تعمقی در سوره یوسف بخش اول
- نوشته شده توسط مدیر سایت
- دسته: تعمقی در سوره یوسف
- بازدید: 451
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند هستی بخش مهربان ، رحمان و رحیم . رحمانیتش بر همه جاری است ؛ رحیمیتش بر کسانی که در راه او تلاش می کنند .
الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ(1)
الر ، هیچ کسی نمی داند چه رمزی است ، چه حکایتی است . می دانیم که از اسرار قرآن است . این ها آیات کتاب روشنگر است . اشاره است بر آنچه که در پیش رو ادامه می دهیم و می خوانیم . خداوند عالم تأکید فرمودند که این آیات ، آیات یعنی یک نماد ، یعنی یک نمایشی از یک چیز بزرگ ؛ این ها آیات کتاب روشنگر است . در کتابی که برای ما جمع آوری شده و همه چیز در آن روشن است ، همه چیز در آن آشکار است .
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(2)
ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم ، باشد که بیندیشید . خداوند این کتاب را در عامه مردم به زبان عربی نازل فرمودند در میان اقوام عرب . جای تعمق دارد ، چرا عربی ؟ قاعدتاً یک چیز بزرگ و ارزشمند باید در بین اقوام پیشرفته و اقوامی که صاحب علمی هستند نازل شود و به زبان آنها . اما به زبان عربی و در بین اقوام عرب ؛ چرا که اگر این به هر زبان دیگری و در میان هر قوم دیگری جاری می شد می توانست استناد کند که فرد در آن جامعه پرورش یافته است . زبان ، زبانِ عربی بر پیامبری که سواد خواندن و نوشتن هرگز نیاموخته بود صاحب یک معلّم در دنیا از میان مردم نبود . این ها اظهاراتی است که ما می کنیم ، اگر بخواهیم به کُنه قضیه توجه بیشتر کنیم ، مسائل خیلی بیشتری وجود دارد که چرا قرآن به زبان عربی نازل شده است . چون اصل هر کتابی به هر زبانی که هست بیشترین شیره و ریشه در آن کتاب به زبان اصلی آشکار می شود و وقتی ترجمه می شود ، در ترجمه ممکن است بسیاری از مفاهیم از دست برود . و یک عرب زبان برای این که خطش را پیدا کند به تمامی آنها نیازمند بود . به زبان عربی بر اقوام عرب نازل شد ، شاید اندیشه کنند .
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ(3)
ما بهترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم بر تو حکایت می کنیم و تو بی تردید پیش از آن از بی خبران بودی . این یک امر طبیعی است ، چون پیامبر سواد خواندن و نوشتن نداشت . کودکی اش را همه می شناختند و تمام دورانی که پیامبر از بدو تولد تا زمان رسالت در میان مردم زندگی کرده بود بر همگان به وضوح روشن بود . با چه کسانی رفت و آمد کرده و چه میزانی می توانسته اطلاعات بگیرد و ... خداوند در این کتاب و در این سوره می فرمایند بهترین سرگذشت ، چرا بهترین سرگذشت ؟ چون سرگذت حضرت یوسف(ع) زوایای بسیار دارد و همه زوایایش آشکار است ، آشکار برای آن کسی که می خواهد بداند . بهترین سرگذشت و درس های عجیب از سنین کودکی تا سنین بالا برای انسانی که بعدها منسب پیامبری دریافت کرد .
به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم ؛ یعنی آنچه را که از این قصه به تو می گوییم فقط کلام وحی الهی است ، هیچ گونه دخل و تصرفی در داستان وجود ندارد . شما تاریخ را نگاه کنید آن قدر دخل و تصرفات در هر عصر و دوره ای هست ، یک مدت زمانی می گذرد یک رژیمی ساقط می شود ، از بین می رود ، منقرض می شود ، چقدر می گذرد تا بعداً در مورد آن مسائل دیگری از گوشه و کنار کشف بشود . خداوند می فرمایند : ما قصه یوسف نبی را در این کتاب بر اساس وحی ای که می فرستیم برای تو حکایت می کنیم ، هیچ جای شکّ و شبهه ای نیست . و بی تردید پیش از آن از بی خبران بودی یعنی هیچ اطلاعی از این قصه نداشتی .
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لأبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ(4)
آنگاه که یوسف به پدرش گفت : ای پدر ! همانا من در خواب 11 ستاره را با خورشید و ماه دیدم ، آن ها را دیدم که برای من سجده می کنند . 11 ستاره ، خورشید و ماه که بر من سجده می کنند . خوابی که یک کودک ، آن هم کودکی که در سنین کودکی مادر را هم از دست داد و در غم و رنج بسیار بی مادری هم دوره گذراند . گفت من چنین خوابی را دیدم ؛ آنهایی که خواب می بینید حواستان را جمع کنید از همین جا درس ها شروع شد .
