با اصول دین بگونه ای متفاوت آشنا شویم بخش سوم
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: با اصول دین بگونه ای متفاوت آشنا شویم
- بازدید: 157
بسم الله الرحمن الرحیم
تا دیروز راجع به چی صحبت کردیم؟ توحید، توحید علیرغم اینکه ما خیلی سخت می گیریم و فکر می کنیم که ما نمی توانیم بفهمیم، فکر می کنیم که خیلی مشکل است در عین حال خیلی ساده است ساده تر از چیزی است که فکر می کنیم حتی این دقیقا از همان چیزهاست که موقعی که می خواهیم بمیریم می گوییم ای وای این بود من نفهمیدم! من را برگردانید تا بفهمم و با فهمش زندگی کنم ولی دیگر فایده ای ندارد. توحید را به بچه هایتان می خواهید یاد بدهید می گویید یگانگی خداوند خیلی هم خوب است بی مثل و مانند بودن خداوند آن هم خیلی خوب است خیلی عالی است ولی آرام آرام باید در کل جهان هستی درک کنیم خداوند را و وقتی درک کردیم در تمام نقطه ها خداست و هیچ نقطه ای با هیچ نقطه ی دیگری فرق نمی کند آن موقع توحید خیلی قشنگ جا می افتد.
دومین اصل از اصول دین چی بود؟ نبوت. حالا نبوت یعنی چی؟ می خواهم ببینم که نبوت از نظر شما یعنی چی؟
صحبت ازجمع: توی آیه های قرآن آمده خداوند هیچ قومی را عذاب نمی دهد کیفر نمی کند تا راهنما یا پیامبری برایش نیامده باشد ما انسانها همیشه باید یک راهنمایی کنارمان باشد که راه را به ما نشان بدهد. همین حسینیه ای که ما می آییم امروز وقتی که من آمدم بقدری ناراحت بودم ولی خدا شاهد است که الان اینقدر راحتم و آرامش دارم همین وجود شما که می دانم راهنمای ما هستید.
استاد: آرامش این حسینیه و انرژی بسیار بالای این حسینیه از وجود مبارک آقا امام زمان (عج) است ایشان هستند که توفیق می دهد آدمها می آیند اینجا بارهای سنگین شان را به زمین می گذارند و آسوده می روند اگر قرار بود بارهای سنگین آدمها را همه را من بردارم الان صدتا کفن پوسانده بودم هفت تا نه ! چون همین جوری می بینید دیگر خودم را به راحتی نمی توانم بکشم پس آنچه که ما اینجا داریم از مرحمت آقا امام زمان (عج) است به همین دلیل است که من تأکید می کنم تا می توانید جوری رفتار کنید که حرمت حفظ بشود چون شاید ما امام را نبینیم و نمی بینیم اما همین آرامشی که شما به آن اشاره می کنید نشانه ی اینکه ایشان حضوری در اینجا داشتند و محبتی به ما کردند خدا را شکر الحمدلله خدا را صد هزار مرتبه شکر.
بله خداوند به هیچ قومی سخت نگرفت مگر آنکه بر آنها فردی را فرستاد انسانی را فرستاد تا آنها را راهنمایی کند.
جلسه پیش صحبت که می کردیم گفتیم در دنیا همه ی انسانها موظفند که آن نور الهی درونشان را به روشنایی برسانند و عیان کنند همه ما موظفیم. اما انسانها با عبور از عوالم مختلف قبل از این دنیا با ویژگیهای خاص خودشان به این دنیا قدم می گذارند که ما می بینیم یکی می آید معلول است یکی می آمد نمی دانم مشکلات جسمی دارد، یکی می آید زود می میرد یکی می ماند خیلی سال معلول ولی هنوز زنده است و الی آخر. انسانها به این واسطه کاستی های خودشان را دارند. برای رسیدن به آن نقطه ی روشن درونی نیازمند راه و روشهایی هستند که در این دنیا با این راه و روشها دنیا را بگردند، تفرج کنند ولی یادشان باشد که همسفر دائمی ایشان ابلیس است. ابلیس قدم به قدم با من وشما همراه است هر لحظه با ما می آید.
