منو

دوشنبه, 26 شهریور 1403 - Mon 09 16 2024

A+ A A-

فرهنگ ماه محرم و رمضان را چگونه در زندگی جاری بسازیم؟ بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است به مسائلی عمقی تر فکر می کنم می اندیشم . گاهی اوقات ، تنهایی باعث می شود یک چیزهایی را تو به خاطر بیاوری و به آن فکر کنی مثل این که گفتم چطور شد پس من در نبود حاج آقا چه اتفاقی افتاد که فکر نمی کنم یاد نمی آورم هیچ گونه رفتار خارج از عرفی آن روزی که تشییع جنازه بود ، از من سرزده باشد به هر حال به آن فکر کردم خیلی دنبال آن گشتم چه شد؟ کم محبت یا مریض بودم؟ همه اینها را بررسی کردم ، نه اینکه فکر کنید که ساده به این نقطه رسیدم ، بعد دیدم نه من سال های زیادی پای روضه های زیاد بودم چه در مساجد ، چه در تکیه ها و حسینیه ها چه در روضه های خانوادگی ، برای همین باعث می شود به یک باره یک چیزی را به خاطر می آورم و همان یک چیز را سعی می کنم که عمیق تر به آن نگاه کنم. و این را برای شما می آورم به یک دلیل چون می خواهم واقعا شما هم ، لذتی را که من می برم ببرید . چون وقتی یک چیزی را پیدا می کنی همان اندازه که گاها رنج آور است ، آدم دردش می آید ، عمق و استخوانش درد می گیرد به همان اندازه هم لذت آور است که بلاخره پیدا کردم . اگر می مردم و پیدا نمی کردم چه؟ این خیلی مسئله است . دنبال چراهای خودم می گردم. مدت هاست که اینگونه هستم . مثلا با خودم فکر می کردم ، من از زمانی که می توانستم روزه بگیرم، روزه گرفتم ، نزدیک به 30سال می شود که با خیلی از شماها بودم هر ساله به ماه رمضان رسیدیم و در باب ماه رمضان گفتگو کردیم بعد با دوستانمان افطار های زیادی را سر یک سفره وکنار هم بودیم بعد از اینکه با هم افطار می کنیم از اینکه ماه رمضان را داریم چقدر ابراز خرسندی می کردیم ، نکردیم ؟ نگفتیم اینها را ؟! همیشه به هم گفتیم. بعد از همه‌ی این‌ها می رسیدیم به عید فطر، عید فطر که می شد خیلی جالب بود یک نقطه پایان . ماشین‌های تایپ را دیده اید ؟ تا آخر می رود بعد می زند نقطه دوباره سر خط ، آن انتهایی نقطه برمی‌گشتیم سر خط و زندگی را به گونه ای دیگر شروع می‌کردیم. از فردای روز عید فطر دوباره همانی می ‌شدیم که قبلا بودیم انگار نه انگار که یک ماهی رو به سر بردیم. که همه چیز در این ماه متفاوت از ماه های قبل بود و چقدر ما از این تفاوت لذت بردیم چقدر ابراز رضایت کردیم چرا ؟ مثلا سحری می‌خوردیم ، می خوابیدیم ، چه کیفی می‌کردیم ، در طول روز دیگر نه پخت و پز و نه شست و شو داشتیم نه ظرفی کثیف می شد تا مغرب می رسید و دوباره برای افطار تجهیزاتی انجام می‌دادیم یک کارهایی می‌کردیم ، بچه ها یک جوری کیف می کردند چون خوراکی هایی که در طول سال اصولا نمی‌آمد در خانه ها مثل زولبیا بامیه ، در این ایام می آمد، بزرگترها هم که جای خود. خیلی جالب بود که در این یک ماه کسانی که تلویزیون و رادیو داشتند مقیّد بودند که موسیقی گوش نکنند یا مثلا فیلم های آنچنانی دوره ی شاه را نبینند چون می گفتند که ممکن روزه ام باطل می شود. دروغ نگویند ، حسد نکنند ، باهم دعوا نکنند ، دیگر از کمتر خانه ای می شد که صدای دعوای زن و مردهایش شنیده شود و خیلی چیزهای دیگر. اما پس چرا در ماه های دیگر سالمان اینطوری جاری نمی‌شد ؟!! دیگر اثری از این بایدها و نباید ها در زندگی مان نبود ، واقعا چرا ؟ باید به آن فکر کرد دیگر !