قالَ یَا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ(5)
یعقوب گفت : ای پسرک من ! خوابت را برای برادرانت حکایت مکن که برای تو حیله ای سخت می اندیشند . همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است . یعقوب نبی به پسرش که چنین خواب عظیمی دیده بیان می کند که ای پسر من ! خوابت را برای برادرانت حکایت مکن . مگر از برادر نزدیکتر هم وجود دارد ؟ خانم ، آقا خوابی دیدید که به نظر شما رؤیای صادقه ای بود برای کسی بیان نکن ، چرا بیان نکنیم ؟ اولاً برای شما به زبان خودشان و به اندک دانشی که دارند تعبیری می گذراند ، می شود همان و این غلط است و به ضرر شما . ثانیاً : اگر متوجه عمق خواب بشوند در دلشان حسد جاری می شود و آن حسد برای شما و آنچه که برای شما مقرر شده ، خوب نیست . ثالثاً : وقتی حسد در جایی جاری شد آن جا ، جا پای شیطان راحت دیده می شود ، چه برای فردی که خواب شما را شنیده و چه برای شخص خودت چون وقتی شیطان در شنونده خواب نفوذ می کند کلام را بگونه ای می گرداند که برای شما تحسین بیاورد ؛ و هر جا تحسین زیاد شد، شیطان آنجا نشسته است دنبال فرصتی است که از این تحسین دیگران بر علیه شما سوء استفاده ای بکند. که برای تو حیله ای سخت می اندیشد و در ضمن شنونده خواب پیش خودش یا می فهمد یا نمی فهمد اگر نمی فهمد برداشتهای غلط می کند، حرفهای غلط می زند بعد در بین مردم پشت سر شما نسبت هایی را می دهد. اگر هم بفهمد و شیطان به او نفوذ بکند حسد بالا بگیرد به شکل دیگری راه شما را سد می کند. چون خیلی از خوابها، خوابی نیست که امروز تعبیر شود. بسیاری از خوابها عمری طولانی می برد چنانکه برای حضرت یوسف برد. بچه خرد سالی بود خواب دید و وقتی عزیز مصر بود و سالها عزیز مصربود یعنی عمری گذرانده بود تازه برایش تعبیر خوابش اتفاق افتاد. بسیاری از خوابهای شما وقتی می بینید زمانی را می برد ولی چرا حالا می بینید ؟ برای اینکه هوشیار شوید و بدانید که چه چیزی در انتظار شما است. پس خواب و رویای صادقه را برای کسی نگویید . خانمی را می شناختم که خیلی خواب می دید یکی از ویژگیهای خواب هایش این بود ؛ برای ایشان خواب می دید ، می دید که زن محجّبه ای همیشه بی حجاب و لخت بین مردها می گردد . برای ایشان خواب می دید آدم مؤمنی هم هست ، دستش در جیب یک نفر دیگر است در حال دزدی است . هر چه سعی کردم به او بگویم که خوابهای تو رؤیای صادقه نیست از زمینه دل تو بلند می شود حداقل برای دیگران نگو و چه آشوب هایی با این خوابها بین مردم درست کرده بود . پس خواهش می کنم خوابتان را خیلی راحت برای دیگران تعریف نکنید چه مربوط به خودتان ، چه مربوط به بقیه . می گوید برایت خواب دیدم فکر کردم پیامی در آن است گفتم به تو بگویم . در خواب به شما ابلاغ کرده بودند که برو بگو ؟ نگفته بودند چرا می گویی ؟! مراقب گفتگوها و حرکاتتان باشید . الان عصری است که هر جمله ای را که می خواهید بکار ببرید قبل از بکار بردنش یک نگاه کنید این جمله شما از کجای شما بلند می شود ؟ از مکر و حیله تان بلند می شود ، از بدخواهی ها بلند می شود ، از عقل و تدبیر اندیشی تان برای مصالح خودتان بلند می شود . می گوید یعنی چه ؟ یک مثال ساده : خانم یا آقا بچه اش به راه صلاح نمی رود بعد می خواهد این را به راه صلاح بیاورد می گوید می دانی چه خوابی برای تو دیدم ؟ تو این جوری و این جوری و این جوری شدی . این خواب را که تو تعریف کردی یا این کلامی را که تو دادی از کجا آمد ؟ از ترس و نگرانی و مدیریت نابجای شما ، شما مدیر خوبی برای بچه ات نیستی پس بهتر است که سکوت کنی .
همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است . شیطان روز اول دشمنی اش را اعلام کرد که پروردگارا ! به من امان بده من آزاد باشم ، سر راه بنده های تو می نشینم و آنهایی که مؤمن نیستند از راه بدر می کنم ، از راه تو جدایش می کنم . شما وقتی یک چیزی را اراده می کنید نگاه کنید ببینید سودش به چه کسی می رسد ؟ اکثر اوقات آزارهایی که ما به مردم می رسانیم سودی برای خودمان هم ندارد اما می کنیم چرا ؟ چون اراده شیطان بر ما تعلق گرفته که هرگونه ای که هست ما را از خط خارج کند . بیایید از این به بعد حرف نزنیم بخصوص این روزها ، این قدر همه چیز آشکار است ، این قدر همه چیز واضح است اصلاً نیاز نیست شما مشعل دست تان بگیرید مردم خودشان می فهمند . یا می فهمند ، یا نمی خواهند بفهمند ، تو هرچه بگویی خودش را می زند به نفهمی ، پس نگو.
قصّه یوسف آغاز شد و اسرار این داستان و نمودش در زندگی ما در روزهای آتی .