چگونه می توان لیله القبری بودن را به لیله القدری بودن تبدیل نمود
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: مقالات گوناگون
- بازدید: 35
بسم الله الرحمن الرحیم
(به کسی گفتم چرا این روش زندگی را ادامه می دهی، گفت 40 سالم نشده، گفتم چه فرقی می کند گفت پیغمبر خدا 40 سالگی مبعوث شد من هم از 40 سالگی شروع می کنم، خواب است)
هی توبه پشت توبه سر افکنده تا به کی؟
دنیا وفا نکرده وفا هم نمی کند
(تا حالا به هیچ کس وفا نکرده از این به بعد هم وفا نمی کند منتظر وفای دنیا نباش)
با زرق و برقش از غم دل کم نمی کند
(هر چه لباس خوشگل تر بپوشی، هر چه پول هایت را جمع کنی و هر چه کارت بانکی تو پرتر می شود اگر قلبت تاریک و سیاه باشد خوشحالی برای تو نمی آورد)
از حوض نور کِی به رخت آب می زنی؟
(کِی می خواهی وجودت را به حوض نور بزنی؟)
کِی دست رد به سینه ی این خاک می زنی؟
ای بنده جز برای خدا بندگی نکن
(بنده در اوج فاجعه و در همه سختی های دنیا زانو نمی زند آه و ناله نمی کند) غیر از خدای خود به کسی رو نمی زند
عقلت مگر به شاید و باید نمی رسد
بار کجت به منزل و مقصد نمی رسد
تیشه نزن به ریشه ی خود بنده ی خدا
بیراهه می روی نشو شرمنده ی خدا
جای غم بهشت غم پول می خوری؟
(جای غم بهشت که خدایا نکند تو من را به بهشت نبری غم پول می خوری؟)
بیچاره ای که مثل پدر گول می خوری
ای ورشکسته بیشتر از این ضرر نده
لحظه به لحظه عمر خودت را هدر نده
شب های قدر فرصت خوبی است توبه کن
غیر از تو و خدا که کسی نیست توبه کن
شب های قدر ناله بزن بی معطلی
دستم به دامنت مددی مرتضی علی
شب های قدر اشک تو را کوثری کند
زهرا برای شیعه ی خود مادری کند
جا مانده ای ز قافله هیهات گریه کن
شاید خدا به حال خرابت نظاره کرد
پرونده ی سیاه تو را پاره پاره کرد
مانند سوز صبح مه آلود می رسد
وقتی نمانده است اجل زود می رسد
باید بری، به فکر حساب کتاب باش
فکر فشار قبر و سوال و جواب باش
شب های قدر تیره تر از کرده های توست
مهتاب روشن اش سفر کربلای توست
بی نور عشق قبر تو دلگیر می شود
امشب بگیر تذکره را دیر می شود
ای تشنه لب ز دست سبو آب را بگیر
امشب به گریه دامن ارباب را بگیر
امشب سومین شب قدر است و فرصت تمام، بیاییم با هم یک نگاه به شیطان و آدم کنیم، شیطان سالیان دراز در محضر پروردگار عبادت کرد سجده کرد و تسبیح گفت، همه می دانیم، چیزی نیست که من بگویم اما وقتی پروردگار امر به سجده در مقابل آدم کرد، از این کار ابا کرد و گفت من نمی کنم خودش را نسبت به آدم برتر دید پس مورد توبیخ پروردگار قرار گرفت، خیلی نکته ی مهمی است دقت کنید، وقتی شیطان توبیخ شد چه کار کرد؟ خدا را متهم کرد که تقصیر تو است، می دانید که شما همه این کار را می کنید، یک بلایی سرتان می آید هی می گویید خدایا، مگر من چه کار کرده بودم که تو با من این کار را می کنی و با فلانی آن جوری، اصلاً تو از اولش هم من را نمی خواستی، بارها نگفتیم؟ صدبار. پس مورد توبیخ خدا قرار گرفت وقتی توبیخ شد خدا را متهم کرد. آدم از دستور حضرت حق تخطی کرد به درخت ممنوعه نزدیک شد در نتیجه هبوط کرد، پایین آمد بعد از هبوط از جوار حضرت حق که تازه فهمید چه خبر است، شروع به گریه و انابه و زاری کرد گریه، خودش را شب ها و روزها زد، موقع گریه و زاری خودش را متهم دانست پس از طرف حضرت حق آموزش دید تا توبه کند. توبه دوای درد است امشب هم آخرین فرصت است پس درمی یابیم که هبوط افتادن از چشم پروردگار است چه کسانی فهمیده اند که از چشم خدا پایین افتاده اند ؟ بین شماها هیچ کسی نیست می دانید چرا؟ چون امشب این جا هستید اگر از چشم خدا افتاده بودید الان این جا نبودید تو مجلس بزم بودید، هبوط افتادن از چشم پروردگار است، برای جبران این افتادن توبه لازم است، امشب درهای توبه باز است، خب، حالا توبه یعنی چه؟ خیلی زیبا است، آدم به یک جایی می رسد که به جای این که از دست بقیه ناراضی باشد از دست خودش ناراضی می شود، هی به خودش می گوید دور از جان شما خاک توی سرت کند، تو بودی که این کار را کردی اگر فلان جا جواب نمی دادی فلان اتفاق نمی افتاد اگر فلان جا زیر بار ربا نمی رفتی این جوری نمی شد، آن جوری نمی شد، یعنی از دست خودش به تنگ می آید، از دست خودش ناراضی می شود، تازه می فهمد که بد کرده است، درست راه نرفته است، راه رفته هم که برگشت ندارد! فقط یک راه دارد، سلاح بردارد و آماده ی جنگ، سلاح چیست؟ توبه، ابراز پشیمانی و ندامت، من فهمیده ام چه کار کردم به من راه نشان بده جبران کنم، پیکار چیست؟ یک شورش علیه خودش، شما تا حالا خودتان را به خاطر اشتباهاتی که کرده اید تنبیه کرده اید؟ نه، اما اگر یکی خطا کند چنان پدری از او در می آورید آن سرش ناپیدا! قبل از درآوردن پدر مردم اول به خودت برس، یک شورش کن علیه خودت، بد اولیه من و شما هستیم، پیکار شورش هست علیه خودمان، علیه نفسمان که ما را به ورطه ی طرد شدن از جانب خدایمان کشاند، ما را یک جایی برد که پرت شویم پس باید آماده ی شوریدن علیه خودمان شویم، قانون این عالم است خیالتان را راحت کنم، من و شما یا بر وسوسه های شیطان می شوریم و شروع به جنگ می کنیم؛ می گوییم تو آن طرفخط و من این طرف خط، جلو بیایی می زنمت من با تو کاری ندارم؛ یا این که عالم بر علیه ما می شورد و جنگ را آغاز می کند. امروز به هر طرف نگاه می کنیم در میان آدم ها و مشکلات شان آثار شوریدن عالم بر آدم ها را به وضوح می شود دید، پیشینیان راست گفتند که از ماست که برماست، از خودمان است که به ما این طوری می آید.
شب قدر شب تحول در همه ی عالم است، (نمی خواهید زندگی هایتان را عوض کنید؟ خیلی هایتان از زندگی هایتان شکایت دارید نمی خواهید پشت و رویش کنید؟ نمی خواهید بخش هایی را از آن جدا کنید و چیزهای خوب بگذارید؟) برای زندگی هر آدمی فرمول ها و اندازه ها و شرایط خاصی از آسمان به زمین می آید اما به همه نمی رسد فقط به کسانی می رسد که از قبل قلب هایشان را آماده کرده اند همه ی کانال هایشان باز و آماده پذیرش است، این ها دریافت می کنند آن وقت سال پیش رویشان کاملاً متفاوت می شود، برای سال دیگر که ماه رمضان می رسد یک آدم دیگر هستند، شاید شرایط خیلی سخت تر ولی یک آدم خیلی پخته تر، فهیم تر، یک بنده ی خوب واقعی تر، همیشه خوشی ها نیست که ما را می سازند، سختی ها است که ما را می سازد. در شب قدر زمین به آسمان و آسمان به زمین می رسد، وصل می شود، نمی دانم می توانید یک تصوری از این ماجرا داشته باشید، من خیلی به آن فکر کردم، مجانی نیست ساده به دستتان نمی آید حالا حالاها باید به آن فکر کنید، خیلی هم به آن فکر کنید به دردتان می خورد.