می دانید که ماه از لحاظ نجوم می‌چرخد در جایگاه های خاص قرار می‌گیرد اثرات خاص دارد ، خورشید می‌چرخد باز همین‌طور، از لحاظ آسترولوژی ، از این لحاظ نگاه می‌کردم که ببینیم که آیا ماه رمضان در چه جایگاه خاصی قرار می‌گرفت از گردش ماه و خورشید و زمین و ارتباطشان با همدیگر ، که خواصش را پیدا کنم اما وقتی نگاه کردم دیدم ماه رمضان در عید، زمستان ، پاییز ، بهار و تابستان هم بوده است و روزه در تابستان چقدر سخت بود ، چقدر زمستان هایش کیف می کردیم چون هم کوتاه بود هم سرد بود آب لازم نداشتیم ، وقتی که زمستان بود در بچگی خیلی کیف می کردیم . پس در همه ی فصول سال ماه رمضان اتفاق می افتاد پس هیچ ربطی به این ماجرا نداشت. با خودم فکر کردم اگر خداوند ویژگی خاصی در این ماه می گذاشت یعنی مرتبط می‌کرد به این که این جای ماه قرار می گیرد یا اینجای خورشید قرار می گیرد و الی آخر.. آدمی مجوز می‌گرفت ، که در ماه های دیگر سال هر کاری که دلش می خواهد انجام بدهد. در ماه رمضان نباید دروغ بگوید ولی ماه های دیگر آن شرایط نیست خورشید یا زمین در آن جایگاه نیست ، پس اشکال ندارد دروغ هم می تواند بگوید در ماه رمضان نباید آزارش به انسان ها و حیوانات برسد ولی در ماه های دیگر اشکال ندارد چون درست جای مثلا زمین تغییر کرد دیگر تمام شد. شرب خمر و قمار و افعال حرام را در ماه رمضان مجاز نیست ولی در ماه های دیگر با توجه به این کیفیت مجاز می شد. پس نه این هم نمی شد این هم جواب من نیست. پس چیست!! خداوند آمده ماهی را به عنوان نمونه برای انسان طراحی کرده است چگونه بخورید ، بیاشامید چگونه مجالست و گفتگو داشته باشی و چگونه افعال و افکارت را کنترل کنی ، قضاوت نکنیم در ماه رمضان قضاوت نکن روزه ات باطل می شود اینها را به صورت یک الگو ، یک تیتر در ماه رمضان نمایش داده است بعد یاد داده چطور بخشی از روز خود را به مناجات بگذرانی فقط فکر شکم و تهیه این غذا و تهیه فلان نباشی. پس خداوند نمونه‌ ای را برای آدمی عیان کرده که اگر آدم هوشیار باشد فرهنگ رمضانی بودن زندگیش را در ماه های دیگر سال هم می تواند تعمیم بدهد ، یعنی هرچه در ماه رمضان یاد گرفته تا ماه های دیگر هم تعمیم بدهد مثلا یکی از ویژگی های ماه رمضان این است که در خوردن و آشامیدن البته اگر آنچنان که ماشاالله ایرانی ها باب کردند و انجام می دهند نباشد نحوه خوراک ها و فاصله هایی که ایجاد می‌کند به خوبی به سوختن چربی های اضافی بدن کمک می کند ،حتی ماه های دیگر هم می توانیم با آن تعامل کنیم و یک مقداری از لحاظ وزن متعادل شویم. می گوید نه بابا من هر وقت از ماه رمضان بیرون می روم 5 کیلو چاق شدم ، خب نخور. چه کسی گفته بود اینقدر بخوری ، از افطار تا سحر لیتر لیتر آب می‌نوشد فکر می کند که جلوی تشنگی فردایش را می‌گیرد ، نه اصلا نمی گیرد ، به دوستم می گفتم که بابا من شب چایی نمی خورم چون برایم دردسر می شود باید دائم بروم و بیایم . گفت خانم آن اتفاقی که برای تو می افتد که تو باید بروی دستشویی حکایتش این آب و چای نیست که الان خوردی این ها نیست که تبدیل به آن بحث ادراری که خارج بشود گفتم پس چطور می شود ؟ آن آبهای قبلی که در بدنت ذخیره کردی اینها می روند می گویند من جا می خواهم آنها مجبور هستند جا بدهند ، منزل عوض کنند بیرون بیایند. اینها می روند جای آنها را می گیرند پس در نحوه خوراکمان اگر دقت بکنیم خیلی قشنگ می توانیم مشکلات جسمی حتی و مشکلات جهاز هاضمه را از بین ببریم.
