منو

سه شنبه, 13 آذر 1403 - Tue 12 03 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره هود بخش بخش سوم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ(۹)
و اگر از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم سپس آن را از وی سلب کنیم بسیار مأیوس می شود و کفران می ورزد .
این قاعده ای است که متأسفانه در میان آدمیان بسیار رایج است . ما هر آنچه را که داریم و هر آنچه را که نداریم نعمت خداوند است به ما . آنچه که داریم بیشتر از استحقاق ما است و ما آن قدر تلاش نکرده بودیم که داریم و آنچه نداریم به طور حتم به صلاح ما نبوده و چون به صلاح ما نبوده ، خداوند عطا نکرده یا اگر هم بوده از ما گرفته است . اما آدمی متأسفانه ناسپاس است . در قبال آن چیزهایی که دارد سپاس خدا را نمی گوید ، شکر به جا نمی آورد چون فکر می کند که حقش بوده است . و اگر از او بگیرد از خدا روی بر می گرداند که باز حق من نبود که خداوند این ها را از من بگیرد ، نباید می گرفت . پس آنچه را که امروز ما داریم اگر فکر کنیم که متعلق به ماست سبب کفران ما می شود که متأسفانه از این جانب همیشه در حال کفران هستیم چون همه چیز را از آن خودمان می دانیم ، همه چیز را . اگر خداوند اولاد سالم می دهد می گوییم چون در دوره بارداری بسیار آرام زندگی کردم و بسیار خورد و خوراکم را رسیدم ، سعی کردم مالم حرام نباشد با کسی درگیری نداشته باشم . قبول است این ها پاره ای از عوامل است که می تواند روی بچه تأثیر بگذارد اما واقعیت آن این است آنچه را خداوند بگوید باش می شود و آنچه را که نخواهد بشود ، نمی شود . اگر خداوند نمی خواست شما صاحب بچه ای سالم و تندرست باشید قطعاً عاملی را در میان راه قرار می داد که آن عامل سبب شود یک عیبی در بچه شما بوجود بیاید . پس آنچه را که ما امروز داریم اگر از آن خودمان می دانیم بازنده ایم . امروز بازنده ایم چون در اعتقادمان خلل وارد شده ، فردا هم که از ما گرفته می شود باز هم بازنده ایم چون آن موقع باز شروع می کنیم به غر زدن . هر آنچه داریم از آن ما نیست هر آنچه از دست می دهیم مال ما نبود که از ما گرفتند . یک مدتی عاریه داده بودند ، امانت داده بودند ، گفته بودند تو آن را نگه دار ما هم نگه داشته بودیم بعد گفتند پس بدهید ما هم پس دادیم اما آدمی که چنین تفکّری ندارد برایش سبب کفران فراهم است .
وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ(۱۰)
اگر پس از محنتی که به او رسید نعمتی به او بچشانیم حتماً خواهد گفت گرفتاری ها از من دور شد .
مشکلات زیادی داشته مشکلاتش را خداوند بر طرف می کند و خداوند به او نعمت می دهد ، نعمت فراوان می دهد به جای این که شاکر باشد می گوید جواب این همه سختی آسانی است دیگر حالا نوبت من است باید به من می دادند . وقتی که محنتی می رسد و آن را خدا بر می دارد می گوید گرفتاری ها از من دور شد به راستی او سرمست و فخر فروش است . سرمست و فخر فروش ، سرمست به آن کسی می گویند که این قدر از دنیا خورده که دیگر هیچ چیز جز دنیا نمی بیند . فخر فروش کسی است که هر چه که داشته باشد به واسطه داشتن هایش خودش را بزرگ می داند . معمولاً فخر فروش ها به چیزهایی فخر می کنند که اصلاً مال خودشان نیست ، خودشان اصلاً زحمت آن را نکشیدند ، برای آن جان ندادند ، کار نکردند چون آدم برای چیزی که زحمت می کشد و تلاش می کند و بدست می آورد فخر نمی فروشد . فخر فروشی برای آن چیزی است که تو تلاش نکردی افتاده توی مشت تو ، فکر کردی تو یک امتیازی بیشتر از دیگری داری در نتیجه اندختند بغل تو ، اما این طوری نیست حالا این دفعه خواستید منت برای این و آن بگذاری و به رخشان بکشی حواست را جمع کن ببین اول اصلاً تو این را تهیه کردی ؟ اصلاً تو برایش کار کردی ؟ تو برای آن هزینه کردی و زحمت کشیدی ؟ اگر کردی تازه بعد تفکر کن ببین جا دارد به آن کسی که مقابل تو است را فخرفروشی کنی یا اصلاً جا ندارد ؟
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ(۱۱)
مگر کسانی را که شکیبایی کردند ، کارهای شایسته انجام دادند که آنان را آمرزش و پاداش بزرگ است .
اگر شما همسری داشته باشی مطابق مِیل شما ، تازه شکرگزاری کنی خیلی هنر کردی ؟ اگر همسری داشته باشی که احساس می کنی توقع تو را برآورده نمی کند اما تو به خاطر عهدی که با امام رضا(ع) داری عشقی که تقدیم امام رضا (ع) می کنی ، می گویی آقاجان به عشق تو همه چیز را می پذیرم . می کنی ؟ نمی کنی.