باز بدانید نام علی تمام شب های انسان ها را به شب قدر تبدیل می کند، می دانید این یعنی چی؟ یعنی فقط ماه رمضان نیست اگر غیر از ماه رمضان شما به امیرالمؤمنین(ع) فکر کنید، به خصائلش فکر کنید، به اعمالش به آن چه که انجام داده است فکر کنید، تمام شب های شما تبدیل به شب قدر می شود، به خدا خیلی بزرگ است هیچ کسی تا این سن من رسیده ام این ها را به من نگفته است من در هیچ مجلسی این ها را نشنیده ام، من همیشه به بچه هایم گفته ام و به دوستانم هم می گویم، من روزی که ازدواج کردم و اولین سفره ی خانواده را روی زمین پرت کردم همان جا نیت کردم. نمی دانم چرا؟گفتم یا امیر المومنین سفره خانه ما سفره شماست هر کسی از جانب شما آمد سر این سفره بنشیند هیچ وقت هم سر سفره مان را تا نزدم به بچه هایم هم گفتم که سفره تان سفره مرتضی علی سر سفره تان را تا نزنید هر کسی که از راه می آید از آن بخورد برکت آن بیشتر می شود اما نمی دانستم چرا الان می دانم . راستی می دانید همین الان ما فی الواقع بدون علی، لیله القبریم نه لیله القدر شب های ما قبر است تاریکی و سیاهی قبر است . خداوند توفیق داده و توفیق بدهد به حرمت مقام امیر المومنین علی (ع) همه ما امشب به مقام لیله القدری برای همه شب های یک سال پیش رویمان برسیم الهی آمین . شب گذشته خودم تنها بودم معمولا بچه ها می آیند و می روند و سرکشی می کنند و گفتگو می کنیم ولی دیشب من کاملا تک و تنها بودم و خودم بودم و خودم . بعد از نماز مغرب و عشا احساس کردم ناگهان در قلبم سنگین شد طوری قلبم سنگین شد که گفتم نکند بلایی می خواهد سرم بیاید . بعد دیدم نه این طوری نیست جسمی نیست بعد رفتم که بخوابم و هر کاری که کردم بخوابم نشد . بلند شدم و نشستم به ذکر . کم کم احساس کردم که چه قدر تنهایم من چرا این قدر بی کسم نه من اصلا ناشکر نیستم الهی شکر یچه هایم را دارم الهی شکر عروسم دامادم پسرم دخترم یک نوه دارم تاج سرم مادرم برادرانم خواهرم کل خانوادم پس بی کس نیستم پس چرا من این قدر احساس بی کسی می کنم ؟ من چرا این قدر احساس تنهایی می کنم تنهای تنها یعنی به عمرم من این قدر احساس تنهایی و بی کسی نکرده بودم و خودم درکش نکرده بودم . من در ذکرهای هر روزم خیلی این کار را می کنم ذکری دارم به این شکل می گویم صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِيمٍ، صِرَاطُ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، اللّهُمَّ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ هر روز یک دور تسبیح در کنار ذکرهای دیگر می گویم . این ذکر را شروع کردم همین طور که ادامه دادم ادامه دادم و پیش رفتم آرام آرام همه سنگینی هایم و همه بی کسی هایم و دل شکستگی هایم همه از بین رفت فهمیدم پدر ندارم آخر خجالت نمی کشی در این سن دنبال پدر می گردی ؟ نه . آن موقع بود خدمت آقا عرض کردم هر زمان که دلتنگ می شدم می رفتم خدمت امام رضا به او می گفتم آقا آمدم اینجا بنشینم سر من را کمی روی زانوهاتون بگذارید سرم را کمی نوازش کنید من به تو احتیاج دارم به گرمای وجودت احتیاج دارم ولی چرا دیشب نرفتم سراغ امام رضا ؟ نمی دانم . فهمیدم پدر ندارم به آقا عرض کردم می شود شما که پدر یتیمان هستی پدر من هم باشی تا من همیشه خودم را در محضر شما و کنار شما ببینم ؟ جای همه تان خیلی خالی بود با آقا صفایی داشتم قلبم را پر از نور فرمودند تازه فهمیدم لیله القبری بودن با لیله القدری بودن چه فرقی دارد تازه درکش کردم . گفتم امشب می آورم برای شما من هیچ چیز را تنها نمی خورم شما اخلاقم را می دانید گفتم بروید دنبال پدر مادر داریم یکی است پدر هم داریم . در خاطر نگه داشتم و فهمیدم سلوک قرآنی با توبه آغاز می شود . تلویزیون امسال همیشه می گوید که راه زندگی با آیه ها خیلی هم جالب و زیباست اما کاش اولش می گفتند که آنهایی که می خواهند این کار را شروع کنند اول از گناهانشان توبه کنند . سلوک قرآنی با توبه آغاز می شود و اگر با توبه آغاز شود بیداری به دنبالش است . یادتان است سال پیش خدمت خدمت شما عرض کردم باید یک سال عمرمان را رمضانی زندگی کنیم ؟ چرا ؟ برای آنکه همه عمرمان را بیدار بمانیم . وقتی یک سال توانستی رمضانی زندگی کنی وقتی یک سال هر شب امیر المومنین را صدا کنی و با او حرف بزنی و از او درس بگیری آن وقت دیگر پایان یک سال تو دیگر لیله القدرت را گذراندی چون در طول یک سال گفتند یک شب لیله القدر است تو همه شب ها را لیله القدری گذراندی . توبه از همه زشتی هایی که در همه عمرمان بر ما وارد شده می کاهد و ما می توانیم آنها را ترک کنیم . یک کار خوب دیگر برایتان آوردم اما خواهش می کنم یا شروع نکنید یا اگر شروع کردید آن را نشکنید . دعای جوشن کبیر را دو شب خواندیم امشب هم می خوانیم حالا یا از این کتاب های کوچک بخرید یا که روی کاغذ کپی کنید زیر اسماء جلاله خط بکشید .وقتی می گوید اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بعد از اسئلک یک اسم جلاله می آید زیر اسامی جلاله خط بکشید حالا اگر جوان هایمان واردتر هستند کارشان کامل تر است می توانند این کار را ظرف یکی دو روز انجام دهند بعد بگذارند در گروه یا کپی کنند من نمی دانم آوردنش با من بقیه کارها با شما . زیر هر اسمی را خط بکشید مثلا شما اسماء جلاله دارید یا دیان یا قهار . اگر بند را بخواهید بخوانید طولانی است اما تنها همان یک کلمه را حتی موقع رانندگی می توانید تکرار کنید موقع آشپزی می توانید تکرار کنید زمانی که در خیابان هستید سر نمازها می توانید تکرار کنید بعد بین اینها بروید مطالعه کنید ببینید کدام جزو اسماء جمال است یا جلال است صفات است و الی آخر اینها را هم مشخص کنید . وقتی این کاررا کردید که مطمئنم می توانید انجام دهید سعی کنید به این اسماء نزدیک شوید تلاش کنید به این اسماء نزددیک شوید . این طوری سالتان رمضانی می شود همه سال با ماه رمضان عجین هستید و آن وقت می توانم به شما بگویم به امید دیدار تا رمضان بعدی در پناه خدا باشید . اگر جایی سخت گفتم اگر جایی شما را رنجاندم به بزرگواری خودتان مرا ببخشید . تلاش کردم که همیشه صبور و آرام و با ادب باشم ولی آدمیزاد هست و ممکن الخطا پس اگر درجایی رنجیدید مرا ببخشید .