در کلام بزرگان خدا بسیار اشاره شده که خوب است اول ، وسط ، آخر هر ماه قمری را روزه بگیریم. زمانی که دختر 10-11 ساله بودم می گفتم آخر مگر می شود ! خانم های پیر به من می‌گفتند که ننه اگر روزه بگیری اول و وسط آخر ، برای تو یک ماه روزه می‌نویسند. خدایا مگر می شود ! پس خوب است من از الان این روزه ها را بگیرم که دیگر تا آخر عمرم آزاد می شوم 12ماه که یک ماه از آن واجب است می شود 11 ماه که اگر این کار را انجام بدهم یعنی 11 سال روزه گرفتم ، تمام دیگر ! نه ، اینطور نبود ، بزرگان خدا می خواستند بگویند که به این وسیله آداب بودن در ماه رمضان را به ماه های دیگر هم جریان بدهیم من در کودکی خیلی افراد بزرگسال مؤمن اطرافم دیدم آنها حداقل یک روز در هفته را روزه می‌گرفتند. من چند سالی سه شنبه ها که یک روز خاص برای من بود روزه می گرفتم . من با همه کودکی ام پرسش می‌کردم چرا اینها هفته ای یک روز را روزه می‌گیرند ؟ بزرگترها به من جواب می دادند اینها روزه ی قضا دارند. چون روزه ی قضا دارند جبران می کنند شاید هم درست بود جواب روزه قضا ها را هم می دهد جاهایی که آدم و به اجبار روزه اش را خورده و باید حتما قضای آن را بگیرد جواب آن را هم می داد اما آنچه که مهم بود در آن یک روز برخورد آدم ها بود. قدیم خانه ها همسایه ها دور هم جمع می شدند البته من در خانم ها می دیدم من هیچ وقت وارد جمع آقایان نشدم که ببینم در بینشان چه حرف ها‌یی زده می شود. مثلا سبزی می‌خریدند همه را با هم دیگر پاک می کردند. 10نفر خانم از همسایگان همگی یک جا جمع می شدند و سبزی ها را با همدیگر پاک می کردند هرکس هم سبزی خودش را بر می داشت و می رفت یا کارهایی ازاین قبیل مثل دلمه برگ مو پیچیدن . این خانوم هایی که روزه بودند چه می گفتند ؟ تذکر می دادند غیبت نکن ، جوک های بی‌ادبانه نگویید ، رفتارهای غلط نکنید ، چرا ؟ آخر من روزه هستم ، روزه ام باطل می شود من با همه کودکی می‌ شنیدم و از خودم می‌پرسیدم مگر می شود روزهای دیگر را پس غیبت کرد ؟ فقط روزهایی که روزه هستیم غیبت نکنیم ! در حالی که غیبت اصلا نباید انجام بشود. امروز می گویم ای کاش در همه ی این سال های طولانی که کنار شما بودم با شما لااقل سه شنبه ها را قرار روزه داری می گذاشتم ، چقدر قشنگ بود. شاید بعدا می‌توانستیم با همدیگر قرار بگذاریم هفته ای یک روز درمیان را روزه دار باشیم. یک روز بگیریم یک روز نگیریم به این وسیله آداب و فرهنگ رمضانی بودن را به ماه های دیگر هم به ارمغان می‌بردیم. شاید اگر این کار را می‌کردیم دعوا ها تشنج های داخلی خانه ها کمتر می شد. چرا که آدمی وقتی از شکم و لذت های دنیوی گذشت با درگیری و سخنان لغو دیگر نمی خواهد که این حسنه را از دست بدهد. ای بابا امروز روزه هستیم ، حالا اگر امشب آقا عصبانی است و از سرکارش عصبانیت را به خانه آورده می خواهد سر یک نفر خالی کند مثلا همسرش وقتی روزه دار است می گوید حیف است بابا بیخیال یا خانم بالعکس فرقی نمی‌کند. و کم کم بدون اینکه آدم ها متوجه این روند حرکتی باشند عملا شروع می کنند به تغییر کردن خودشان ، این حرکتی که در جامعه اطرافش هم موثر واقع می‌شود نه تنها خودش تغییر می کند اطرافیانشان را هم تغییر می دهد و حسنه جریان دادن این فرهنگ به طور حتم از حسنه حتی روزه داری شخصی بالاتر خواهد بود .
