشن وجود دارد وجه روشن ظاهر قضیه و وجه تاریک باطن آن است.
درس امروز : در زندگی ما آدم های متفاوتی وجود دارد یکی یکی آنها را پیش آورده و ببینید با آنها چگونه اید ؟ آیا دوست شان می دارید ؟ چرا ؟ چگونه ؟ در بررسی یک رابطه صادق باشید این صداقت فقط با خودتان مطرح است چون این بررسی جایی نوشته نمی شود با کسی گفتگو نمی شود بلکه شاید بالاخره بیاموزیم گفتگو با خودِ درونی را که بسیار مهم است ،چون سالیان عمرمان گفتگوهای مان با بیرون از خودمان و افرادی در مقابل مان بوده به همین دلیل همیشه چیزی برای پنهان کردن داشتیم از قبیل : بد است بداند شاید ناراحت شود شاید من موقعیتم را از دست بدهم شاید روی رابطه ام با دیگران تاثیر بگذارد و هزاران شاید دیگر که هر کدام یک بسته ی حمایتی سمی است که از ناروراست بودمان با دیگران حمایت نموده و همیشه رابطه های مان را از یک ابر سیاه و ضخیم سمی پوشیده گردانده ،که اولین کسی که زیر پوشش سمی بودن آن قرار می گیرد خودمان هستیم امروز این گفتگو را در فضای درون خود آغاز کنیم ؛ دوست می دارم ، چرا ؟ با چه قیمتی ؟ تا کجا ؟ یا دوست نمی دارم ، چرا؟ به چه دلیلی ؟ تا کجا پای این نفرت درونی ایستاده ام ؟ اگر می ترسید ، اگر می لرزید اگر همیشه در خوفی عظیم از همه چیز و همه کس به سر می برید اگر نفرت همه ی وجودتان را پرکرده و از آن در بیرون دم نمی زنید اگر دروغ می گویید و تلاش می کنید که خودتان همین دروغ را راست بدانید اگر تهمت می زنید اگر سخن چینی و غیبت می کنید اگر حسادت همچون خوره ای وجودتان را می خورد و در بیرون آن را نشان نمی دهید و جام زهرش را یک تنه سر می کشید اگر با وزش باد از سوی دیگران بدون اراده در مسائل دنیا این ور و آن ور می روید اگر در تصمیم گیری های زندگی همیشه متزلزل و ترسان هستید اگر هر روز کارهای تان را به وقت دیگری موکول می کنید و بعد از درون خودتان را می جوید ؛ ای وای باز هم تعلل کردم و هزاران اگر دیگر که می توانید در خودتان جستجو کنید ، بدانید و اگاه باشید همه و همه ناشی از شفاف نبودن رابطه ها در ابتدا با خویشتن خویش و سپس با آدم های رو به روست .ما همیشه خود را پشت کدر بودن رابطه ها قایم کردیم چرا که اگر بیرون بیاییم و شفاف سازی کنیم می بایستی بار مسئولیت آن رابطه را بر دوش بگیریم چقدر جالب است که بگویم حتی این رابطه ها با حیوانات و گیاهان هم صدق می کند چگونه ؟ عرض می کنم ؛ من پرنده ها را خیلی دوست می دارم اما از خزنده ها بدم می آید چرا ؟ آیا خاطره ی به خصوصی از هر دو دسته دارم ؟ خیر ، پس از نگاه های متعدد به این دو دسته دریافتم که پرنده ها چون در فضا می پرند از من فاصله دارند و اصولا نمی توانند در جایی ساکن شوند و هر دم باید بپرند من آنها را در فاصله ای دور از خودم میتوانم بنگرم و لذت ببرم بدون آنکه هراسی از آنها داشته باشم اما خزندگان روی زمینی که من راه میروم می نشینم می خوابم می خزند هرلحظه میتوانند از روی من عبور کنند و من میترسم حتی از خزیدن شان روی پوست بدنم حالم به هم میخورد و این دو حس سبب دوست داشتن و انزجار من از دو دسته حیوان مخلوق خداست دریافتم این حس من ربطی به نوع بودن این دو دسته حیوان در دنیا ندارد بلکه مربوط به احساسات تفکیک نشده ی من است این فهم لوح روشنی را در رابطه هایم با آدم ها ی رو به رویم پیش چشمانم افراشت که قبل از بررسی آدم های بیرون من می بایستی آدم درون خویش را بنگرم و چگونه بودن این آدم را آگاه گردم خیلی مهم است که خود را بنگرید اما قضاوت نکنید ،که قضاوت کردن از اسباب و ادوات ذهن است و همه ی بودن آدمی را در تمامی لحظات عمرش قفل می کند الان که شما گفتگوی من را می شنوید هنوز تا سحر روز دوم ماه رمضان چند ساعتی وقت است کلید حرکت را بچرخانید فقط هول نزنید چون خداوند با نگاهش به بنده اش بر اساس حرکت خالصانه ی بنده به او زمان بی شمارش عطا می فرماید پس دچار اضطراب نشوید که وقت کافی نیست این طور نمی باشد علی الخصوص که نگاه جدید به اولی یا دومی یا سومین رابطه و بررسی و نتیجه گیری آن شاید سخت و نفس گیر باشد ولی هرچه رابطه ها شفاف می شود ابرهای سیاه کنار می رود رابطه های بعدی را سریع تر و راحت تر بررسی می کنیم یادمان باشد اولین روز ماه رمضان را پشت سر گذاردیم ولی هنوز روزهای پر از فیض و برکت الهی در انتظارمان است . 