پروردگار عالم از جنس آدمیان آدمهایی را توی هر دوره از دنیا با دستورات و یک روشهایی که مسیر مستقیم و کوتاه را به انسانها نشان می دادند به رسالت در دنیا امر فرمودند. هر کدام در دوره ی خود متناسب با مردم آن زمان دستورات الهی را ابلاغ کردند تا آخرین پیامبر که پیامبر اسلام (ص) می باشد. راستی تا به حال با خودتان فکر کردید چرا پیامبر ما آخرین رسول حق است؟ دنیا که به پایان نرسید، دنیا که هنوز هم دارد کار می کند الله و اعلم چقدر سال دیگر به زمان دنیایی هنوز این دنیا پابرجا باشد پس چطور شد که ابلاغ فرمودند که ایشان آخرین رسول حق است 1400 سال تا الان طی شده ولی هیچ پیامبر دیگری نیامده است. هیچوقت بهش فکر کرده بودید چرا؟ چرا باید پیامبر ما آخرین پیامبر باشد؟ چی در حضور ایشان، وجود ایشان بوده یا در پیامهاشان یا در آن چه که به اصطلاح کلام حق بوده وجود داشته که ایشان آخری است؟ کلام صریح قرآن است خداوند فرموده که هیچ خشک و تری نیست که در قرآن نیامده باشد. یعنی آنچه که انسان از زمان ظهور پیامبر یعنی 1400 سال پیش تا امروز و تا روزی که هنوز طومار دنیا در هم پیچیده نشده بشر لازم دارد توی این کتاب هست توی همین کتاب که گفتم وقتی آیه اش را به گوش می شنوید چه فارسی چه عربی سکوت محض اصلا انگار هیچی اینجا زنده نیست فقط سرا پا گوش، همه اش در این کتاب آمده،انسان به مطلبی بر نمی خورد که راهکار آن در این کتاب نباشد. این یک هشدار بزرگ است برای آدم هاست،چرا هشدار؟تا بدانند همه چیز در دنیاکه انسان را می تواند به قله ترقی در دانش و تکنولوزی برساند در همین کتاب تعبیه شده است.انسان در سایه تعالیم الهی می تواند آنها را پیدا کندو از آنها بهینه بهره ببرد.می گوید:مگر می شود.الان موبایل،ساخت موبایل،ساخت اینترنت،این تکنولوژی مگر در این قرآن نوشته؟نه ننوشته.شما دیده اید؟ من هم ندیدم. پس چنین چیزی چطور ممکن است؟این خیلی مهم است .چون هر چه در آن نوشته شده در قلب ما هم نوشته شده،اینجا همراه من و شما است.اگر قرار باشد از آن استفاده کنیم باید کشفش کنیم،باید بیرون بیاید اگر کسی بخواهد به جایی برسد در درجه اول پاک کردن رذایل اخلاقی است.اگرشما خشم داری،باخشم نمی توانی از قرآن چیزی دربیاوری.شما الان عصبانی باش،من هرچی با شما حرف برنم نمی فهمی. اصلا نمی شنوی.چه رسدکه بخواهی درکش کنی،تایید کنی،هرچی که رذایل اخلاقی است اگر همسفر شما باشد ابلیس کنار دست شماست. بچه مدرسه ای ها ،معمولادر مدرسه دوست و رفیق زیاد دارند.بعضی از بچه ها مدرسه می روند که فقط بازی کنند،شلوغ و شیطنت بکنند همیشه فکر می کنندکه بالاخره یک روزی درس را می خوانم.امابعضی از بچه ها از همان روز اول مدرسه برنامه ریزی دارند.