یکی از مسئولیت های سنگینی که به گردن ما مسلمانان در طی سال های عمرمان بوده و هیچ کس به ما نگفته جریان دادن فرهنگ رمضانی بودن است . رمضانی بودن چه شکلی است ؟ برای خودمان بنویسیم من اگر رمضانی باشم باید چه چیزهایی را رعایت کنم برای خودم چه بایدها و چه نباید هایی داشته باشم یکی از مسئولیت هایمان حرکت دادن فرهنگ رمضانی بودن است . امیدوارم به رمضان سال بعد عمر داشته باشیم بتوانیم ماهی را رمضانی باشیم و با خروج از ماه رمضان به گونه ی دیگری زندگی کنیم.
به یک مبحث جدید ورود می کنم و ایامی که در آن هستیم ، ماه محرم پشت سر گذاشتیم.امروز اول صفر است 14 قرن از سال 61 هجری از واقعه عاشورا گذشته هر ساله مسلمانان جهان علی الخصوص شیعیان حتی خیلی از مردم آزاده غیر مسلمان در کل دنیا در سوگ سیدااشهدا ، یاران و خاندانشان به عزاداری پرداختند الان اصحاب رسانه بالا است در هر جای دنیا یک کلیپی برای عزاداری است دیگر نوبت به ممکت ما نمی رسد ببینیم کجا عزاداری بود؟ ولی خیلی زیباست قشنگ نیست واقعا؟ زیباست به یک دلیل این عزاداریها جلوه ای از محضر الهی است هر آنچه که از محضر حق می تابد می بایستی فراگیر شود و چون فراگیر شود در اولین قدم سایه های سیاه و زشت ظلم و ستم را باید برچیند اما می بینیم در دنیا شقاوت و ستم بیداد می کند چرا ؟ چرا ما نتوانستیم این جریان را به حرکت بیاندازیم؟ هر نعمتی در دنیا یک ابتدا، یک اول دارد این اول از سوی حضرت حق صادر می شود اما جاری شدن این نعمتی که اول آن از حضرت حق بوده و میزان بهره وری از این نعمت به عهده من و شما و همه انسان هایی که در طول این سال ها زندگی کردند هست، چگونه؟ در زمان قدیم در خانه ها ماهی یکبار و در بعضی خانه ها ماهی 2 بار مجلس روضه خوانی بود ، ما در خانه خودمان 14 هر ماه قمری چند روضه خوان و خانمی که مابین آمدن روضه خوانها سوره انعام را ختم و لابلای آیات چیزهایی که راجع به آیات بلد بود گفتگو می کرد را داشتیم. این افراد به این وسیله محرم را در دیگر ماه های سال زنده نگه می داشتند چون آقایان که می آمدند اگر کسی می گفت روضه آقا موسی ابن جعفر(ع)و یا یکی می گفت روضه خانم حضرت ام البنین ، آقا ابوالفضل و ...این آقایان آخوند از هر جا روضه می خواستی بالاخره ختمشان به صحرای کربلا بود بی برو برگرد، نمی شد آقایی بیاید و یک روضه واحد را بخواند می گفتی روضه خانم حضرت زهرا(س) را بخوان آن هم کربلا می رفت . امروزه از این مجالس در خانه ها خبری نیست ، یا خیلی کم است .تلویزیون تلاش خیلی زیادی می کند اما جای تعاملات رودر روی آدم ها را نمی گیرد . سهم رسانه ها در جای خود محفوظ، قابل تقدیر، اما نگاه به این برنامه ها جایگاهی برای گفتگوی رودرروی افراد بیننده ندارد شما فقط می بینی حتی اگر بخواهی انتقاد و یا چیزی مطرح کنی آن لحظه امکان ندارد و بعد هم خدا می داند که دستشان می رسد می توانند جواب بدهند؟ یا نه ...