میلاد امیرالمؤمنین گفتم کوله خالی گذاشتند اینجا هر چه دارید توی آن بریزید ببرند ، می خواستی این یکی را هم بِکَّنی از خودت تا بیندازی ، این هم یک زگیل گُنده بود می کَندی و می انداختی دور ، لیزر هم نمی خواست ، سوزاندن هم نمی خواست ، زخم هم نمی شد . ما یواش یواش می رویم توی ماه رمضان از حالا ساز و دهل ماه محرم دارد به گوش من می آید . از الان آن سورنا و آن طبل های بزرگ که می زنند ساختمان ما می لرزد تو گوش من می آید . هر چه این ها بزرگتر می شود آدم ها تو خالی تر می شوند . تند و تند پا شو برو کربلا ، الهی شکر امام من را طلبید ، امام مرتب تو را می طلبد شاید درست بشوی . خدا رحمت کند حاج آقا را می گفت : آقا وقتی کسی را طلبید می گوید پنج دقیقه بیا و برو ، پنج دقیقه ، می روی تو سلام می کنی عرض ادب می کنی می ایستی حرفهایش را گوش می کنی ، چون تو به خاطر آقا رفتی ولی کدام ما می رویم کربلا حرفهای آقا را می شنویم و می رویم داخل ؟ هیچ کدام ، کنار دیوار می نشینیم و یک چرتکی هم می زنیم و می گوییم اینجا پر از انرژی است . حرم امام رضا (ع) هم همین طور هستیم ، می رود ساعت ها آنجا می نشیند . می نشینی چکار کنی ؟ چرت بزنی و وضوت باطل شود . بعد بدون وضو تو حرم امن خدا می نشینی و یک دانه از تعهداتی که نسبت به امام داری انجام ندهی . همه سختی هایی که در دنیا به ما می دهند نعمت خدا است . پایت می شکند اگر ما دکتر و دارو نداشته باشیم چکار کنیم ؟ اما اگر دکتر و داروی درست و حسابی داشته باشیم این پا را گچ بگیرد حالا سی تا چهل روز هر چقدر که می گویند سختی گچ را تحمل می کنی ولی بعدش که پایت را باز می کنی چقدر راحتی . بیا من به تو نشان بدهم آدمهایی که پایشان را بردند شکسته بند جا انداخت طرف هم خیلی وارد نبود سالیان است که لنگ می زند و راه می رود . ؛ شب های قدر می خواهیم قرآن سر بگیریم . قرآن سر می گیری ، چکار کردی در طول یک سال ؟ یک سال که سهل است تو خود ماه رمضان چکار کردی ؟ چند دفعه جنگ و دعوا کردی ؟ کسانی که شکیبایی کردند ، صبر کردند ، کارهای شایسته انجام دادند که آنان را آمرزش و پاداش بزرگ است . یک دفعه برو کربلا ولی آن طوری برو که از در وارد شدی سلام کردی به تو بگوید علیک السّلام تو بشنو و برگرد . دائم می روی و می گویی سلام ، اما چه سلامی همان موقع که می گویی سلام ، می گویی واه واه نگاه کن چه طوری هم دیگر را هول می دهند ، نگاه کن چه پوشیده ؟ به درد نمی خورد .
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ(12)
چه بسا برخی آیات را که به تو وحی می شود ترک کنی ، دل از آن تنگ داری ( این ها کدام آیات است؟ آیاتی که پیغمبر به مردم می خواند و مردم پسندشان نمی شود و روی بر می گردانند و پیغمبر از آن روی برمی گرداند) . خیلی سال پیش در نمازهای جماعت پسرم می گفت مامان ! این نمازها که می خوانیم بهتر است که از آداب نماز جماعت هم بگوییم ، یکی ، دو دفعه گفتیم بعد دیدیم آدمهایی که سر نماز هستند خسته می شوند ، گفتم دیگر نگو . ولی این آیه را که خواندم دیدم عجب کاری کردم ! چیزی را که درست است ، درست است ، خوش نداری گوش نکن ، خوش نداری نشین . خدا به پیغمبرش می گوید بعضی از آیات است که به تو می فرستیم و تو دل از آنها تنگ داری و از ابلاغ آنها خودداری می کنی ، چرا ؟ چون می بینی که افراد روبروی تو آن را پذیرش نمی کنند تو کار خودت را انجام بده .
می گویند چرا بر او گنجی فرستاده نشد یا فرشته ای همراه او نیامده . برای قبول پذیرش رسالت پیغمبر این را می دانستند که یا یک گنج سرشار با خودشان بیاورد و یا فرشته همراه او باشد . خداوند می گوید تو فقط هشدار دهنده ای ، خدا هم بر همه چیز مراقب است . شما هم حرفتان را بزنید و بروید ، لجاجت نکنید ، اذیت نکنید حرفتان را بزنید و بروید . من با پافشاری روی مسائلی که فکر می کردم برای آدمها درست است پوست خودم را کَندم . حالا دیگر نمی کنم ، حالا می گویم و می روم می خواهید گوش بدهید ، می خواهید گوش ندهید اختیار با خودتان است . اما خدا فخرفروش را دوست ندارد ، خدا منّت گذار را دوست ندارد ، مگر خدا به من و شما چیزی داد سر ما منّت گذاشت ؟ مگر دو تا دست سالم در اختیار توست خدا به خاطر این دوتا دست سرت منّت گذاشته ؟ دو تا چشم هایت وقتی خوب می بیند مگر منّت گذاشته ؟ گوش هایت شش میلیون دلاری ماشاءالله ریزترین صداها را از کیلومترها آن طرف تر می توانی بشنوی ، مگر برای این گوش ها به تو منّت گذاشته که تو به پاس داشتن نعماتی که آن را هم خدا برای تو مقرر کرده دائم به دیگران منّت می گذاری . آن هم خدایی که به پیغمبرش ابلاغ کرده ، به امامش فرموده که اگر مردی در خانه قدمی برای کمک به همسرش بردارد کوچکترین حرکتش چه ها و چه ها و چه ها برای او مقرر می کنم . عجب نادانی همه را از چنگت می دهی .

نوشتن دیدگاه