منو

جمعه, 09 آذر 1403 - Fri 11 29 2024

A+ A A-

تاثیر دستیابی سریع تکنولوژی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دلایلی که امروز بشر در یک جریان پر از زباله و بیهودگی ها و فریب ها و ... افتاده و نمی تواند خودش را نجات دهد و به یک ثبات شفاف و روشن در این مسیر دست پیدا کند همین است . همین گفتگویی است که الان کردیم . بشر با دستیابی به تکنولوژی ، آن هم با این سرعت ، از یک زمانی و از یک جایی ، زندگی اش درگیر شد با ورود به عالم پرهیاهوی تکنولوژی . آنقدر شیفته ی این تکنولوژی شد که نتوانست برای خودش یک ترمزی در مسیر تعبیه کند . آمد و آمد و آمد و آمد . بدون اینکه بتواند حتی یک قدری ایست کند . به آنچه که پشت سر گذاشته نگاهی کند . درست و غلط اش را برای خودش بررسی کند . حالا بشریت در نقطه ای ایستاده است ، خوب دقت کنید . این جایگاهی است که ما ایستاده ایم . در نقطه ای بشریت ایستاده است که خوراک تفکری اش را اندیشه ای اش را یک عده ی قلیلی ، یک عده ی خیلی کمی به او می دهند . از کجا ؟ از پشت پرده های ضخیم ، سیاه و نادیدنی . که خودشان پشت آن پرده ها هستند و از آنجا این زمینه های تفکری را صادر می کنند و شناخته هم نمی شوند که مردم بدانند این ها از کجا دارد می آید . چون مردم اگر بدانند خیلی از آنها پسند نمی کنند و نمی پذیرند و به خودشان می آیند . اما اجازه ی این کار را نمی دهند خیلی متاسف هستم از این بابت متاسفم من توصیه می کنم که آدم ها فقط به خودشان بپردازند از بررسی بیرونی ها پرهیز کنند تا دیر نشده بیش از این در این بازار مکاره تا گم نشده اند فقط به خودشان بپردازند درحالی که ما این کار را نمی کنیم اگر دقت بفرمایید من همیشه به کلماتی اشاره می کنم که خنده می آورد مثل کلمه ی احمق و با اجازه ی شما بیشعور و هر وقت به هم برخوردیم تلفنی صحبت کردیم پر خنده ولی اشکال نداره در قالب خنده اشکالات هم را گرفتیم اینجا این طوری می شود آنجا این طوری می شود وقتی به مرور تکرار شد تاثیر خود را در این جریان خواهد گذاشت ما قرار نیست اخم های خود را درهم بکنیم عین سرکه باشیم هر کسی ما را می بیند در قالب خنده و گفت و گوهای شیرین می توانیم تاثیرگذار باشیم اینجا نوشته بودم گفتیم احمق کیست؟بیشعور کیست؟ احمق بیشعور کیست؟بیشعور احمق کیست؟ یک ذره فکر می کنم روشن شد نشد؟حالا بفرمایید به نظر شما چه کسانی برازنده ی اینها هستند؟شما بگردید و پیدا کنید و من پیشنهاد می کنم اول در خودتان بگردید نگویید من که ندارم همه ی ما داریم زیاد هم داریم جمله ی من یک ایراد دیگری هم دارد حرفی که زدم به مردم و اعمال آنها کار نداشته باشید فقط به خودتان رفتارهایتان اعمال خود نگاه کنید و حتماً بی تعارف و بی رودروایسی مواردی که از خودتان حماقت یا در بعضی جاها بیشعوری بروز دادبد حتماً بنویسید این کار چندتا حسن دارد وقتی مال خودتان را این طوری می نویسید کسی نمی خواهد بخواند مال شما است این کار چندتا حسن دارد بله متوجه می شوید این واژه ها فقط مال مردم نیست بلکه در خود ما هم ظهور می کند در جامعه به خانواده و دوستان و اقوام و ... منتقل می شود عین همین رفتارها را در دیگران هم می بینید دوم می فهمید که خیلی بد است بد نیست ؟ خیلی بد است از شما صادر شده و این دریافت بدی خودتان سبب می شود که دیگر تکرار نکنید من همیشه گفتم مادربزرگم خدا رحمتش کند خیلی نازنین بود ولی وقتی می خوابید من و آقا کاظم و مهین خانم هم همیشه در یک اتاق با او می خوابیدیم خروپف بدی می کرد ما را از خواب بیدار می کرد یک شب بدجنسی نکردیم دوتا خواهر و برادر یک ضبط صوت گذاشتیم بغل دست آن صدای او را ضبط کردیم فردا صبح که بیدار شدیم و دور هم روز جمعه بود بابا بود مامانم بود صدای او را گذاشتیم یک متر پرید رو به عقب ناراحت و می گفت این صدای حیوان است صدای من نیست ننه جان به خدا صدای تو است تو نمی گذاری بخوابین اصلاً باور نمی کنید دیگر خرو پف نکرد مدام التماس می کرد که صدای من را پاک کنید بعد یک جایی رسیدیم و گفتیم صدای او را پاک کنیم همان شب که صدای او را پاک کردیم از همان شب خرو پف ان شروع شد این نوشتن و بررسی شما در مورد خودتان این کار را می کند می فهمید که کار بد بوده این دریافت بدی هم از شما صادر شده و آن وقت دیگر تکرارش نمی کنید مثل خر و پف مادربزرگ سوم می گردید برای این رفتارها یک جایگزین صحیح و عاقلانه پیدا کنید که دیگر از این القاب به شما برازنده نشود شما را خدا فقط گوش نکنید می دانید منظورم چیست؟ یعنی یک گوش شمادر و آن گوش شما دروازه نباشد از این یکی برود داخل و از آن یکی در برود حلالتان نمی کنم اوا جان می دهم می نویسم حرف می زنم خسته می شوم آن وقت شما یک گوش شما در و آن یکی دروازه بعد هم برود بیرون و در طول هفته دوباره کارهایی که می کردید بکنید انصاف هست
صحبت از جمع : در مورد این تمرینی که شماامروز فرمودید این مسئله برای من دوماه پیش پیش امد یک همکاری داشتم که هر روز می امد سر کار بلند بلند احمق بیشعور دقیقاً مخاطب آن من بودم چرا نمی روید بیرون چرا شعار نمی دهید و دید که من اصلاً توجه نمی کنم بعد می گفت چرا استوری نمی گذارید مگه وطن پرست نیستید خلاصه هر روز این صفات ها را به من می داد اوابل من می خندیدم چیزی نمی گفتم بعد از یک مدت کلافه شدم بودم هر روز این الفاظ را بشنوی ولی بعداً به خودم گفتم من این صفت را دارم من اتقدر احمق بیشعور هستم که یه صحبت های تو دارم گوش می دهم من اگر هنذفری در گوش خود بگذارم و چهار تا چیز مفید گوش کنم می بیند این در گوش من چیزی هست دیگر این صفت ها را به من نمی چسبد و همین شد الان یک مدتی است تفاسیر قران گوش می دهم یا چیزهای دیگر ان وقتی می بیند من چیزی در گوشم هست می بیند من نمی شنوم هیچ چیز دیگری نمی گوید تمام شد
استاد: خیلی عالی بی دردسر حالا اگر من بودم می دانید چی کار می کردم من یک مقدار جنسم خراب تر است یک دانه از اینهایی که ضبط می کنم این خانم وقتی می امد و سلام می کرد حالا آقا هست یا خانم نمی دانم می رفتم جلوی آن می گفتم لطف کن چیزهایی که می خواهی بگویی طوری بگو که در این ضبط شود اگر می پرسید چرا؟برای اینکه از فردا این همه انرژی مصرف نکنی همان از در آمدی من اینرا می گذارم پخش شود تو راحت بشوی من دلم برای تو می سوزد هم هی انرژی شما در روز می شورد و از بین می رود
خیلی عصبانی یعنی واقعاً باید سکوت کرد
استاد: خلاصه یک همچین کارهای را هم می شود به کار برد. خوب روز گذشته کاغذهای قدیمی را زیرو رو می کردم به گفت و گوی یک از دوستان که خیلی به من اصرار کرده بود در بیاورید وبررسی کنید و اینها را کتاب کنید ویرایش کنید خلاصه یک روز درآوردم و ولی خوب می خوانم کلافه می شوم بماند در این نوشته ای قدیمی که زیرور رو می کردم به یک برگه ای برخورد کردم نمی دانم چند سال پیش خدمت همه ی دوستان تقدیم کردم هیچ وقت از ان یک مورد بررسی به من نرسید برای خودم متاسف شدم که چرا همین موقع نفهمیدم و توقف نکردم و نگفتم شما که نمی خواهید در دنیا اصلاح کننده و پیش رونده باشید پس برای چی ادامه می دهید خیلی متاسف شدم

نوشتن دیدگاه