منو

پنج شنبه, 01 آذر 1403 - Thu 11 21 2024

A+ A A-

تعمقی در سوره هود بخش بخش دهم

بسم الله الرحمن الرحیم

شب گذشته آیاتی که از سوره هود تلاوت شد در باب قصه نوح و قومش بود . این قوم به جایی رسیدند که دیگر اصلاح پذیر نبودند . خداوند به نوح وحی کرد که از قوم تو جز آنها که تا حالا ایمان آوردند دیگر کسی ایمان نمی آورد ، پس از آن چه که می کنند غمگین نباش . خداوند فرمود : کشتی زیر نظر ما و به اشاره ما بساز . یعنی جز به جز، هم او را تعلیم خواهیم داد و هم نحوه شروع و آغازش را به تو خواهیم گفت و در مورد این هایی که ستم می کنند هیچ حرفی نزن زیرا این ها همه غرق شدنی هستند . این آیه 37 است. اگر بخواهیم در مورد همین آیه حرف بزنیم آن قدر حرف دارد . کشتی بساز ، چرا کشتی ؟ کشتی وسیله ای است که در یک جای باقی نمی ماند پس آدمی سکون ندارد . پس چرا این قدر حرص می زند ؟ زمین خواری می کند ؟ ساختمان خواری می کند ؟ کشتی بساز که وسیله ای است برای زندگی و حمل و نقل ، همه چیز را با هم در خود دارد . زیباترش این است که در میان آب حرکت می کند . یعنی در میان امواج انرژی که سیّال و جاری است . زمین هم انرژی دارد ولی سیّال نیست . به اشاره ما بساز یعنی هر وقت گفتم بایست ، وایستا و هر وقت گفیم شروع کن ، شروع کن ، چرا ؟ زیرا نشان می دهد آدمی به اوقات خیلی وارد نیست ، زمان را خیلی نمی فهمد . همه این صحبت ها هنوز در آیه 37 است . می گوید به اشاره ما بساز ؛ الان وقت سعد است ، شروع کن و الان وقت نحس است ، به زمین بگذار ، برای ما این قابل فهم است . اما وقتی کار به آن جا رسید که وسیله ای چون کشتی دستور دهیم که جدا کننده آدم ها از هم دیگر باشد دیگر در مورد آن آدم هایی که گناه می کنند حرف نزن . این آیه مرا می ترساند ، می دانید چرا ؟ زیرا که ما در محرّم به این آیات رسیدیم ، این یک پیام برای ما دارد . حسین کشتی نجات است ، در ماه محرّم می گوید کشتی ات را بساز . ، به ما هم از اول محرم گفتند بساز ، چگونه ؟ گفت : طلب کن ، خوب و زیاد طلب کن که چکار کنی ؟ تا سوار کشتی شوی . کشتی ما حسین بن علی(ع) است . می آید سوار شوید بسم الله . اگر این کشتی آغاز به حرکت کرد دیگر کسی را سوار نمی کند ، عزیزترین فرد را هم که جا مانده باشد نمی تواند سوار کند . من را امشب ترساند ، وای به آن روزی که کشتی راه بیفتد . زیرا در مورد آنهایی که بد کردند نمی شود وساطتی کرد . چند سال پیش خواب دیدم : کشتی نوح ، کشتی سفینه نجات در وسط میدان ایستاده بود و من تند تند شما را سوار می کردم ، هنگامه ای برپا بود . مردها شکل زنها غرق آرایش بودند و زنها غرق ریش های بلند خیلی بد نما . من همه را سوار کردم و دنبال یکی از شما بودم و گفتم نمی شود بدون او سوار شد در حالی که هر لحظه کشتی حرکت می کرد چون من راننده کشتی نبودم ، من هم خودم مسافر کشتی بودم . درمانگاهی در میدان بود و من وارد درمانگاه شدم و گفتند آن شخص مریض است و رفتم که بگویم بلند شو باید برویم . در آنجا مردی نشسته بود که به من نظر داشت و به دنبال هوی و هوس نفسش بود از یک سو دست دوستم را که انگار مخدر به او زده بودند می کشیدم و آن مرد دست مرا از سوی دیگر می کشید چون عملاً او را نگه داشته بود تا مرا بکشد ، خیلی خفت کشیدم ولی بالاخره او را از آنجا بردم . دقیقاً به کشتی که رسیدیم پایش را در نردبان کشتی گذاشتم و او را بالا بردم و پای خودم را که در نردبان گذاشتم ، کشتی راه افتاد و من از خواب بیدار شدم . امروز فکر می کنم اگر آن موقع منتظر نمی شدم الان با کشتی رفته بودم ولی پشیمان نیستم ، ارزشش را داشت . امروز می گویم خدایا ! تو را چگونه شکر کنم که در رؤیای من دخالت کردی و به من فرصت دادی و اجازه ندادی این از دست من برود و او را گرفتم ، هنوز هم حضور دارد و بعید می دانم تا روزی که زنده است برود ، امیدوارم این گونه باشد . کشتی نجات آمده و لنگر انداخته دیگر خود دانید .
وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ(۳۸)