من توصیه ای برای شما دارم : هر حرکتی را در جهت شفاف سازی رابطه ای آغاز کردید از ابتدا تا پایان برای خودتان مکتوب کنید . دست به قلم نیستی ؟ تنبلی ات می آید ؟ با موبایل ضبط کن بگو و ضبط کن در جایی در موبایل یا کامپیوترتان بایگانی کنید بعد ها به دردتان خواهد خورد تا بتوانید هویت پیشین و هویت جدیدتان را باهم مقایسه کنید خواستید برای من هم ویس بفرستید به شرط اینکه ویس شما سبب نشود که از شفاف شدن فاصله بگیرید زیرا ذهن شما را فریب می دهد که بعضی دریافت ها را از خودتان دستکاری کنید که مثلا در چشم من خوب جلوه کنید ، غلط است . حضور داشته باشید که در دام فریب بزرگ ذهن نیفتید . پس تکلیف ماه رمضان برای هر روز مشخص شد ؛ به تمامی رابطه های تان در دنیا نگاه کنید آن رابطه را شفاف کنید حداقل از منظر نگاه خودتان به یک نقطه ی شفاف برسید در هر حالتی که باشد حتی اگر بسیار زشت باشد ولی نگاهش کنید . 
گاهی اوقات از آدم ها عصبانی هستیم . اوقاتمان تلخ است . شکایت می کنیم . فریاد می کنیم . که چنین است و چنان است . خودش را به بدبختی می رساند . بقیه را درگیر می کند . یک لحظه . یک لحظه . برای خدا یک لحظه آن دیگری را کنار بگذار و به خودت بگو تو از چی ناراحتی ؟ عصبانی هستی از عمل او ؟ برای چه ؟ یا عصبانی از خودت که بار دیگری به خاطر نگاهت به آدم ها و دخالت در آدم ها در دامشان افتادی . حالا از کی بیشتر عصبانی هستی ؟ از خودت یا از او ؟ تو نیاز به تنبیه داری یا او ؟ بسیاری از رابطه های ما چنین است . درختی داشتیم در حیاط دقیقا ً گوشه ای که به سمت پله ها می آییم . بسیار این درخت زیبا بود . بسیار زیبا بود . گل هایی که رو به پائین آویزان می شد می داد . نمی دانم و یادم نیست اسمش چی بود . من کم پایین می رفتم و می آمدم . اما یکی از اعضای خانواده آنقدر از دست این درخت عصبانی بود تا بالاخره درخت را خشکاند . و استدلالش این بود که در سر و چشم آدم ها می رود . اما من بگویم چون بارو پوش این گل ها بر زمین می ریخت هر روز جارو می گرفت و جارو می زد . و این جارو زدن برای او سخت شده بود . وسواسش از اینکه روی ذرات خشکیده گل که زمین را برایش فرش کرده بود و این دوست نداشت از روی این فرش عبور کند تقصیر درخت بود . تقصیر آن دلی نبود که زیباپسند نبود . پس درخت باید می مرد . و مرد . ما این رفتار را با بسیاری از آدم های روبه رویمان انجام می دهیم . و در انتها سال های بسیاری از مردن یک رابطه و نابود شدن یک رابطه بر خود می پیچیم و همیشه انگشت اشاره مان به سمت اوست ولی به خاطر نمی آوریم که این مردن اگر اتفاق افتاده اول در من اتفاق افتاد و تمام شد . نگاهش کنید . به همه ی رابطه ها نگاه کنید تا به یک نقطه ی شفاف برسید حتی اگر این نقطه ی شفاف بسیار زشت باشد . ولی نگاهش کنید . گرچه این رابطه ها آنقدر سپاه بزرگی است که آدم را می ترساند . ولی ایام ماه رمضان است و یقیناً توفیقش در این ایام برای ما خواهد بود . باشد که در عید فطر با فضایی نورانی و با وجودی پر از شفافیت و روراستی با خود و با دیگران در نماز عید فطر شرکت کنیم . خداوند پشت و پناه همه شما قرار گیرد . خداوند در این ماه دستتان را از دستان مولا امام زمان جدا نفرماید . خداوند بر این انسانهایی که دنبال منجی هستند در هر مذهب و مسلکی به دنبال یک نجات بخش می گردند کمک بفرماید منجی عالم بشریت در آگاهی و ظهور جمعی انسان ها ظهور قطعی پیدا کند . ما می توانیم درخواست کنیم می توانیم تقاضا کنیم . در طول زمان امراض و جنگ ها و نامردمی ها و زشتی ها و پلیدی های بسیاری آمده و بالاخره تمام شده . سختی های امروز ما هم بالاخره تمام می شوند . اما در پایان سختی به قدر کافی صیقلی و شفاف شده ایم که دیگر بار هیچ عنصر سنگین و سیاهی را بر وجودمان نپذیریم ؟ اگر به این نقطه نرسیده باشیم مطمئن باشید چندان تمام نشده دوباره یک کرونای جدید یک کرونا با یک اسم دیگر یا یک کلام دیگر بین آدم ها ظهور خواهد کرد . 
فرصت ها را از دست ندهید . تدبر و تفکر حتی در یک آیه در روز ،درهای عظیمی را به روی شما و به روی همه مردم خواهد گشود . هر یک نفری که دری را باز کند برای خویش انگار دری برای جمع کثیری که پشت سر او و در رابطه ی با او هستند باز نموده . این فرصت طلائی را از دست ندهید .

نوشتن دیدگاه