نمونه این گفتگوی من جلسات هفتگی خودمان است ما از زمان کرونا عملا 2 بخش شدیم تا قبل از کرونا فقط برای شهرستان و افراد خارج از کشور آنلاین داشتیم در دوره کرونا همه آنلاین شدند که رفت و آمدها نباشد، در حسینه نباشند بعد از کرونا هنوز یک سری خارج از کشور، یک سری شهرستان ، قطعا نمی توانند اینجا باشند اما عده ای هم زیرآبی می روند ، دروغ چرا.خودتان بگوئید بهره گفتگوی شما در حسینیه به مراتب بیشتر از آنها هست یا نه ؟ شما هر کجا گیر افتادید دستتان را بلند می کنید و من پاسخ می دهم آنها هم می توانند آیا اینترنت برقرار شود؟ آیا وصل بشوند؟ آیا صدا به طور کامل به آن ها برسد یا نرسد. می گویند وقتی مادر نیست با دایه سازش کن کنار بیا.کسانی که در این شهر نیستند و کسانی هم که قادر نیستند از لحاظ جسمی افت کردند و نمی توانند رفت و آمد کنند کاری نداریم اشکالی ندارد اما کسانی که می توانند حضور در حسینیه داشته باشند به طور حتم هم وظیفه به گردنشان هست هم مسئولیت خاص ، چرا؟ من که در خانه هستم و جایی نمی خواهم بروم دیر و زود هم ندارم سر ساعت معینی از بالا به پایین می آیم برای زندگیم کلی برنامه ریزی می کنم به خودتان توجه کنید کسی که می خواهد از هر طرف شهر به این جا بیاید چه کار باید بکند از روز قبل معمولا به امروز فکر می کنند، آنچه که در پی آن است فکر می کنند یعنی چه؟می گوید ای وای آن هفته گفت که به این سوال ها جواب بدهید حالا اگر پرسید چه جواب بدهم؟ لااقل 24 ساعت قبل فکر می کند اگر اینجا نیاید به آن هم فکر نمی کند ، برای زندگیشان برنامه ریزی می کنند، شام چه کنم؟ با همسرش چه ساعتی قرار بگذارد؟ چه لباسی بپوشم؟ وسایلم آماده است؟ به دوستان و فامیل می گوید من روزهای سه شنبه نیستم همه می دانند و این خودش یک شعار بسیار زیباست این همان بهره مندی است که اشاره کردم همین سبب می شود به طور دائم شما به گفتگوها و آنچه که گذشته اندیشه کنید .