ابلیس و فرشته ی راهنمادو بال شما هستند ،کنار شما هستندمهم این است که شما به چه کسی گوش می کنی. طبیعی است کسی که راهنمای شما است شما را به مسیر کوتاه هدایت می کند،این راه رابرو،اینجا وآن جا نرو.اینجا و آن جا را نگاه نکن. آن که ابلیس است نه.می گوید اگر از این کوچه بروی سر کوچه کلی مغازه است اینقدر چیزهای خوشگل آوردند حالا که وقت داری برو ببین بعدا برو. ابلیس کارش این است . حالا مهم این است که تو کدام را گوش می دهی.حالا اگر می خواهی آن دستورات و راه کارهایی که قرآن داده کشف کنی یکی یکی رذایل را باید پایین بیاندازی . بعد عمر آن قدر طولانی نیست.شما500سال که نمی خواهی عمر کنی ،خیلی این دوره زمانه دوام بیاوری به 100 سال هم نمیرسی. 50 ساله ها سکته کردند و مردند.اگر قرار باشد که مقدار زیادی از عمر را اینگونه بگذرانی یعنی در مسیر غیر مستقیم بروی،کی می خواهی مسیر مستقیم بروی.حالا،خداوندعالم پیامبران را فرستاد که رسالت داشتند من و شما را راهنمایی کنند. خدا وکیلی ماه رمضان امسال چند نفر بین شما با خدا عهد کرد که میخواهم بیایم مهمونی تو، می خواهم مطهر باشم، می خواهم لایق باشم،می خواهم تمیز باشم،فلان خصلت بد را که خیلی داشتم ترک کنم.آنهایی که تذهیب نفس را شروع کردند،آنهایی که به این کار شروع کردند،آرام آرام راه پیدا می کنند،مسیر پیدا می کنند. خداوند پیامبری را فرستاد که جمیع دستورات و جمیع راهنمایی های لازم برای بشر تا پایان دنیا را با خودش آوردکتاب، کامل. وعده داده که خودم از آن حفاظت می کنم،دست در آن نمی رود،کسی نمی تواند آن را کم و زیاد کند.پس ما همه چیز داریم.اما بعد از رحلت پیغمبر ،دنیا نیازمند کسی بود که از جنس پیامبر اعظم باشدکه به آدم ها،آن هم آدم هایی که به دنبال بهره بری درست و نیکو از مواهب دنیا هستند. این هم جواب آنها که می گویند در قرآن جواب همه چیز است. قرآن برای ما بس است.نه بس نیست برای ما. مثلا نکته ای که مردم به آن کم توجه می کنند ،همان اندازه که حرام کردند،حرام خوردندو فعل حرام انجام دادند بد و زشت است به همان اندازه از بین بردن نعمت های خدا هم بد است و مجازات دارد. خانمی که ازدواج می کند،آقایی که ازدواج می کند،خداوند با ازدواج به شمانعمت داده است،قرار بود نعمت را خوب نگه داری تا جایی که عمرت باقی است تو از او لذت ببری و او از تو لذت ببرد.شما به زن های افغانی نگاه کنید. نه آن هایی که که ایران آمدند و سالیان سال خوش می گذرانند ،آنهایی که بدبخت ها تازه به ایران آمده اند،نگاه کنید. زنهای 30-35 ساله شان به اندازه 70 ساله اند، اگر در فرهنگ خانوادشان بروید، مردهای ظالم، خب اتفاق چیست؟ یکی می آید مثل طالبان، همین مردها، طرف از آن جا فرار کرده با چه قدر ثروت، ملک، باغ، خانه، مغازه دوتا دوتا، ماشین، لوازم کامل زندگی، همه را گذاشته شبانه در رفته، الان کجا زندگی می کند؟ در یک بیقوله، به نظر شما حقش نیست؟ حقش است می دانید که افغانی ها دختر را بچه نمی دانند؟ ازش می پرسی چند تا بچه داری، اگر 5 پسر داشته باشد، 3 دختر، که معمولا هم زیاد دارند، می گوید 5 تا! می گوید پس این 3 تا چی؟ می گوید این ها دخترند! چه اتفاقی افتاده؟ می بینید چه وضعیتی دارند، نوش جان شان. درست بهره نبردن از مواهب دنیا هم مورد شماتت پروردگار است، سیب می دهید دست بچه تان به این بزرگی!! چه خبر است؟ بچه که نمی تواند این را بخورد؟ دو تا، سه تا، چهارتا، گاز می زند، دو سومش دستش است، پرت می کند در کوچه، تو یادش ندادی نعمت خدا را نباید حرام کرد، اگر این را خرد کرده بودید، اگر نصف کرده بودید، یکی یکی به او می دادید، پوستش را هم می گرفتید که رودل نکند، آشغال های وسطش هم به او نشان می دادی که نباید بخورد، یک آموزش بود، نعمت خدا را هم حرام نمی کرد. درست بهره نبردن از مواهب دنیا، مورد شماتت پروردگار است چون همه موجودات غیر انسانی، با انسان به تکامل وجودی که باید برسند، خواهند رسید، ما آن ها را می خوریم، در وجود ما اگر ان شاءا... متکامل بشویم، آنها هم به تکامل می رسند، اگر ما مانع این تکامل بشویم باید جواب آنها را هم پس بدهیم، روزی که داریم در دادگاه الهی جواب پس می دهیم دست