و نوح کشتی را می ساخت ، هر بار که اشرافی از قومش بر او می گذشتند مسخره اش می کردند . خیلی از شما که اینجا می آیید از مردم مسخره می شنوید ، هم در خانواده و هم در قوم و خویشاوندانتان و هم در هم گروهی هایتان . همه او را مسخره می کردند . گفت اگر ما را مسخره کنید ما هم شما را همان گونه مسخره خواهیم کرد و نه بیش از آن . راه را یاد بگیرید تلافی به مثل است . اگر شما اعتقادات ما را مسخره می کنید ما هم در روز موعود اعتقادات شما را مسخره خواهیم کرد . آن روزی که ما کشتی می ساختیم تو هم می آمدی و با ما می ساختی . حالا زمان ماندن و غرق شدن توست و وقت نجات من ، یاد بگیرید مقابله به مثل را . یک زمانی کسی ما را آزار داده و در جمعی ما بچه معلول و مریضش را مسخره می کنیم . یا نداری و اعتیاد شوهرش را مسخره می کنیم ، این جواب نیست و بعد می گوید خدا خودش گفته که نوح در جواب می گوید شما ما را مسخره کردید و ما هم شما را مسخره می کنیم . خداوند گفته شما را همان گونه که مسخره می کنید مسخره خواهیم کرد ، نه به شکل دیگری . آموزش قرآن بالاست ، آموزش گیرنده ضعیف است .
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ(۳۹)
به زودی خواهید دانست که عذاب سراغ چه کسی خواهد آمد ؟ که خوارش سازد و عذابی پایدار بر سرش فرود آید . از ظلم کردن بترسید ، از بد کردن بترسید عن قریب عذاب الهی خواهد آمد و این عذاب بنده ها نیست . اگر من بخواهم به شما آسیبی برسانم محدودم و محدود می توانم آسیب برسانم . و اگر خداوند بخواهد به شما آسیب برساند آن عذاب فراگیرنده است . یعنی هیچ چیزی از شما را بدون عذاب نمی گذارد . اگر من بخواهم شما را عذاب کنم از دستم در می روید و در یک مملکت دیگر زندگی می کنید . شما اگر در کوچه بعدی هم بروید من دستم به شما نمی رسد ولی اگر خداوند بخواهد شما را اذیت کند در هیچ کجای این کره خاکی امنیت ندارید ، بترسید . به زودی خواهید دانست که عذاب سراغ چه کسی خواهد آمد ؟ باز پشت من لرزید . نکند این عذابی که می آید مال من است . امروز یکی از دوستان خوابش را تعریف می کرد : که در جایی مثل این حسینیه یا کشتی همه قرار داشتیم . از روبروی یک کوه عظیم شروع به حرکت می کند و با سرعت آمدن . من هم نشسته بودم و گفتم این که ما را می گیرد پس ببینم با کسی حساب و کتابی ندارم . ظرف چند دقیقه حساب و کتابم تمام می شود ، بارم سبک بوده ، چون اندوخته ای ندارم ، بعد چشمانم را بستم تا با آرامش کوه به رویم بیاید . بعد آرام چشمانم را که باز کردم دیدم کوه در جلوی ما ایست کرد . عذاب خواهد آمد و آنهایی که در کشتی نجات قرار گرفتند از عذاب مصونیت خواهند داشت . عذابی پایدار بر سرش فرود آید . این عذابی نیست که طرف در آن بمیرد و خلاص شود و یا یک مدتی باشد و از دست آن امان پیدا کند .
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَ مَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ(۴۰)
تا آن گاه که فرمان ما در رسید و تنور جوشیدن گرفت . فرمان می رسد و انسان نمی شنود . خداوند چون می داند که آدمی نمی تواند امواج را بشنود ، نشانه می گذارد . از داخل تنور آب می جوشد ، اگر از تنور آب بجوشد و بالا بیاید در آن صورت به آن تنور نمی گویند یک چیز عجیب است . تنور که جوشیدن گرفت فرمودیم از هر جفتی دو تا ، خدایا من تک نمانم . زیرا در کشتی گفته از هر جفتی دو تا . که بیشتر انواع مختلف حیوانات هستند . از هر جفتی دوتا و خاندان خود را ، همه را سوار کن جز آن که قبلاً حکمش صادر شده و نیز کسانی که ایمان آوردند . و جز عده کمی با او ایمان نیاوردند . حیوانات را جفت جفت کردند اما آدم هایی که غیر از خاندان نوح بودند تعدادشان خیلی زیاد نبود .
وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ(۴۱)
و نوح گفت در آن سوار شوید که روانه شدن و لنگر انداختنش به نام خداست . به طرف می گویند چه موقع بر می گردی ؟ می گوید رفتنم با خودم است و برگشتنم با خداست ، تو خجالت نمی کشی می گویی رفتنم با خودم است و برگشتنم با خدا . می گوید خب من الان عزم کردم که بیرون بروم پس رفتنم با خودم است ، همین حالا که عزم رفتن کردی پایت به لبه فرش گیر می کند و می شکند پس چگونه می خواهی بروی ؟ نوح می گوید در کشتی سوار شوید روانه شدن ، حرکتش و لنگر انداختن و پایان مسیر دست خداست . الان می خواهد راه بیفتد و اگر به پایان رسید کجا می ایستد ؟ اصلاً راهی را می رود ؟ یا همین جای می ماند و می گوید لنگر را بیندازید . پروردگار من آمرزنده مهربان است . خداوند آمرزنده مهربان است و این دل آدم را قرص می کند .

نوشتن دیدگاه