اصولی که حسین بن علی(ع) در تشنگی فراوان ، گرمای بسیار زیاد و تحمل سخت ترین مصائب طی کرد ، برای چه طی کرد ؟برای اینکه این اصول از بین نرود یک اصولی را می خواست حفظ کند او هم می توانست مثل خیلی از سرانی که آمدند و خیلی هم به امام خواهش کردند که نرو اینها می کشند شما را ، نمی دانست؟ یعنی آنها عالم تر از امام بودند؟می دانست اما افق دیدش عظیم تر ، بزرگتر و والاتر از این حرف ها بود که حفظ جانش بخواهد جلوی او را بگیرد آقا اینها را تحمل کرد تا این اصول از بین نرود چرا ؟ ما به سرنوشت اقوام پیشینمان دچار نشویم، اقوام پیشین چه اتفاقی برایشان افتاد؟ آنقدر در کفر و شرک و نفاق فرو رفتند تا دیگر جای نجات نداشتند خداوند عذاب الهی را برای آنها صادر کرد. شما به حسین بن علی(ع) فقط به سر بریده اش نگاه نکنید به آن چیزی که از قلب و اعتقادش جوشید و برای همه انسان های بعد از خودش تا به امروز و تا روز ابد جوشید نگاه کنید گفت من تحمل می کنم نمی خواهم امت رسول الله(ص) آنقدر پائین بیاید، آنقدر خود را از دست بدهد که فقط مستوجب عذاب الهی باشد، چرا؟ برای این که ما امتی هستیم که منتظر امام آخرینیم ما باید بمانیم ما باید باشیم، می گوید تو از کجا میدانی که زنده می مانی تا امام ظهور کند مهم نیست من نمانم بچه های جوان ما که می مانند اگر بتوانم کمکشان کنم و راهشان را باز کنم من هم مجاهد کربلا و روز عاشورا می شوم ، چه فرقی می کند؟
امسال در محرم با بخش کوچکی از حکمت حسینی آشنا شدیم نمی دانم چقدر فرصت، توفیق و از همه مهم تر چقدرفهم داشته باشم که بتوانم در این راستا برای شما تحفه هایی را بیاورم اما این را می دانم بر ما تکلیف است به هر شکلی که می توانیم این حکمت ها را در ماه های دیگر سال به گونه ای جریان بدهیم که در بقیه ایام سال از محرم و عاشورا جدا نباشیم، می توانید؟ همینطوری ساده نیست می خواهیم یک پویشی بگذاریم ، یک حرکتی کنیم در این حرکت همه شرکت و همه نظر بدهید بیائیم با هم فکر کنیم ما چه کار کنیم که از ماه صفر خارج شدیم در ماه صفر غلت می زنیم چون ماه صفر خیلی سنگین است اربعین هم در پیش است تلویزیون شروع کرده برای جا مانده های اربعین آنها که نتوانستند کربلا بروند اینجا به پیاده روی بروند مفت نیست نمی توانند فرار کنند باید اینجا را در جریان قرار بدهند هیچ ربطی به سیاست و حاکمان وقت ندارد این فقط برای شما است هر کسی در هر شکلی که می تواند نشان بدهد، بیائیم نشان بدهیم از صفر که خارج شدیم متفاوت از همه سال های عمرمان ادامه زندگی می دهیم شاید هر کدام از ما بتوانیم با چطور زیستنمان، با چگونه بودنمان، چگونه اندیشیدنمان قدری در تغییر حال دنیا موثر باشیم حال دنیا خیلی بد است اگر حال تو بد است برای این است که حال دنیا بد است یک بخشی برای تو است مشکلات ، بیماری، گرفتاری برای خانواده خودت و خانواده همسرت و...ولی بخش عمده اش برای خرابی حال دنیاست و اگر این وضع ادامه پیدا کند این قدر می روی تا آرام آرام خاموش می شوی تمام شد خاموش شدنش عالی است ، چون دیگر خلاص می شوی اما از اینجا خلاص می شوی تازه آن سوی قضیه می گوید شما چه کاره بودی ؟ تو چه کار کردی؟ این هایی که به تو داده شد چه کار کردی و تازه صورت حساب را جلوی تو می گذارند و می گویند بنویس ببینیم چه کارهایی انجام دادی ؟ آن جا آن را شنیدی کجا بردی به کار بستی ؟ اما فقط شنیدی ؟ واقعا نمی شود دیگر.
ما موظف هستیم به خوب شدن حال دنیا کمک کنیم که اگر بتوانیم این کار را بکنیم از همین راستا زمینه ظهور مولا آقا امام زمان (عج) را یک قدری ما فراهم کنیم و ذره ایی از آسفالت این جاده را ما بر عهده بگیریم چرا همه آن بر عهده دیگران است؟ پس سهم من و تو چیست؟ همه ما سهمی داریم و باید یک کاری انجام دهیم .

ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای از این بی حاصلی عمر جوانی گم کرده ام
پایان رسید شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام
ای وای از این غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادیم منت به سر بنهادیم
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام

خدا کند که اینگونه نباشیم.

نوشتن دیدگاه





تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید