منو

جمعه, 27 مهر 1403 - Fri 10 18 2024

A+ A A-

در کجا هدر رفت انرژی داریم بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

ای آنکه در نگاهت حجمی ز نور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری ؟
( چشمانمان به در مانده است)ما از آن حجم نور تو را بشناسیم ، واقعا .
در جلسه پیشین سخن از هدر رفت انرژی های فردی بود . در این مسیر جستجوگرانه به عادت ها رسیدیم . در این یک هفته چقدر از عادتهایتان را پیدا کردید ؟ کسانی که پیدا نکردند چه کار می کردند ؟ در عادت هایشان ماندند .
یک نفر برای ما از عادتش که می تواند بیان کند حرف بزند و اینکه چگونه جلوی هدر رفت انرژی را گرفته است.
صحبت از جمع : آن چیزی که واقعا انرژی از من می گیرد اگر انرژی محیط و…را کنار بگذاریم این است که سعی کردم تماس تلفنی خود را کم کنم .
استاد : بسیار عالی . یک عادتش را پیدا کرد و سعی کرد از هدر رفت انرژی خود جلوگیری کند .
صحبت از جمع : متوجه شدم وقتی از دست کسی ناراحت هستم و نمی توانم بگویم ، چقدر در خودم کلنجار می روم و ذهن خودم را خسته کرده و خیلی انرژی از دست می دهم . خودم که اذیت می شوم اطرافیانم را هم ناراحت می کنم.
استاد : برای آن چه کاری انجام دادید ؟
ادامه صحبت از جمع : از خدا خواستم کمکم کند و وقتی که با آن اشخاص برخورد کردم متوجه شدم که چقدر آرامش دارم . با خودم گفتم پس باید آن را کم کنی .
استاد : من می خواهم یک توصیه قشنگی به شما بکنم ، این بار که برخورد کردی به اینکه مثلا کسی باعث آزارم شده و شروع کردی در درون خودت جنگیدن ، شمشیر به دست بزنم ، بکشم . به محض اینکه این اتفاق افتاد ، آرام آرام شمشیرت را بگذار زمین این جنگ را فقط نگاه کن . می بینی آخر این جنگ هیچ کس مغلوب نمی شود . همه هوا می روند .
صحبت از جمع : من عادت هایم را دسته بندی کردم . یک سری عادت های خوب ، بد ، و عادت هایی که دلم نمی خواهد ترکشان کنم .
استاد : یعنی جزء بدها و خوب ها نیست ؟
ادامه صحبت : چرا ، بد است ولی به آن ها خیلی وابستگی پیدا کردم . آن ها را قبول کردم گفتم من آن هایی را که می توانم را ترک کنم و بعد بیایم به جنگ شما که خسته نشوم . یکی از عادت هایی که پیدا کردم عادت به خوردن است . خوردن هم از آدم انرژی و وقت می گیرد . این عادتی هست که به من القا شده است.چرا وقتم را برای کاری می گذارم که بدنم نیاز ندارد ؟ به جای آن 15 یا 20 دقیقه می روم یک کار دیگر انجام می دهم ترک کردن این عادت راحت بود . واقعا به خوردن بدون قضاوت و سرزنش نگاه کردم و متوجه شدم ترک کردنش راحت تر است . آن وقت هایی که زیاد می خورم و خودم را سرزنش می کنم بیشتر به خوردن حریص می شوم .
استاد : بسیار عالی ! این هم جالب بود . من یک کار جالبی در خانه مان انجام می دادم . به خاطر شرایط پاهایم ، اصولا وقتی در خانه تردد می کنم ، خانه به آن کوچکی می گردم مسیرهایی را انتخاب کنم از جایی که نشستم تا جایی که مقصودم است و می خواهم برسم ، مسیرهای کوتاهتر را پیدا می کنم . دنبال عادت هایم که می گشتم متوجه شدم من یک مسیر را در طول یک روز شاید 40 بار می روم و می آیم ، این شد عادت . گفتم قشنگ نیست . گاهی لازم است یک کم دور تر بروم . حالا یکی از کارهایی که می کردم این بود که از کنار میز می رفتم ، الان دور می زنم می روم . بعد به جایی که می خواهم می رسم ، خودم به خودم می خندم . می گویم : آفرین دیدی پیروز شدی ، حتما تو می توانی .
ادامه صحبت از جمع : یکی از عادت های خوبم این که سعی کردم به نماز فقط به عنوان رفع تکلیف نگاه نکنم به خودم قول دادم این عادت خوبت را که می خواهی نماز اول وقت بخوانی ، بخوان . ولی فقط نماز ظهر را بخوان ، برای نماز عصر ذهنت درگیر باشد که من نماز عصر هنوز نخواندم . یعنی با علاقه بروی نماز بخوانی ، فقط رفع تکلیف نباشد فکر می کردم نماز عصر یادم می رود ، چون خیلی وقت ها اتفاق می افتاد ولی الان می بینم که خیلی منتظرم عصر بشود که نماز عصرم را هم بخوانم . اگر آدم متوجه بشود که حتی روی عادت های خوبش هم باید کار کند .
استاد : هر چیزی که عادت شد صرفا انرژی شما را هدر می دهد . بگذارید یک مثال فیزیکی بزنم .خیلی ساده ، دکتر دارو می دهد . خودم این اشتباه را کردم ، دکتر می گوید : مثلا 9 ماه دیگر باید اینجا باشی آخرین باری که نزد دکتررفتم و پرونده ام را نگاه کرد ، یک سال و نیم گذشته بود ، گفت خانم تو به بدنت واقف هستی من تعجب می کنم چرا این کار را کردی ؟ گفتم : من چه کار کردم دکتر ؟ داروهایم را مرتب می خورم اصلا هم مشکلی ندارم . گفت : خانم دارویی که تو می خوری بعد از مدتی برای بدنت مثل یک خاک بی ضرر می شود ، بدنت کاملا عادت می کند به این دارو یعنی سیستمش را طوری تنظیم می کند که دارو را بخوری و اینطور باشد ، این غلط است . ما خیلی از مواقع با آنتی بیوتیک ها این کار را می کنیم . فکر می کنیم بخوریم اینطور و آن طور نشویم ، عادت ها یعنی این . هیچ چیز نباید جنبه عادت پیدا کند حتی خوردن دارو .
صحبت از جمع: آیا عادت خوب داریم؟عادت خوب است یا بد؟
استاد: عادت بد است. عادت خوب نداریم. من از سمت پارک ارم در جاده کرج رانندگی می کردم تا این جا می آمدم با خود می گفتم من چه جوری تا این جا آمدم .یک مسیر معین مغزم در طی جلساتی که می آمدم و می رفتم برای من یک نقشه کشیده بود واقعا روی این نقشه می رفتم و می آمدم ولی بعدها متوجه شدم خیلی کار غلطی است که دیگر بعد از آن تلاش می کردم اگر یک جایی می خواهم بروم یک مسیر معین انتخاب نکنم از مسیرهای مختلف بروم .