و پاهایمان که از ما شکایت می کنند هیچ، زبان از همه بیشتر شکایت می کند، می گوید من این قدر کوچک بودم ولی این میلیاردها کیلومتر از من کار کشیده، از بس که حرف زده، آن هم هرچه گفته خلاف گفته، هرچه گفته زشت گفته، از روز غدیر در حجه الوداع، پیامبر خدا به دستور و اذن الهی خط مشی مسلمانان و مومنان جهان را در عرصه ظهور وارد کرد، با تعیین جانشین بودن امیرالمؤمنین (ع) از جانب پروردگار، مسیر پیش رو بعد از رحلتشان مشخص شد فرمودند بعد از من، 12 سفیر از جانب حضرت حق خواهد بود، همه را معرفی کردند، 12 رسول به مردم معین کردند با این تفاوت که هیچ کدام پیامبر نیستند چون ایشان آخرین پیامبر بودند واقعه ایست که هیچ کتابی و هیچ تاریخ نویسی نتوانسته و نمی تواند این واقعه را انکار کند چه کسانی انکار می کنند؟ آنهایی که حب برتری طلبی و تکبر آنها را از اقرار به این جایگاه دور کرد، روند آن چه که خداوند و پیامبرش مقرر فرموده بودند را تغییر داد، حالا یک سؤال این جا مطرح می شود قدرت انسانها در مقابل قدرت پروردگار که پشیزی به حساب نمی آید، خداوند چرا جلوی این ها را در طول تاریخ تا امروز نگرفته؟ هنوز هم اسراییل فلسطینی ها می کشد تازه خبر ندارید که اصلاپرونده امریکا و انگلیس و فرانسه همه اش در اسراییل نوشته می شود، برای دنیا می نویسد، خط می دهد که این طوری همه شان را استثمار کند، خداوند آگاه نیست؟ خداوند قدرت ندارد جلوی آن را بگیرد؟ این طور نیست، خدا در دنیا یک قانون عجیبی گذاشته، به بندگانش اختیار تفویض کرده، قانون اختیار، شما اختیار می کنید چگونه بخورید، چگونه بپوشید، چه دینی داشته باشید، با چه کسی ازدواج کنید، اختیار می کنید بچه داشته باشید یا نداشته باشید، من آدم می شناسم 4 یا 5 تا سقط کرده برای این که نمی خواسته بچه داشته باشد، خدا جلویش را گرفت؟ خیر، چرا نمی گیرد؟ چون خدا قانون وضع کرده و قانون خودش را به هم نمی زند، انسان ها با اختیارشان و هدایتی که توسط پیامبر و امامان تعیین شده بعد از ایشان به دستشان می رسد، یک اتفاق جالب برایشان می افتد، وقتی فهیم می شوند یا می فهمند بزرگ می شوند می آیند سر دوراهی می ایستند، این دو راهی، دو راهی انتخاب است یک راهش مسیر ساده ست زرق و برق هم ندارد اما کوتاه است چرا کوتاه است؟ چون مستقیم می برد به سمت حضرت حق، می برد آنجا که بفهمد توحید یعنی چه؟ یک مسیر دیگر پر از زرق و برق است، عیش و نوش است، حلال و حرام دنیا در آن مخدوش است، انسان می تواند آن را انتخاب کند، می تواند این را انتخاب کند و اکثر مردم دومی را انتخاب می کنند، چه اتفاقی می افتد؟ می شود آن چیزی که بسیاری از دنیاپرستان انتخاب کردند و در این انتخابشان غرق شدند و امروز غرقند.
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر،
بگو من ندارم، دروغ می گویی داری، دو سه شب پیش خوابیده بودم، موبایلم اذان را شروع کرد، دیر خوابم برد، خیلی هم حالم بد بود، گفتم الان بلند می شوم، گوشی دارد می خواند، نمی توانم بخوابم، زدم روی موبایل، گفتم خیلی خب بلند می شوم، چشمم گرم شد، یک دفع تکان خوردم، گفتم ای گرگ خیره سر، مرا گول می زنی؟ سوار من می شوی؟ من به کسی سواری نمی دهم، مهم این است که شما گرگ تان را بشناسید، چون همان گرگ در لباس بره می دانید چه می گفت؟ می گفت خیلی خسته ای، هیچ اشکال ندارد، خدا برای چه نماز قضا را قرار داده؟ برای چنین وقت هایی دیگر، وقتی بیدار شدی، فوری وضو بگیر، نمازت را بخوان، حالا فکر می کنید چه می شود وقتی بیدار شدید، می خواهید وضو بگیرید می گوید ای بابا حالا یک لقمه نان بخور تا ظهر وقت هست، می رسید به جایی که برادران یوسف رسیدند، گفتند: او ( حضرت یوسف ) را در چاه می اندازیم بعد می آییم توبه می کنیم . توانستند توبه کنند؟
گفت دانایی که گرگ خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاریست پیکاری سِتُرگ (یعنی یک جنگ خیلی سخت)
روز وشب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
صاحب اندیشه چه کسی است؟ آن کسی که می آید دانه دانه رذایل را از وجودش بیرون می کند، هستند در وجودش ولی اجازه نشو و نما به آنها نمی دهد، می گوید: نه نمی شود.
ای بسا انسان رنجور پریش
یعنی بیمار، ضعیف
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
نشنیدید که امیر المؤمنین (ع) فرمود به آن فردی که گفت توبه می کنم، گفت توبه ای قبول است که گوشتی که از حرام بر بدنت روییده آب بشو، این جاست، آن گوشت چه طوری آب می شود ؟ با رژیمهای دکترهای تغذیه؟ نه، پس با چه چیزی آب می شود؟ با چسبیدن و مخالفت کردن با این گرگ بد نهاد که دائم شما را تشویق به عیش و عشرت و خوش گذرانی می کند.
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خویش اسیر
هرکه گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
وانکه از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان می نماید، گرگ هست
شکلش شکل انسان است اما فی الواقع گرگ است
وانکه با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گر که باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یک دگر را می درند
هر وقت خشم کردی خواستی روبرویی ات را خفه کی ، یادت باشد آن گرگ هدایتت کرده، آن طوری عصبانی باشی که حاضر باشی لهش کنی، داغانش کنی.
گرگهاشان رهنما و رهبرند
یعنی گرگ دو طرف راهنماست.
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند
وان ستمکاران که با هم محرمند
گرگ هاشان آشنایان همند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
این خیلی درد است ، من را خیلی درد آورد
با که باید گفت این حال عجیب؟
معلوم نیست چه قدر فرصت داریم، معلوم نیست روز عاشورا آقا ظهور می کند یا نه، روز اربعین آقا ظهور می کند یا نه، می گویی : خب آقا ظهور کند وقت مردن نیست که! نه نیست، وقت مردن نیست، هیچ هم معلوم نیست، شاید با شمشیر آقا رفتیم ولی چه قدر بعدش فرصت داریم تغییر کنیم؟ چه قدر فرصت داریم عوض بشویم؟ چه قدر وقت داریم که پول های حرام را از مالمان جدا کنیم؟ چه قدروقت داریم که حلالیت بطلبیم از همه آنهایی که آزارشان دادیم؟ ازهمه آنهایی که به آنها پشت چشم نازک کردیم، چه قدر وقت داریم؟ تا مراسم امشب تمام شود فکر می کنید وقت داریم؟ وقتی نیست، زود تسویه حساب کنید، مال بدهکارهستید، بدهید. کلام بدهکار هستید، بدهید. عذرخواهی بدهکارهستید، بدهید. دل رنجاندید، به دست بیاورید، خیلی زود دیر می شود. چند شب بدون شهادتین به رختخواب رفتید؟ عنقریب می رویم زیر خاک . اولین چیزی که از ما می خواهند شهادتین است، شهادتین را حفظ هستید؟ آیا امام ها را پشت هم با اسمشان حفظ هستید یا با لقبشان؟ آن جا وقتی بنده را صدا می کنند اسم کوچکم را می گویند، می گویند بنتِ (دخترِ) و سپس نام کوچک مادرم را می آورند، یعنی این طوری صدا می کنند، چه قدر آماده ایم؟ حالا امشب سینه می زنی همه این ها را لحاظ کن.
ولی وقت اذان است تسویه تان راببندید، عهدتان را ببندید تادیر نشده تا ببینیم موقع عزاداری چه اتفاقی می افتد، توکل به خدا می کنیم، خیلی از آنهایی که با ما همراه بودند الان یا نیستند یا اگر هستند دردمندند، نمیتوانند باشند، خیلی ها هم نمی توانند باشند به دلیل هوای نفسشان، گرفتار گرگ خیره سر شدند، حاضر نیستند از آن گرگ خیره سر جدا بشوند. خدایا به حق این وقت اذان همه ما، همه آنها و همه انسان هایی که روی این کره خاکی دارند زندگی می کنند، فرصتی عطا بفرما تا بتوانیم حساب های غلط و بدهکاری هایمان را قبل از رفتن تسویه کنیم.