ادامه صحبت از جمع:یکی از دوستان از عادت های خوبشان تعریف کردند به نظر من از ترک عادت خوبشان تعریف کردند چون منطقا ما عادت خوب نداریم .خیلی قبل تر فرموده بودید بیایید ترک کردن را ، ترک کنیم .به نظر من نفس سوال یک اشکالی دارد . می فرمایید کدام یک از شما عادت هایتان را پیدا کردید به نظر من باید بپرسید کدام یک از شما کار غیر عادتتان را پیدا کردید.ما برای آمدن به حسینیه از روی عادت می آییم . در سکوت نشستن ما در این جا هم از روی عادت است .هر کدام از این کارهایی که انجام می دهیم بار اول اگر برای لذتش حتی برای نارحتی و شوقش را نگاه کنیم و در دفعات بعدی آن دیگر نیست عادت می شود.ما نماز را از روی عادت می خوانیم .الان دنبال چه عادتی می گردیم؟ حرکاتی که از صبح انجام می دهیم عادت است .یک عده ای صبحانه می خوریم چون عادت است و یا اصلا نمی خوریم چون عادت است .اگر یک روزی بتوانیم بر خلاف عادت ها عمل کنیم آن روز گم می شویم.مسیر و طرز زندگی کردنمان عوض می شود و...اگر ترک کردن را ترک کنیم یعنی اجازه ندهیم که چیزی عادت بشود تا ما بخواهیم ترکش کنیم .اگر لذتی در نماز نیست عادت است،اگر حتی فکر می کنیم که از نماز خواندن لذت می بریم جنسی از عادت است. مسئله خیلی ساده است .اگر نماز می خوانیم و فحشا و منکر انجام می دهیم یعنی دروغ می گوییم و... احتمالا این جا نماز عادت است و از آن قشنگ تر همه آن هایی که انجام می دهیم هم عادت است . یا سوال غلط است یا دنبال چیز دیگری می گردیم.
استاد: بحث از عادت ها این است که آدم ها نگاه کردن را یاد بگیرند یکی از چیزهایی که نسل امروز فراموشش شده نگاه کردن بدون قصد و نیت است ، این را به طور کامل از دست دادیم من تلاشم از جلسه پیش این بود دوستانمان را وادار کنم به خودشان فقط نگاه کنند همین.من نگفتم بگردید عادت خوب و بد خود را پیدا کنید .گاهی اوقات وقتی پسرم در جایی قرار می گیرند اطراف را که نگاه می کند می گوید می دانی در آن کنج یک سوراخ بود ؟پس چرا این همه من نگاه کردم متوجه آن سوراخ نشدم. نوع نگاه کردن فرق می کند من فکر می کردم چرا فرق می کند؟آیا واقعا ایشان دنبال آن سوراخ می گردد؟ خیر به دنبال آن نمی گردد،خوب که توجه کردم دیدم فقط نگاه می کند همین.فقط نگاه خالی.حالا در این نگاهی که می کند چیزهایی اگر در مسیرش بود می بیند، باز وقتی می بیند این ها را به عنوان این که خوب یا بد هستند نمی بیند فقط می بیند تمام شد.اما بعد از این که نگاه کردنش تمام شد رسیدگی می کند اگر این سوراخ آن جا باشد حتما حشره می آید و....اما اگر به دنبال این باشد که فقط نگاه کند و پیدا کند این گردن و چشم ها خسته می شود.ندیدید خدا در قرآن می فرماید نگاه کنید به آسمان ها اما عیبی نمی یابید چشمانتان خسته بر می گردد این ، آن نگاه است ،نگاه نکن به آسمان که کجا کج است یا کدام ابرش چپ است کدام ستاره اش اینطور است ،فقط نگاه کن. وقتی فقط نگاه می کنی هم لذت می بری چون این نگاه مفرح است شما را وادار به هیچ قضاوتی نمی کند هیچ گفتگویی برای شما ایجاد نمی کند و هم در عین حال اگر در مسیر یک چیزی در حال از بین رفتن باشد پیدایش می کنی . اخطاریه برای قبض ما آمد مگر می شود این در و آن در زدیم آقایی که در کار لوله کشی از بدو ساخت این خانه با ما همراه بوده است صدایش کردم از پشت بام تا حیاط را چک کرد گفت فقط یک جا نشتی داشتی پرسیدم کجا؟گفت توالت فرنگی حسینیه دکمه تخلیه را که زده بودند همان طور برای خودش عمل می کرد و آب تمیز در توالت می رفت وکسی متوجه نشده بود .پیدایش کرد چند بار پسرانم عکس کنتور گرفتند اداره آب رفتند آخرین قبضی که پرداخت کردم 9400تومان بود نه 7600 هزار تومان.چطور شد که پیدا کرد؟دستگاهی هم در دستش نبود که بگوییم چک می کند کجا صدای آب می آید آرام آرام همه جا را گشته و تنها آن جا را پیدا کرده است .زندگی با نگاه های بدون قضاوت ،بدون پیش داوری،زندگی لذت بخشی است . یک مدتی در راه پله بالا یک مقدار برنج بود پر ازشاپرک حبوبات شد ، خیلی اذیت شدیم هنوز هم در خانه ی ما شب که می شود و چراغ روشن می کنم یک عدد برای نمایش می چرخد من هی دنبالش می گشتم چشمانم خسته شد بابا در آخر گفتم زندگی مسالمت آمیز تو باش من هم هستم .هیچ کس باورش نمی شود همه ی انرژی من هدر رفت با دست که می کشتم دستانم درد گرفت ولی نمرد.خیلی اسف بار است گفتم می خواهی باشی،خب باش . من نگاهم را به آن عوض کردم و به آن کسی که گونی برنج را بیرون گذاشت و این ها را نصیب زندگی من کرد نگاهم را هم به او عوض کردم و چقدر آسایش و آرامش . تلاش ما این است نگاه بدون قضاوت .
صحبت از جمع: هدف از مطلبی که مطرح کردید ، نگاه کردن به این عادت ها ، ایجاد تغییر باشد مثلا ما در آداب نماز عید فطر داریم از مسیری که می آیید برنگردید چون آن رذیله ها و منفی هایی که ریختید اگر باز از همان مسیر برگردید شاید برگردد به وجودتان . در سنت های روزانه مان داریم که پاییز و نوروز خانه تکانی می کنیم و یک سالی شما چقدر ئاکید کردید حتما جای وسایلتان را تغییر بدهید .دکتری می گفت در خانه تکانی ها جای وسایل هایتان را تغییر بدهید زمانی که مغز شما عادت کرده از سمت چپ تلویزیون نگاه کند حالا بردی سمت راست هنوز به سمت چپ برمی گردد مغز مجبور می شود تلاش کند برمی گردد به راست دیگر آلزایمر نمی گیرد. اگر نگاه کردن به این عادت ها تغییرات مثبت ایجاد کند خیلی خوب می شود.
استاد: به شرط این که تغییر تبدیل به عادت نشود. من در تمام سال های عمرم از زمانی که ازدواج کردم هر 15یا 20 روز یک بار هر چه در منزل داشتم نه این که خرید کنم جابجا می کردم . الان دیگر نمی توانم .واقعیت این است باید اثاث منزلتان را به طور مرتب جابجا کنید. خیلی جاها خیرش را می بینید.
صحبت از جمع:یکی از نویسندگان جمله خوبی دارند می گویند انسان موجود عجیبی است ، به همه چیز و بی همه چیز عادت می کند پس عادت کردن در ذات انسان است طبیعی است که آدم عادت کند عادت ها 3 دسته هستند عادت های خوب ، عادت های بد ، عادت های خنثی . عادت خنثی ، عادتی است که من با انجام آن کار نه در واقع جذب انرژی و نه دفع انرژی می کنم یا به زبان دینی بگوییم نه گناه می کنم و نه ثوابی می برم . فرض کنید من عادت دارم وقتی که می خواهم فکر کنم دستم را روی پیشانی ام می گذارم من این دستم را روی پیشانی ام بگذارم یا نگذارم هیچ چیزی تغییر نمی کند ... بنابراین لزومی ندارد که من برای این عادت به دنبال تغییر باشم . دوستمان فرمودند که اصلاً عادت خوب نداریم . یک مثال هست در این قضیه . فرض کنید که من یا هر بنده ی خدای دیگری عادت دارد وقتی وارد خانه می شود سلام کند . آیا این سلام کردم عادت خوب است یا عادت بد است ؟ طبیعتاً این یک حسنه است . پیامبر(ص) پشت دیوار پنهان می شدند که اول سلام کنند .
استاد : سلام کردن اگر به قصد ارتباط و سلام هست ، عالی است اصلاً عادت نمی شود . همیشه وجود دارد ولی ما سلام می کنیم فقط برای اینکه سلام کرده باشیم این بد است .
صحبت از جمع : فرمایش شما کاملاً درست است ، فرض کنید که من این عادت را شناسایی کردم و می خواهم تغییر بدهم به جای تغییر دادن چیزی جایگزین نیست که آن را تغییر دهم . عادت بد هم خیلی مثال برای آن زیاد است . من در نمازم وقتی در قنوت یک دعا می خوانم این عادت می شود این را تغییر می دهم و یک ذکر دیگر می گویم این ذکر دیگر در واقع ترک آن عادت است ، باعث می شود که من توجه بیشتری نسبت به این قضیه کنم . در بحث عادت و ترک عادت نکته ی اصلی که می تواند باشد این است که ما به رفتارمان نگاه کنیم. ببینیم که این رفتار ، این گفتار ، این اندیشه بر چه مبنایی است . اگر مبنای آن الهی و رضای خدا است لزومی ندارد ترکش کنیم ، حتی باید آن را تقویت کنیم . اگر غیر از این است باید آن را تغییر دهیم.
استاد : در مورد گفتار دوستمان یک نکته ی خیلی مهم بود گفتند که این مباحث فقط برای این است که به خودمان و رفتارهایمان نگاه کنیم . اصل و پایه ی این مبحث که من شروع کردم همین بود ، اگر بتوانیم به نوع نشستنمان ، نوع حرف زدنمان ، نوع برخوردمان با دیگران ، نوع نگاه کردنمان به آدم ها و خیلی چیزهای دیگر بدون قضاوت نگاه کنیم من از دست یک فردی عصبانی هستم ، با او گفتگو کردم ، شاید حق با او بود ، شاید حق با من بود ، شاید اصلاً حق با هردوی ما بود . الان از من می پرسند که چه چیزی گفتی که شخص مقابل از دست تو ناراحت شد ، یادم نمی آید . چون اصلاًبه خودم نگاه نکردم . تو اقدام کردی برای یک چیزی ، باید نگاه می کردی . وقتی نگاه نمی کنی نتیجتاً ، نتیجه ی خوب هم برداشت نمی کنی . تلاش ما براین است که هر عملی را ، سال ها زندگی کردیم با یک دریا کار یک دریا حرکت . همین طور هم بالا آمدیم. اگر امروز دیر کنیم به زودی امام زمان ما خواهد آمد و ما در کویر و بیابان خواهیم ماند . چون نمی خواهد . امام زمان(عج) می خواهد امتی داشته باشد که به خودش آگاه باشد نه به امام خود . لااقل به خودش آگاه باشد که چه کار می کند . می گوید امام زمان(عج) را دوست دارم . چرا دوست داری ؟ برای چی دوست داری ؟ فقط عادت کردی ؟ می رود و برای امام حسین(ع) سینه می زند ، خودش را می کشد ، چرا می زنی ؟ اصلاً می دانی امام حسین (ع) چه کسی است ؟ نمی دانی که . تمام این حرکت ما بر این اساس است . من زن و شوهرها دارم ، بیا و ببین چه خبر است . ببین چه بلاهایی است که من این وسط می بینم . فقط یک چیز است ، مرد فقط می بیند که همسرش چه کار می کند و زن می بیند که شوهرش چه کار می کند . هیچ کدام خودشان را نمی بینند. اگر مرد خودش را ببیند ،. آخ یعنی من بودم چنین حرکتی کردم ؟ اصلاً کلافه می شود . بالعکس خانمش . هیچ فرقی نمی کند . این بحث عادت ها ، بحثی نیست که با دو جلسه یا یک جلسه جمع شود . خیلی کار داریم . بعد از عادت های فردی ، فردی یعنی چه ؟ یعنی آن چیزی که شما در روزمره انجام می دهید . یک بنده ی خدایی ، یک مشکلی دارد . من خیلی وقت است که دنبال او هستم ببینم که این مشکل از کجا می آید یک شبی در رویا دیدم ، من اصرار عجیبی دارم به بچه های خودم ، همیشه به آنها و حتماً به شماها هم گفتم که صبح شکم خالی ا در بیرون نرو . شده یک جرعه آب بخوری و بروی ، ولی بخور و بعد برو. خانواده یعنی خوردن صبحانه کنار هم ، ناهار سرکارتان هستید ولی صبحانه و شام ها کنار هم . این فرد از خانه اش دوان دوان خارج شد . این رویای صادقه است ، دوان دوان بیرون آمد ، چه اتفاقی افتاد ؟ یک سحری یک جادویی برای یک آدم دیگری ولی هم نام . من x، او هم هم x. برای آن xزده بودند و به من کاری نداشتند دویدند و درست از همان جایی که و آن xکه برایش سحر زده بودند داشت باطل می کرد . یعنی چه کار می کرد ؟ امشی می زد حشراتش بیرون برود . امشی می زنی حشرات کجا می رود ؟ یک سری می میرند ولی یک سری بال می گیرند و به هوا می روند امشی می زد این طلسم را باطل کند هر طلسمی صاحب یک جن است . از آن جدا شد این هم ، هم اسم او بود ، گفت آخ جون ، این هم مثل اسم او است ، چسبید به این یکی که هم اسم او بود . درحالی که برای این یکی هیچ کاری نکرده بودند . ولی این یکی آدم نفهمید که مگر به تو نگفتد شکم خالی بیرون نرو . خب چرا رفتی ؟ می دانید که این موجودات از ناف شما داخل می روند . این سوراخی است که به سادگی با جهازهاضمه در ارتباط است خب نکنید دیگر . ما دنبال این هستیم یک سری از چیزها را پیدا کنید من نمی توانم بیایم در زندگی های شخصی شما و پیدا کنم. ببینم فلانی چگونه زندگی می کند . فلانی چگونه از خواب بلند می شود ، چگونه حرکت می کند … من اصلاً اجازه ی این کار را ندارم که هیچ ، دیگر توانش را هم ندارم . از همه جالب تر که من اصلاً اهل فضولی نیستم فرزندانم وقتی وسیله ای سفارش می دهند چون من همیشه خانه هستم به خانه ی من سفارش می دهند . می آورند و من تحویل می گیرم ، می گذارم روی میز ناهارخوری تا خودشان بیایند و باز کنند . مگر اینکه دامادم زنگ می زند و می گوید که می شود جعبه من را باز کنید و ببینید چیزی که خواسته بودم درست فرستاده اند یا نه ؟ باز می کنم و نگاه می کنم . اگر 20 روز آنجا بماند من باز نمی کنم . به من چه . ببینید مشعل گرفتم ، نورش را هم انداختم ، اشکالاتتان را خودتان بگردید و پیدا کنید .هرکجا تیرتان به در بسته می خورد ، هرکجا نامرادی پیدا می کنید ، هرکجا احساس می کنید که باختید ، هرکجا احساس می کنید که ای کاش اینطور نمی شد در پس قضیه اولی اش در تو است . همین . همسرم که بیمار شدند بعد از فوت ایشان می دانید چقدر ژل رویال ، چقدر حلوای بزره چقدر داروها بیرون ریختم . چقدر عرقیجات دور ریختم . عرق بوقناق و… می گفتند برایش خوب است . می گفتم آقا بخرم ؟ می گفت بخر . می خریدم یک کمی از را می خورد و بعد می گفت فایده ای ندارد و دیگر نمی خورد . من نمی گویم اگر می خورد عمر بیشتری می کرد اصلاً . مقدر خدا را هیچ کسی نمی تواند تغییر دهد . اما مدت زمانی را که تا آن مقدر برسد می توانست بهتر بگذراند لذت بیشتری ببرد . همه ی شما یک روزی خواهید مرد . شک ندارد . چه وقت؟ نیم ساعت دیگر شاید 10 دقیقه ی دیگر یا 10 سال دیگر هیچ کسی نمی داند . اما آن چه که باقی مانده است بهره ببرید . اسمش را عادت می گذاری ؟ اسمش را عادت خوب می گذاری ؟ عادت بد ؟ عادت خنثی ؟ هرچی می خواهید اسم آن را بگذارید . نگاه کنید کجا پابند شما است . یک جایی پابند دارید ، اصلاً بال پرواز ندارید . آن پابندها باید باز شود حتی اگر جنس طلا باشد . عادت ها را برای این به میان آوردم .
صحبت از جمع : یک اتفاق بدی که در این ماجراها می افتد این است که متاسفانه ما خیلی از دین گول می خوریم یک سری از دین را که از روی هوا گرفتیم . یعنی شنیدیم . این خیلی گول زننده است . دو سوم آن اصلاً غلط است . می توانم الان مثال هایی بزنم که باورتان نمی شود که این ها غلط است ولی واقعاً در دین غلط است . گفتند ولی خب غلط گفتند . یک سری از آنها واقعاً درست است ولی شاید چون جنبه ی غفلت دارند بازهم غلط است مثلا من قرآن زیاد می خوانم . ولی یاد خدا در آن نیست این ها دقیقاً همان چیزهایی است که در دین داریم . یک سری اتفاقات را ما در دین رقم می زنیم ، یک سری کارها را می کنیم ، می گوید حسنات خود را، با من و منت و اذیت تباه نکنید آیه قرآن است یعنی یک سری چیزها که در دین چیزهای خیلی مهمی هستند با خطاهایی که در کنارش انجام می دهیم از بین می بریم . نگاه هم نگاه خوبی است که شما می فرمائید روی مسائل نگاه کنید . چون در ذهن خودمان یک سری کلیشه ها را داریم خیلی وقت ها نگاه می کنیم به کارهایی که انجام می دهیم خودم خیلی مدت درگیر این موضوع بودم و همچنان هم هستم اما چون اینها جنبه هایی از کار نیک را دارد نمی توانم حلش کنم سال ها پیش شما فرمودید که هرچه شما قوی تر می شوید شیطان نفستان هم به مدد آن علامه تر و قوی تر و با سواد تر می شود من معتقدم نامرد او یک مقدار بیشتر دارد قوی تر می شود چون من یک سری چیزها یادم نمی ماند ولی آن شیطان یادش می ماند یک چیزهایی در مواقعی که نگاه می‌کنم به نفس خودم و ته دلم می دانم غلط است اما یک منطق هایی ازدین در ذهنم برای من می آید خودم هم در ذهنم می فهمم و می دانم نادرست است ولی خب در منطق حرفش درست است .
استاد : آن نگاه ساده ی بی قضاوت ، بدون قبلی ، بدون بعدی ، برای همین است هرکس توانست هر حرکتش را در زمان حال همان موقع ببیند ، ما تمام اعمالی که انجام می دهیم یک مقدار از آن عطف به ماسبق است قبلا این طور بودیم ،آن طور می کردیم یک تعدادی از آن به بعدمان وصل می شود که بعد می خواهیم اینطوری بشود آن طور بشود و...نداریم
ادامه صحبت از جمع : شما با همان نگاه به رفتارمن در لحظه بفرمایید چه چیزهایی می بینید ؟
استاد : اطلاعاتی که از قبل داشتید هرگز تار عنکبوت خودت را نمی‌دیدی اطلاعات ، دانسته های ما ، برای ما خیلی محترم است من می دانم فلان جا خواندم و مطالعه کردم من ازهمه ی شما جلوتر اینها را آمدم دیگر با سر خوردم به دیوار دردم گرفته برگشتم یک مدت عزاداری کردم برای خودم و باز شروع کردم . شما با دانسته هایت درگیری تا الان هم نمی دانستی این دانسته‌ها برای شما حکم یک تور است که تو را درونش می اندازد الان خودت می گفتی من یک کاری را انجام می دهم ته قلبم می دانم ایراد دارد ولی باز یک جورایی انگار ابلیس سرم کلاه می گذارد چرا ابلیس سرت را کلاه می گذارد ؟ چرا اجازه می دهی که سرت را کلاه بگذارد ؟ چون اینطوری نگاه نمی کنی که ابلیس را ببینی اگرخوب نگاه کنی ابلیس را در خودت پیدا می کنی . الان با این گفتگوها و با این جریاناتی که ما اخیرا انجام دادیم رسیدی به آن نقطه که تار را می بینی ولی هنوز ازآن بیرون نیامدی ، کی بیرون می‌آیی ؟ وقتی که لحظه به لحظه ، حرکت به حرکت ، نکته به نکته همان موقع به آن نگاه کنی نگذاری برای بعد . متوجه شدی تارعنکبوتی داری؟ می دانستی داری ؟
ادامه صحبت : فکر می کردم می دانم.
استاد : فکر می کردی می دانی ،الان دیگر می دانی که داری ، درست است ؟ از داخل تار عنکبوت چگونه بیرون می آیند ؟ پاره می‌کنند ، چگونه پاره کن ؟ هر چیزی را در همان نقطه ببینی ، آقای فلانی با شما تلفنی صحبت‌ کرد و اینجوری گفت همان لحظه نگاه کن گفتارش و پیشینه اش و تصمیمات قبلی هم در موردش را کنار بگذار.
امروز چه کار می‌کنم ؟ امیرالمومنین(ع)گفت اگر کسی را شب در حال گناه دیدی فردا او را به آن نام نخوان شاید شب تا صبح استغفار و توبه کرده باشد ما نمی توانیم این کار را انجام بدهیم اما هالو هم نیستیم که افسارمان را بدهیم دست هرکسی و راه بیفتیم. فلانی حقه باز و کلاهبردار است ولی امروز به کاری که از من خواسته نگاه می کنم ، آیا در آن کلاهبرداری هست ؟ برای امروز نه برای آن روزهایی که قبلا بوده است ، نه برای اینکه شاید فردا باشد .
ادامه صحبت : آیا این رنگ و بویی از این ندارد که چون قبلا این بابا کلاه بردار بوده است دارم به این قضیه نگاه می کنم.
استاد : خیر. من هم به شما حرفی را زدم باید اینگونه نگاه کنید آیا ممکن است در کلام مادر من کلکی و حقه ای باشد ؟ کمترینش اشتباه باشد ، شما عاقلی در قرآن خواندیم به هرکس خدا حکمت بدهد یعنی عقل و فهم دارد . عقل برای چیست ؟ برای اینکه پارامترها را درست جدا کنی ، فهم برای چیست ؟ برای اینکه این پارامترهای درست را بتوانی در کنار خودت درست بچینی و از آن بهره‌ برداری کنی ، به آن فکر کنید به خدا اگر بخواهیم یک جلسه بحث کنیم به جایی نمی رسیم ، صد جلسه هم با من کار داشته باشید من هستم . اگر نخواهید عمل کننده باشید بی خودی است مجانی آمدید و رفتید مجانی هم نه!!! ضرر کردید هم کرایه ماشین خرج رفت و آمد کردید و هم زمانتان را از دست داده اید . در تلویزیون این آقایانی که صحبت می کنند کلمات انگلیسی که به کار می برند می خندند و اصلاحش می‌کنند. حرکت خیلی جالبی است من تایید می‌کنم ما باید تک تک اصلاح کنیم. خیلی چیزها را از نسل پدر مادر آوردیم از نسل من اینها بردند که شاید غلط است باید اصلاحش کنند اصلا مسئولیتشان این است همه ی شما همین گونه هستید .

نوشتن دیدگاه